موسیقی ما - پریس تنظیفی: برخلاف موفقیتی که در سالهای اخیر کمیکهای مارول درجدول فروش سینماهای آمریکا به دست آوردهاند، این روزها روند توسعهٔ بسیاری از آنها با یک بینظمی وسیع جذابیت خود را از دست داده است. به همین دلیل هم بعد از آن همه این در و آن در زدنهای پی در پی که به ساخت فیلمها و قهرمانهای رنگینی مانند «مردآهنی2» ختم شد ، سرانجام مارول توانست به ساخت اثری دست زند که برایش نقدهای مثبتی نیز همراه داشته باشد.
داستان فیلم «ثور»، به واقع شرح ماجرای زندگی شخصیت افسانهای شاهنشاهی «آسگارد» است در شرایطی که توسط پدرش از آنجا به خاطر بی پرواییاش تبعید شده است. او که به خواست شاه «اودین» (که نقش او را آنتونی هاپکینز بازی میکند)، یکی از فرمانروایان تحت سیطرهٔ قلمرو شاهنشاهی به زمین فرستاده شده است، موضوع مورد علاقهٔ دانشمندان و دولتمردان است، اما دراین میان، ثور تنها زمانی میتواند از چکش و قدرت بیحد خود استفاده کند که به ماهیت خود پی میبرد و از آن در راه رفاه دیگران سود میجوید.
فیلم «ثور»، همان گونه که انتظار می رفت، به اثری پرفروش بدل شد و نقدهای فراوانی بر آن نوشته شد. در حالی که صحنههای روی زمین آن با نقدهای سردی مواجه شد، بخشهای مربوط به نبرد بین آسگارد و نابکاران، با استقبال بینظیری مواجه شد که البته شاید بخش بزرگی از این موفقیت مدیون نقش پر رنگ «پاتریک دویل» به عنوان آهنگساز این فیلم بوده است آن هم در شرایطی که طرفداران قهرمانهای پرفروش اینگونه فیلمها، حق دارند که نسبت به اقدامات استودیوها در این گونه موارد مظنون باشند، به خصوص بعد از آن چه برای «مایکل دانا»، یکی از افسانهای ترین موسیقیدانان سمفونیساز، در شرایطی مشابه برای فیلم «هالک» در سال 2003 رخ داد. حتی دویل به شکل وحشتناکی خود را برای ساخت «ثور»، خارج از حلقه آرامش لازم برای ساخت موسیقی فیلم یافت، آن هم هنگامی که دریافت باید به حلقههای ریتمیک سازهای زهی و ضربهای سنگین طبلهای صداهای فیلمهای پرفروش امروزی که توسط «هانس زیمر» از سوی مدیریت استودیو تحمیل میشد، تن دهد، که البته این صداها هرگز در واژه نامهٔ موسیقی دویل جایی نداشتند.
دویل که با این گونه از تحمیل موسیقی بیگانه بود، به خوبی توانست سهم خود را در این فیلم پرفروش ادا کند بدون آنکه به شهرتش به عنوان آهنگساز فیلمهای درام و رومانس لطمه زند. موسیقی او برای فیلمهای «فرانکشتاین» و «هری پاتر و ساغر آتش» هنوز به عنوان نمونههای مثالزدنی آثار او در خاطرههاست و البته در مرحله بعدی کاری که او برای فیلمهایی مانند «اِراگون» و «آخرین لژیون» هر چند به درخشش کارهای قبلیاش نیست، اما همچنان جزو آثار درخشان است.
البته در این فیلم نیز امید زیادی وجود داشت که دویل، با وجود فشار استودیو و تهیهکننده برای مدرن کردن صدای موسیقیاش، سر آخر راهی برای فائق آمدن بر شرایط تحمیلی بیابد، در حالی که عکس العمل علاقهمندان و برخی از منتقدان نشانگر آن است که در این مسیر چندان نتوانسته است نظرها را به خود جلب کند.
در واقع، اگرچه، موسیقی «ثور» از آن نوعی از کار در آمد که از کمبود پیوندهای نامعقول قابل انتظار رنج میبرد، اما این موسیقی به دلیل همان چه که هست، به شکل بسیار ستودنیای روشنفکرانه از آب درآمده و در اوج خود سرگرم کننده است. بیشتر بخشی که دویل ساخته به شکل آشکارا سادهای، معطوف به این است که متدولوژی «زیمر/ارسی» را در فیلم وارد کند و در برخی جاها آن قدر زیادهروی کرده است که میتوان مدعی شد که او سبک موسیقیاش را قربانی آن کرده که نوعی موسیقی برای این گونه فیلمها پدید آورد.
از سوی دیگر، آنچه دویل برای فیلم «ثور» ساخته و ارایه کرده، برخلاف انتظار میتواند به شکلی غیر قابل باور به دلیل انعطاف پذیریاش برای هماهنگ کردن موسیقی با نیازهای فیلم، موردتقدیر قرار گیرد اما علاقهمندان موسیقی دویل ممکن است از این که در «ثور»، چندان علایق موسیقیایی دویل آشکار نیست، دل زده باشند، با این وجود باید گفت در میان آن همه گرایش موسیقیایی متفاوت، هنوز به اندازهٔ کافی از سبک دویل باقی مانده که بتوان آن را با گوش تشخیص داد. فیلمی که ازاین نظر شبیه «ثور» است، فیلم «آخرین ایربندر» اثر هوارد است که به شکل خردمندانهای از همان شیوههای «ثور» استفاده کرده است. به علاوه دویل کیفیت سمفونیک موسیقیاش را تنها برای افزایش منظر موسیقایی فیلم با پوششهایی ترکیبی به کار برده که شبیه نخستین الحان الکترونیک دویل در « مرکب» مینماید. همه آن آرایههای زهی و طبل نواختهایی که در فیلمهایی مانند «ترانسفومرز» و «مرد آهنی»، به گوش میرسد، در این اثر با ارکستر کلاسیک اجرا شده است. افراط در صدایهای فلزی ضربی نیز که در صحنههای ریتمیک شنیده میشود، بسیار شبیه به موزیک فیلم «آخرین ایربندر» است.
نوای «وُکال»، که گاه و بیگاه در فیلم شنیده میشود، نیز یادآور دیگر آثار این آهنگساز از جمله فیلم «تبعید» است. البته باید به یاد داشت در شرایطی که نرم افزارهای تولید موسیقی این روزها بسیاری از افکتهای شنیداری را که در فیلمهای تجاری میشنویم تولید میکنند، غیر ممکن است که از نحوهٔ برخورد دویل برای ارایهٔ صدایی دینامیک از طریق اجرای سمفونیک شگفتزده نباشیم.
اگر شما از جمله طرفداران موسیقی فیلم ارکستری سنتی دوره جان ویلیامز باشید، دویل با این اثر خود علاقه شما را جلب کرده است. البته نباید انکار کرد که میزان زیادی از تاثیر موسیقی جابلونسکی در فیلم «ترانسفورمرز» در بخشهای مربوط به نمایش شاهنشاهی اسگارد در فیلم «ثور» دیده میشود، اما دویل از ارکستر سمفونی لندن برای اجرای این موسیقی استفاده کرده است تا بتواند طراوت اجرای زنده را در صدای فیلم وارد کند.
برای برخی از شنوندگان، نتیجه شاید یکسان جلوه کند، اما برای طرفداران دویل، این به معنی آن است که او توانسته با وجود تمام فشارهای استودیو و تهیه کننده، همچنان به شیوه فردی خود وفادار بماند. اگر هنوز این شما را قانع نکرده، البته میتوان به شیوه استفاده از پیانو اشاره کرد که به شکل غیر قابل باوری در فیلم «ثور» و دیگر اثر دویل در سال 2011 به نام «La Ligne Droite» یکسان است و اثر درخشانی با نام «بذار بره» را به یاد میآورد. پیشرفت مضمونی هر دو فیلم، با نام تجاری دویل پیوند خورده و نشان میدهد که او میتواند ترکیبی از نُت های بیشمار را به یک اثر واحد تبدیل کند. البته به هر حال «ثور» از نظر موسیقی اثر منحصر به فرد و مثال زدنی برای آهنگسازش به شمار نمیرود و نمیتواند چندان احساس یا علاقهای را برانگیزد.
از سوی دیگر پیش تِمهای آهنگهای مورد نظر آهنگساز در این اثر چندان مشخص و واضح نیستند، همچنین بر صداهای «سولو» به اندازهٔ کافی تاکید نشده و از حلقههای نشانههای ترکیبی نیز در اثر موسیقیایی تنها گویی برای این استفاده شده که بگویند اینجا یک نشانه است!
به این ترتیب بسیاری از شنوندگان ممکن است در اثر دویل اشتباههای فاحشی بیابند هر چند با نگاهی عمیقتر میتوان موارد مثبت و امیدوارکنندهای نیز در این اثر یافت. در واقع چهار یا پنج تِم در این اثر استفاده شده است که هر یک چندین بار تکرار شدهاند. و اگر دویل از قضاوت در مورد اثرش مکدر است، در واقع به دلیل آن کارهایی است که برای ارایه تکرارهای نخستین تمها انجام داده است. هویت ارایه شده در موسیقی «ثور» در نهاد خود خوب و کامل است اما در کل اثر دچار تکرارهای بیانجام شده است و به این ترتیب نمیتواند چندان تاثیر شگفتی بر مخاطبان موسیقی دویل بگذارد.
در یک کلام «ثور» را میتوان نمونهای از تخریب یک موسیقیدان خوب به دست استودیو های فیلمسازی به شمار آورد در حالی که آهنگساز تمام تلاش خود را کرده است تا با فراهم کردن شرایط لازم، اثری در خور اعتنا خلق کند که استفاده از ارکستر لندن برای اجرای اثر نشانهٔ همین امر است.
دیدگاهها
نقد بسیار زیبایی بود
من اگر امکانپذیر هست موسیقی فیلم درخشش ساخته استاد استنلی کوبریک رو هم نقد و تفسیر بفرمایید.
افزودن یک دیدگاه جدید