نگاهی به موسیقی فیلم یه حبه قند
آهنگساز : محمدرضا علیقلی
سمیه قاضیزاده: شاید توقع اینکه روی تصاویر صد در صد ایرانی یه حبه قند موسیقی ایرانی هم بنشیند توقع بیجایی نباشد اما به نظر میرسد که اگر این اتفاق میافتاد و موسیقی با صدای تار و سهتار و سنتور روی کلیپهای فیلم مینشست، بیش از آنچه که لازم بود فضای تصویری ایرانیزه شده بود. محمدرضا علیقلی هم در همین راستا به عمد موسیقی از جنس موسیقی کلاسیک انتخاب کرده و فرم والس را به عنوان فرم اصلی موسیقیاش در نظر گرفته است. والسی که گاه به فراخور محتوای تصاویر، آرامتر و گاه تندتر نواخته میشود. با اینکه قطعات کلاسیک و همین والسهای فیلم هم رنگ و بوی ایرانی دارند اما کار ایرانی کردن تمام عیار و خاطرهسازی ایرانی را تنها قطعهء پایانی "بگو کجایی" با صدای مرحوم کوروس سرهنگزاده که از رادیو دایی(سعید پورصمیمی) پخش میشود انجام داده است و فضای ایرانی را به کلیت موسیقی یه حبه قند بخشیده است. قطعهای که به دلیل قدیمی بودنش هم نوستالژیک بودن فضا را تقویت کرده و هم تلطیف عاشقانهای با خودش آورده که به غم آمیخته است و به شادی.
یه حبه قند در سه بخش از موسیقی بهره گرفته است. سه کلیپی که در سه جای فیلم آمدهاند که لحظات مناسبی برای گذاشته شدن موسیقی در آخرین ساخته رضا میرکریمی محسوب میشوند. واقعیت هم این است که خلاء موسیقی در دیگر صحنهها احساس نمیشود چرا که آنقدر صداهای دیگر در فیلم وجود دارند که فرصتی برای شنیدن موسیقی فیلم نمیماند. نیازی هم نیست. جالب اینجاست که تمامی این سه قطعه خود در پی موسیقی درونی فیلم آغاز میشوند. اولین قطعهء موسیقی در پی زنگ گوشی موبایل پسندیده(نگار جواهریان) که آهنگ عروسی را مینوازد آغاز میشود. موسیقی نسبتا شاد که روی تصویر تاب خوردن پسند و تلاش او برای چیدن سیب، ریختن سیبها درحوض آب و شور و شوق و خندههای میهمانان خانه شنیده میشود. دومین قطعه با ورود سینیها و مردم به خانه همراه با صدای دایره زدن یکی از زنهای خانوادهء داماد شنیده میشود و اوجش را میشود با چرخش پنکه سقفی و کاغذهای رنگی چسبیده به آن شنید که ناخودآگاه چرخشهای والس را تداعی میکند. آخرین قطعه موسیقی هم با مرگ دایی، به دنبال آواهای مقامی عزا که توسط یکی از قاریان محلی قرآن روی پشت بام خانه خوانده میشود آغاز میشود. این فرمول ساده نشان میدهد که هم فیلمساز و هم آهنگساز عامدانه هیچ علاقهای به اینکه موسیقی یه حبه قند از فیلم بیرون بزند و خودی نشان بدهد نداشتهاند بلکه برعکس دلشان میخواسته موسیقی هم در فضای کلی فیلم حل شود و از دل این حل شدن به دل مخاطب بنشیند. از سوی دیگر در هر سهء این قطعات علیقلی موسیقیاش را با تمی کوتاه از قطعهای که موسیقی در پی آن میآید آغاز کرده است. شما میتوانید جملهء اول موسیقی "بادابادا مبارک بادا" را در قطعهء اول بشنوید. یا با آهستهتر شدن ریتم و بردن آن به آداجیو تم عزا پررنگتر میشود.
تمام موسیقی یه حبه قند تکرار یک تم است که گاه آرامتر و گاه تندتر روی صحنههای فیلم گذاشته شده است. تمی آشنا در موسیقی ملی ایران که با سازهای کلاسیک نواخته شده است. قطعاتی که به فراخور کلیپهای فیلم روی سازهای زهی مانور بیشتری دادهاند تا حسبرانگیزی بیشتری داشته باشند و از سوی دیگر با تصاویر اسلوموشن کلیپها سازگاری بیشتری. گاهی در موسیقی یه حبه قند ممکن است یاد و خاطرهء موسیقی خیل دور، خیلی نزدیک زنده شود که دلیل عمدهاش را باید در بهرهگیری از سازهای زهی و ملودی آرام آن جستجو کرد. به هر حال سبک شخصی آهنگساز و از سوی دیگر یکی بودن فیلمساز هم روی این ماجرا بیتاثیر نبوده است اما واقعیت این است که این شباهت آنقدر زیاد نیست که بخواهیم موسیقی این فیلم را به فلک تقلید آهنگساز از خود ببندیم.
موسیقی یه حبه قند موسیقی موفقی است. برای موسیقی که تنها یک تم را آن هم فقط در چند دقیقه تکرار میکند، موفقیت اصلا چیز کمی نیست. کافی است سری به سایتها و وبلاگهای مختلف بزنید تا ببینید همین سه قطعهء کوتاه از زمان جشنوارهء فیلم فجر تا الان چقدر دست به دست چرخیدهاند و پرطرفدار شدهاند. موسیقی یه حبه قند بار دیگر ثابت کرد که وقتی انتخاب آهنگساز و تعامل فیلمساز و آهنگساز خوب باشد، حتی اگر مقدار موسیقی هم کم باشد، تاثیرگذاری آن بالا میرود. این را میتوانید در مقایسه با فیلمهای دیگری که هر روز در سینمای ایران ساخته میشوند و مقدار موسیقی بسیار بیشتری از یه حبه قند دارند بسنجید.
یه حبه قند با "بگو کجایی" تمام میشود. قطعهای که جواب خیلی از سوالهای فیلم، تردیدهای ما، دودلیهای پسند و خیلی چیزهای دیگر را میدهد. موسیقیای که ضمنا همهء خواستههای ایرانی موسیقی این را هم فیلم برآورده میکند و چون روی تیتراژ پایانی هم میآید عملاً خاطرهء موسیقایی ما از این فیلم را میسازد. ما با زنگ این ملودی ماندگار و سوزناک سالن سینما را ترک میکنیم . "بگو کجایی" یه حبه قند بدجوری آدم را یاد قطعات "نیلوفرانه" علیرضا افتخاری در لیلا میاندازد. خیلی سخت است که آدمی اهل سینما باشند و آن قطعات را بدون تصاویر لیلا به یاد بیاورد. از این به بعد هم بعید است که به راحتی بشود "بگو کجایی" را شنید و یاد نگاههای پسند، آن خانهء جادویی پر از اتفاق، آن رادیوی لامپدار و آن همه رنگ و نور نیفتاد. خیلی سخت است!
> قطعه اول
> قطعه دوم
> قطعه سوم
> قطعه تیتراژ پایانی فیلم
یه حبه قند در سه بخش از موسیقی بهره گرفته است. سه کلیپی که در سه جای فیلم آمدهاند که لحظات مناسبی برای گذاشته شدن موسیقی در آخرین ساخته رضا میرکریمی محسوب میشوند. واقعیت هم این است که خلاء موسیقی در دیگر صحنهها احساس نمیشود چرا که آنقدر صداهای دیگر در فیلم وجود دارند که فرصتی برای شنیدن موسیقی فیلم نمیماند. نیازی هم نیست. جالب اینجاست که تمامی این سه قطعه خود در پی موسیقی درونی فیلم آغاز میشوند. اولین قطعهء موسیقی در پی زنگ گوشی موبایل پسندیده(نگار جواهریان) که آهنگ عروسی را مینوازد آغاز میشود. موسیقی نسبتا شاد که روی تصویر تاب خوردن پسند و تلاش او برای چیدن سیب، ریختن سیبها درحوض آب و شور و شوق و خندههای میهمانان خانه شنیده میشود. دومین قطعه با ورود سینیها و مردم به خانه همراه با صدای دایره زدن یکی از زنهای خانوادهء داماد شنیده میشود و اوجش را میشود با چرخش پنکه سقفی و کاغذهای رنگی چسبیده به آن شنید که ناخودآگاه چرخشهای والس را تداعی میکند. آخرین قطعه موسیقی هم با مرگ دایی، به دنبال آواهای مقامی عزا که توسط یکی از قاریان محلی قرآن روی پشت بام خانه خوانده میشود آغاز میشود. این فرمول ساده نشان میدهد که هم فیلمساز و هم آهنگساز عامدانه هیچ علاقهای به اینکه موسیقی یه حبه قند از فیلم بیرون بزند و خودی نشان بدهد نداشتهاند بلکه برعکس دلشان میخواسته موسیقی هم در فضای کلی فیلم حل شود و از دل این حل شدن به دل مخاطب بنشیند. از سوی دیگر در هر سهء این قطعات علیقلی موسیقیاش را با تمی کوتاه از قطعهای که موسیقی در پی آن میآید آغاز کرده است. شما میتوانید جملهء اول موسیقی "بادابادا مبارک بادا" را در قطعهء اول بشنوید. یا با آهستهتر شدن ریتم و بردن آن به آداجیو تم عزا پررنگتر میشود.
تمام موسیقی یه حبه قند تکرار یک تم است که گاه آرامتر و گاه تندتر روی صحنههای فیلم گذاشته شده است. تمی آشنا در موسیقی ملی ایران که با سازهای کلاسیک نواخته شده است. قطعاتی که به فراخور کلیپهای فیلم روی سازهای زهی مانور بیشتری دادهاند تا حسبرانگیزی بیشتری داشته باشند و از سوی دیگر با تصاویر اسلوموشن کلیپها سازگاری بیشتری. گاهی در موسیقی یه حبه قند ممکن است یاد و خاطرهء موسیقی خیل دور، خیلی نزدیک زنده شود که دلیل عمدهاش را باید در بهرهگیری از سازهای زهی و ملودی آرام آن جستجو کرد. به هر حال سبک شخصی آهنگساز و از سوی دیگر یکی بودن فیلمساز هم روی این ماجرا بیتاثیر نبوده است اما واقعیت این است که این شباهت آنقدر زیاد نیست که بخواهیم موسیقی این فیلم را به فلک تقلید آهنگساز از خود ببندیم.
موسیقی یه حبه قند موسیقی موفقی است. برای موسیقی که تنها یک تم را آن هم فقط در چند دقیقه تکرار میکند، موفقیت اصلا چیز کمی نیست. کافی است سری به سایتها و وبلاگهای مختلف بزنید تا ببینید همین سه قطعهء کوتاه از زمان جشنوارهء فیلم فجر تا الان چقدر دست به دست چرخیدهاند و پرطرفدار شدهاند. موسیقی یه حبه قند بار دیگر ثابت کرد که وقتی انتخاب آهنگساز و تعامل فیلمساز و آهنگساز خوب باشد، حتی اگر مقدار موسیقی هم کم باشد، تاثیرگذاری آن بالا میرود. این را میتوانید در مقایسه با فیلمهای دیگری که هر روز در سینمای ایران ساخته میشوند و مقدار موسیقی بسیار بیشتری از یه حبه قند دارند بسنجید.
یه حبه قند با "بگو کجایی" تمام میشود. قطعهای که جواب خیلی از سوالهای فیلم، تردیدهای ما، دودلیهای پسند و خیلی چیزهای دیگر را میدهد. موسیقیای که ضمنا همهء خواستههای ایرانی موسیقی این را هم فیلم برآورده میکند و چون روی تیتراژ پایانی هم میآید عملاً خاطرهء موسیقایی ما از این فیلم را میسازد. ما با زنگ این ملودی ماندگار و سوزناک سالن سینما را ترک میکنیم . "بگو کجایی" یه حبه قند بدجوری آدم را یاد قطعات "نیلوفرانه" علیرضا افتخاری در لیلا میاندازد. خیلی سخت است که آدمی اهل سینما باشند و آن قطعات را بدون تصاویر لیلا به یاد بیاورد. از این به بعد هم بعید است که به راحتی بشود "بگو کجایی" را شنید و یاد نگاههای پسند، آن خانهء جادویی پر از اتفاق، آن رادیوی لامپدار و آن همه رنگ و نور نیفتاد. خیلی سخت است!
> قطعه اول
> قطعه دوم
> قطعه سوم
> قطعه تیتراژ پایانی فیلم
تاریخ انتشار : شنبه 21 آبان 1390 - 00:00
دیدگاهها
نقد لوسی بود
به نظر منم این سبک موسیقی کاملا روی فیلم نشسته بود...وقتی به موسیقی گوش میدی تک تک صحنه های فیلم آروم آروم به یادت میاد...موسیقی یه حبه قند یه پله بالاتراز کارهای قبلی آقای علیقلییه...
جدا عالی بود این موسیقی....آدم یاد موزیک کیف انگلیسی می افتاد
خیلی خیلی زیبا بود. من که با شنیدنش اشک تو چشمام جمع شد .
man k az film kheili khosham naumad vali ba musicesh v sahnehayi k oon moghe pakhsh mishod koli hal kardam
موسیقیش حرف جدیدی برای گفتن نداشت
فقط خوبیش این بود که مناسب فضای فیلم بود
و دقیقا با آرش موافقم یاد کیف انگلیسی می افته آدم
یه جورایی برداشت از کیف انگلیسی بود
آیا این موسیقی تقلیدی از موسیقی متن در حال و هوای عشق به کارگردانی ونگ کار وای نیست؟
افزودن یک دیدگاه جدید