نگاهی به موسیقی فیلم آدمکش
آهنگساز : آریا عظیمینژاد
- ترکیب غریب دف و بلوز
چرا که عظیمینژاد آهنگساز خوش ذوق و جوانی است که توانایی ساخت موسیقیهایی برای فیلمهایی از جنس دیگر را هم دارد که نمونهاش را میشود در موسیقی فیلمهایی چون "طلا و مس" شنید. از سویی دیگر عظیمینژاد با اینکه آهنگساز موسیقی فیلمی است که کارش را در این حوزه تازه آغاز کرده است اما طی همین چند سال خیلی خوب توانسته برای خودش جایگاه درست کند. دلیل این ماجرا را به جز حرفهای بودن او در موسیقی و خوشساخت بودن آثارش بیشک باید در تفاوت او با آثار دیگر آهنگسازان سینما جستجو کرد. عظیمینژاد از همان اول دنبال تقلید نبوده و صداها و سازهای جدیدی را وارد موسیقیاش کرده که یا تا قبل از آن کمتر استفاده میشده یا اصلا استفاده نمیشده است. از جملهی این سازها میتوان به سازهای الکترونیک اشاره کرد و از جملهی ترکیبهایی تازهای که مورد استفاده قرار داده میتوان از ترکیب اصوات الکترونیک و موسیقی نواحی ایران یاد کرد. جوانی عظیمینژاد به کمکش آمده تا به راحتی جسارت این را داشته باشد که هرصدایی را که دوست دارد با استفاده از هر ساز و آوازی به وجود بیاورد.
موسیقی "آدمکش" هم از قاعدهی آثار قبلی آهنگساز مستثنی نیست. موسیقی این فیلم از آن دست موسیقیهای عظیمینژاد است که با بالا آمدن تیتراژ معرف آهنگسازش است. شاید نیازی نباشد تا صبر کنی تیتراژ به اسم آهنگساز برسد تا بفهمی که این موسیقی را آریا عظیمینژاد ساخته، کافی است دل به شنیدن سازهای الکترونیک و استفادهی استادانه از آنها بدهی تا چهرهی آهنگسازش را پشتشان ببینی. علاوه بر تصاویر نگاتیوی که در تیتراژ استفاده شده این موسیقی است که معرف فضایی است که قرار است تا لحظاتی دیگر وارد آن شویم.
موسیقی آدمکش موسیقی آشنایی نیست. در زمرهی آن موسیقیهایی نیست که بشود به راحتی آن را شنید و از کنارش گذشت. در واقع اصلا به مخاطب چنین اجازهای نمیدهد. به راحتی وسط یک قطعهی کوتاه بیست ثانیهای گام عوض میکند و مسیرش را تغییر میدهد.
آدمکش یک فیلم تریلر است بنابراین جدای از موسیقی به افکتهای صوتی هم نیازمند است. اعترافات رویا (مهتاب کرامتی) که آغاز میشود موسیقی در ترکیب با این افکتهای صوتی است که بالا میآید. در ابتدا فقط افکتهای صوتی است که شنیده میشود و نمایندهی ذهن پریشان و آشفته زن است و بعد از آن است که موسیقی به آرامی خودش را وارد این جریان میکند. این ضربهی دست رادان به کرکرهی اتاقش است که این صداها را متوقف میکند تا هم مخاطب را با یک صدای ناگهانی شوکه کرده باشد و هم همچون یک رهبر ارکستر با دستهایش، فرمان ایست را به موسیقی داده باشد. هیچ فیلم تریلری نیست که بدون بهرهگیری از صدا و موسیقی درست توانسته باشد موفق باشد و روی تماشاگرش تاثیر بگذارد و آن هیجانی را که باید به او وارد کند. لازمهی فیلمهایی از جنس آدمکش که با مسائل روانشناختی هم درگیرند، استفادهی خوب از صداست. موسیقی و افکتهای صوتی "بیخوابی" را در ذهنتان بیاورید. چقدر زیبا و حساب شده اوج میگرفت و ناگهان قطع میشد. اصلا همین قطعهای ناگهانی موسیقی و تغییرات درونی آن است که آشناییزدایی میکند و باعث میشود مخاطب شوکه و هیجانزده شود. اگر موسیقی روال عادیاش را پیش بگیرد که نمیتواند همراه خوبی برای تصاویر چنین فیلمی باشد.
آهنگساز موسیقی فیلم آدمکش از گروه کر هم در اثرش استفاده کرده است. کاری که شاید این روزها خیلی در سینمای عصر مدرن و فضایی چون آدمکش استفاده نمیشود. با این حال چون در ترکیب با ارکستر از گروه کر استفاده شده و صدای همخوانان خیلی روی زمینهی اولیهی فیلم شنیده نمیشود، توی ذوق نمیزند.
استفاده از سازهای کوبهای هم در این موسیقی شنیدنی است.از سازهایی چون کوزه گرفته تا طبل و تنبک. اما همچون هر اثر ارکسترال دیگری این ویولنها هستند که حرف اول و آخر را میزنند. ویولنها بدون قطع و با ریتم تند مینوازند تا تم وحشت و گریز ساخته شود. ترکیب سازهای کششی و نواختن چند نت پشت هم همیشه چنین فضایی را به وجود میآورد. کاری که برنارد هرمان در "روانی" انجام داد، جری گلد اسمیت در "طالع نحس" و فیلیپ گلس در "ساعتها". حتی در لحظاتی از موسیقی "آروارهها"ی جان ویلیامز هم میشود صدای ویولنهایی که کارشان تولید وحشت است را شنید. صدای ممتدی که به تدریج بالا میرود، ریتمش تند میشود و هیجان را در حد مرگ در دل تماشاچی زیاد میکند.
نقطهی عطف موسیقی آدمکش صحنهای است که حمید(حامد بهداد) و مازیار(بهرام رادان) در آخرین دقایق فیلم در مزرعهای در حال حرف زدن با هم و در واقع رو کردن حقایقند. موسیقی هم در همین لحظات است که به اوج خودش میرسد. اوجی که البته بسیار دیر اتفاق میافتد. ویولنها، گیتار و دف با هم مینوازند و این ترکیب نامتجانس صدادهی موزیک فوقالعادهای را میسازد که سبکش شبیه هیچ موسیقی نیست. در حالی که دف یک ضرب میکوبد، میشود صدای موسیقی بلوز را هم شنید! ترکسی غریبی است از موسیبقی ایرانی و موسیقی غربی. رویا که به خانهی سفیدش میرود و بیگناهیاش ثابت میشود موسیقی هم یک نفس راحت میکشد و آرام میشود. با این حال آرامش پایانی موسیقی آدمکش هم خالی از وحشت نیست و در زیرصدای آن میشود صدای همان ویلنهایی را که بیقطع مینوازند را شنید.
تاریخ انتشار : پنجشنبه 28 بهمن 1389 - 00:00
دیدگاهها
ممنون از نقد خوبتون
ولی یه گلایه
نمی دونم چرا این اشتباهات سایت شما اینقدر زیاد شده
آهنگساز سریال اغما جناب همایونفر هستند.
کسی که نقد میکنه نباید از این اشتباهات بکنه!!!!!!!!!!!
««شاید نیازی نباشد تا صبر کنی تیتراژ به اسم آهنگساز برسد تا بفهمی که این موسیقی را آریا عظیمینژاد ساخته»»
کارهای استاد آریا کلا همینطوره، یه جور خاصیه! مختص این فیلم نیست.
اما شاید اغما رو هم اینطوری ... !!!!!!
خانم قاضی زاده عزیز بابت نقد خوبتون خیلی ممنون ای کاش موسیقی فیلم نفوذی(با آهنگسازی استاد عظیمی نژاد) رو هم نقد کنین موسیقی این فیلم خیلی بینظیره و به نظز من خیلی جای صحبت و بررسی داره...
آریا عظیمی نژاد معرکه اس,معرکه.........مخصوصا اینکه دوباره با یه سال جدید و با یه سریال خوب میخواد غافلگیرمون بکنه......منظورم سریال پایتخته.......
موسیقی فیلم میم مثل مادر رو هم آقای آریا عظیمی نژاد ساختن، اونجا شاهکار بود کارش...کلا" من همیشه کارهاشون رو دوست دارم
افزودن یک دیدگاه جدید