موسیقی ما - جواد رهبر: تارانتینو عادت دارد برای انتخابِ ترانههای ساندترکِ فیلمهایش سراغ کارهای کمتر شنیدهشده و متفاوت برود. حتی اگر بخواهد به سراغ خوانندههای سرشناسی چون نیل دایموند یا چاک بری هم برود، یا ترانههای آنها را در صحنههایی از فیلمش به کار میگیرد که جاذبههای بصریشان فوقالعاده زیاد است و یا اینکه اجرای دیگری از ترانههای خوانندگان سرشناش را به کار میبرد. اما استفاده کردن تارانتینو از ترانههای گروههای نه چندان سرشناس دقیقا یادآور الهام گرفتن او از فیلمهای درجه دو و یا به اصطلاح زی-موویهای تاریخ سینماست. تارانتینو علاوه بر تماشای فیلمهای بیشماری از این دست، ترانههای بسیاری هم از گروههای زیرزمینی شنیده و در آرشیوش دارد و هر وقت لازم بداند آنها را رو میکند. حالا این کار ممکن است در حین ساخت فیلمی مثل «سگهای انباری» (1992) رخ بدهد یا در «جکی براون» (1997)، که براون در آن با لحن خاصی از این نکته گله میکند که پلیس کشور امریکا گروه «دلفانیکز» را نمیشناسد. از این گلهگذاریها در آثار تارانتینو زیاد به چشم میخورد، درست مثل این میماند که او هم مثل شخصیتهای فیلمهایش انتظار دارد که تماشاگرش، ترانههایی از این دست را بشناسد و با آنها کُلی خاطره داشته باشد. در «ضد مرگ» (2007) هم نمونهای از این مورد داریم و آن هم زمانی است که جانگل جولیا با حالت گلهگذاری از دوستانش شکایت میکند که گروه انگلیسی «دِیو دی، دازی بیکی، مایک و تیچ» را نمیشناسند؛ هرچه باشد این گروه قرار است ترانهٔ مرگ آنها، که همان ترانه «سفت بچسب» باشد، را در یکی از درخشانترین سکانسهای فیلم اجرا کند. در همین فیلم، تارانتینو باز هم به سراغ اجرای دوبارهٔ ترانه محبوبی میرود و به جای استفاده از اجرای بیتلز از ترانه «Baby, It's You» از اجرای اسمیت استفاده میکند. او سابقه انجام چنین کاری را هم در شاهکارش یعنی «پالپ فیکشن» (1994) دارد که در آن از اجرای متفاوتِ گروه «اِرج اورکیل» از ترانه «Gilr, You'll Be a Woman Soon» ساخته نیل دایموند استفاده کرده است. ترانههای فیلمهای تارانتینو حدیث نفس شخصیتهایش هستند، درست مثل ترانه «بنگ بنگ {محبوبم به من شلیک کرد}» با صدای نانسی سیناترا که روی عنوانبندی آغازین فیلم «بیل را بکش: جلد اول» (2003) شنیده میشود و قصهٔ زندگی براید (اوما تورمن) را روایت میکند؛ قصهٔ انتقامی اجتناب پذیر.
افزودن یک دیدگاه جدید