جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
موسیقی تاوان دارد
اعضای گروه موسیقی «ایرا» ادعا دارند که سبک خاصشان باعث شده مهر و امضای کارهیشان حفظ شود
موسیقی تاوان دارد
موسیقی ما- بهمن بابازاده: سه نفر بودند و اسم گروه «ایرا». با یک طرح پوس‌تر عجیب که خیلی‌ها را راغب کرد که بروند و ببینند در سالن رودکی چه خبر است که تا این حد از این برنامه استقبال به عمل آید. آن هم بدون حتی یک تبلیغ خشک و خالی و کوچک.

در کنسرت‌های ایرانی خیلی بعید است که یک کنسرت بی‌کلام گروهی تازه کار، مورد استقبال قرار بگیرد و تازه بعد از اجرای برنامه نامشان همه جا بپیچد. ولی این اتفاق بعد از اجرای ۵ آبان گروه «ایرا» برایشان افتاد و این گروه سه نفره توانستند خیلی زود آثارشان را مطرح کنند. آثاری که خیلی‌ها نمی‌توانند هیچ اسمی روی آن بگذارند و همین باعث شده که اعضای گروه ادعا کنند این سبک فقط مال آنهاست و تا به حال تجربه نشده. یک موسیقی تلفیقی با سه ساز کمانچه و عود و ویلن سل.

سراغشان رفتیم تا درباره این اجرا و علائقشان با آن‌ها گپ بزنیم. یاشار اطاعتی، حمید خوانساری و ارسلان علیزاد. آن‌ها راحت حرف زدند و جلو رفتیم.

  • قهرمان‌های موسیقی
* حمید: من این را از طرف خودم و بقیه می‌توانم اعتراف کنم که ما فقط در سالهای اولی که وارد عرصه موسیقی شده بودیم، به صورت حرفه‌ای آثار بزرگان را گوش می‌کردیم. مثلا من اگر ۱۷ سال است که ساز می‌زنم، فقط ۱۰ سال اول را به صورت حرفه‌ای موسیقی گوش می‌کردم. بعد آرام آرام به سمت خلق کردن گرایش پیدا کردیم. چون ما وقتی تصمیم به خلق کردن می‌گیریم، دیگر اثرمان نباید تاثیر پذیری بیش از حدی را از آثار آقای علیزاده یا کلهر داشته باشد. باید صدای ذهن خود ما خروجی آثار خلق شده از سوی ما باشد. ولی به هر حال همه آثار خلق شده را هم به نوعی باید نشات گرفته از یک اثر هنری قدیمی و دور دانست. در واقع یک خالق اثر هنری، در ناخوداگاه ذهنش چیزهایی مانده که آن‌ها را با لحن و لهجه خودش بیرون می‌دهد و مهر و امضای خودش را پای آن‌ها می‌زند. در کل در پاسخ به سوال‌ات باید بگویم وقتی کمی سنمان پائین‌تر بود خود من کارهای «سیمپ رود» را خیلی گوش می‌کردم. یا «انور براهن»، آقای «لطفی». این‌ها انتخاب‌های من بودند ولی به مرور و با تکرار شنیدن این آثار دیگر حس می‌کردم که احساس‌ام در مقابل آن‌ها تکان نمی‌خورد. همین باعث شد آرام آرام از موسیقی شنیدن اشباع شوم و به سمت خلق یک اثر بروم. اثری که بتواند احساس‌ام را تکان دهد.

*یاشار: موسیقی‌ای که در کارهای ما ملموس است، بیان یک موسیقی چند فرهنگی ست. وقتی مخاطب کارهای ما را می‌شنود، قطعا نمی‌تواند بگوید که این آثار صرفا موسیقی ایرانی است. چون ما از تمام المان‌های موسیقی شرقی استفاده می‌کنیم و ادعایمان هم این است که با استفاده ازتمام قابلیت‌های موسیقی شرق، بیانی جدید و بکر را می‌توانیم به مخاطبانمان ارائه دهیم. مثلا در کنسرتمان المان‌های مورد استفاده از سوی گروه، المان‌های ارزشمندی بود. دلیل‌اش هم این می‌تواند باشد که ما همگی از هنرستان موسیقی شروع کرده‌ایم و دیپلم و بعد هم لیسانس موسیقی گرفته‌ایم. ما ده سال موسیقی را آکادمیک خوانده‌ایم. پس قطعا انتخاب‌های ما انتخاب‌های قوی و تاثیر گذاری بوده. ما مکاتب مختلفی را زدیم و سراغشان رفتیم. میرزا عبدالله و فلان و... ولی مثل ردیف‌دان‌ها به این مسئله دقیق نشدیم و فقط به عنوان یک واحد دانشگاهی از آن‌ها گذشتیم. خود من را ردیف نوازی به آن صورت نتوانست ارضا کند. نه اینکه کم باشد. اتفاقا دستاورد‌های شگفت انگیزی را هم برای من داشت ولی من نشستم و فکر کردم که انسانی که در قرن ۲۱ زندگی می‌کند به چیزهای دیگری فکر می‌کند و دغدغه این قبیل اصوات را ندارد. برای اینکه موسیقی‌ای که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند شرایط امروزی خاص خودش را دارد. در کل خواندن تاریخ موسیقی خیلی به من کمک کرد. چون احساس می‌کنم که موسیقی ما، یک موسیقی تصویر گراست. یعنی اگر در کنسرت ما بود، با نام هر قطعه می‌توانستی یک دنیایی را برای خودت متصور شوی و با پایان آن قطعه، از آن دنیا خارج و وارد دنیای قطعه بعدی شوی. مثلا ما قطعه‌ای داشتیم به نام «باغ‌های معلق» و من از خیلی از کسانی که در کنسرت بودند وقتی در مورد‌اش پرسیدم به این نتیجه رسیدم که برای بسیاری از آن‌ها این «باغ‌های معلق» تداعی شده. همین باعث می‌شود که من ادعا کنم که مارکی که موسیقی ما آنار در مارکت داخلی ارائه می‌دهد، قطعا منحصر به فرد است و مهر وامضای ما را دارد.

* اردلان:
من کارم کلاسیک نوازی است و سازم هم ساز ایرانی نیست و همین باعث شده که همه انتخاب‌هایم هم انتخاب‌های موسیقی کلاسیک باشد. ولی به مرور و از آغاز دوره‌ای خاص در هنرستان موسیقی به این نتیجه رسیدیم که بروم دنبال حسی که بتواند در این دوره با آدم‌ها ارتباط برقرار کند. از‌‌ همان دوران هنرستان هم تاثیر پذیری زیادی از «یویوما» داشتم و همین الان هم هنوز زیر چ‌تر آثار این بزرگ موسیقی جهان هستم. این هنرمند صرفا یک موسیقیدان کلاسیک نیست و موسیقی شرقی هم کار کرده و همین باعث شده من خیلی ایده‌ها از او بگیرم. در موسیقی مراحلی هست که شامل یاد گیری، تقلید و بعد از آن هم خلق یک اثر است. حالا به نظرم ما به مرحله خلق اثر رسیده‌ایم و چون همه مراحل را هم به صورت آکادمیک بالا آمده‌ای»، می‌توانیم ادعا کنیم که مارک خودمان را داریم و این لذت بخش است.

  • چطور با این قهرمان‌ها آشنا شدید؟
یاشار: موسیقی در خانواده من بود و من از‌‌ همان کودکی با تئوری موسیقی آشنا شدم. کلا درگیر بودم با موسیقی و همین باعث شد از‌‌ همان ابتدا نگاهم به این مقوله جدی‌تر باشد. ببین من همیشه دنبال چیزی بوده‌ام که روی من تاثیر بگذارد. اگر قرار باشد جایی بروم، قطعا باید در آنجا تاثیری روی من وارد شود تا من به آنجا بروم. در مورد فیلم دیدن هم همین طور است. من باید از آن فیلم چیزی به دست بیاورم تا سراغش را بگیرم. کل ذات هنر را صرفا بخاطر لذت بردن از آن، پیگیری نمی‌کنم. حالا من چطور با قهرمان‌های موسیقی‌ام آشنا شدم؟ من اولین بار که صدای ساز بزرگی چون «انور براهن» را شنیدم، سوم راهنمایی بودم. بستر خانواده خیلی به من کمک می‌کرد که این اتفاق برای من بیفتد. من همه نوع موسیقی را می‌شنیدم ولی این سبک بیشترین تاثیر پذیری را روی من گذاشت و همین باعث شد سراغش بروم و بیشتر در مورداش پیگیری کنم. هنر باید انسان را به تعمل وا دارد و اگر این خاصیت را هنر نداشته باشد، به نظر من نمی‌توان اسم هنر را بر آن گذارد. وظیفه اصلی موسیقی هم به نظر من این است. البته در ژانری که ما کار می‌کنیم. مثلا اگر پینک فلوید یا استینگ کنسرت داشته باشند و کاری از آن‌ها در جایی در حال پخش باشد، من از این موسیقی پاپ خوب هم لذت می‌برم و قرار نیست آنرا نفی کنم. نه اصلا اینطور نیست. شاخصه هنر در ایجاد تعمل در ذات آدمهاست. در هر سبک و سیاق و ژانری که می‌خواهد باشد.

* حمید: من برخلاف یاشار به هیچ وجه از طرف خانواده هیچ تاثیری را در این راه نگرفتم و اصلا ساز را برای اولین بار در هنرستان در دست گرفتم. اتفاقی سازز را در دست گرفتم و اصلا اعتراف می‌کنم که در هنرستان اصلا نوازنده خوبی نبودم.

یاشار: من در سال سوم راهنمایی یک بار از هنرستان اخراج شدم اصلا! دلیلی که آن زمان برای من اوردند، پائین بودن توانایی شخصی من بود. ولی من در دوره دانشگاه با نمره صد قبول شدم. این را می‌خواهم بگویم که همه ما یک پیگیری‌ای در کارمان بود که باعث شد به اینجا برسیم. این پیگیری خیلی مهم بود. چون قطعا خودت هم خوب می‌دانی که در دنیای امروز موسیقی کار کردن تاوان دارد. موسیقی جدی منظورم است. ما در روز کنسرتمان سالن پر شد ولی با توجه به اینکه سعی کردیم همه استاندارد‌ها را به بهترین شکل ارائه دهیم، با یک میلیون تومان ضرر برنامه را بستیم. یعنی یک میلیون هم از جیب خرج کردیم تا برنامه‌مان اجرا شود. تا موسیقی خوب به گوش همه برسد و همه راضی سالن را ترک کنند.

اردلان: من نوع آشنایی‌ام با این قهرمانان طوری بود که خودم رفتم سراغشان تا بیشتر از آن‌ها یاد بگیرم. ولی د رهنرستان موسیقی در کمال ناباوری به من گفتند که تو نمی‌توانی ویلن سل بزنی، چون چپ دستی. ولی من نشان دادم که چپ دست‌ها هم می‌توانند ویلن سل بزنند! به قدری پیگیری کردم که بالاخره توانستم سازی که دوست داشتم را بزنم. جالب است بدانید که آن اوایل که همه ناراحتی من را می‌دیدند می‌گفتند خوب برو مثلا سنتور بزن!

  • ترس از برچسب شباهت
حمید: ببین کسی که سالهای زیادی ساز زده برایش سنگین است که بعد از اجرا یکی بیاید و بگوید که لحن ساز زدن‌ات شبیه فلانی است. حس بدی به آدم دست می‌دهد و این حس، خیلی ناراحت کننده است. داستان این است که برخی از موزیسین‌هایمان هم این گونه شده‌اند. چون فکر می‌کند که تو در سالهای آینده جلوی او در بیایی می‌‌اید و در صحبت‌هایش تو را به تقلید متهم می‌کند. این خیلی می‌تواند برای تو تاثیر گذار باشد.
یاشار: مخاطبان حاضر در سالن اجرای ما آدم‌هایی بودند که موسیقی گوش می‌دادند اما نه موسیقی جدی. موسیقی ما هم اینگونه نیست که اول مخاطب مهم باشد و بعد ذات موسیقی. برای ما اول از همه ذات موسیقی است که اهمیت دارد. امکان دارد پدر من بیاید و از موسیقی ما لذت نبرد. شاید تامل کند ولی لذت نمی‌برد. موسیقی ما مهم‌تر از هر چیز دیگری خودش است و در واقع مخاطب نیست. اگر ما دنبال مخاطب بودیم می‌توانستیم ژانر‌های دیگری را امتحان بکنیم. در مورد ترس از برچسب شباهت هم من به تو با جسارت می‌گویم که هیچ واهمه‌ای در کار نبوده و نیست. چون ما به قدری شبیه خودمان بوده و هستیم که هیچ ترسی از انگ شباهت به فلانی نداریم. ادعای ما این است اصلا.

  • فاصله‌های موسیقی پاپ با سمفونیک در ایران
یاشار: موسیقی ما درصد سال گذشته صرفا برای لذت و شادی وجود داشته و اتفاقی نبوده که در آن مخاطب را به تعمل وا دارد. مثلا مدت هاست که من در آثار داخلی چیزی نشنیده‌ام که بابت آن مجبور شوم کتاب بخوانم و در موردش تحقیق کنم و به اشتیاقی که باید برسم، دست پیدا کنم. این را بدین شکل تفسیر می‌کنم که استاندارد‌های ما بسیار بسیار در عالم موسیقی از استانداردهای جهانی پائین است. ما ۲‌ایم و دنیا ۱۰۰. پس طبیعی است که مخاطبانمان هم این سبک و ژانر را پس بزند و سمت‌اش نیاید. ما اصلا از مخاطبمان نباید انتظار داشته باشیم که بیاید و سمفونیک گوش کند. بخاطر اینکه اصلا استاندارد سمفوینک نداریم. کدام سمفونیک؟

حمید: در نگاه جهانی هم موسیقی کلاسیک و پاپ فاصله‌های زیادی با هم دارند. موسیقی کلاسیک در همه جای جهان فقیر است. در اروپا هم در حال هزینه کردن هستند تا موسیقی کلاسیکشان زنده بماند. ولی چیزی که هست هر چقدر تبلیغات و سر و صدا‌ها در رسانه‌ها باشد مردم هم‌‌ همان را می‌خواهند. حتما در همه جای دنیا رسانه‌ها سراغ موسیقی پاپ می‌روند. رسانه خیلی تاثیر دارد. پاپ همیشه قوی‌تر بوده. چون مدیا در اختیارش بوده.

  • قضاوت‌ها
یاشار: خیلی از هم ساز‌های من گفتند که اجرا و خروجی صدایتان خوب بود و تعدادی از کارشناسانی هم که در سالن دعوت کرده بودیم، به ما از لفظ: «تا حالا این صدا را نشنیده بودیم»، استفاده کردند و گفتند حس و اجرا و پکیجی که روی سن بردید در این فرم موسیقی تا کنون در ایران تجربه نشده.

حمید: خیلی‌ها اصلا نفهمیده بودند که این چه ژانری است و از من می‌پرسیدند که این سبک را باید دقیقا چه نامید؟ خیلی‌ها دنبال اسم گذاشتن روی سبک کاری ما بودند. ولی من اصرارم این است که چرا باید به یک موسیقی اسم گذاشت؟ چه دلیلی دارد؟ تو آمده‌ای که یک کار را گوش کنی و از آن لذت ببری. من به سالن آمده‌ام که از موسیقی لذت ببرم و دنبال هیچ اسمی هم نیستم.

عده‌ای کاردان هم ایرادات کاملا به جایی از ما گرفتند. ما خودمان را که نمی‌توانیم گول بزنیم. این کنسرت ما خیلی اشکال داشت. ولی به یک دلیل به این شکل توانست مورد توجه قرار بگیرد: «نو بودن». آن هم در ایران. شاید ما اگر این اجرا را در فرانسه می‌رفتیم همه با لنگه کفش ما را می‌زدند. چون در ایران این قبیل برنامه‌ها تا به حال اجرا نشده بود و همین باعث شد سر و صدا کند.

***

گروه «ایرا» با اعضای جوان و با استعدادش، پس از اولین اجرا در تالار رودکی مورد توجه بسیاری از اهالی موسیقی قرار گرفته

  • ماجراهای یک «تلفیق»...
اجرای زنده یک گروه موسیقی در ایران نیازمند چند مولفه و فاکتور خیلی مهم است تا این گروه بتواند اجرایی آبرومندانه و قابل توجه را انجام دهد. ماجراهایی مثل تبلیغات خوب و حضور برخی چهره‌های سر‌شناس و به قولی ستاره در هر گروه می‌تواند ضامن فروش بلیت‌های یک برنامه و استقبال مردم از آن باشد. اما گروه «ایرا» هیچکدام از این از این فاکتور‌ها را نداشت و توانست استقبال مردم و مخاطبان موسیقی را در سالن برنامه‌اش ببیند. اتفاقی بعید که خیلی‌ها را به تعجب واداشت و بعد از اجرای برنامه بود که تازه خیلی‌ها متوجه شدند که چه کنسرتی را از دست داده‌اند.

  • تلفیق واقعی
واژه «تلفیق» در ادبیات موسیقی ایران معمولا کاربرد زیادی دارد!
بسیاری از گروه‌های نا‌شناس موسیقی با استفاده از این واژه می‌توانند برچسب متفاوت بودن را به خود بچسبانند و با داعیه یک موسیقی چند ملیتی در آگهی‌های کنسرتشان، قاپ خیلی‌ها را بدزدند. تعداد خیلی کمی از این گروه‌ها را می‌شود یافت که مفهوم واقعی «موسیقی تلفیقی» را توانسته‌اند به خوبی درک کنند و از آن به نحو احسن روی سن بهره ببرند. «ایرا» با نوازنده‌هایی که تحصیلات آکادمیک موسیقی دارند و سالهای سال تاریخ موسیقی ایران و جهان را پیگیری کرده‌اند را باید جزو بهترین گروه‌هایی دانست که با درک درستی از تلفیق، موسیقی جاندار و قدرتمندی را به خورد مخاطب‌اش می‌دهد. تلفیقی که به قول خودشان، تصویر سازی‌های ذهنی هر شنونده‌ای را باعث می‌شود و می‌تواند سوای صدا دهی متفاوت، مخاطب‌اش را به تعمل وادارد. تعملی که در موسیقی این روز‌ها کمتر کسی به مفهوم واقعی آن آشناست و معمولا شاخه گم شده موسیقی این روزهای گروه‌های نوپا و تازه تاسیس به حساب می‌آید.

  • بازنده‌ها؟
گروه‌های موسیقی این چنینی معمولا برای فعالیت در ایران محکوم به باخت‌اند. هیچ شرکت و موسسه‌ای حاضر به حمایت مالی از برنامه‌های این قبیل گروه‌ها نیست و هزینه‌های کمر شکن فعالیت‌های این چنینی، ادامه حیاط هنری گروه‌های این چنینی و با این سبک را در خطر می‌اندازد. اما اعضای «ایرا» برای این معضل هم فکر کرده‌اند و توانسته‌اند از پس این مشکل هم بر بیایند. آن‌ها همه بخش‌های کاریشان را به دوستان جوان و دور و بری‌های کم تجربه ولی با انگیزه‌شان سپرده‌اند و از این طریق توانسته‌اند مشکلات و ماجراهای مالیشان را مهار کنند. مثلا صدابرداری اجرای زنده‌شان را از بین دوستان جوان و با استعدادشان انتخاب کرده‌اند و صحنه آرایی آن‌ها را هم همکلاسی‌هایشان انجام داده‌اند تا در عین سادگی بتوانند فضایی بکر و جدید را روی صحنه داشته باشند. طراحی لباس و پوس‌تر و نوع چینششان را هم به جای استفاده از کمپانی‌های معروف طراحی صحنه، چند کار آموز خوش سلیقه انجام داده‌اند و همین سادگی باعث شد بسیاری از هزینه‌ها را بتوانند کاور کنند. با این حال آن‌ها برای اجرای آبرومندانه آثارشان به صورت زنده باز هم به رغم پر شدن سالن اجرای زنده‌شان، مجبور شدند از جیب هزینه کنند تا چیزی برای اجرای اول کم نگذاشته باشند.

  • تاریخ چه می‌گوید؟
گروه‌ها و هنرمندان ززیادی را در همه این سالهای موسیقی بعد از انقلاب می‌توان مثال زد که با یک موسیقی ناب و قوی وارد عرصه شده‌اند و به مرور توانسته‌اند مخاطبانشان را پیدا کنند و پیش بروند. به مرور اوج بگیرند و به یک باره از هم پاشیده شده‌اند. این واقعیت تلخ در مورد بسیاری از این قبیل گروه‌ها بوده و هست و همین طور در گذر ایام، تداوم داشته. گروه‌هایی مثل «اوهام» و «آویژه» و... مثالهای معروف این ادعا هستند که می‌شود به آن‌ها اشاره کرد. اعضای «ایرا» ولی اعتقاد دارند: «وقتی ما در یک چنین شرایط سختی با هم کنار آمده‌ایم و توانسته‌ایم کارمان را عرضه کنیم، قطعا در شرایط بهتر، می‌تانیم بیشتر خلاقیت‌هایمان را نشان دهیم».


  • دیگر گروه‌هایی که پرچم «موسیقی تلفیقی» این روز‌ها را بالا نگه داشته‌اند:
  • ما هم هستیم
گروه‌های زیادی این روز‌ها سعی دارند با خرق عادت، موسیقی جدید‌تر و به روز تری را به مخاطب این روزهای بازار ارائه دهد. بازاری که امسال حتی داغ‌تر هم شده و گروه‌ها و چهره‌های جدیدی وارد گود شده‌اند. در این بخش نگاهی گذرا داریم به برخی از این گروه‌ها و چهره‌ها که سعی داشته‌اند با فاصله گرفتن از عادت‌های موسیقی، فضا‌ها و سبک‌های جدیدی را خلق کنند:

  • گروه «دنگ شو»
«دنگ شو» انتخای اول قشر روشنفکر و کتاب خوان این روزهای جامعه ماست. یک موسیقی بی‌محابا و بی‌مرز که در آن سعی شده تعاریف و مفاهیم جدیدی از علم «تلفیق» به مخاطب عرضه شود تا بتواند با فاصله گرفتن از فضاهای تکراری پاپ، یک موسیقی خوب و قوی را تجربه نماید.

حضور اثار این گروه در سینما و تلویزیون (به عنوان قطعات تیتراژ ابتدا و انت‌ها) باعث شده مخاطبان بیشتری با رنگ و لحن آثار آن‌ها آشنا شوند و گفته می‌شود همین اتفاق باعث شده این گروه برای اخذ مجوز فعالیت‌های رسمی مشکلات کمتری را پیش روی خود ببیند.

  •  گروه افشارستان
موسیقی گروه «افشارستان» چند شاخصه مهم و جدی را به خود می‌بیند و از آن جمله می‌توان به وسواس و دقت آهنگساز در انتخاب ساز‌ها در رنگ بندی اشاره کرد. حضور پدرام و میلاد درخشانی در این گروه به عنوان آهنگساز و سرپرست باعث شده وزنه و اعتبار آن‌ها در بین اهالی موسیقی بیشتر و بیشتر شود و همین مهم روی کنسرتهای آن‌ها هم تاثیر گذار بوده. دو سال است که افشارستان کنسرت‌هایش را روی صحنه می‌برد و همین طور سیر صعودی افزایش مخاطبانش را شاهد است. آلبوم‌های این گروه در بدو انتشار است و با این اوصاف می‌شود به پیدایش یک گروه «تلفیقی» خوب امیدوار شد.

  • گروه دیوار
از‌‌ همان ابتدای انتشار اخبار تشکیل این گروه می‌شد به راحتی پیش بینی کرد که این گروه خیلی زود می‌تواند در بین اهالی موسیقی خودی نشان دهد. بی‌اغراق بهترین نوازنده‌های حال حاضر کشور را می‌شود در یک قالب دید و از ترکیب آن‌ها به هیجان آمد.

بابک ریاحی‌پور، مسعود همایونی، پویا نیکپور، یاشار خسروی و... همین اسامی کافی ست تا بفهمیم با چه موسیقی و سلیقه‌ای طرف‌ایم و چه اتفای قرار است برای این سبک بیفتد. کنسرت‌های گروه دیوار در یک سال اخیر روی صحنه رفته و همین طور در حال گسترش در اقصی نقاط ایران است.
منبع: 
تاریخ انتشار : چهارشنبه 15 آذر 1391 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

امیدوارم شما به جای گزارش گذاشتن های مکرر از چند خواننده مطرح که به نظر من احتیاجی به تبلیغ هم ندارند به معرفی گروه های جوان و آینده دار موسیقی ایرانی و تلفیقی بپردازید

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود موسیقی تاوان دارد | موسیقی ما