گفتوگو با سیامک سپهری آهنگساز و سرپرست و رهبر گروه رستاک:
«رستاک» بازاری نیست، مردمی است
موسیقی ما- لی لا رضایی: «رستاک» از گروههایی است که بعد از تلاشهای فراوان چند ساله توانست مطرح شود و به همت افرادی که دارد، و نیز به کمک ذائقه شنیداری مردم، و استفاده از همه انچه که مردم با آنها خاطره دارند، مخاطب را با خود همسو کرده و آنها را با خود در شنیدن موسیقیهای محلی، سنتی و فولکور همراه کند.
«رستاک» از معدود گروههایی است که پل ارتباطی میان مردم و موسیقی اصیل شد، و در واقع مردم را با موسیقی از جنس خودشان آشتی داد. این گروه به رهبری سیامک سپهری که خود نوازنده تار و سه تار و تنظیم کننده قطعات در گروه است، تا کنون با اجراهای موفقی که داشته، توانسته عنوان اولین گروه موسیقی فولکرو را به خود اختصاص دهد. چنین چیزی را قبل از هر چیز مدیون ملودیهای شیرین محلی و فولکور بوده و بعداز آن مدیون مجموعه تصویری است که با انتشار آلبوم «همه اقوام من» منتشر شد.
اساس قرار دادن موسیقیهای شنیدنی که مردم با آنها خاطرات بسیاری دارند، یکی از رموز موفقیت این گروه عامه پسند است. با رهبر این گروه گفتوگو کردهایم:
میخواستم با گفتن اینها به جایی برسم که بگویم دکتر ریاحی واقعا کمک زیادی به ما کردند. بعداز مجموعه «رنگوارههای کهن»، ما فکر کردیم همکاری ما با دکتر ریاحی و ارتباطمان نیز میتواند کمک بسیاری در رشد گروه داشته باشد. انصافا هم که ایشان کمکمان کردند. این رابطه همچنان ادامه داشت تا اینکه سال گذشته و امسال به دعوت دکترریاحی، در جشنواره شرکت کردیم. برای من همین که ایشان از ما خواستند در جشنواره حضور داشته باشیم، کافی بود. ایشان به قدری برای من محترم هستند که به گفته ایشان به جشنواره رفتیم. دوستان دیگر در گروه نیز از این پیشنهاد استقبال کردند و موافق حضور در جشنواره بودند. فکر کردیم ایشان که پیشنهاد دادهاند، به دلیلشناختی که از ایشان و حسن نیتشان داریم، شرکت میکنیم. به اعتقاد من خیلی از دوستان موزیک که در حال حاضر مطرح هستند و دارند فعالیت میکنند، به لطف و حمایت و نیز کمکهایی بوده که دکتر ریاحی به آنها شده است. ایشان به لحاظ فکری و نیز حضور خود کمکهای بسیاری به جامعه موسیقی کردهاند که نباید نادیده گرفته شود. ضمن اینکه من به کارهایی که پیش از این از ساختههای اسشان شنیده بودم، علاقهمند بودم و کارهایشان را دوست داشتم.
ما در قالب گروه «رستاک» تاکید زیادی داشتیم روی این مساله کارها به درستی و نظم زیادی پیش برود. منتهی فشارهای درونی و بیرونی زیادی همیشه بر روی گروهها هست. با این همه نوع نگاهمان خیلی کمکمان کرد که آن را مدیون پدرم هستم. او با وسواس و سخت گیری از من و دوستانم میخواست که به مسایل درون گروهی اهمیت بدهیم. همین مساله و خیلی مسایل انسانی دیگر، باعث دوام و پایداری گروه شد.
ماجرا این است کسانی که به صورت جدی در این حرفه و این رشته کار میکنند میدانند که چه اتفاقی باید بیافتد تا یک گروه بعداز انتشار یک آلبوم به دنبال انتشار آلبوم بعدی خود باشد. ما هم مثل خیلی از گروههای حرفهای دنیاکارمان را تا مرحله آخر انجام میدهیم. از پیش تولید شروع کرده و ضبط و بعد مجوز و... بعد اجرای کنسرت و... نهایتا مجموعه که آماده شد، کنسرتهایی بر مبنای پارتی تورهای اجرا میشود. پروسهای که برای انتشار یک آلبوم صرف میشود، خیلی بستگی به نوع و جنس کار دارد. ممکن است یک آلبوم ۵ سال زمان ببرد و آلبوم دیگر یک سال صرف کند. از انتشار آلبوم قبلی ما یک سال و نیم گذشته اما هنوز آلبوم جدید منتشر نکردهام. میخواهم بگویم وقتی کاری انجام میدهیم با در نظر گرفتن تمامی شاخصههای ان کار، یک پروسه زمانی برایش در نظر میگیریم. اگر منظور این دوستان کارهایی است که تا کنون انجام دادهایم، با توجه به شرایطی که هست و پیش میرود، باید عرض کنم که کار درستی کردهایم.
ما از ابتدا و از زمانی که «رنگوارههای کهن» را به بازار فرستادیم، که آلبومی پیچیدهتر هم بود و صرفا صوتی نیز بود، تصمیم گرفتیم نوع حرکتمان و جنس آن را تغییر بدهیم. در ابتدا رفتیم سراغ مخاطب عام و بعد با درنظر گرفت استانداردهای کلی آن را منتشر کردیم. بعد دیدیم حالا ما مخاطبی داریم که از شنیدن این جنس از کار لذت میبرد و با ما همراه میشود. ما بعداز آن موزیکالیته و فرم کار را تغییر دادیم و در آلبوم جدید «رستاک»، یک کم ایدههای کاری جدید را به فضای ذهنی «رستاک» نزدیکتر کردیم تا هر چه بیشتر خودمان باشیم.
هر مجموعه و هر کاری هنری که انجام میشود من احساسم بر این است که با وجود مخاطب است که میتواند ادامه بدهد و زنده بماند. این ایده برای من در حال حاضر، تا جایی قوی است که فکر میکنم کاری وجود ندارد که آنقدر آوانگارد باشد که مخاطبش فقط خودم باشم و بس!
نظری است که من فکر میکنم با گذشت زمان میشود به آن نگاه کرد و در مورد آن تصمیم گرفت و به نتیجه رسید.
حس درونی نوازنده باید منتقل شود. انتقال حسها چه به لحاظ صوتی و چه از نظر تصویری مهم است. چون منجر به مجموعهای میشود که این حس را در مخاطب ایجاد کرده و در نهایت منجر شده که آلبومی اینچنینی به دست مخاطب برسد. ناگفته نماند که هیچ یک از این عوامل به تنهایی و به خودی خود، نمیتوانست موفقیت آلبوم و گروه «رستاک» را تضمین کند.
«رستاک» از معدود گروههایی است که پل ارتباطی میان مردم و موسیقی اصیل شد، و در واقع مردم را با موسیقی از جنس خودشان آشتی داد. این گروه به رهبری سیامک سپهری که خود نوازنده تار و سه تار و تنظیم کننده قطعات در گروه است، تا کنون با اجراهای موفقی که داشته، توانسته عنوان اولین گروه موسیقی فولکرو را به خود اختصاص دهد. چنین چیزی را قبل از هر چیز مدیون ملودیهای شیرین محلی و فولکور بوده و بعداز آن مدیون مجموعه تصویری است که با انتشار آلبوم «همه اقوام من» منتشر شد.
اساس قرار دادن موسیقیهای شنیدنی که مردم با آنها خاطرات بسیاری دارند، یکی از رموز موفقیت این گروه عامه پسند است. با رهبر این گروه گفتوگو کردهایم:
- گروه «رستاک» از معدود گروههای شرکت کننده در جشنواره موسیقی سال۹۰ بود. چرا که خیلی از گروههای معروف و مشهور، حضور در جشنواره را کسرشان دانسته و گمان میکنند با حضور در آن از وجهه هنری اشان کاسته میشود. «رستاک» چطور با وجود چنین چیزی در جشنواره حضور یافت؟
میخواستم با گفتن اینها به جایی برسم که بگویم دکتر ریاحی واقعا کمک زیادی به ما کردند. بعداز مجموعه «رنگوارههای کهن»، ما فکر کردیم همکاری ما با دکتر ریاحی و ارتباطمان نیز میتواند کمک بسیاری در رشد گروه داشته باشد. انصافا هم که ایشان کمکمان کردند. این رابطه همچنان ادامه داشت تا اینکه سال گذشته و امسال به دعوت دکترریاحی، در جشنواره شرکت کردیم. برای من همین که ایشان از ما خواستند در جشنواره حضور داشته باشیم، کافی بود. ایشان به قدری برای من محترم هستند که به گفته ایشان به جشنواره رفتیم. دوستان دیگر در گروه نیز از این پیشنهاد استقبال کردند و موافق حضور در جشنواره بودند. فکر کردیم ایشان که پیشنهاد دادهاند، به دلیلشناختی که از ایشان و حسن نیتشان داریم، شرکت میکنیم. به اعتقاد من خیلی از دوستان موزیک که در حال حاضر مطرح هستند و دارند فعالیت میکنند، به لطف و حمایت و نیز کمکهایی بوده که دکتر ریاحی به آنها شده است. ایشان به لحاظ فکری و نیز حضور خود کمکهای بسیاری به جامعه موسیقی کردهاند که نباید نادیده گرفته شود. ضمن اینکه من به کارهایی که پیش از این از ساختههای اسشان شنیده بودم، علاقهمند بودم و کارهایشان را دوست داشتم.
- یعنی صرفا به دلیل پیشنهاد ایشان در جشنواره حضور یافتید و هیچ انگیزه دیگری برای حضور در آن نداشتید؟
- فکر میکندی توانستهای در این زمینه با نظر موافقانتان همسو شوید؟
- اجراهایی که در جشنواره داشتید؛ با همان تنظیمهای همیشگی بودند؟ چند قطعه اجرا کردید؟
- قطعاتی که برای اولین بار در کنسرت اجرا میشوند، نمیتوانند خیلی مورد توجه قرار گیرند. چرا که بیشتر کسانی که به کنسرت میروند دوست دارند خوشان قطعاتی را که در کنسرت میشنوند، زمزمه کنند. به نظر میرسد شما ریسک بزرگی میکنید که از قطعات جدید در کنسرتتان استفاده میکنید. اینطور نیست؟
- گروه «رستاک» از معدود گروههایی است که از آغاز تا کنون اعضای اصلیاش را حفظ کرده و سعی در ماند دارد. فکر میکنید رمز این مانایی چیست؟
ما در قالب گروه «رستاک» تاکید زیادی داشتیم روی این مساله کارها به درستی و نظم زیادی پیش برود. منتهی فشارهای درونی و بیرونی زیادی همیشه بر روی گروهها هست. با این همه نوع نگاهمان خیلی کمکمان کرد که آن را مدیون پدرم هستم. او با وسواس و سخت گیری از من و دوستانم میخواست که به مسایل درون گروهی اهمیت بدهیم. همین مساله و خیلی مسایل انسانی دیگر، باعث دوام و پایداری گروه شد.
- با این شرایط «رستاک» بیش از هر چیزی نیازمند چیست؟
- با این همه برخی از اهالی موسیقی بر این باورند که «رستاک» به سمت بازاری بودن میرود.
ماجرا این است کسانی که به صورت جدی در این حرفه و این رشته کار میکنند میدانند که چه اتفاقی باید بیافتد تا یک گروه بعداز انتشار یک آلبوم به دنبال انتشار آلبوم بعدی خود باشد. ما هم مثل خیلی از گروههای حرفهای دنیاکارمان را تا مرحله آخر انجام میدهیم. از پیش تولید شروع کرده و ضبط و بعد مجوز و... بعد اجرای کنسرت و... نهایتا مجموعه که آماده شد، کنسرتهایی بر مبنای پارتی تورهای اجرا میشود. پروسهای که برای انتشار یک آلبوم صرف میشود، خیلی بستگی به نوع و جنس کار دارد. ممکن است یک آلبوم ۵ سال زمان ببرد و آلبوم دیگر یک سال صرف کند. از انتشار آلبوم قبلی ما یک سال و نیم گذشته اما هنوز آلبوم جدید منتشر نکردهام. میخواهم بگویم وقتی کاری انجام میدهیم با در نظر گرفتن تمامی شاخصههای ان کار، یک پروسه زمانی برایش در نظر میگیریم. اگر منظور این دوستان کارهایی است که تا کنون انجام دادهایم، با توجه به شرایطی که هست و پیش میرود، باید عرض کنم که کار درستی کردهایم.
ما از ابتدا و از زمانی که «رنگوارههای کهن» را به بازار فرستادیم، که آلبومی پیچیدهتر هم بود و صرفا صوتی نیز بود، تصمیم گرفتیم نوع حرکتمان و جنس آن را تغییر بدهیم. در ابتدا رفتیم سراغ مخاطب عام و بعد با درنظر گرفت استانداردهای کلی آن را منتشر کردیم. بعد دیدیم حالا ما مخاطبی داریم که از شنیدن این جنس از کار لذت میبرد و با ما همراه میشود. ما بعداز آن موزیکالیته و فرم کار را تغییر دادیم و در آلبوم جدید «رستاک»، یک کم ایدههای کاری جدید را به فضای ذهنی «رستاک» نزدیکتر کردیم تا هر چه بیشتر خودمان باشیم.
هر مجموعه و هر کاری هنری که انجام میشود من احساسم بر این است که با وجود مخاطب است که میتواند ادامه بدهد و زنده بماند. این ایده برای من در حال حاضر، تا جایی قوی است که فکر میکنم کاری وجود ندارد که آنقدر آوانگارد باشد که مخاطبش فقط خودم باشم و بس!
- چرا؟
نظری است که من فکر میکنم با گذشت زمان میشود به آن نگاه کرد و در مورد آن تصمیم گرفت و به نتیجه رسید.
- دلایل عامه پسندی موسیقی شما چیست؟
حس درونی نوازنده باید منتقل شود. انتقال حسها چه به لحاظ صوتی و چه از نظر تصویری مهم است. چون منجر به مجموعهای میشود که این حس را در مخاطب ایجاد کرده و در نهایت منجر شده که آلبومی اینچنینی به دست مخاطب برسد. ناگفته نماند که هیچ یک از این عوامل به تنهایی و به خودی خود، نمیتوانست موفقیت آلبوم و گروه «رستاک» را تضمین کند.
- با این اوصاف چه انتظاری از «رستاک» میرود؟
- برای اجرای کارهایتان آرشیو خاصی دارید؟ چگونه به جمع اوری آنها اقدام میکنید؟ با توجه به اینکه برخی از قطعات اصلا به شکل نوشتاری وجود ندارند.
- در آینده منتظر کارهایی از ساختههای گروه باشیم یا اینکه کماکان به اجرای قطعات فولکور و محلی ادامه میدهید؟
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 8 اردیبهشت 1391 - 00:00
دیدگاهها
گروه ازین نازلتر ندیدم
آلبوم صادق درّی در اردیبهشت ماه وارد بازار میشود.
موسیقی ما چرا مانع اطلاع رسانی میشی؟؟؟؟؟؟؟
اردلان کامکار؛ اردلان درویش؟ فورکولیک؟ خوب است قبل از درج مصاحبه ادیتی انجام شود.در ضمن افرادی مانند مجید پوستی ، لیلا مرآت ، رضا عابدیان، سحر ابراهیم ؛ بهزاد پورنقی ، سارا احمدی ... برای این گروه زحمات بسیاری کشیده اند که گویا حافظه سپهری آگاهانه از یادآوری آنها سرباز می زند! متاسفم
زنده باد گروه رستاک .
شاید اردلان کامکار منظور همان اردوان کامکار هست.رستاک دوست داشتنی تر بود و الان دوست داشتنی ست.
افزودن یک دیدگاه جدید