
یادداشتی خواندنی رسول ترابی برای یک سنتی سنتشکن؛
حکایت دودی که هنوز از کنده بلند میشود ...
موسیقی ما - رسول ترابی: می دانم سالروز تولد استاد و روز مبارکی است.از جایگاه، حق و زحماتشان هم بر گردن موسیقی اصیل و سنتی کاملا خبر دارم اما نمی خواهم یادداشتی شبیه به یادداشت های معمول که در چنین روزهایی برای چهره ها نوشته می شوند، نوشته باشم.نمی خواهم درباره ربنای آشنایش، کپی های آوازی، سازهای ابداعی، کلاس های تخصصی و كارگاه هاي آوازي، خاطره ای مشترک یا دیداری، عدم فعالیتشان در داخل و ... بنویسم.
به خاطر نوع شغلی که در گذشته داشتم و خبرنگار بودم، با افراد فعال بسیاری در موسیقی اصیل اعم از خواننده تا صاحب کمپانی! گفتگو و مصاحبه داشته ام. نمی دانم چه حکمتی داشت که در تمامی شان همه صحبت ها ناخودآگاه به سمت «محمدرضا شجریان» کشیده می شدند. البته در هر شغلی صحبت از چهره مطرح آن کار همواره جزو غیبت های معمول آن کار است،شیرین ترین بخش هر صحبتی است. ولی نوع دیدگاه به ظاهر دوستان است که آدم را از همه چیز نا امید می کند و تو را به درستی هر چیزی که می بینی به شک می اندازد. دقیقا در حین همین صحبت ها بود که درخواست قطع ضبط مکالمه و یا امانتداری حرف ها بین خودمان مطرح می شد.
بعضی از این صحبت ها را ضبط شده دارم بعضی هم از بد ماجرا در ذهنم مانده است. چند مورد از این اظهارنظرها را مرور کنیم بد نیست. حداقل تکلیف مان با خودمان معلوم می شود که چرا هیچ کس در موسیقی پشت هیچ کسی نمی ایستد و هوای هم را ندارند. هر چند وقت یکبار خودمان را در آینه نگاه کنیم بد نیست.
_ نوازنده مطرح تار که آهنگسازی هم می کند، می گفت که ایشان از اولین روزهای چهره شدنش «موج سواری قهار» بوده اند.همیشه هم از کوچکترین فرصت ها بزرگترین استفاده ها را کرده اند. حتی اگر موضوعی در تضاد با عقایدشان بوده برای مطرح کردن خودشان از آنها استفاده کرده و با جریانی که مقبولیتی را داشته ،همراه شده اند تا کماکان حرفشان بین مردم باشد تا در اوج و مطرح بمانند. استاد تار نواز مستنداتی را هم بین حرفهایش آورد ولی جرات نکرد تا در مصاحبه تکرارشان کند.
- یکی از صداهای کپی که حتی سعی در تقلید میمیک و حالات ایشان در حین اجرا را دارد، در بحثی درباره شباهت صدایی و تلاشش برای تقلید گفت که آقای شجریان جایگاه گذشته را ندارد. آهنگسازان مطرح هم تمایلی به همکاری با ایشان ندارند و آثارشان شده تکرار مکررات. الان نسل جدید به دلیل همین تکرارها از موسیقی اصیل دلزده شده است و خواننده ای جدید می خواهد تا نوآوری کند.
اما جناب خواننده هنگام مصاحبه تغییر موضع داد و شروع کرد به تعریف از جایگاه والای هنری استاد که نظیرش نخواهد آمد و...
- یکی از سرپرستان مطرحترین گروه های داخلی که خودش هم آهنگساز مطرحی است، درباره تور کنسرت های خارج از کشور گروه های داخلی موسیقی اصیل با اشاره غیر مستقیم به ایشان اینطور اظهارنظر کرد: « می گویند که از فلان ماه تور کنسرت های خارج از کشور را برگزار خواهیم کرد و چندین پیشنهاد کنسرت در کشورهای مختلف داریم. دارند ولی چطور؟ چند ماه قبل از اینجا به دوستانشان که اکثرا فرش فروش و قالی فروش و... هستند در کشورهای مختلف زنگ می زنند و می گویند برای ما در کشورهایی که هستید کنسرت بگذارید. تاریخ ها را هم پشت سر هم می چینند. بعد بلند می شوند و می روند آنجا در سالن های چند صد نفری کنسرت می دهند. اکثر آدم های دو سه ردیف اول هم که در همه کنسرت ها ثابت است و دوستانشان هستند. بعد ار برنامه هم، شب در خانه یکی از همان دوستانشان دوباره دور هم جمع می شوند و همان برنامه را اجرا می کنند...این که نشد تور کنسرت خارج از کشور.» جناب سرپرست در جواب سوالم که شما هم زیاد تور کنسرت خارج از کشور دارید،همین کار را می کنید؟ خیلی جدی جواب داد : ابدا.
- مدیر یکی از شرکت های موسیقی می گفت: « این آقا که الان ما را تحویل نمی گیرد شانس آورد که انقلاب شد وگرنه اینقدر وضع کاری و مالی اش به ریخته بود که می خواست بیاید و در لاله زار بخواند.» وقتی با تعجب من که همینطور نگاهش می کردم روبرو شد خیلی خونسرد ادامه داد:« سن و سال شما به این چیزها نمی رسد. عین واقعیت را گفتم.» ولی همین آقای مدیرحین مصاحبه از تضعیف موسیقی اصیل و دوره درخشانش با استاد و افتخار همکاری اش در نشر آثار شجریان حرف زد و حرف های مثبتی را که بارها شنیده بودم، تکرار کرد.
- آ« یکی خواننده کپی کار وقتی در یکی از سوال هایم از شبیه بودن اکثر صداهای موسیقی اصیل در این سال ها و سعی در تقلید از صدائی خاص پرسیدم، منظورم را که متوجه شد از من خواست ضبط را خاموش کنم و کلی از صداهایی که در اول انقلاب از صدا و سیما قابل پخش بودند حرف زد و از اینکه شجریان خودش را پشت مخالفتش با پخش صدایش از صدا و سیما پنهان کرده ولی اینقدر سیاست دارد که همیشه حق به او رسیده است و با این اتفاق همواره طوری رفتار کرده است که سالها بدون رقیب به خورد ملت بدهد. این موضوع به قدری به نفع او کار کرده است که با وجودی که خوانندگان بسیار بهتری نسبت به او داشته ایم ولی چون صدای آنها قابل پخش نبوده، ایشان شده بهترین خواننده.
حرف های دیگری هم گفته شد که بهتر است ننویسم ولی طبق معمول باز هم حین گفتگو ورق برگشت و...
این حرف ها و نقل قول ها تنها بخش هایی از صحبت های به ظاهر دوستان و دوستداران، پشت سر چهره ای است که موسیقی اصیل کشورمان را در دنیا با صدا و نام او می شناسند.
آن روزها که سرم داغ بود و تعهد خبرنگاری ام آمپر می چسباند، رفتم و درباره این حرف ها زیاد تحقیق کردم ولی به نتیجه ای که ارزش نوشتن را داشته باشد، نرسیدم. واقعا دلگیر شدم از این همه نارفیقی و بی حرمتی در بین دوستان.
باید از جامعه ای که خودشان تیشه به ریشه هم می زنند ترسید. باید از کینه هایی که به هر دلیلی در دل آدمهاست و به وقتش خودش را نشان می دهد و تاثیرش در کار می گذارد،وحشت کرد.
نمی دانم اسم آن حسی را که با شنیدن آن حرف ها از زبان دوستان،همکاران و مثلا دوستدارانشان در من بوجود آمد و فقط بخشی از آنها را نوشتم ، «حسادت» بگذارم یا کلمه و واژه ای بدتر که اسمی برایش پیدا نمی کنم.
دوست ندارم آخر یادداشتم را بد تمام کنم ولی متاسفانه باید عامیانه و خودمانی بگویم که بر عکس آنچه که به نظر می رسد،جامعه موسیقی اصیل بسیار «خاله زنک تر» از سایر ژانرهای موسیقی درباره هم اظهار نظر می کنند . این موضوع آفت این موسیقی شده است. حتی بدتر از تکرار مکرراتی که این روزها سر و صدای اکثر فعالان موسیقی اصیل را در آورده است.
تفاوت آدم های کوچکی که به اوج می رسند ولی دوام نمی آورند و از همان جا چنان زمین می خورند که نمی توانند قد علم کنند با آدم هایی که بزرگ می شوند و بزرگ می مانند،در همین نکات ریز ولی تعیین کننده است.
من که در این صنف فعالیتی ندارم ولی از جامعه موسیقی اصیل که با همه ادعای وفاداری شان به اصالت ها و ارزش گرایی شان در مواجهه با یکی از اساطیر مشترکشان. واقعا رنجیدم.
پیش دوستان مواظب خودتان باشید استاد. تولدتان مبارک
به خاطر نوع شغلی که در گذشته داشتم و خبرنگار بودم، با افراد فعال بسیاری در موسیقی اصیل اعم از خواننده تا صاحب کمپانی! گفتگو و مصاحبه داشته ام. نمی دانم چه حکمتی داشت که در تمامی شان همه صحبت ها ناخودآگاه به سمت «محمدرضا شجریان» کشیده می شدند. البته در هر شغلی صحبت از چهره مطرح آن کار همواره جزو غیبت های معمول آن کار است،شیرین ترین بخش هر صحبتی است. ولی نوع دیدگاه به ظاهر دوستان است که آدم را از همه چیز نا امید می کند و تو را به درستی هر چیزی که می بینی به شک می اندازد. دقیقا در حین همین صحبت ها بود که درخواست قطع ضبط مکالمه و یا امانتداری حرف ها بین خودمان مطرح می شد.
بعضی از این صحبت ها را ضبط شده دارم بعضی هم از بد ماجرا در ذهنم مانده است. چند مورد از این اظهارنظرها را مرور کنیم بد نیست. حداقل تکلیف مان با خودمان معلوم می شود که چرا هیچ کس در موسیقی پشت هیچ کسی نمی ایستد و هوای هم را ندارند. هر چند وقت یکبار خودمان را در آینه نگاه کنیم بد نیست.
_ نوازنده مطرح تار که آهنگسازی هم می کند، می گفت که ایشان از اولین روزهای چهره شدنش «موج سواری قهار» بوده اند.همیشه هم از کوچکترین فرصت ها بزرگترین استفاده ها را کرده اند. حتی اگر موضوعی در تضاد با عقایدشان بوده برای مطرح کردن خودشان از آنها استفاده کرده و با جریانی که مقبولیتی را داشته ،همراه شده اند تا کماکان حرفشان بین مردم باشد تا در اوج و مطرح بمانند. استاد تار نواز مستنداتی را هم بین حرفهایش آورد ولی جرات نکرد تا در مصاحبه تکرارشان کند.
- یکی از صداهای کپی که حتی سعی در تقلید میمیک و حالات ایشان در حین اجرا را دارد، در بحثی درباره شباهت صدایی و تلاشش برای تقلید گفت که آقای شجریان جایگاه گذشته را ندارد. آهنگسازان مطرح هم تمایلی به همکاری با ایشان ندارند و آثارشان شده تکرار مکررات. الان نسل جدید به دلیل همین تکرارها از موسیقی اصیل دلزده شده است و خواننده ای جدید می خواهد تا نوآوری کند.
اما جناب خواننده هنگام مصاحبه تغییر موضع داد و شروع کرد به تعریف از جایگاه والای هنری استاد که نظیرش نخواهد آمد و...
- یکی از سرپرستان مطرحترین گروه های داخلی که خودش هم آهنگساز مطرحی است، درباره تور کنسرت های خارج از کشور گروه های داخلی موسیقی اصیل با اشاره غیر مستقیم به ایشان اینطور اظهارنظر کرد: « می گویند که از فلان ماه تور کنسرت های خارج از کشور را برگزار خواهیم کرد و چندین پیشنهاد کنسرت در کشورهای مختلف داریم. دارند ولی چطور؟ چند ماه قبل از اینجا به دوستانشان که اکثرا فرش فروش و قالی فروش و... هستند در کشورهای مختلف زنگ می زنند و می گویند برای ما در کشورهایی که هستید کنسرت بگذارید. تاریخ ها را هم پشت سر هم می چینند. بعد بلند می شوند و می روند آنجا در سالن های چند صد نفری کنسرت می دهند. اکثر آدم های دو سه ردیف اول هم که در همه کنسرت ها ثابت است و دوستانشان هستند. بعد ار برنامه هم، شب در خانه یکی از همان دوستانشان دوباره دور هم جمع می شوند و همان برنامه را اجرا می کنند...این که نشد تور کنسرت خارج از کشور.» جناب سرپرست در جواب سوالم که شما هم زیاد تور کنسرت خارج از کشور دارید،همین کار را می کنید؟ خیلی جدی جواب داد : ابدا.
- مدیر یکی از شرکت های موسیقی می گفت: « این آقا که الان ما را تحویل نمی گیرد شانس آورد که انقلاب شد وگرنه اینقدر وضع کاری و مالی اش به ریخته بود که می خواست بیاید و در لاله زار بخواند.» وقتی با تعجب من که همینطور نگاهش می کردم روبرو شد خیلی خونسرد ادامه داد:« سن و سال شما به این چیزها نمی رسد. عین واقعیت را گفتم.» ولی همین آقای مدیرحین مصاحبه از تضعیف موسیقی اصیل و دوره درخشانش با استاد و افتخار همکاری اش در نشر آثار شجریان حرف زد و حرف های مثبتی را که بارها شنیده بودم، تکرار کرد.
- آ« یکی خواننده کپی کار وقتی در یکی از سوال هایم از شبیه بودن اکثر صداهای موسیقی اصیل در این سال ها و سعی در تقلید از صدائی خاص پرسیدم، منظورم را که متوجه شد از من خواست ضبط را خاموش کنم و کلی از صداهایی که در اول انقلاب از صدا و سیما قابل پخش بودند حرف زد و از اینکه شجریان خودش را پشت مخالفتش با پخش صدایش از صدا و سیما پنهان کرده ولی اینقدر سیاست دارد که همیشه حق به او رسیده است و با این اتفاق همواره طوری رفتار کرده است که سالها بدون رقیب به خورد ملت بدهد. این موضوع به قدری به نفع او کار کرده است که با وجودی که خوانندگان بسیار بهتری نسبت به او داشته ایم ولی چون صدای آنها قابل پخش نبوده، ایشان شده بهترین خواننده.
حرف های دیگری هم گفته شد که بهتر است ننویسم ولی طبق معمول باز هم حین گفتگو ورق برگشت و...
این حرف ها و نقل قول ها تنها بخش هایی از صحبت های به ظاهر دوستان و دوستداران، پشت سر چهره ای است که موسیقی اصیل کشورمان را در دنیا با صدا و نام او می شناسند.
آن روزها که سرم داغ بود و تعهد خبرنگاری ام آمپر می چسباند، رفتم و درباره این حرف ها زیاد تحقیق کردم ولی به نتیجه ای که ارزش نوشتن را داشته باشد، نرسیدم. واقعا دلگیر شدم از این همه نارفیقی و بی حرمتی در بین دوستان.
باید از جامعه ای که خودشان تیشه به ریشه هم می زنند ترسید. باید از کینه هایی که به هر دلیلی در دل آدمهاست و به وقتش خودش را نشان می دهد و تاثیرش در کار می گذارد،وحشت کرد.
نمی دانم اسم آن حسی را که با شنیدن آن حرف ها از زبان دوستان،همکاران و مثلا دوستدارانشان در من بوجود آمد و فقط بخشی از آنها را نوشتم ، «حسادت» بگذارم یا کلمه و واژه ای بدتر که اسمی برایش پیدا نمی کنم.
دوست ندارم آخر یادداشتم را بد تمام کنم ولی متاسفانه باید عامیانه و خودمانی بگویم که بر عکس آنچه که به نظر می رسد،جامعه موسیقی اصیل بسیار «خاله زنک تر» از سایر ژانرهای موسیقی درباره هم اظهار نظر می کنند . این موضوع آفت این موسیقی شده است. حتی بدتر از تکرار مکرراتی که این روزها سر و صدای اکثر فعالان موسیقی اصیل را در آورده است.
تفاوت آدم های کوچکی که به اوج می رسند ولی دوام نمی آورند و از همان جا چنان زمین می خورند که نمی توانند قد علم کنند با آدم هایی که بزرگ می شوند و بزرگ می مانند،در همین نکات ریز ولی تعیین کننده است.
من که در این صنف فعالیتی ندارم ولی از جامعه موسیقی اصیل که با همه ادعای وفاداری شان به اصالت ها و ارزش گرایی شان در مواجهه با یکی از اساطیر مشترکشان. واقعا رنجیدم.
پیش دوستان مواظب خودتان باشید استاد. تولدتان مبارک
منبع:
تاریخ انتشار : دوشنبه 4 مهر 1390 - 00:00
دیدگاهها
سلام. ما ایرانی ها عادتی که داریم این است که فقط از این و آن عیب جوئی می کنیم... در مورد استاد شجریان که براستی نگین موسیقی ما هستند همواره غرض ورزی ها وجود داشته و دارد چرا که وقتی در رفیع ترین جایگاه هر حرفه و کاری باشی هستند به ظاهر دوستانی که تو را تاب نمی آورند...گیریم که همه ایرادهائی که به استاد می شود درست باشد، ولی آیا همه ما انسان ها بری از خطا هستیم؟ اگر جواب منفی است، پس شما بگوئید دلیل این کارها چیست؟
روزی خواهد آمد (که امیدوارم نیاید) که در رثای بزرگانمان بگرئیم، به سر بکوبیم، بزرگداشت ها برگزار کنیم و ... و آن وقت است که به خود می آئیم و زیر لب می گوئیم:"ای کاش بود ولی آنگونه بود..."!
زنده باد استاد شجریان عزیز
ممنون از گزارش خوبتون و ممنون موسیقی ما
استاد در قلب و جان همه ایرانیان است ..... کیست که دم مسیحایی او را بشنود و به عرش نرسد
درو بر خسروخوبان درود بر راز مانای ایران و درود بر استاد بی همتا
ما ز یاران چشم یاری داشتیم.....
متاسفانه اتفاقات بد اینچنینی خیلی هست ولی دوصورته 1.اینکه طرفت داره دست به عملی میزنه که نابود شی ازحسادت 2.اینکه حرف بزنه بریزه توخودش /که طر ف ازدرون دچار فشار روحی میشه وخودشو نابود میکنه/ متاسفانه جامعه خیلی کثیف شده دیگه از برادرت هم نباید انتظار خوبی داشت.
جانم فدای استاد...تولدت هزاران بار مبارک
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد...رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد...
واقعا جای تاسف بسیار داره....از متن شما سپاسگزارم.
افتخار میخواد کسی با استاد کار کنه. اونا فکر کردن که با چسبوندن خودشون به استادای کشور میتونن برا خودشو اسم دست . پا کنن. ضحی خیال باطل
چی میشه گفت خود دوستمون که همه چیز رو گفت واقعا واسه خودم تو اون این ایران اسیا خاورمیانه دنیا جهان و .... متاسفم اگر واسه رسیدن به اوج بخایم دیگران رو خورد کنیم میخوام صد سال سیاه به اوج نرسیم ولی استاد محمد رضا شجریان کسی نیست که با این حرف ها خراب بشه 40 ساله میخوان استاد رو خراب کنن ولی نتونستن
پاینده باشید
کسانی که از نظر فن آواز توانایی خود را می خواهند بسنجند لطف کنند مراجعه کنند به آلبوم بیداد و گنبد مینا و آوازی که استاد در گوشه عشاق دشتی و عشاق همایون اجرا کردند را اجرا کنند و البته صدای خودشان را ضبط کنند و مقایسه کنند البته اگر دچار نقص فنی نشوند!!!
به نظر شما اساد اصلا به این حرفا توجه می کنه؟
استاد در چنان جایگاهی قرار داره که به این حرفا نمیشه فکر کرد
صدای تو را دوست دارم
خاک پای استاد
شما هم خوب واردی آقای نویسنده، اول همه حرفها رو از زبون این و اون زدی و آخرش همه رو کوبیدی که پشت سر هم حرف میزنن، ولی کار شما زشت تر از همه است که برداشت های شخصی آدمهای دیگه رو اونهم در باب استاد آواز ایران، عمومی میکنی و روی سایت میذاری.
این نامه چیه نوشتید این حرفا در شان استاد نیست با این حرفا هم از ارزش استاد کم نمیشه. متاسفم برای بعضی ها که اینو نوشتن.
محمدرضا شجریان نامی است که دل هر خواننده را به لرزه در می اورد و او ستاره ی بی همتا در اسمان موسقی جهان است
موسیقی سنتی ایران یک محمد رضا شجریان دارد
نه موسیقی ایران یک محمد رضا شجریان دارد
نه ایران یک محمد رضا شجریان دارد.
بله ایران یک محمد رضا شجریان دارد. تولدت مبارک استاد. تکی. یگانه ای
استاد فردوسی زمان است هویت وشناسنامه همه ایرانیان است باوجود استادبه ایرانی بودنت افتخار بکن
استاد شجریان اسطوره اواز ایرانن.با این چیزا خراب نمیشن...ببینید الان اواز خوانای همدوره ایشان توانایی اجرای یک بیت اوازو ندارن....خالق بیداد.دستان.استان جانان.دلشدگان.نوا.ماهور .دل مجنون .پیام نسیم...تولدت مبارک....مردم دوست دارن استاد عزیز
افزودن یک دیدگاه جدید