برنامه یاد بعضی نفرات
 
قلبم یکی در میون برای راک می زنه
گفت و گو با رضا یزدانی؛
قلبم یکی در میون برای راک می زنه
موسیقی ما- سمیه قاضی زاده: طبیعی است که شما هم مثل همه ما در ایران عادت کرده ای تا صدای جدیدی را شنیدی دنبال اصل آن باشی و بگردی ببینی که این صدا شبیه صدای کدام خواننده است چرا که تو هم سالهاست که فقط گوشت را به شنیدن صداهای تقلیدی عادت داده ای. صدای رضا یزدانی را هم شنیدی احساس کردی چیزی است در مایه های فریدون فروغی یا شاید هم فرهاد، اگرچه خودت هم در تردید میان این دو ایستاده بودی. الان که از انتشار سومین آلبوم یزدانی می گذرد و احتمالا کنسرت اخیر او در تالار وزارت کشور در کنار عصار، مدیری و رهنما تمام شده، زمان بهتری است تا به صدای او فکر کرد صدایی که اگرچه تاثیرهایی از خوانندگانی چون فرهاد و فروغی دارد اما به هیچ عنوان نمی توان نام تقلید را روی آن گذاشت. به اعتقاد خیلی ها یزدانی بهترین اجراهای کنسرت یونیسف(همان کنسرت 4 نفره) را رقم زده است که همین بهانه ای شد برای گفت و گوی ما. دفتر روزنامه جمعه صبح میزبان او بود تا در اتاق رضا رشیدپور حرف های یزدانی را بشنود.

چه اسمی برای سبکتان می گذارید؟
سبک های مختلفی را تجربه کرده ام از "مش رمضون" در آلبوم "هیس" گرفته که کاملا راک است تا ترانه "مرگ تدریجی یک رویا" که ارکسترال بوده یا ترانه های "حکم" و "رئیس" که فضایی بین این پاپ و راک دارند. یا مثلا قطعاتی را با "فردین خلعتبری" کار کرده ام که کلا با ارکستر بزرگ بوده اند مثل قطعه "دوست" که روی شعری از "سهراب سپهری" اجرا شد و در جشن خانه سینما پخش شد یا قطعه دیگری به نام "تهران" که به سفارش شهرداری تهران ضبط شده است. برای این قطعه ه من هم دیگران خیلی زحمت کشید اند. آقای رامین حیدری فاروقی که مستندهایی چون آفریقا، چین، هند و... را هم ساخته اند کلیپ این ترانه را کار کردند. در هر حال کارهایم در سبک های متفاوتی بوده اند.

اما به نظر می رسد که بیشتر به راک علاقمندید. همین طور است؟
بله، اما اینطور نیست که دیگر سبک ها را دوست نداشته باشم در آلبوم هایم هم تمام راک، سافت راک، پاپ-راک و... هم کار کرده ام.

شما نوازنده گیتار بیس هم هستید. فکر می کنید نوازندگی چنین سازی باعث علاقه بیشتر شما به موسیقی راک شده است؟
دقیقا همینطور است. قطعا نوازندگی این ساز در تعیین سبک آوازی من بی تاثیر نیست. سالهاست که گیتار را به عنوان ساز اصلی ام انتخاب کرده ام و چه بسا اینطور که شما می گوئید باشد.

با این حال با خواننده های سبک پاپ هم شبیه آنچه هفته پیش در کنسرت یونیسف اتفاق افتاد، همکاری می کنید.
نه من تا به حال به هیچ خواننده پاپی همکاری نکرده ام. این کنسرت کلا داستانش فرق می کرد. مساله خیریه بودن و حمایت از بیماران مبتلا به ایدز مطرح شده بود که خوب همین مساله من را به اجرا در آن تشویق کرد. ضمن اینکه پکیج کاملا استثنائی بود و همه در آن خوب بودند و تا به حال سابقه چنین کنسرتی در موسیقی ایران وجود نداشت اگرچه در ابتدا مسئولین یونیسف فقط با من گفت وگو کردند و از من خواستند که در این کنسرت حضور داشته باشم. در نهایت هم شما دیدید که چهار خواننده با تقریبا چهار سبک متفاوت روی سن آمدند و برنامه جالبی از آب درآمد. اما در مجموع من همکاری خاصی با خواننده های پاپ ندارم.

حتما خودتان هم شنیده اید که خیلی ها معتقدند بهترین اجرای این پنج شب را شما داشته اید، به خصوص در اجرای قطعه خلیج فارس.
لطف داشته اند واقعا کنسرت خوبی بود اما واقعا شب آخر آن چیز دیگری بود. البته در زمان اجرای قطعه خلیج فارس هرشب جو سالن تغییر می کرد و مردم استقبال بسیار زیادی از آن می کردند.

خیلی ها برای خلیج فارس قطعه خوانده اند اما فکر نمی کنم بقیه اینقدر تاثرگذار بوده باشند. من در زمان اجرای این قطعه می دیدم که افراد سالخورده هم از روی صندلی هایشان بلند می شدند و به افتخار آن می ایستادند. فکر می کنم این استرسی که شما روی ادای برخی از کلمات دارید و آن غیضی که در کل در مورد نام خلیج فارس داشتید در تاثیرگذاری این قطعه بسیار موثر بود.
مساله این است که کار ملی خواندن به نظر من نیاز به صدای حماسی دارد. امیدورام که این حرفم حمل بر خودستایی نشود اما واقعیت همین است که عرض کردم خدمت شما. نمی توان عصبانیت در مورد مساله ای همچون خلیج فارش و تغیر نام آن را با ملایمت اجرا کرد. باید گویش و موسیقی حماسی برای آن استفاده کرد. صدایی محکم که بتواند بازگوی محکم بودن نظر شما و ملت شما باشد که من فکر می کنم برای قطعه خلیج فارس این اتفاق افتاد. اگرچه این قطعه هم کار بسیار زیادی دارد اما خوشبختانه مخاطبین از آن استقبال زیادی کردند.

هنوز ضبط نشده است؟
خیر. اما به فکر ضبط آن هستم.

در پایان این قطعه شما بخشی از ترانه جاودانه "ای ایران" را با ملودی متفاوت گذاشته اید. این فکر از کجا به ذهنتان خطور کرد؟
فکر اینکه "ای ایران" را به آن صورت در پایان خلیج فارس قرار بدهم در زمان انجام پروژه تهران به ذهنم آمد و احساس کردم که در این کار بهتر جواب می دهد. در واقع این بخش جزء شعر یغما نبود و خودم آن را اضافه کردم که به نظر می آید در کنسرت هم مثمر ثمر افتاد. سعی کردم که عصبانیتم را در آوازم نشان داده باشم. کافی بود به قیافه من روی سن نگاه می کردید تا متوجه حس من در مورد خلیج فارس بشوید. چون خودم واقعا فکر می کردم که کسی اصلا حق ندارد در مورد خلیج فارس چنین کایر بکند، این نگاه را در اجرایم هم پیاده کردم. ترانه هم بسیار بی پروا در این مورد صحبت کرده بود:"خلیج فارس که بازیچه دست هر کس و ناکس نیست، خلیج فارس که فقط یه اسم روی اطلس نیست، یه تاریخ کهن پشت دویدن های موجاشه، تا وقتی اینجا ایرانه، خلیج باید که فارس باشه". همین بایدها و نبایدها در این ترانه لحن آن را حماسی تر می کرد. ضمن اینکه مدت ها بود که احساس می کردم باید در مورد این اتفاقی که برای نام خلیج فارس در نشنال جئوگرافیک افتاده است انجام بدهم و خیلی حرص می خوردم تا اینکه ترانه این قطعه را به یغما سفارش دادم و او هم آن را نوشت و من قطعه را آماده کردم.

چقدر روی آهنگسازی و تنظیم قطعاتتان نظارت دارید؟
تمام قطعاتم را خودم می سازم، اما اغلب تنظیم آنها را خودم انجام نمی دهم اگرچه در اوین آلبومم "شهر دل" این کار را انجام دادم. "پرنده بی پرنده را "حمید صدری" تنظیم کرد و "هیس" را خودم. اما در چهارمین آلبومم که در راه است و در مرحله اخذ مجوز قرار دارد، همه تنظیم ها را "بهروز پایگان" انجام داده است.

چرا با گروه مشخصی کار نمی کنید؟
گروه من تقریبا الان مشخص هستند فقط معروف نیستند. گروهی کوچک و بی نام است که ما سالهاست با هم کار می کنیم و همه جا در کنسرت ها و اجراهای مختلف ما با هم هستیم.

یکی از ویژگی های ترانه های شما توجه به نوستالژی و گذشته است که همین مساله باعث شده تا به تعداد طرفدارهای شما افزوده شود. منظورم ترانه هایی مثل "لاله زار"،"کافه نادری" یا "کارتون ها"ست.
اصلا اینطور نیست. من روی ترانه بسیار حساس هستم و فکر می کنم که ترانه در واقع ستون کار در اجرای موسیقی باکلام است. اگر ترانه ای خوب نباشد حتی اگر شما بهترین آهنگساز و نوازنده هم باشید آن کار خوب از آب در نمی آید. تصورم بر این است که تا این ستون درست بنا نگذاشته شود نمی توان بقیه خانه را درست بنا کرد. من در کارهای مختلفم نگاه های متفاوتی به پیرامونم داشته ام که فقط بخشی از آن نوستالژی است. ترانه های عاشقانه، اعتراضی، اجتماعی، فانتزی و...سعی می کنم در هر مجموعه از همه اینها داشته باشم. مثلا در "پرنده بی پرنده" قطعه اعتراضی-اجتماعی "جردن" هم بود. در کنار قطعات اجتماعی و عاشقانه قطعاتی هم بودند که نگاه به گذشته داشتند. در "هیس" هم همینطور بود اگرچه در این آلبوم سعی کرده بودم که به مخاطبی وسیع تر نگاه کنم بنابراین چند قطعه عاشقانه در آلبوم گنجاندم. قطعات فانتزی هم بود مثل "آوازه خون" که در آن هم صدای اعتراض شنیده می شد، اعتراضی از طرف من به دیگر همکاران خودم. دو ترانه نوستالژیک "کارتون ها" و "شمال" هم در کنار این قطعات بودند.

ولی همین قطعات نوستالژیک طرفداران بیشتری پیدا کرده اند که این را می توان از روی لینک هایی که در اینترنت به یک قطعه داده می شود هم متوجه شد.
البته طبیعی است چرا که به هر حال آدم ها گذشته شان را همیشه بیشتر از حالشان دوست دارند و با آن به نوعی خاطره بازی می کنند. حالا وقتی این حس در ترانه ای هم متجلی شود آن ترانه را بیشتر دوست دارند. البته خودم هم در مورد اینکه چنین قطعاتی در آلبومم باشند اصرار دارند چرا که همیشه چنین قطعاتی برای مردم جذابیت دارند چون همه گذشته ای و خاطره ای دارند که در جایی به هم می رسد و این خاطره مشترک همینطور تا ابد ادامه دارد. من هم سعی می کنم که این خاطره جمعی را در قطعاتم روایت کنم.

حتما شما هم در مورد اینکه صدایتان را مشابه فریدون فروغی می دانند زیاد شنیده اید. این مساله را قبول دارید؟
بیشتر می گویند که صدای یزدانی تلفیقی است از صدای فرهاد و فروغی. به هر حال من اصلا قبول ندارم. علاقه زیادی به کارهای این دو نفر دارم اما سال هاست که آثار آنها را نشنیده ام چون موسیقی که من همیشه گوش می کنم موسیقی راک غربی است تا هر چیز دیگری، با اینحال فکر می کنم که در موسیقی و آهنگسازی ایران کسی بهتر از فرهاد تا به حال نیامده است و واقعا به صورت عمیق به این مساله اعتفاد دارم اما آنقدرها طرفدار فروغی نیستم. ببینید جنس صدای من باریتون است، جنس صدای انها هم همینطور. نیم شود یک چیزهایی را به خاطر مسائل طبیعی در نظر نگرفت. این نوع صدا هم در خواننده ها کم است. برای شنونده ای هم که خیلی در موسیقی جدی نیست صدای من سریعا تداعی صدای آن خواننده ها را می کند. ما هم در مورد موسیقی مملکتی صحبت می کنیم که صبح تا شب می گوئیم این شبیه فلانی می خواند و آن شبیه بهمانی. این رفتار واقعا بین ما باب شده است. مردم بیشتر دنبال این هستند که مشابهت پیدا کنند تا اینکه تفاوت ها را بشناسند در حالیکه اگر کسی نوع موسیقی من را بشناسد خیلی بعید است که آن را به موسیقی آن خوانندگان نسبت بدهد. این شباهتی که احساس می شود بیشتر نوعی تداعی است تا واقعیت. به هر حال در جاهای دیگر هم گفته ام که اگر صدای من را با صدای کسی همچون فرهاد مقایسه می کنند باعث افتخار است، مگر فرهاد در موسیقی ایران آدم کمی بود؟ باید خدا را هم شکر کنم اگر چنین شباهتی بین من و او هست.

در صحبت هایتان اشاره کردید که بیشتر به موسیقی های راک غربی گوش می کنید. چقدر روی آثار شما تاثیر می گذارند؟
کلا سابقه شنیداری من همین قطعات غربی هستند. آرشیو نسبتا خوبی هم در این زمینه دارم. آثار گروه هایی چون "پینک فلوید"،"الوی"،"کمل" و... را گوش می کنم. در شنیدن موسیقی های غربی هم بسیار حساس هستم و بیشتر آثار گذشتگان را گوش می کنم و چندان با آثار امروزی ارتباط برقرار نمی کنم. طبیعی است که این آثار هم روی موسیقی من بی تاثیر نیستند. شما با هر سبکی بیشتر در تماس باشید خود به خود همان سبک بیشتر روی شما تاثیر می گذارد. حالا من بیشتر راک گوش می کنم پس طبیعی است که راک بیشتر تاثیر می گذارد.

الان وضعیت گروه های موسیقی پاپ را در ایران چطور می بینید؟

در ایران موسیقی راک به معنی واقعی اش وجود ندارد. اغلب گروه ها زیرزمینی هستند. بیشتر بچه هایی هم که مشغول کار کردن در این حوزه هستند گروه های کوچکی دارند که به دلیل اشعار بسیار اعتراضی شان موفق ب کسب مجوز نمی شوند. بیشتر ترانه های گروه های راک ایرانی اعتراضی است که همین مساله در کنار سبک اجرایشان باعث می شود که نتوانند مجوز بگیرند. تا به حال من با چند نفر از این بچه ها صحبت کرده ام و همیشه به آنها می گویم که بهتر است از این انزوا بیرون بیایند و حالا مثلا با کمی تعدیل کردن کارهایشان می توانند کارشان را عرضه کنند و از پستویشان بیرون بیایند.

شما که هیچوقت زیرزمینی نبودید؟
نه. البته من هم در ابتدا و حدود سال های 70-72 کارم را با یک گروه کوچک شروع کردم که ما هم راک کار می کردیم اما آن موقع اصلا این موسیقی شناخته شده نبود و ما برای خودمان می زدیم. بعدها چکیده بسیار کوچکی از آن شد همان آلبوم "شهر دل" که در آن روی اشعار مولانا کار کردیم.

تا همین چند روز پیش هفته ای دوبار صدایتان از تلویزیون در تیتراژ سریال "مرگ تدریجی یک رویا" پخش می شد و قبل از آن هم برای تیتراژ فیلم های مسعود کیمیایی آواز خوانده بودید. پیش از این ها من در مورد علاقه وافر شما به سینما بسیار شنیده بودم.
من عاشق فیلم دیدنم اگرچه فیلم های نوآر و آثار کارگردانانی چون اسکورسیزی و لینچ را بسیار دوست دارم . آرشیو فیلم خوبی هم دارم. به هر حال خوش شانس بوده ام که اولین کارم هم همکاریبا مسعود کیمیایی بوده است . من واقعا در زمان اجرای ترانه رئیس و هچنین حکم بسیار لذت بردم. اگرچه برای قطعه رئیس زحمت بسیار زیادی کشیدم. یادم می آید که کارن همایونفر آهنگساز موسیقی متن فیلم روز دوم عید با من تماس گرفت و به من گفت که تهرانی؟ من هم جواب مثبت دادم و همین شد که تمام عید را صرف اجرای همان ترانه ای کردم که در رئیس می شنوید. به هر حال رابطه من و آقای کیمیایی بعد از آن بود که شکل گرفت و الان با هم رابطه بسیار خوبی داریم. دوست هستیم...مسافرت می رویم و در مجموع از مصاحبت ایشان بسیار لذت می برم. آن موقعی که آقای کیمیایی به من پیشنهاد همکاری دادند برای من چیزی در مایه های آرزو بود آن هم برای ما خواننده های سبک های راک یا پاپ-راک که راهی جز مطبوعات برای شناخته شدن وجود نداشت.

کنسرت مستقلتان کی است؟
قطعا پیش از محرم و صفر نیست. در حال صحبت هایی هستیم که احتمال زیاد برای اسفندماه کنسرتی را در تهران برگزار کنم.
منبع: 
فرهنگ آشتی
تاریخ انتشار : چهارشنبه 13 آذر 1387 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

یه مقدار مغروره به من سر بزنید salmanmosafer.blogfa.com

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

متاسفانه اين کاملا درست که بيشتر ما دنبال اين هستيم که مشابهت پيدا کنيم تا تفاوت ها رو بشناسيم.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:33

به نظر من صدای یزدانی خوب است ولی بعضی جاها تو ترانه اش تو ذوق ادم میزنه به نظر من موسیقی اش کامله وعالیه ولی صداش نه کامل نیست باید روی صدایش بیشتر کار کنه.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود قلبم یکی در میون برای راک می زنه | موسیقی ما