نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
گفتوگو با آهنگساز و نوازندهی برجستهی سنتور
سیامک آقایی: جریان کنونی موسیقی «پرسه زدنهای موسیقایی» را ترجیح میدهد
موسیقی ما - «سیامک آقایی» شمایلِ یک موزیسینِ روشنفکر است. نه به اینخاطر که پیوندِ عمیقی با ادبیات دارد و مطالعاتِ گستردهای در حوزهی موسیقی و دیگر رشتهها و نه بهخاطرِ نگاهِ عمیقش به مسایلِ اجتماعی و نه به خاطرِ سالها حضورش در دانشگاه – چه به عنوان دانشجو و چه به عنوانِ استاد-؛ «سیامک آقایی» یک موزیسینِ روشنفکر است؛ چون «دغدغه» دارد؛ چون به چیزهای دیگری جز خودش، شهرتش، منافع مالیاش و حتی سازش فکر میکند. او نوازندهی برجستهای در سازِ سنتور است؛ آهنگسازِ مهمی است؛ اما در تمامِ این سالها همواره به چیزهای دیگری نیز فکر کرده است. یادش مانده با احترامی وصفناشدنی از استادانش – به خصوص مشکاتیانِ بزرگ- سخن بگوید. فراموش نکرده که همواره و همواره تاکید کند که «چاووش» چه انقلابی در موسیقی ایران بود و چه تاثیراتِ شگرفی روی آن گذاشته است. حواسش بوده که در کنار برگزاری کنسرت و انتشارِ آلبوم، همواره به «تدریس» به عنوانِ دغدغهای بزرگ نگاه کند. او حالا بعد از سالها، دوباره به دانشگاه تهران بازگشته که اقبالِ خوبی برای هنرجویانی است که این روزها در آن دانشگاه درس میخوانند. مسترکلاسهایش هم با همان قدرتِ سابق در حالِ اجراست و همین روزها اپلیکیشنی طراحی کرده است که میتواند طیف وسیعی از علاقهمندان سنتور را پوشش دهد و به قولِ خودِ «آقایی» از قدمهای نخست آموزش سنتور تا مباحث حرفه ایی همچون «بداهه پردازی» قدم به قدم هنرجویان را همراهی میکند. او «باز عشق» را آمادهی انتشار دارد و خودش را برای اجراهایی دیگر آماده میکند. در این گفتوگو دربارهی همهی این مسایل با او سخن گفتهایم و هر لحظه بیشتر یادمان مانده است که موزیسینِ روشنفکرِ دغدغهمند چه خصوصیاتی دارد:
و این مهم تا دلتان بخواهد «عشق» میخواهد، نایاب ترین عنصر این روزها.حقیقت اینست که ما از آن روزگاران شورو مستی موسیقی خاص ایرانی بتدریج دور شده ایم و به ناچار در فضاهای غریب دیگری سیر میکنیم.ادیب و شاعر بزرگ «بیدل دهلوی» یا به قول استاد کدکنی «شاعر آیینه ها» در شرایط زمانه ی خود، نگاه و نظر بلند و پیشگویانه اش را در یکی از جاودانه هایش اینگونه سروده:
ز بعد ما نه غزل نی قصیده می ماند ز خامه ها دوسه اشک چکیده می ماند
کجا بریم غبار جنون که صحرا هم ز گرد باد به دامان چیده می ماند
در این چمن به چه وحشت شکسته ایی دامن که می روی تو و رنگ پریده می ماند
> این گفت و گو را به صورت ویدیویی اینجا ببنید
- قبل از شروع هر بحثی، در این باره توضیح میدهید که مشکلی که برای دستتان پیش آمده بود به طور کامل مرتفع شد؟
- فیزیوتراپی چند جلسه طول کشید؟
- البته آن زمان که هنوز بهبود کامل هم پیدا نکرده بودید هم کنسرتهایتان را برگزار میکردید و یادم میآید که تمهیداتِ خاصی هم برای دست گرفتن مضراب و غیره داشتید.
- اما ما در استایل نوازندگی شما نیز تغییری مشاهده نکردیم.
- شما از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدید؛ در این سالها هم گاهی به عنوان استاد در آن حضور داشتید تا اینکه بارِ دیگر این روزها حضورِ پررنگتری در این فضا دارید. در این فاصله هم مدام به برگزاری مسترکلاس در شهرستانهای مختلف پرداختهاید. چرا تدریس در شخصیتِ موسیقایی «سیامک آقایی» تا این اندازه اهمیت داشته است؟
- اما لابد شما هم قبول دارید که فضای دانشگاهِ موسیقی دیگر آن شور و نشاطِ سابق را ندارد.
- شما به استادانِ بزرگی اشاره کردید که در آن زمان در دانشگاه حضور داشتند؛ اما آیا دانشجویانِ امروزی هم شبیه نسلِ شما هستند؟ در نسلِ شما ما کسانی را میبینیم که بعدتر در فرایندِ موسیقی ایران، نقشهای مهمی ایفا کردند؛ این امیدواری میتواند وجود داشته باشد که این اتفاق در دانشجویانِ امروز هم رخ دهد؟
- فارغ از اینکه این دانشجویان انگیزهی پذیرش آنچه شما به آنان آموزش میدهید را دارند یا خیر؟
- حق میدهید؟ معذرت میخواهم شما به این نکته اشاره داشتید که امیدوارانه به ماجرا نگاه میکنید؛ اما شاید در نگاهِ من این همه امید وجود نداشته باشد، چون به نظرم بخشی از غربتِ اثری چون «آستان جانان» به خاطرِ اهمیت ندادنِ این نسل به این آثار ارزشمند است.
- منظورتان از این واژه «حضور کم رنگ» چیست؟ پیشنهادتان در این زمینه چیست؟
و این مهم تا دلتان بخواهد «عشق» میخواهد، نایاب ترین عنصر این روزها.حقیقت اینست که ما از آن روزگاران شورو مستی موسیقی خاص ایرانی بتدریج دور شده ایم و به ناچار در فضاهای غریب دیگری سیر میکنیم.ادیب و شاعر بزرگ «بیدل دهلوی» یا به قول استاد کدکنی «شاعر آیینه ها» در شرایط زمانه ی خود، نگاه و نظر بلند و پیشگویانه اش را در یکی از جاودانه هایش اینگونه سروده:
ز بعد ما نه غزل نی قصیده می ماند ز خامه ها دوسه اشک چکیده می ماند
کجا بریم غبار جنون که صحرا هم ز گرد باد به دامان چیده می ماند
در این چمن به چه وحشت شکسته ایی دامن که می روی تو و رنگ پریده می ماند
- این قدردانی شما به اساتیدتان به شکل خاصی نمود دارد؛ آنقدر که ما هر زمان که با شما صحبت میکنیم، اگرچه تصویرِ روشنتری از اساتید به دست میآوریم؛ اما از خودتان کمتر میشنویم.
- شما هم گمان میکنید موسیقی دارد به بیراهه میرود؟
- یعنی مقصدِ دیگری برای آن در نظر گرفته شده است؟
- ما مدام این جمله را میشنویم؛ اما شما چرا چنین ارزشی را برای آن دوران قایل هستید؟
- و نمیتوان چاره ایی هم برای آن متصور شد؟
- نسلِ چاووش تغییراتِ زیادی در موسیقی ایجاد کرد. شما به تارنوازی استاد علیزاده در آثاری چون حصار یا سوارانِ دشتِ امید اشاره کردید که تغییراتِ بسیاری نسبت به کارِ اساتیدشان داشته است؛ چطور است که آن تغییرات مثبت ارزیابی میشود و حالا گاهی هر نگاهِ نویی با بازخوردِ منفی همراه است.
- اما در همین «چاووش»، وقتی سیرِ کاری اساتید را مشاهده میکنیم، مشاهده میکنیم که در آثارِ متاخرشان، دیگر آن نبوغِ ابتدایی قابل مشاهده نیست.
- حتی اگر وقتِ زیادی از شما بگیرد و مانعِ خلقتان شود؟
- اینکه میگویید قرار است در زمینهی نشر فعالتر شوید، قطعا خبر خوبی است؛ چون شما به طور اصولی در این زمینه کمکار هستید. مثلا «باز عشق» باید خیلی وقت پیش از این منتشر میشد.
- داستانِ مدرسهی عالی سنتور – اپلیکیشن- هم در همین راستاست؟
- این ایده چگونه شکل گرفت؟
- چرا این کمبود تا این اندازه وجود دارد؟
- توضیح میدهید که از نظرِ شما مشکلِ آموزش موسیقی در ایران چیست؟
- چه مباحثی در این برنامه ارایه میشود؟
- این طرح فقط برای ساز سنتور است؟
- قطعات را خودتان اجرا میکنید؟
- این امکان وجود دارد که مسترکلاسها هم به صورت آنلاین اجرا شود؟
- این اپلیکیشن تنها مخصوص هنرجویانِ خودتان است؟
- و بالاخره اینکه «باز عشق» منتشر میشود؟
- ممکن است قبل از پایان سال منتشر شود؟
- جز «باز عشق» پروژهی دیگری نیز در دست دارید؟
> این گفت و گو را به صورت ویدیویی اینجا ببنید
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 اسفند 1396 - 13:37
دیدگاهها
اي جانم ، استاد عزيزم واقعا شما بينظريد و موسيقي اصيل ايراني به خصوص ساز سنتور مديون پژوهش ها ، زحمات و تحقيقات ده ها ساله ي شماست . مطمئنم كه مثل هميشه در آسمان موسيقي ايران مثل خورشيد درخشان و بخشنده خواهيد بود ، همگي دوستون داريم
سلام خسته نباشی استاد لذت بردم .
واااای استاد آقایی یادش بخیر روزی که اومدن مشهد مستر کلاس گذاشتن. چقدر خوب بود. هیچ وقت فراموش نمیکنم ❤
درود و سپاس
فوق العاده بود
استاد آقایی واقعا بی نظیر و فوق العاده هستید، حس و حال و عشق سازتون حیرت انگیز و یگانه است.
افزودن یک دیدگاه جدید