مرتضی جان مینویسم برای روح بلندت . نه انکه بخواهم برایت آرامشی طلب کنم که یقین دارم امروز بیش از هر روز دیگری در آرامشی . بلکه از خداوند می خوام آرامشی به ما عطا کند تا تلاطم و ناآرامی هایمان را قراری باشد که به راستی غم از دست دادنت قرار و آرام را از ما گرفت . کسی که دیگر نیست تا بخواند از روز های سختی که درد می کشید و به عشق هوادارانش می خواند یکی هست . اری یکی هست ...
میخواهم از قلبی بنویسم که دیگر روی تکرار نیست و این یعنی تپش های قلب ما به سختی شنیده می شود . یعنی در سیل اشک هایمان غرق می شویم . یعنی غم از دست دادنت اتشی شده و ما را می سوزاند و جز خاکستر باقی نمیماند که ارزانی قلب رئوف و بزرگت باد که درد کشیدی و دم نزدی که هوادارانت غمگین نشوند . امروز می فهمیم که نگرانت نبودن چه قدر سخت است . دردناک بود که هر روز نگرانی ان بیماری بودیم که مبادا رنجورت کند ولی تو همچنان مقاوم بودی دعا میکردیم روزی از این نگرانی ها رها شویم و ان بیماری دست از تو بکشد ولی امروز فهمیدم دلم حتی برای آن نگرانی ها هم تنگ می شود . ولی افسوس که امروز دیگر از آن نگرانی هم جز سرابی باقی نمانده . دیگر سوسوی چراغ امید در دلمان خاموش شد . ولی نه ... تو جاودانه شدی بزرگمرد ترانه هایت تا دنیا دنیاست بر لب هایمان است و صدایت دم به دم در ذهنمان و می خوانیم و می خوانیم تا دنیا دنیاست یکی هست یکی که همچون اسمش پاشا و مانا است .
مرتضی جان مینویسم برای روح بلندت . نه انکه بخواهم برایت آرامشی طلب کنم که یقین دارم امروز بیش از هر روز دیگری در آرامشی . بلکه از خداوند می خوام آرامشی به ما عطا کند تا تلاطم و ناآرامی هایمان را قراری باشد که به راستی غم از دست دادنت قرار و آرام را از ما گرفت . کسی که دیگر نیست تا بخواند از روز های سختی که درد می کشید و به عشق هوادارانش می خواند یکی هست . اری یکی هست ...
میخواهم از قلبی بنویسم که دیگر روی تکرار نیست و این یعنی تپش های قلب ما به سختی شنیده می شود . یعنی در سیل اشک هایمان غرق می شویم . یعنی غم از دست دادنت اتشی شده و ما را می سوزاند و جز خاکستر باقی نمیماند که ارزانی قلب رئوف و بزرگت باد که درد کشیدی و دم نزدی که هوادارانت غمگین نشوند . امروز می فهمیم که نگرانت نبودن چه قدر سخت است . دردناک بود که هر روز نگرانی ان بیماری بودیم که مبادا رنجورت کند ولی تو همچنان مقاوم بودی دعا میکردیم روزی از این نگرانی ها رها شویم و ان بیماری دست از تو بکشد ولی امروز فهمیدم دلم حتی برای آن نگرانی ها هم تنگ می شود . ولی افسوس که امروز دیگر از آن نگرانی هم جز سرابی باقی نمانده . دیگر سوسوی چراغ امید در دلمان خاموش شد . ولی نه ... تو جاودانه شدی بزرگمرد ترانه هایت تا دنیا دنیاست بر لب هایمان است و صدایت دم به دم در ذهنمان و می خوانیم و می خوانیم تا دنیا دنیاست یکی هست یکی که همچون اسمش پاشا و مانا است .