نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
گفت و گو با «فریمن» که پس از سالها فعالیت، تصمیم به انتشار آلبومی رسمی گرفته است؛
فریمن: ترجیح میدهم مخاطب خاص داشته باشم
موسیقی ما - جام جهانی 2014، رویدادی بود که در کشور ما علاوه بر جذابیتهای معمولش، در دنیای موسیقی پاپ نیز اهمیت پیدا کرد. بسیاری از چهرههای سرشناس موسیقی پاپ اقدام به انتشار قطعاتی با مضمون جام جهانی و در حمایت از تیم ملی ایران کردند. در این میان، قطعه «قهرمان» برای هواداران خوانندهاش، متمایز بود؛ «فریمن» برای نخستین بار اثرش را با نام «فریمن جبارزاده» منتشر کرد و ضمن انتشار این قطعه، خبر ورود او به عرصه ی رسمی منتشر گردید. خبری که مانند اخبار مشابهش در ماههای اخیر که برای خوانندگان غیر رسمی منتشر شده بود، عدهای را خوشحال و عدهای دیگر را معترض کرد. اما آنچه اتفاق میافتد، ورود چهرههای به اصطلاح زیرزمینی به عرصه ی رسمی است که فریمن یکی از سرشناسترین آنها است. او با انگیزه و برنامه وارد گود شده و میخواهد روی کلیت موسیقی اثرگذار باشد. حرفهای او در نخستین گفت و گو پس از آغاز رسمی فعالیتهایش را بخوانید.
کارم را با سبک راک، بلوز و راک اند رول شروع کردم. اما به دلیل اینکه در مارکت موسیقی ایران چنین سبکهایی طرفداران زیادی ندارد و روی بورس نیست، ترجیح دادم که در زمینه پاپ و بیشتر هاوس و R&B فعالیت داشته باشم و موسیقی هایم را در این فضاها بسازم.
در سال 2008 از من برای حضور در فستیوالی در کشور فنلاند، دعوت شد. به تنهایی به آنجا رفتم و یک پرفورمنس آکوستیک و سولو به طور انفرادی داشتم و در بخش دیگری هم با همکاری یک گروه سوئدی به اجرای برنامه پرداختم. این کار توجه بسیاری از فنلاندی ها را به خود جلب کرد و باعث شد یکی از روزنامههای مشهور فنلاند، مصاحبه با من را در صفحه اولش درج کند.
پس از بازگشتم به ایران، مجدداً فعالیتهایم را دنبال کردم و تحقیقات و بررسی هایی روی سبکهای مختلف انجام دادم. اولین کارم را چهار سال پیش، یعنی سال 2010 پیش منتشر کردم. ویژگیهای ویدئو و کانسپت خاصی که داشت و المان هایی که در آن اعمال شده بود که شاید برای تیج ایج ها جذاب بود، باعث شد با اینکه کلام آن انگلیسی بود از سوی مردم با استقبال مواجه شود و در دو شبکه ی رادیوئی موفق به کسب مقام دوازدهم و مقام اول در یک هفته شد.
با دیدن موفقیت اولین موزیک ویدئو و استقبال مردم از نوع بازی من در آن، سعی کردم در قدم بعدی هم به همین شکل جلو بروم. اما از آنجایی که متأسفانه در کشور ما عامه ی مردم تسلط چندانی به زبان انگلیسی ندارند، تصمیم گرفتم که به تدریج کلام فارسی را هم به کارهایم اضافه کنم و قطعات دوزبانه تولید کنم. از این موضوع هم استقبال خوبی به عمل آمد، طوری که آثار بعدی کاملاً به زبان فارسی تولید شد.
بعضی از کارهایم در شبکهها به مقام اول رسید. نظری که اغلب افراد در مورد کارهای من میدهند این است که در درجه اول ویدئوها متفاوت و خاص هستند و خلاقیت در آنها وجود دارد و در درجه ی دوم موسیقی مورد توجه قرار میگیرد.
از طرفی عقیده ام این بود که اگر قرار است فعالیتی در این زمینه انجام بدهم، باید با هر آنچه که تا به حال در موسیقی ایران بوده بسیار متفاوت باشد و شاید یکی از دلایل آن این بود که از کودکی به خاطر حرفه ی پدرم، مجبور بودیم به کشورهای مختلف سفر کنیم و بخشی از این مسئله، تحت تأثیر الهاماتی بود که از موسیقی کشورهای مختلف میگرفتم.
همین الان عده ی زیادی هستند که از طریق فیسبوک یا ایمیل به من پیام میدهند و نظرشان این است که کارهایم بسیار متفاوت است. این برایم خیلی لذت بخش تر از خواندن یک کار عامه پسند یا تکراری است.
در ایران خیلیها دیدشان نسبت به موسیقی، محدود به خوانندگی است. مثلاً هرچه خواننده بالاتر بخواند یا آکوردها پیچیده تر باشد، آن موسیقی را بهتر میدانند؛ در حالی که در مارکت موسیقی روز دنیا اینطور نیست. موسیقی در دنیا، یک پکیج است و این پکیج در درجه اول می بایست برای مخاطبی که وقتش را برای آن میگذارد، سرگرم کننده باشد.
از نظر من در حیطه ی موسیقی مجاز، غیر از تعداد محدودی که واقعاً خوب کار میکنند، آثار سایرین از کیفیت بالایی برخوردار نبوده و موسیقی غیر رسمی به مراتب به روزتر و نزدیک تر به استاندارد دنیا بوده است. بعید میدانم افرادی که در حال حاضر کارهای خوب و موفقی ارائه میکنند، چنین حرفهایی بزنند. این صحبتها احتمالاً از افرادی است که خودشان از نظر کاری در موسیقی به بن بست رسیده اند و حرفی برای گفتن ندارند.
در مورد بچههای غیر رسمی هم باید بگویم با این سختیها، مخارج سنگین و هزینهها نباید توقع زیادی داشته باشیم. اما اگر با موسیقیای که در سطح بین المللی یا حتی کشور همسایه مانند ترکیه در حال تولید است مقایسه کنیم که ساختار کاملاً متفاوتی دارد و تحت لیسانس یک کمپانی است که میلیون ها دلار خرج میکند، فکر میکنم به همین نسبت امتیاز بالایی دریافت میکنند. آنها اینجا به هزینه ی خودشان و با کمترین امکانات کارشان را تهیه میکنند.
رسمی شدن پروسه ای دارد که طی کردن آن تا جایی که من میدانم کار چندان آسانی نیست. باید مقداری آسانتر گرفته شود و فضای بیشتری ایجاد شود تا عمر هنری افراد هدر نرود. اگر دقت کنید در خارج از کشور هم برای مثال خوانندهها در سنی بین 20 تا 28 سال کارهای مفیدشان را انجام میدهند و بعد از آن، کارها آن کیفیتی که در دوران جوانیشان داشت را ندارد. از این رو است که میگویم عمر هنری افراد هدر نشود، بتوانند مجوز دریافت کنند و فعالیت رسمی انجام دهند تا رقابت ایجاد شود.
از نظر من صنعت موسیقی ما مانند صنعت خودروسازیمان است؛ چون بازار رقابت وجود ندارد، راکد مانده است. شاید اگر مانند کشورهای دیگر همه ی خواننده ها اجازه ی خواندن داشته باشند، این رقابت به قدری تنگاتنگ شود که خواننده مجبور شود اطلاعات و سوادش را بیشتر کند. وقتی یک خواننده با چهار آکورد و تنظیم های شبیه به هم آلبوم میدهد و کارش میگیرد و میبیند که عام مردم او را میپسندند، دیگر به خودش زحمت تحقیق و کنکاش نمیدهد تا به تکنیک جدیدی دست پیدا کند؛ چرا که با همان روال هم آلبومهایش به فروش می رسد.
اما اگر فضای رقابتی ایجاد شود، خواننده ها مجبورند خیلی بیشتر تلاش کنند. آن عده ای که به مجوز گرفتن غیر رسمیها معترض هستند، دقیقاً از همین موضوع میترسند و میدانند در آن شرایط اگر بخواهند به همین شکل ادامه دهند، دیگر مورد پسند مردم قرار نمی گیرند. مانند گوشی موبایل که تکنولوژی آن دائماً در حال تغییر و به روز شدن است، موسیقی هم به این پویایی و ارتقا نیاز دارد.
کار کاور همه جای دنیا انجام میشود و کاری است که بزرگترین خوانندهها و اسطورههای جهان هم با افتخار انجام میدهند، ولی نفس کار این است که خواننده بخشی از موسیقی مورد علاقه اش را که مثلاً از زمان کودکی دوست داشته، کاور می کند، تا هم میل شخصی خود را ارضا کند و هم یاد و خاطره ی هنرمند مورد علاقه اش را زنده کند. با این کار به نوعی از آن شخص تشکر هم میکند. اما متاسفانه در ایران کمتر به این صورت است. شاعران و آهنگسازانی هستند که به دنبال ملودی هایی میگردند که بتوانند به اسم خودشان منتشر کنند. این اصلاً درست نیست که نه اسم خواننده ی اوریجینال را میزنند و نه آهنگساز اصلی را و ادعا هم میکنند که کار از خود ما است. به نظرم این غلط است و در واقع یک نوع دزدی محسوب است، نه کپی. در غیر این صورت کپی کردن به روش درست، خودش یک هنر است. مانند این که یک نقاش بتواند یک اثر هنری بزرگ را عیناً کپی کند؛ این کار را هر کسی نمیتواند انجام دهد. این یک هنر، استعداد و توانایی است.
یکی از مشکلاتی که هنگام ساخت داشتم، همان مسئله ی نوآوری و چگونگی انجام کار بود؛ چرا که طی این سالها کارهایی که به مناسبت جام جهانی و رخدادهایی از این دست ساخته شده بود، ساختاری نسبتاً تکراری را دنبال میکرد. مخصوصاً در بخش شعر، یک سری کلمات و جملات تکراری به کار برده میشد. قصدم دور شدن از این فضا بود و خواستم دید گستردهتری داشته باشم. شعری که برای این کار انتخاب شد، شعری بود که زیاد روی المان های تکراری تأکید نمیکرد. در واقع با آن قهرمان داخل زمین، رو در رو صحبت میکند. ساختار موسیقی و سازهایی که در آن به کار رفته، به گونه ای است که سعی شده از هر قومیت و ملیتی تا آنجایی که میشود صدایی باشد که بتواند آن جهانی بودن موسیقی را به مخاطب نشان دهد.
به نظر من، هم کارهای خوب ساخته شد و هم بد. طبیعتاً همانطور که در مورد سوژههای دیگر هم آثار خوب و بد زیادی تولید میشود، در مورد جام جهانی هم همین طور بوده است. اما این فضای رقابتی که ایجاد شد به نوبه ی خودش خوب بود.
- * بهتر است در ابتدا خودت درباره ی رزومه ات توضیح دهی تا کسانی که در این سالها فقط صدا و تصویر تو را شنیده و دیده اند، بیشتر با «فریمن» آشنا شوند!
کارم را با سبک راک، بلوز و راک اند رول شروع کردم. اما به دلیل اینکه در مارکت موسیقی ایران چنین سبکهایی طرفداران زیادی ندارد و روی بورس نیست، ترجیح دادم که در زمینه پاپ و بیشتر هاوس و R&B فعالیت داشته باشم و موسیقی هایم را در این فضاها بسازم.
در سال 2008 از من برای حضور در فستیوالی در کشور فنلاند، دعوت شد. به تنهایی به آنجا رفتم و یک پرفورمنس آکوستیک و سولو به طور انفرادی داشتم و در بخش دیگری هم با همکاری یک گروه سوئدی به اجرای برنامه پرداختم. این کار توجه بسیاری از فنلاندی ها را به خود جلب کرد و باعث شد یکی از روزنامههای مشهور فنلاند، مصاحبه با من را در صفحه اولش درج کند.
پس از بازگشتم به ایران، مجدداً فعالیتهایم را دنبال کردم و تحقیقات و بررسی هایی روی سبکهای مختلف انجام دادم. اولین کارم را چهار سال پیش، یعنی سال 2010 پیش منتشر کردم. ویژگیهای ویدئو و کانسپت خاصی که داشت و المان هایی که در آن اعمال شده بود که شاید برای تیج ایج ها جذاب بود، باعث شد با اینکه کلام آن انگلیسی بود از سوی مردم با استقبال مواجه شود و در دو شبکه ی رادیوئی موفق به کسب مقام دوازدهم و مقام اول در یک هفته شد.
- * خودت کارها را برایشان فرستاده بودی؟
با دیدن موفقیت اولین موزیک ویدئو و استقبال مردم از نوع بازی من در آن، سعی کردم در قدم بعدی هم به همین شکل جلو بروم. اما از آنجایی که متأسفانه در کشور ما عامه ی مردم تسلط چندانی به زبان انگلیسی ندارند، تصمیم گرفتم که به تدریج کلام فارسی را هم به کارهایم اضافه کنم و قطعات دوزبانه تولید کنم. از این موضوع هم استقبال خوبی به عمل آمد، طوری که آثار بعدی کاملاً به زبان فارسی تولید شد.
بعضی از کارهایم در شبکهها به مقام اول رسید. نظری که اغلب افراد در مورد کارهای من میدهند این است که در درجه اول ویدئوها متفاوت و خاص هستند و خلاقیت در آنها وجود دارد و در درجه ی دوم موسیقی مورد توجه قرار میگیرد.
- * دلیل انتخاب این استایل برای آثارت چه بود؟
از طرفی عقیده ام این بود که اگر قرار است فعالیتی در این زمینه انجام بدهم، باید با هر آنچه که تا به حال در موسیقی ایران بوده بسیار متفاوت باشد و شاید یکی از دلایل آن این بود که از کودکی به خاطر حرفه ی پدرم، مجبور بودیم به کشورهای مختلف سفر کنیم و بخشی از این مسئله، تحت تأثیر الهاماتی بود که از موسیقی کشورهای مختلف میگرفتم.
- * هنوز هم از این موسیقیها برای آثارت تاثیر میگیری؟
- * استایلی که برای آثارت انتخاب کردی، به دلیل همان تفاوتی که گفتی، ریسک کارت را بالا میبرد. این که شاید مخاطب ایرانی به راحتی با آثارت ارتباط برقرار نکند، نگرانت نکرد؟
همین الان عده ی زیادی هستند که از طریق فیسبوک یا ایمیل به من پیام میدهند و نظرشان این است که کارهایم بسیار متفاوت است. این برایم خیلی لذت بخش تر از خواندن یک کار عامه پسند یا تکراری است.
- * نتیجه ای که از این تصمیم حاصل شد، مورد رضایتت بود؟
- * با ورود به عرصه ی رسمی، شاید دیگر نتوانی مانند گذشته روی ویدئوهایت مانور بدهی. به این فکر کرده ای؟
- * بله. ولی رسانه ی رسمی مناسبی برای پخش ویدئوها وجود ندارد و نمیتوان نگاهی جدی به موزیک ویدئو داشت...
در ایران خیلیها دیدشان نسبت به موسیقی، محدود به خوانندگی است. مثلاً هرچه خواننده بالاتر بخواند یا آکوردها پیچیده تر باشد، آن موسیقی را بهتر میدانند؛ در حالی که در مارکت موسیقی روز دنیا اینطور نیست. موسیقی در دنیا، یک پکیج است و این پکیج در درجه اول می بایست برای مخاطبی که وقتش را برای آن میگذارد، سرگرم کننده باشد.
- * چه شد که به فکر دریافت مجوز افتادی؟
- * همکاری با «ترانه شرقی» چطور و چه زمانی شکل گرفت؟
- * شاید لازم باشد برای دریافت مجوز استایل کاریات تغییر کند. با این مسئله کنار میآیی؟
- * اینکه همه ی کارها را خودت انجام میدهی، چه دلیلی دارد؟
- * اگر به همین منوال پیش بروی به یکنواختی نمیرسی؟
- * در ماههای اخیر، تعدادی از خوانندگانی که قبلاً به صورت غیر رسمی کار میکردند موفق به دریافت مجوز شدند. این اتفاق با اعتراض تعدادی از خوانندگان مجاز مواجه شد. دلیل اصلی این اعتراض هم آن بود که آنها معتقد بودند در مقایسه با خوانندگان زیرزمینی (غیر رسمی)، از شرایط مساوی برخوردار نبوده و از ابرازی نظیر کلیپ محروم بوده اند. بنا بر این غیر رسمی ها، در یک جدال نابرابر به شهرت رسیده اند. احتمالاً این بحث ها در مورد تو هم مطرح خواهد شد. چه پاسخی به این افراد داری؟
از نظر من در حیطه ی موسیقی مجاز، غیر از تعداد محدودی که واقعاً خوب کار میکنند، آثار سایرین از کیفیت بالایی برخوردار نبوده و موسیقی غیر رسمی به مراتب به روزتر و نزدیک تر به استاندارد دنیا بوده است. بعید میدانم افرادی که در حال حاضر کارهای خوب و موفقی ارائه میکنند، چنین حرفهایی بزنند. این صحبتها احتمالاً از افرادی است که خودشان از نظر کاری در موسیقی به بن بست رسیده اند و حرفی برای گفتن ندارند.
- * به نظرت از موزیسینهای ایرانی چه کسانی در کلاس بین المللی کار میکنند و آثارش قابلیت ارائه به مارکت جهانی را دارد؟
در مورد بچههای غیر رسمی هم باید بگویم با این سختیها، مخارج سنگین و هزینهها نباید توقع زیادی داشته باشیم. اما اگر با موسیقیای که در سطح بین المللی یا حتی کشور همسایه مانند ترکیه در حال تولید است مقایسه کنیم که ساختار کاملاً متفاوتی دارد و تحت لیسانس یک کمپانی است که میلیون ها دلار خرج میکند، فکر میکنم به همین نسبت امتیاز بالایی دریافت میکنند. آنها اینجا به هزینه ی خودشان و با کمترین امکانات کارشان را تهیه میکنند.
- * دلیل رکود نسبی و درجا زدن موسیقی کشورمان را چه میدانی؟
رسمی شدن پروسه ای دارد که طی کردن آن تا جایی که من میدانم کار چندان آسانی نیست. باید مقداری آسانتر گرفته شود و فضای بیشتری ایجاد شود تا عمر هنری افراد هدر نرود. اگر دقت کنید در خارج از کشور هم برای مثال خوانندهها در سنی بین 20 تا 28 سال کارهای مفیدشان را انجام میدهند و بعد از آن، کارها آن کیفیتی که در دوران جوانیشان داشت را ندارد. از این رو است که میگویم عمر هنری افراد هدر نشود، بتوانند مجوز دریافت کنند و فعالیت رسمی انجام دهند تا رقابت ایجاد شود.
از نظر من صنعت موسیقی ما مانند صنعت خودروسازیمان است؛ چون بازار رقابت وجود ندارد، راکد مانده است. شاید اگر مانند کشورهای دیگر همه ی خواننده ها اجازه ی خواندن داشته باشند، این رقابت به قدری تنگاتنگ شود که خواننده مجبور شود اطلاعات و سوادش را بیشتر کند. وقتی یک خواننده با چهار آکورد و تنظیم های شبیه به هم آلبوم میدهد و کارش میگیرد و میبیند که عام مردم او را میپسندند، دیگر به خودش زحمت تحقیق و کنکاش نمیدهد تا به تکنیک جدیدی دست پیدا کند؛ چرا که با همان روال هم آلبومهایش به فروش می رسد.
اما اگر فضای رقابتی ایجاد شود، خواننده ها مجبورند خیلی بیشتر تلاش کنند. آن عده ای که به مجوز گرفتن غیر رسمیها معترض هستند، دقیقاً از همین موضوع میترسند و میدانند در آن شرایط اگر بخواهند به همین شکل ادامه دهند، دیگر مورد پسند مردم قرار نمی گیرند. مانند گوشی موبایل که تکنولوژی آن دائماً در حال تغییر و به روز شدن است، موسیقی هم به این پویایی و ارتقا نیاز دارد.
- * یکی دیگر از مسائلی که موسیقی ما با آن درگیر است، کپی کردن و کاور کردن موزیک های خارجی است. آیا تو هم تا به حال چنین کاری کرده ای؟ در این زمینه چه نظری داری؟
کار کاور همه جای دنیا انجام میشود و کاری است که بزرگترین خوانندهها و اسطورههای جهان هم با افتخار انجام میدهند، ولی نفس کار این است که خواننده بخشی از موسیقی مورد علاقه اش را که مثلاً از زمان کودکی دوست داشته، کاور می کند، تا هم میل شخصی خود را ارضا کند و هم یاد و خاطره ی هنرمند مورد علاقه اش را زنده کند. با این کار به نوعی از آن شخص تشکر هم میکند. اما متاسفانه در ایران کمتر به این صورت است. شاعران و آهنگسازانی هستند که به دنبال ملودی هایی میگردند که بتوانند به اسم خودشان منتشر کنند. این اصلاً درست نیست که نه اسم خواننده ی اوریجینال را میزنند و نه آهنگساز اصلی را و ادعا هم میکنند که کار از خود ما است. به نظرم این غلط است و در واقع یک نوع دزدی محسوب است، نه کپی. در غیر این صورت کپی کردن به روش درست، خودش یک هنر است. مانند این که یک نقاش بتواند یک اثر هنری بزرگ را عیناً کپی کند؛ این کار را هر کسی نمیتواند انجام دهد. این یک هنر، استعداد و توانایی است.
- * در مورد آلبومت بگو. کی منتشر میشود؟
- * از آثار قبلی کدامیک در آلبوم قرار خواهد گرفت؟
- * در آلبومت هم قطعات به زبان انگلیسی خواهی داشت؟
- * همراه با آلبومت پکیج تصویری هم ارائه می کنی؟
- * اگر اینطور نشود که بخشی از پازل فریمن ناقص است...
- * به قطعه ی «قهرمان» اشاره کردی. چه شد که تصمیم گرفتی آهنگی برای جام جهانی بخوانی؟
یکی از مشکلاتی که هنگام ساخت داشتم، همان مسئله ی نوآوری و چگونگی انجام کار بود؛ چرا که طی این سالها کارهایی که به مناسبت جام جهانی و رخدادهایی از این دست ساخته شده بود، ساختاری نسبتاً تکراری را دنبال میکرد. مخصوصاً در بخش شعر، یک سری کلمات و جملات تکراری به کار برده میشد. قصدم دور شدن از این فضا بود و خواستم دید گستردهتری داشته باشم. شعری که برای این کار انتخاب شد، شعری بود که زیاد روی المان های تکراری تأکید نمیکرد. در واقع با آن قهرمان داخل زمین، رو در رو صحبت میکند. ساختار موسیقی و سازهایی که در آن به کار رفته، به گونه ای است که سعی شده از هر قومیت و ملیتی تا آنجایی که میشود صدایی باشد که بتواند آن جهانی بودن موسیقی را به مخاطب نشان دهد.
- * به عنوان یکی از چندین خواننده ای که آهنگی برای جام جهانی خواندند، نظرت در مورد بقیه آهنگ ها چیست؟
به نظر من، هم کارهای خوب ساخته شد و هم بد. طبیعتاً همانطور که در مورد سوژههای دیگر هم آثار خوب و بد زیادی تولید میشود، در مورد جام جهانی هم همین طور بوده است. اما این فضای رقابتی که ایجاد شد به نوبه ی خودش خوب بود.
- * در مصاحبه های مطبوعات خارجی، چه چیزی برایشان جالب بود و ایرانی بودنت چقدر برایشان اهمیت داشت؟
- * تو با انتشار آلبومت وارد فصل جدیدی از زندگی هنریات میشوی. چه آینده ای برای خودت در موسیقی ایران تصور میکنی؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 22 آبان 1393 - 02:21
دیدگاهها
مطمئنم فریمن موسیقی پاپ رو منفجر میکنه
شاهکاره
هیچ کدوم از خواننده ها الان دانش فریمن ندارن
شخصا معتقدم ورود فریمن به عرصه رسمی موزیک ایرانیان این حوزه را از نظر کیفی دچار تحول خواهد کرد. با شناختی که از شخصیت فریمن و عطش او به نوآوری دارم بسیار به آینده او در عرصه رسمی خوشبین هستم.
هنو نیومده رجزخونی شروع شده ! فکر نمیکنی سیروانو زیادی گنده کردی داداش؟!
راست میگه فریمن ها خون خودش خاصه طرفداراشم همه خاصن مخصوصا دانشجو ها ..مبارکه
می دونین مشکل کجاست؟ که امثال خواجه امیری و فرزین و حتی یگانه به خاطر فعالیت های مثلا غیرمجازشون ۳-۴ سال درگیر مجوز بودن یا ممنوع الفعالیت بودن سال ها پیش ولی ایشون با داشتن کلیپ هایی که فکر می کنم همه هم در اکثر شبکه های ماهواره ای دیدن بدون دردسر مجاز شدند!
والا بعضی خواننده های ما کلیپ های خیلی سطح پایین تری اونم فقط توی یک شبکه ی کم مخاطب مهاجر داشتن و ارشاد ۲-۳ سال ممنوع الکارشون کرد!بعد این مدل کلیپا با اون فرم در همه شبکه ها پخش میشه بعد ایرادی نداره!؟ مشکل اینجاست آقای فریمن عزیز! مشکل شخص شما نیستی! حق بقیه ست! حق مهدی مقدمی که به خاطر همین کلیپ ها سال ها درگیر ارشاد بود.
فریمن جان از مصاحبه منطقیت لذت بردم هرچند با بخشی که مربوط به سیروان بود خوشم نیومد ولی خوب این نظر توست و بهش احترام میذارم
موفق باشی و منتظر البومت هستم
من از وقتی آهنگ قهرمان رو با صدای فریمن شنیدم عاشق صداش شدم//به نظرم صداش از اون صداهاییه که زود به دل میشینه. اون عالی میخونه و به زودی جزء خواننده های محبوب و مشهور ایران میشه؛ البته اگه آهنگهاش بامحتوا باشن و صرفاً قصد خوندن و انتشار آلبوم و ترانه رو نداشته باشه//فریمن مثل علی اصحابی، خاصه//هر دو رو دوس دارم ..... زیااااد
افزودن یک دیدگاه جدید