من این یادداشت را دوبار خواندم. باید به استاد هوشنگ کامکار آفرین گفت. نه فقط به خاطر این نقد دقیق و حساب شده بلکه به این خاطر که وقتی چیزی را می بینند که نیاز به نقد جدی دارد وارد می شوند و به این فکر نمی کنند که حافظ روزگاری شاگردش بوده و از نظر سن و سال هم جای فرزند ایشان است. اخلاقی که در بزرگان موسیقی ما _متاسفانه- نیست و هزار جور ملاحظات را وارد می کنند در حالی که در جمع های خصوصی حرف دیگری می زنند. اینکه موسیقی ما به نقد و نقد سالم و بی رودربایستی و صادقانه احتیاج دارد را همه می دانند اما همه با هم هزارجور تعارف دارند. زنده باشی آقای کامکار و امیدوارم این اقداماتی از این دست درسی باشد برای همه بزرگان موسیقی و مخصوصا همه ما روزنامه نگاران
من این یادداشت را دوبار خواندم. باید به استاد هوشنگ کامکار آفرین گفت. نه فقط به خاطر این نقد دقیق و حساب شده بلکه به این خاطر که وقتی چیزی را می بینند که نیاز به نقد جدی دارد وارد می شوند و به این فکر نمی کنند که حافظ روزگاری شاگردش بوده و از نظر سن و سال هم جای فرزند ایشان است. اخلاقی که در بزرگان موسیقی ما _متاسفانه- نیست و هزار جور ملاحظات را وارد می کنند در حالی که در جمع های خصوصی حرف دیگری می زنند. اینکه موسیقی ما به نقد و نقد سالم و بی رودربایستی و صادقانه احتیاج دارد را همه می دانند اما همه با هم هزارجور تعارف دارند. زنده باشی آقای کامکار و امیدوارم این اقداماتی از این دست درسی باشد برای همه بزرگان موسیقی و مخصوصا همه ما روزنامه نگاران