به نظر من این آلبوم کاملاً آلبوم متوسطیه. نه خوبه و نه بد. از طرفی قطعاتی مثل سفر، دیوونه وار و من دیگه خسته شدم خوب و شنیدنی هستن و از طرف دیگر قطعاتی مثل فال فاجعه! نسبت به تصمیم خیلی کمتر بود و غیر قابل مقایسه.
من با نظر دوستمون موافقم. تنظیم ها رو دوست دارم. به هر حال تنوع در کار یه خواننده ضروریه. سازهای خوبی رو استفاده کرده و حتی قطعه سفر تمی یونانی داره که زیباست. البته کاش قطعه 9 رو باز هم در طول البوم تکرا می کرد چون صدای همخوان بسیار زیباست و یاد کار "چی میشد عاقبتم... شادمهر" میفتم.
اما نکته ای که تو تمام آلبوم های امسال هست( مثل شهرام شکوهی و حامی و علی لهراسبی) ضعف مطلق ترانه ست که به شدت به آلبوم ضربه میزنه.
من انتقادم اینه که انگار ترانه سراهای ایران، جز بکار بردن کلمه"تو" و " گفتن از یه عشقی که از دست رفته، کسی که به همه چیز پشت پا زده، کسی که دیگه نیست و نمیاد و همش حسرتش هست و منی که دارم تو بارون قدم می زنم و حالا تنها موندم و دارم می میرم اگه تو نیای"، هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارن!!! چرا ترانه سراهای ما همشون شکست عشقی خوردن؟ چرا خواننده ها می خوان مار رو وارد فضای غم کنن؟ چرا اشعار مثبت ما نداریم؟ چرا همش نا امیدیه؟ بدتر از همه اینه که این اشعار با ضعیف ترین جملات بیان میشن و انقدر ساده ان آدم خنده ش میگیره. شما مقایسه کنید این شعر از آلبوم چاووشی رو که میگه:
نه دیگه به روم نیار که چی اومد به سرم
نگو خاطر خواهی چه گلی زد به سرم
یا به لیلا برسون این دل غمگینو
یا مداوا کن این درد بی درمونو
با این شعر از آلبوم علی لهراسبی:
خدایا اگه هنوز بنده توام بشنو حرفمو
من بدون اون نمی تونم
خدایا اگه یه وقت کم بیاره و پر بگیره و تا ابد بره
شک نکن که من نمی مونم
اگر مضمون هر دو ترانه رو غمگین فرض کنیم، ترانه اول چقدر زیبا این احسا رو ادا می کنه، اما ترانه دوم با کلمات خیلی معمولی اخساس رو بیان می کنه و شنونده با خودش میگه: ای بابا از این جمله ها روزی صدبار می شنویم.
امیدوارم خواننده های ما روی ترانه بیشتر کار کنن. بخدا مرد اون زمان که تنظیم و آهنگ مهم بود. الان متن ترانه مهم تر از همه ست. لطفاً ترانه خوب در آلبوم استفاده کنید و از کسی که کارش ترانه گفتنه استفاده کنید نه کسی که تفریحی شعر میگه و کارش آهنگسازی و تنظیمه.
به نظر من این آلبوم کاملاً آلبوم متوسطیه. نه خوبه و نه بد. از طرفی قطعاتی مثل سفر، دیوونه وار و من دیگه خسته شدم خوب و شنیدنی هستن و از طرف دیگر قطعاتی مثل فال فاجعه! نسبت به تصمیم خیلی کمتر بود و غیر قابل مقایسه.
من با نظر دوستمون موافقم. تنظیم ها رو دوست دارم. به هر حال تنوع در کار یه خواننده ضروریه. سازهای خوبی رو استفاده کرده و حتی قطعه سفر تمی یونانی داره که زیباست. البته کاش قطعه 9 رو باز هم در طول البوم تکرا می کرد چون صدای همخوان بسیار زیباست و یاد کار "چی میشد عاقبتم... شادمهر" میفتم.
اما نکته ای که تو تمام آلبوم های امسال هست( مثل شهرام شکوهی و حامی و علی لهراسبی) ضعف مطلق ترانه ست که به شدت به آلبوم ضربه میزنه.
من انتقادم اینه که انگار ترانه سراهای ایران، جز بکار بردن کلمه"تو" و " گفتن از یه عشقی که از دست رفته، کسی که به همه چیز پشت پا زده، کسی که دیگه نیست و نمیاد و همش حسرتش هست و منی که دارم تو بارون قدم می زنم و حالا تنها موندم و دارم می میرم اگه تو نیای"، هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارن!!! چرا ترانه سراهای ما همشون شکست عشقی خوردن؟ چرا خواننده ها می خوان مار رو وارد فضای غم کنن؟ چرا اشعار مثبت ما نداریم؟ چرا همش نا امیدیه؟ بدتر از همه اینه که این اشعار با ضعیف ترین جملات بیان میشن و انقدر ساده ان آدم خنده ش میگیره. شما مقایسه کنید این شعر از آلبوم چاووشی رو که میگه:
نه دیگه به روم نیار که چی اومد به سرم
نگو خاطر خواهی چه گلی زد به سرم
یا به لیلا برسون این دل غمگینو
یا مداوا کن این درد بی درمونو
با این شعر از آلبوم علی لهراسبی:
خدایا اگه هنوز بنده توام بشنو حرفمو
من بدون اون نمی تونم
خدایا اگه یه وقت کم بیاره و پر بگیره و تا ابد بره
شک نکن که من نمی مونم
اگر مضمون هر دو ترانه رو غمگین فرض کنیم، ترانه اول چقدر زیبا این احسا رو ادا می کنه، اما ترانه دوم با کلمات خیلی معمولی اخساس رو بیان می کنه و شنونده با خودش میگه: ای بابا از این جمله ها روزی صدبار می شنویم.
امیدوارم خواننده های ما روی ترانه بیشتر کار کنن. بخدا مرد اون زمان که تنظیم و آهنگ مهم بود. الان متن ترانه مهم تر از همه ست. لطفاً ترانه خوب در آلبوم استفاده کنید و از کسی که کارش ترانه گفتنه استفاده کنید نه کسی که تفریحی شعر میگه و کارش آهنگسازی و تنظیمه.