نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
درباره دلایل کیفیت پایین و فضای بدون خلاقیت و تکراری کنسرتها - 9
فاصله بین ما و راجر واترز: هوش و جسارت در نوآوری
موسیقی ما - صوفیا نصرالهی: روز هفتم فوریه سال ۱۹۸۰ برای اولینبار گروه پینک فلوید کنسرت «دیوار» را در کشورهای مختلف برگزار کردند. تور سراسری که تا ماه ژوئن سال آیندهاش ادامه پیدا کرد. آلبوم «دیوار» سال 1979 منتشر شده بود و معروفترین اجرای آن هم پای دیوار فروریخته برلین بود. کلیپهایی ویژه این آلبوم ساخته شده بود که در کنسرتها از آن استفاده شد. ویدیو کلیپهایی که هنوز هم تصویرشان در ذهن بسیاری از اهل موسیقی باقی مانده است: آن رژه به یادماندنی چکشها و دیواری که در طول کنسرت آرام آرام ساخته میشود و بعد فرو میریزد. اعضای گروه پینک فلوید مدتها پیش انحلال گروه را اعلام کردند. ریکی رایت از اعضای اصلی گروه چند سال پیش درگذشت و دیوید گیلمور و راجر واترز، دو تن دیگر از اعضای اصلی گروه به صورت جداگانه کارهای خودشان را منتشر کردند. سال 2010 بود که راجر واترز اعلام کرد قصد دارد بعد از 30 سال بار دیگر کنسرت «دیوار» را، برای آخرینبار در سرتاسر جهان برگزار کند. آگوست امسال راجر واترز به استانبول آمد. شهری که سفر به آن برای ایرانیان، که بخصوص نسل جوان عاشق موسیقی راک هستند و سنهای بالاتر هم با آلبوم «دیوار» در دوره جوانیشان نوستالژی دارند، آسانتر از بقیه شهرهایی بود که تور راجر واترز در آنها برگزار میشد. نتیجهاش این بود که تقریبا یکسوم استادیوم بیست و چند هزار نفری ITU را ایرانیان پر کرده بودند.
قطعا نمیشود کیفیت این کنسرت را با کنسرتهای داخل کشور مقایسه کرد. قیاس معالفارق است. کمااینکه دوستانی که به کنسرتهای خارجی دیگر گروههای معروفی مانند متالیکا رفته بودند این اجرا را در سطحی بسیار بالاتر و غیرقابل قیاس با کنسرتهای دیگری که رفته بودند میدانستند. آنچه باعث شد کنسرت «دیوار» راجر واترز تبدیل به یک اثر هنری بینظیر شود، هوش برگزارکنندگانش بود و نه پولی که برای برگزاری آن صرف شده بود. شاید برایتان عجیب باشد که برای چیدن آن سن عظیم و چک کردن صدا، کار را همان ظهر روز کنسرت شروع کردند و تا ساعت ۷ شب همه چیز آماده بود. در ایران اگر بود برای یک سالن سرپوشیده چند صد نفری، چند روزی آماده کردن سن و محل اجرا طول میکشید و حداقل یک روز قبل هم ساوندچک صورت میگرفت و تازه با همه این احوال باز هم موقع اجرای برنامه یک جای ایراد داشت. یا صدا قطع میشد یا بلندگوها مشکل پیدا میکردند و غیره.
اینها که تازه قسمتهای فنی ماجراست و ممکن است بگوییم به دلیل مشکلات تکنولوژیمان باشد. اما برای طراحی صحنه و سروقت شروع شدن برنامه چه توضیحی داریم؟باز هم میگویم «دیوار» یک اتفاق است و قطعا از موزیسینهایمان انتظار نداریم که اجرایشان در حد و اندازههای راجر واترز باشد. ولی مثلا درست کردن کلیپ برای نمایش در کنسرتها یا طراحی صحنه جزو ابتداییترین شرایط یک کنسرت خوب است. در همه کنسرتهای بزرگی که در ایران رفتهام، تلقی از طراحی صحنه فقط به پوشیدن لباسهای محلی و برای موسیقی پاپ به نورپردازیهای چشمآزار! و دود بیدلیلی که روی صحنه وجود دارد، محدود میشود. خوانندگان برایشان فرقی نمیکند که در کدام شهر دارند کنسرت برگزار میکنند. در حالی که تصور کنید راجر واترز چند کلمهای ترکی یاد گرفته بود که در استانبول با مخاطبانشان به زبان خودشان هم صحبت کند. خوانندههای ما از اجرا چیزی نمیدانند یا خشک و یخزدهاند یا تصورشان از ارتباط با جمعیت چیزی به شکل خوانندههای مراسم عروسی است!حتی گاهی در لباسهایی هم که میپوشند توازن و ترکیب رنگی وجود ندارد. در حالی که همه اینها در برگزاری یک کنسرت خوب اهمیت دارد. باید مغز متفکری پشت اجرای هر کنسرت وجود داشته باشد. نیازی هم به هزینههای آنچنانی نیست. بهترین طراحی صحنهای که دیدم به عنوان مثال به یکی از آخرین اجراهای استاد پرویز مشکاتیان در تالار وحدت برمیگردد که طراحی صحنه و پوستر برعهده عباس کیارستمی بود. پشت همه نوازندهها تصویر یک سرو بلند سبز و روی سن برگ درختان ریخته شده بود. در کمال سادگی و با اشاره به قطعه «سرو آزاد» که مشکاتیان اجرا میکرد. منتها همه چیز در اوج هماهنگی و ظرافت بود. استادی کیارستمی در تلفیق هوش و سادگی و زیبایی در آن کنسرت بیشتر از همه فیلمهایش به چشم میخورد.
بعد از تمام شدن کنسرت «دیوار» در حالی که مبهوت آن همه شکوه و عظمت صحنه بودیم، تازه به خودمان آمدیم که برخی قطعات به صورت پلیبک اجرا شده بود. خیلی طبیعی است که در یک کنسرت با آن همه جمعیت در فضای استادیوم سر باز و با راجر واترزی که دیگر سنی از او گذشته، قطعات پلیبک داشته باشیم. مهم آن است که آنقدر اجرای واترز طبیعی بود که اصلا این احساس به مخاطب دست نمیداد که آنچه میشنود پیش از آن ضبط شده است بس که اجرایش فضا و جو داشت و مخاطبش را محسور میکرد.
خلاصهاش این است که هر چند: میان ماه من تا ماه گردون/تفاوت از زمین تا آسمان است...ولی خوب است که دیگر اولین قدمهایمان را برای بهتر شدن کنسرتها برداریم. لازم نیست سنگ بزرگ باشد و علامت نزدن. برای قدم اول یک آدم باهوش و جسور مورد نیاز است که بداند طراحی صحنه و اجرای کنسرت به اندازه قطعات موسیقی اهمیت دارد و دکور به معنای نورپردازی و دود نیست. که میتوان برای کنسرت ویدیوی مخصوص ساخت و از طریق پروجکشنها پخش کرد. باور کنید فقط به کمی نوآوری نیاز داریم.
قطعا نمیشود کیفیت این کنسرت را با کنسرتهای داخل کشور مقایسه کرد. قیاس معالفارق است. کمااینکه دوستانی که به کنسرتهای خارجی دیگر گروههای معروفی مانند متالیکا رفته بودند این اجرا را در سطحی بسیار بالاتر و غیرقابل قیاس با کنسرتهای دیگری که رفته بودند میدانستند. آنچه باعث شد کنسرت «دیوار» راجر واترز تبدیل به یک اثر هنری بینظیر شود، هوش برگزارکنندگانش بود و نه پولی که برای برگزاری آن صرف شده بود. شاید برایتان عجیب باشد که برای چیدن آن سن عظیم و چک کردن صدا، کار را همان ظهر روز کنسرت شروع کردند و تا ساعت ۷ شب همه چیز آماده بود. در ایران اگر بود برای یک سالن سرپوشیده چند صد نفری، چند روزی آماده کردن سن و محل اجرا طول میکشید و حداقل یک روز قبل هم ساوندچک صورت میگرفت و تازه با همه این احوال باز هم موقع اجرای برنامه یک جای ایراد داشت. یا صدا قطع میشد یا بلندگوها مشکل پیدا میکردند و غیره.
اینها که تازه قسمتهای فنی ماجراست و ممکن است بگوییم به دلیل مشکلات تکنولوژیمان باشد. اما برای طراحی صحنه و سروقت شروع شدن برنامه چه توضیحی داریم؟باز هم میگویم «دیوار» یک اتفاق است و قطعا از موزیسینهایمان انتظار نداریم که اجرایشان در حد و اندازههای راجر واترز باشد. ولی مثلا درست کردن کلیپ برای نمایش در کنسرتها یا طراحی صحنه جزو ابتداییترین شرایط یک کنسرت خوب است. در همه کنسرتهای بزرگی که در ایران رفتهام، تلقی از طراحی صحنه فقط به پوشیدن لباسهای محلی و برای موسیقی پاپ به نورپردازیهای چشمآزار! و دود بیدلیلی که روی صحنه وجود دارد، محدود میشود. خوانندگان برایشان فرقی نمیکند که در کدام شهر دارند کنسرت برگزار میکنند. در حالی که تصور کنید راجر واترز چند کلمهای ترکی یاد گرفته بود که در استانبول با مخاطبانشان به زبان خودشان هم صحبت کند. خوانندههای ما از اجرا چیزی نمیدانند یا خشک و یخزدهاند یا تصورشان از ارتباط با جمعیت چیزی به شکل خوانندههای مراسم عروسی است!حتی گاهی در لباسهایی هم که میپوشند توازن و ترکیب رنگی وجود ندارد. در حالی که همه اینها در برگزاری یک کنسرت خوب اهمیت دارد. باید مغز متفکری پشت اجرای هر کنسرت وجود داشته باشد. نیازی هم به هزینههای آنچنانی نیست. بهترین طراحی صحنهای که دیدم به عنوان مثال به یکی از آخرین اجراهای استاد پرویز مشکاتیان در تالار وحدت برمیگردد که طراحی صحنه و پوستر برعهده عباس کیارستمی بود. پشت همه نوازندهها تصویر یک سرو بلند سبز و روی سن برگ درختان ریخته شده بود. در کمال سادگی و با اشاره به قطعه «سرو آزاد» که مشکاتیان اجرا میکرد. منتها همه چیز در اوج هماهنگی و ظرافت بود. استادی کیارستمی در تلفیق هوش و سادگی و زیبایی در آن کنسرت بیشتر از همه فیلمهایش به چشم میخورد.
بعد از تمام شدن کنسرت «دیوار» در حالی که مبهوت آن همه شکوه و عظمت صحنه بودیم، تازه به خودمان آمدیم که برخی قطعات به صورت پلیبک اجرا شده بود. خیلی طبیعی است که در یک کنسرت با آن همه جمعیت در فضای استادیوم سر باز و با راجر واترزی که دیگر سنی از او گذشته، قطعات پلیبک داشته باشیم. مهم آن است که آنقدر اجرای واترز طبیعی بود که اصلا این احساس به مخاطب دست نمیداد که آنچه میشنود پیش از آن ضبط شده است بس که اجرایش فضا و جو داشت و مخاطبش را محسور میکرد.
خلاصهاش این است که هر چند: میان ماه من تا ماه گردون/تفاوت از زمین تا آسمان است...ولی خوب است که دیگر اولین قدمهایمان را برای بهتر شدن کنسرتها برداریم. لازم نیست سنگ بزرگ باشد و علامت نزدن. برای قدم اول یک آدم باهوش و جسور مورد نیاز است که بداند طراحی صحنه و اجرای کنسرت به اندازه قطعات موسیقی اهمیت دارد و دکور به معنای نورپردازی و دود نیست. که میتوان برای کنسرت ویدیوی مخصوص ساخت و از طریق پروجکشنها پخش کرد. باور کنید فقط به کمی نوآوری نیاز داریم.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 10 شهریور 1392 - 09:23
دیدگاهها
دلایل کاهش کیفیت کنسرت های امروزی ما خیلی عمیق تر از این چیز هاست ....
البته این خیلی خوبه که سایت موسیقی ما داره به این مغضل می پردازه و م امید وارم که این کار نهایتا به یک جای خوبی برسه .....
اولا که دلیل مردم برای رفتن به کنسرت دلایل خاص خودشون رو دارن ....یکی می ره فقط خواننده ی مورد علاقه شو ببینه ، یکی میره واسه خوش گذرونی.... کنسرت رفتن هم یکی از تفریحات باکلاس قشر پولدار جامعه ی ماست ....
خیلی ها هستن که واقعا عاشق موسیقی هستن و می خوان برن کنسرت و یک اجرا خوب از یک خواننده ی خوب رو ببینن در حالی که وقتی می خوان برن بلیط تهیه کنن می بینن پول جیبشون یاری نمی کنه و بیخیال میشن ....
اما این وسط یه مشکلی هست و اونم اینه که مردوم ما تعریف صحیحی از موسیقی و کنسرت ندارن .... یعنی اصلا خواننده های ما خودشون تعریف درستی از کنسرت ندارن چه برسه به مردم .... وقتی خواننده ها ی ما اون قدر کوته فکر هستن که به قول کیوان ملک مطیعی دکور رو رقیب خودشون می دونن از این خواننده چه انتظاری دارین تا بیاد و کنسرت درست و حسابی بزاره ؟
حالا وقتی تعریف مردم ما از کنسرت درست نیست چه طور انتظار دارین که بعد از کنسرت هم بیان و توی سایت خواننده ی مورد نظر اون کنسرت رو نقد کنن !
اما یک چیزی هم که هست اینه که مردم ما تشنه دیدن یه اجرا هستن ...... مردم دوست دارن خواننده ی مورد علاقه شونو موقع اجرا ببینن حالا چه می خواد اون اجرا ضعیف باشه چه قوی !
نوشته جالبی بود
به نظر من بخش عمده ای از ضعف کنسرت ها در ایران به مخاطب ها بر می گرده . وقتی حاضرن هزینه های گزاف برای این کنسرت های تکراری و ضعیف داخلی بدن خوب کنسرت گذار ها هم ترجیح می دن هزینه نکن
اگر مردم ما یا لااقل اون قشری که کنسرت می رن چند تا کنسرت خارجی رفته باشن در اون شرایط می تونن تشخیص بدن که کنسرت های داخلی واقعا جنگ تفریحه
فاصله بین ما و راجرز واترز (درود خدا بر او ویاران گرانقدرش باد) بین عالم و جانی هست
قیاس اصل مع الفارق هست
اصلا ما موزیسینی در حد راجر وارترز نداریم که بخوایم کنسرتی هم در اون حد و حدود داشته باشیم
به قول اون دوست قبلی کنسرت ها در ایران مثل هر چیز دیگری در ایران است
کاملا موافقم ، ولی خب انصافا مثلا بابک جهانبخش یه حرکتای خوبی زده این آخر کاریا ، مثلا برای منوبارون و یا برای اجرای قطعه بی تو میمیرم و همین آخر کاری برای اکسیژن دکور خوبی داشت... نمیگم خوب بود ها و لی خب قدم رو برداشته حداقل....
کنسرت راجر وارتز فوق العاده بود چیزی که فقط تو خواب و رویا می شد دید
کنسرت های داخلی ما هیچ وقت به اون سطح نخواهند رسید ولی با یک تغییرات گوچک مثل طراحی صحنه درست و حسابی، اجرای مناسب برای صدا و نور یا حضور در فضاهای باز و .. یا اجراهای ترکیبی چند خواننده و .. می شه یک کارهایی کرد
خیلی دلم میخواد علامه ای که اول شهریور باهاش مصاحبه کردید، آلبوم بده بیرون!!!!!(محالات!)
بعد بیاد کنسرت بذاره!!!!!!(ما فوق وهم!). اونوقت خیلی دلم میخوام ببینم مهندس معماری دکوراسیون استیجش چه شکلیه!!!!!!!!آخه بچه های معماری خیلی از این چیزا حالیشونه!!!ولی انصافا علامه از دکور سرش میشه. استودیوشو ببینید دهنتوت باز میمونه! آآآآآآآآآآآ
افزودن یک دیدگاه جدید