من ناتوانم
نا توان از توصیف بزرگ مرد زیبا اندیش، استاد مصلح گرامی
با شعری از سهراب او را می خوانم:
"بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.
صدایش به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلک هایش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دست هایش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد و مهربانی را
به سمت ما کوچاند."
من ناتوانم
نا توان از توصیف بزرگ مرد زیبا اندیش، استاد مصلح گرامی
با شعری از سهراب او را می خوانم:
"بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.
صدایش به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلک هایش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دست هایش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد و مهربانی را
به سمت ما کوچاند."