در جهت هیت بودن ترانه ســـکــــوت
باید یک استادیوم رو»ی پروپاقرص باشی تا بفهمی«سکوت محسن یگانه» چقدر ممکن است محبوب باشد ...
باید صبح کله سحر به عشق اینکه جای بهتری در استادیوم نصیبت شود، از خانه بیرون بزنی تا انتظار 10 ساعته ات برای شروع بازی شروع شود. باید روی سکوها و صندلی های خیس آزادی خوابت ببرد و با چند نفری سر ساندویچ های کثیف آن کیوسک های خاکستری دعوا کنی تا آرام آرام به بهتر شناختن «محسن یگانه» نزدیک شوی.
ترانه های مجاز یکی یکی Play شوند و دوروبری هایت شروع کنند به خوشحالی های از سر نوجوانی، بزرگترها «باباکرم» بازی درآورند و میانسال ها هم تلخندی بزنند در دلشان به «دل خوش کنک»های این نسل.
از همان لحظه اول پخش در استادیوم، دیگر نه خبری از خوشحالی های از سر نوجوانی است، نه «بابا کرم» و نه تلخندی ... همه با هم آن را با صدای بلند می خوانند: «روزای سخت نبودن با تو/ خلا امید و تجربه کردم / داغ دلم که بی تو تازه می شد / هم نفسم شد سایه سردم...».
همه این ترانه را از حفظ می خوانند و هر چقدر به ترجیع بندش نزدیکتر می شوند، شور و حال و انرژیشان بیشتر و بیشتر می شود تا بالاخره وقتش می رسد: «سکوت قلبتو بشکن و برگرد/ نذار این فاصله بیشتر از این شه/ نمی خوام مثل گذشته که رفتی/ دوباره آخر قصه همین شه...»
فرقی ندارد کدام سکو نشسته باشی. این شاید تنها نقطه مشترک تیفوسی های آفتاب خورده باشد که هر دو طرف بدون کل کل سراغش می روند و همه سعی شان این است که بتوانند بیشتر و بهتر از نیمه آن وری، آن را زمزمه کنند و خوش بگذرانند. شاید تنها اختلاف آنها بر سر طرف مورد نظرشان است که در متن شعر از او خواسته شده: «سکوت قلبش را بشکند و برگردد...». نیمه ای «فرهاد» و نیمه دیگر »کریمی»...
اینجا استادیوم آزادی است... همین یکی دو سال گذشته و دربی بزرگ پایتخت...
پ.ن : از مدیران عزیز سایت خواهش میکنم این نظر رو ب احترام مخاطبانتون منتشر کنید و از کامنت ها حذف نکنید
در جهت هیت بودن ترانه ســـکــــوت
باید یک استادیوم رو»ی پروپاقرص باشی تا بفهمی«سکوت محسن یگانه» چقدر ممکن است محبوب باشد ...
باید صبح کله سحر به عشق اینکه جای بهتری در استادیوم نصیبت شود، از خانه بیرون بزنی تا انتظار 10 ساعته ات برای شروع بازی شروع شود. باید روی سکوها و صندلی های خیس آزادی خوابت ببرد و با چند نفری سر ساندویچ های کثیف آن کیوسک های خاکستری دعوا کنی تا آرام آرام به بهتر شناختن «محسن یگانه» نزدیک شوی.
ترانه های مجاز یکی یکی Play شوند و دوروبری هایت شروع کنند به خوشحالی های از سر نوجوانی، بزرگترها «باباکرم» بازی درآورند و میانسال ها هم تلخندی بزنند در دلشان به «دل خوش کنک»های این نسل.
از همان لحظه اول پخش در استادیوم، دیگر نه خبری از خوشحالی های از سر نوجوانی است، نه «بابا کرم» و نه تلخندی ... همه با هم آن را با صدای بلند می خوانند: «روزای سخت نبودن با تو/ خلا امید و تجربه کردم / داغ دلم که بی تو تازه می شد / هم نفسم شد سایه سردم...».
همه این ترانه را از حفظ می خوانند و هر چقدر به ترجیع بندش نزدیکتر می شوند، شور و حال و انرژیشان بیشتر و بیشتر می شود تا بالاخره وقتش می رسد: «سکوت قلبتو بشکن و برگرد/ نذار این فاصله بیشتر از این شه/ نمی خوام مثل گذشته که رفتی/ دوباره آخر قصه همین شه...»
فرقی ندارد کدام سکو نشسته باشی. این شاید تنها نقطه مشترک تیفوسی های آفتاب خورده باشد که هر دو طرف بدون کل کل سراغش می روند و همه سعی شان این است که بتوانند بیشتر و بهتر از نیمه آن وری، آن را زمزمه کنند و خوش بگذرانند. شاید تنها اختلاف آنها بر سر طرف مورد نظرشان است که در متن شعر از او خواسته شده: «سکوت قلبش را بشکند و برگردد...». نیمه ای «فرهاد» و نیمه دیگر »کریمی»...
اینجا استادیوم آزادی است... همین یکی دو سال گذشته و دربی بزرگ پایتخت...
پ.ن : از مدیران عزیز سایت خواهش میکنم این نظر رو ب احترام مخاطبانتون منتشر کنید و از کامنت ها حذف نکنید