به نام دل
در رابطه با دیگه مشکی نمیپوشم اونچه دستگیرم شده رو میخواستم بگم تا اگه کسی نظر دیگه ای داره بده تا بتونیم به یه نظر مشترک برسیم.
به نظر من مفهوم اصلی این ترانه در آخرین عبارت این ترانه زیبا اومده اونجا که میگه “واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم” این یه مفهوم کاملا عرفانیه که اصلا نباید برای رفتن از این دنیا ناراحتی کرد و دلیلی برای ناراحتی واسه مرگ کسی وجود نداره. البته منظورم از کسی هر آدم معمولی نیست. منظورم کسی است که همه عمر خود را در آغوش خدا حس کرده. چون این افراد اولا به مصداق “هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق**ثبت است بر جریده عالم دوام ما” هرگز از دنیا نمیرود و به تعبیر قرآن کریم تا ابد نزد پروردگارش روزی میخورد. ثانیا اگر هم میخواهیم مشکی بپوشیم(به نشانه عزاداری) باید واسه بودن تو این دنیا و غربت از مکان اصلی و منزل اصلی خود بپوشیم رفتن از این دنیا به نظر من برای عاشقان معادل پریدن در آغوش گرم خداست. همونجایی که توش آرامش محضه. همونجایی که از درد خبری نیست از دروغ و حرفای زرد اثری نیست.
این مفهوم به بیان دیگر در کلام ممدجون(حضرت حافظ) اومده که” بر سر تربت من با می و مطرب بنشین” و همینطور عده ی دیگری از عرفا چون مولانا و…….
این نظر من بود راجع به این ترانه زیبا و امیدوارم کسانی که این مطلب رو خوندن به من بگن 121 و زبون آسمون یعنی چه؟ چون من از این مفهوم هیچی نفهمیدم.
باید از این من خودخواه مرد و عاشقونه دل کند
وقت اونه ما نذاریم که یه دلال بگه دل چند
به نام دل
در رابطه با دیگه مشکی نمیپوشم اونچه دستگیرم شده رو میخواستم بگم تا اگه کسی نظر دیگه ای داره بده تا بتونیم به یه نظر مشترک برسیم.
به نظر من مفهوم اصلی این ترانه در آخرین عبارت این ترانه زیبا اومده اونجا که میگه “واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم” این یه مفهوم کاملا عرفانیه که اصلا نباید برای رفتن از این دنیا ناراحتی کرد و دلیلی برای ناراحتی واسه مرگ کسی وجود نداره. البته منظورم از کسی هر آدم معمولی نیست. منظورم کسی است که همه عمر خود را در آغوش خدا حس کرده. چون این افراد اولا به مصداق “هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق**ثبت است بر جریده عالم دوام ما” هرگز از دنیا نمیرود و به تعبیر قرآن کریم تا ابد نزد پروردگارش روزی میخورد. ثانیا اگر هم میخواهیم مشکی بپوشیم(به نشانه عزاداری) باید واسه بودن تو این دنیا و غربت از مکان اصلی و منزل اصلی خود بپوشیم رفتن از این دنیا به نظر من برای عاشقان معادل پریدن در آغوش گرم خداست. همونجایی که توش آرامش محضه. همونجایی که از درد خبری نیست از دروغ و حرفای زرد اثری نیست.
این مفهوم به بیان دیگر در کلام ممدجون(حضرت حافظ) اومده که” بر سر تربت من با می و مطرب بنشین” و همینطور عده ی دیگری از عرفا چون مولانا و…….
این نظر من بود راجع به این ترانه زیبا و امیدوارم کسانی که این مطلب رو خوندن به من بگن 121 و زبون آسمون یعنی چه؟ چون من از این مفهوم هیچی نفهمیدم.
باید از این من خودخواه مرد و عاشقونه دل کند
وقت اونه ما نذاریم که یه دلال بگه دل چند