سلام دوستان عزیز بنده سعی کردم بعضی از نقاط مشترک ((ضعف و قوت ))آلبوم های موفق اخیر موسیقی پاپ رو با آلبوم خوب و قابل قبول حریص به مقایسه و نقد بگذارم این رو هم از ابتدا عرض کنم من خوذم رو مخاطب موسیقی پاپ می دونم و نه شوالیه ای که قصد جنگ با سلایق دوستان عزیز از هر طیف و سلیقه ای رو داره.
من آلبوم ژاکت رو به صورت ارجینال خریدم و با اندک سوادی که داشتم سعی کردم اونو بدقت تحلیل کنم ار این جهت که محسن چاوشی و کارهاش آثار قابل اعتنایی هستن که حد اقل سابقه ی ایشون این مسئله رو به نظرم حتی د راولین آلبوم رسمیش هم اینو ثابت کرده. اما واقعیتی که خود هوادارای محسن عزیز هم کمتر و بیشتر بهش اذعان دارن اینه که اون آلبوم به هیچ عنوان در حد و اندازه های چاوشی متاسفم نبود و در واقع به سختی می تونستی اون رو جزو ۵ آلبوم اون سال قرار بدی که هم زمان با این اتفاق یکی از اتفاقات خوب موسیقی پاپ د رسال های اخیر رخ داد و ما تونستیم بالاخره یک آلبوم ایده آل و حدا اقل با کمترین نقص رو در زمینه ی ملودی ترانه و علی الخصوص تنظیم کوشان حداد و وکال فوق العاده ی فرزاد فرزین بشنویم که این خودش فی نفسه برای همه ی دوستداران موسیقی مظلوم پاپ در ایران خوشایند بود اون هم جدای از هر نوع جهت گیری و سلیقه ای که داریم
چون من می بینم اینجا هر کسی به خودش اجازه ی توهین به سلایق بقیه رو میده و وجود حتی یک نفر با این نوع برخورد باعث این جو زشتی می شه که اینجا وجود داره الان. به هر جهت مسئله ی هدف من اینجا اشاره به نقطه مشترک دو آلبوم شانس و حریص هستش که به شخصه با احترام به سلایق دیگر خواننده ها این دو آلبوم رو شاخص های آلبوم های اخیر می دونم. در این دو آلبوم هم فرزاد فرزین و هم محسن چاوشی سعی کردن نقاط اتکای آلبوم رو به تنظیم کننده ای بدن به نام کوشان حداد که حضورش به خوبی در آلبوم شانس احساس شد علی الخصوص در تنظیم قطعه ی اون تو نیستی که یکی از بهترین کارها و شاید بهترین کار کوشان در موسیقی داخل بوده. اما می خوام توجه بدم به کارهای کوشان در آلبوم حریص از این جهت که به راحتی میشه اعتماد چاوشی رو به این تنظیم کننده به واسطه سپردن تنظیم قطعات هیت آلبوم که تاثیری به سزایی در شنیده شدن آلبوم توسط مخاطبان عام و علی الخصوص اون دسته از مخاطبانی که آگاهانه مخاطب کارهای محسن چاوشی نیستند رو داره درک کرد.
اما به نظر میرسه اون اتفاقی که در مورد دو تراک برو برو و اون تونیستی در آلبوم شانس افتاد در ۴ قطعه ی کوشان در آلبوم حریص نیافتاده این مسئله رو از چند بعد میشه بررسی کرد
از حیث ترانه تجربه ثابت کرده که برای قطعات مذکور با تنظیم های خاص کوشان که در هر دو آلبوم شباهت های رو هم با هم داره و یا به عبارتی برای قطعاتی که تاریخ مصرف دار هستند باید از ترانه های
نزدیکتر به سطح سلیقه ی عمومی مردم استفاده کرد چون مخاطب در این نوع قطعات خودش رو با موزیک اثر همراه می کنه و چندان به مفهوم ترانه و عمق اون توجهی نداره و اگر در اینجا از ترانه های سنگین استفاده بشه نوعی دوگانگی برای شنونده ایجاد خواهد شد و در نهایت اون اتفاقی که می بایست بیافته نخواهد افتاد و اثر جز برای هواداران تیفوسی برای دیگران جذابیت چندانی نخواهد داشت. از این حیث به نظر بنده تراک های آلبوم شانس ۱ گام جلوتر از قطعات مشابه در آلبوم حریص هست و البته این مسئله هرچند می تونه ضعف محسوب بشه اما دلیل بر ضعیف بودن اثر نیست.
و اما مسئله ی اساسی در این باب مسئله ی جنس صدا و تکنیک های اجرا توسط خواننده هست که من سعی میکنم به صورت کلی بهش اشاره بکنم
در آلبوم شانس در همون دو قطعه ی مذکور توجه ما به اوج صدای خواننده در اجرا و نوع تحریرهاست
به عنوان مثال ملاحظه میکنیم در قطعه ی اون تو نیستی خوانده صدای خودش رو به خوبی با موزیک قطعه هماهنگ می کنه یعنی در هنگام تکرار ترجیع بندها شنونده همون گامی رو که انتظار داره میشنوه و در حقیقت به هیچ عنوان قطعه یکنواخت به نظر نمیاد و حتی علی رغم ملدودی و تنظیم بسیار خوب این صداست که خودش رو به رخ میکشه اما بطور مثال در قطعه ی حریص که باز هم با تنظیم کوشان حداد هست علی رغم اینکه تفاوت چندانی با تنظیم های ایشون از حیث اعتبار با آلبوم شانس نداره اما متاسفانه اون یکنواختی که باید در اجرای این نوع قطعات از سوی خواننده پرهیز بشه در اینجا مشهوده و درست عکس قطعه ی اون تو نبستی توجه شنونده بیشتر به موزیک اثر هست تا به ترانه و نوع اجرا و مخاطب نا آگاهانه تا پایان تراک همچنان به دنبال شکسته شدن اون یکنواختی در اجرا هست که متاسفانه اتفاق نمی افته.
باید گفت که در ۴ تراکی که آقای حداد تنظیم کردن علی رغم تنظیم خوب ملودی قابل قبول و ترانه ی خوب که میشه از نا هماهنگیش برای این نوع تنظیم ها گذشت اما بدلیل اجرای یکنواخت و ناهگمون بودن این عناصر اتقاق خوبی که ایشون در آلبوم شانس تجربه کردن در اینجا تکرار نمیشه.
در پایان این مطلب رو با توجه به جو خاص اینجا باید عرض کنم که این جز نظرات شخصی بنده نبوده و قصد هیچگونه توهینی ندارم به هر حال باید نقد های(( سازنده )) رو وارد دونست و از اختصاص دادن الفاظی مثل آلبوم قرن! آلبوم افتضاح ویا.... خودداری کرد.در ضمن خوانده های مثل محسن چاوشی((با توجه به سابق ی بسیار خوب)) و فرزاد فرزین((با توجه به آلبوم موفق اخیرش))و همینطور استعداد هایی مثل کوشان حداد همگی از سرمایه های موسیقی پاپ هستند و قطعا وظیفه ی مخاطبان جز حمایت واقع بینانه و پرهیز از توهین و ستاره سوزی چیز دیگری نیست.
انشا الله سعی میکنیم قطعات موفق و بسیار خوب آلبوم حریص رو در ادامه به بحث منصفانه بذاریم
سلام دوستان عزیز بنده سعی کردم بعضی از نقاط مشترک ((ضعف و قوت ))آلبوم های موفق اخیر موسیقی پاپ رو با آلبوم خوب و قابل قبول حریص به مقایسه و نقد بگذارم این رو هم از ابتدا عرض کنم من خوذم رو مخاطب موسیقی پاپ می دونم و نه شوالیه ای که قصد جنگ با سلایق دوستان عزیز از هر طیف و سلیقه ای رو داره.
من آلبوم ژاکت رو به صورت ارجینال خریدم و با اندک سوادی که داشتم سعی کردم اونو بدقت تحلیل کنم ار این جهت که محسن چاوشی و کارهاش آثار قابل اعتنایی هستن که حد اقل سابقه ی ایشون این مسئله رو به نظرم حتی د راولین آلبوم رسمیش هم اینو ثابت کرده. اما واقعیتی که خود هوادارای محسن عزیز هم کمتر و بیشتر بهش اذعان دارن اینه که اون آلبوم به هیچ عنوان در حد و اندازه های چاوشی متاسفم نبود و در واقع به سختی می تونستی اون رو جزو ۵ آلبوم اون سال قرار بدی که هم زمان با این اتفاق یکی از اتفاقات خوب موسیقی پاپ د رسال های اخیر رخ داد و ما تونستیم بالاخره یک آلبوم ایده آل و حدا اقل با کمترین نقص رو در زمینه ی ملودی ترانه و علی الخصوص تنظیم کوشان حداد و وکال فوق العاده ی فرزاد فرزین بشنویم که این خودش فی نفسه برای همه ی دوستداران موسیقی مظلوم پاپ در ایران خوشایند بود اون هم جدای از هر نوع جهت گیری و سلیقه ای که داریم
چون من می بینم اینجا هر کسی به خودش اجازه ی توهین به سلایق بقیه رو میده و وجود حتی یک نفر با این نوع برخورد باعث این جو زشتی می شه که اینجا وجود داره الان. به هر جهت مسئله ی هدف من اینجا اشاره به نقطه مشترک دو آلبوم شانس و حریص هستش که به شخصه با احترام به سلایق دیگر خواننده ها این دو آلبوم رو شاخص های آلبوم های اخیر می دونم. در این دو آلبوم هم فرزاد فرزین و هم محسن چاوشی سعی کردن نقاط اتکای آلبوم رو به تنظیم کننده ای بدن به نام کوشان حداد که حضورش به خوبی در آلبوم شانس احساس شد علی الخصوص در تنظیم قطعه ی اون تو نیستی که یکی از بهترین کارها و شاید بهترین کار کوشان در موسیقی داخل بوده. اما می خوام توجه بدم به کارهای کوشان در آلبوم حریص از این جهت که به راحتی میشه اعتماد چاوشی رو به این تنظیم کننده به واسطه سپردن تنظیم قطعات هیت آلبوم که تاثیری به سزایی در شنیده شدن آلبوم توسط مخاطبان عام و علی الخصوص اون دسته از مخاطبانی که آگاهانه مخاطب کارهای محسن چاوشی نیستند رو داره درک کرد.
اما به نظر میرسه اون اتفاقی که در مورد دو تراک برو برو و اون تونیستی در آلبوم شانس افتاد در ۴ قطعه ی کوشان در آلبوم حریص نیافتاده این مسئله رو از چند بعد میشه بررسی کرد
از حیث ترانه تجربه ثابت کرده که برای قطعات مذکور با تنظیم های خاص کوشان که در هر دو آلبوم شباهت های رو هم با هم داره و یا به عبارتی برای قطعاتی که تاریخ مصرف دار هستند باید از ترانه های
نزدیکتر به سطح سلیقه ی عمومی مردم استفاده کرد چون مخاطب در این نوع قطعات خودش رو با موزیک اثر همراه می کنه و چندان به مفهوم ترانه و عمق اون توجهی نداره و اگر در اینجا از ترانه های سنگین استفاده بشه نوعی دوگانگی برای شنونده ایجاد خواهد شد و در نهایت اون اتفاقی که می بایست بیافته نخواهد افتاد و اثر جز برای هواداران تیفوسی برای دیگران جذابیت چندانی نخواهد داشت. از این حیث به نظر بنده تراک های آلبوم شانس ۱ گام جلوتر از قطعات مشابه در آلبوم حریص هست و البته این مسئله هرچند می تونه ضعف محسوب بشه اما دلیل بر ضعیف بودن اثر نیست.
و اما مسئله ی اساسی در این باب مسئله ی جنس صدا و تکنیک های اجرا توسط خواننده هست که من سعی میکنم به صورت کلی بهش اشاره بکنم
در آلبوم شانس در همون دو قطعه ی مذکور توجه ما به اوج صدای خواننده در اجرا و نوع تحریرهاست
به عنوان مثال ملاحظه میکنیم در قطعه ی اون تو نیستی خوانده صدای خودش رو به خوبی با موزیک قطعه هماهنگ می کنه یعنی در هنگام تکرار ترجیع بندها شنونده همون گامی رو که انتظار داره میشنوه و در حقیقت به هیچ عنوان قطعه یکنواخت به نظر نمیاد و حتی علی رغم ملدودی و تنظیم بسیار خوب این صداست که خودش رو به رخ میکشه اما بطور مثال در قطعه ی حریص که باز هم با تنظیم کوشان حداد هست علی رغم اینکه تفاوت چندانی با تنظیم های ایشون از حیث اعتبار با آلبوم شانس نداره اما متاسفانه اون یکنواختی که باید در اجرای این نوع قطعات از سوی خواننده پرهیز بشه در اینجا مشهوده و درست عکس قطعه ی اون تو نبستی توجه شنونده بیشتر به موزیک اثر هست تا به ترانه و نوع اجرا و مخاطب نا آگاهانه تا پایان تراک همچنان به دنبال شکسته شدن اون یکنواختی در اجرا هست که متاسفانه اتفاق نمی افته.
باید گفت که در ۴ تراکی که آقای حداد تنظیم کردن علی رغم تنظیم خوب ملودی قابل قبول و ترانه ی خوب که میشه از نا هماهنگیش برای این نوع تنظیم ها گذشت اما بدلیل اجرای یکنواخت و ناهگمون بودن این عناصر اتقاق خوبی که ایشون در آلبوم شانس تجربه کردن در اینجا تکرار نمیشه.
در پایان این مطلب رو با توجه به جو خاص اینجا باید عرض کنم که این جز نظرات شخصی بنده نبوده و قصد هیچگونه توهینی ندارم به هر حال باید نقد های(( سازنده )) رو وارد دونست و از اختصاص دادن الفاظی مثل آلبوم قرن! آلبوم افتضاح ویا.... خودداری کرد.در ضمن خوانده های مثل محسن چاوشی((با توجه به سابق ی بسیار خوب)) و فرزاد فرزین((با توجه به آلبوم موفق اخیرش))و همینطور استعداد هایی مثل کوشان حداد همگی از سرمایه های موسیقی پاپ هستند و قطعا وظیفه ی مخاطبان جز حمایت واقع بینانه و پرهیز از توهین و ستاره سوزی چیز دیگری نیست.
انشا الله سعی میکنیم قطعات موفق و بسیار خوب آلبوم حریص رو در ادامه به بحث منصفانه بذاریم