......................................................
تو...
پیراهن مشکی ات را رمز و نشان یک رنگی قرار دادی و بعد در یک بی خداحافظی دنیا به احترام تفکر بی تعصبت ایستاد و در همین راه بود که یکی بود و یکی نبود قصه ها را محکوم کردی و فریاد زدی که پیراهن دلخوشی ات که با آن اوج گرفتی و بی خیال دو رنگی ها شدی را زمانی از تن در می آوری که دیگر در این دنیا نیستی و حال تمام مشکی پوشان و یک رنگ دوستان در انتظار بازگشت دوباره ات با کفش های آهنی هستند!
تو..
بی تکرار ترین مبلغ عصا به دست خوبی ها هستی که خسته شدی اما از پا درنیامدی.
تو..
همراه با خود،نوعی نگاهی تازه به زندگی آوردی که زنده کرد عاشقانه های گم شده در شلوغی های زندگی را.
تو...
ترنم ترانه ای را ساخته ای که نت به نت آن شعر را با شعور گره زد و بدین علت تا همیشه ها حضور دارد و نفس می کشد.
تو...
به تنهایی تمام تنهایی ات را تحمل کردی و تاوانش تولد شعر ها و قصه هایی شد که هیچ کس هیچ وقت نمی فهمد برای خلق آن ها حلق آرامشت را بریدی!
تو ...
هم سپیدی و هم سیاه،هم بی گناهی و هم پرگناه،هم خوبی هم بد،مثل من،مثل ما،اما همین که خواستی از خوبی های سپید بی گناه زمزمه کنی فریاد شدی!
تو...
از خود و ازخدای خود خواستی که خودت باشی.خاکی وخالی از ادا و بی ادعا،اجابت شد و این چنین است که احساست همیشه قابل باور است و نزدیک.
تو...
هویت اشتراکی فرهنگ دولت های پرچمدارعشقی که بی عشق بی اصالت و بی ریشه اند.
تو...
کلیشه ها را بدل به تازگی هایی کردی از جنس نم نم باران چشم هایی که گواهی عشق های پاک هستند.
تو ..
مهربانی و بی منت مثل عبادت
ساده ای و صبور مثل دوستانت
عشق و احساسی مثل خودت!
تو ..
نرفتی و ساختی و سوختی و خاکستر نشدی خواندی و خواندنی نشدی و ماندنی شدنت
یادگاری شد برای تمام آن ها که با چنگ و دندان گذشته شان را نگه داشته اند و به دست فراموشی نسپردند.
تو..
چه قدر واژه نیاز دارد تعریفت
چه قدر جمله کم دارم برای توضیحت
خلاصه ترین ترین توصیف انسان ها در شناسنامه آن هاست و تو...
یک شناسنامه داری برای تمام توصیف هایت
رضا صادقی
یعنی رضا بودن
یعنی صادق بودن
عده ای را می توان دوست داشت
و عده ای را باید
تو از جنس دومی ها هستی!
تو..
برای من
برای ما
قبل از این که صفت خواننده یا شاعر و یا هر صفت خوب دیگری را داشته باشی
یک انسان خوب و خاطره سازی
برای همین است که در قلب نفس های خاطراتم نفس می کشی.
حالا، تو بامنی را در لحظه های مدامم جاری می کنم و می گویمت:
تولد تو یک تاریخ حرف دارد
شروع داستان یک رنگی هایت مبارک!
......
هنوز حرف هست
......
با تشکر زیاد از سعید عبد اللهی برای زحمت های بی منتش...
خوب باشید...
یا علی...
برای رضا صادقی
برای همه مشکی پوشا
........
......................................................
تو...
پیراهن مشکی ات را رمز و نشان یک رنگی قرار دادی و بعد در یک بی خداحافظی دنیا به احترام تفکر بی تعصبت ایستاد و در همین راه بود که یکی بود و یکی نبود قصه ها را محکوم کردی و فریاد زدی که پیراهن دلخوشی ات که با آن اوج گرفتی و بی خیال دو رنگی ها شدی را زمانی از تن در می آوری که دیگر در این دنیا نیستی و حال تمام مشکی پوشان و یک رنگ دوستان در انتظار بازگشت دوباره ات با کفش های آهنی هستند!
تو..
بی تکرار ترین مبلغ عصا به دست خوبی ها هستی که خسته شدی اما از پا درنیامدی.
تو..
همراه با خود،نوعی نگاهی تازه به زندگی آوردی که زنده کرد عاشقانه های گم شده در شلوغی های زندگی را.
تو...
ترنم ترانه ای را ساخته ای که نت به نت آن شعر را با شعور گره زد و بدین علت تا همیشه ها حضور دارد و نفس می کشد.
تو...
به تنهایی تمام تنهایی ات را تحمل کردی و تاوانش تولد شعر ها و قصه هایی شد که هیچ کس هیچ وقت نمی فهمد برای خلق آن ها حلق آرامشت را بریدی!
تو ...
هم سپیدی و هم سیاه،هم بی گناهی و هم پرگناه،هم خوبی هم بد،مثل من،مثل ما،اما همین که خواستی از خوبی های سپید بی گناه زمزمه کنی فریاد شدی!
تو...
از خود و ازخدای خود خواستی که خودت باشی.خاکی وخالی از ادا و بی ادعا،اجابت شد و این چنین است که احساست همیشه قابل باور است و نزدیک.
تو...
هویت اشتراکی فرهنگ دولت های پرچمدارعشقی که بی عشق بی اصالت و بی ریشه اند.
تو...
کلیشه ها را بدل به تازگی هایی کردی از جنس نم نم باران چشم هایی که گواهی عشق های پاک هستند.
تو ..
مهربانی و بی منت مثل عبادت
ساده ای و صبور مثل دوستانت
عشق و احساسی مثل خودت!
تو ..
نرفتی و ساختی و سوختی و خاکستر نشدی خواندی و خواندنی نشدی و ماندنی شدنت
یادگاری شد برای تمام آن ها که با چنگ و دندان گذشته شان را نگه داشته اند و به دست فراموشی نسپردند.
تو..
چه قدر واژه نیاز دارد تعریفت
چه قدر جمله کم دارم برای توضیحت
خلاصه ترین ترین توصیف انسان ها در شناسنامه آن هاست و تو...
یک شناسنامه داری برای تمام توصیف هایت
رضا صادقی
یعنی رضا بودن
یعنی صادق بودن
عده ای را می توان دوست داشت
و عده ای را باید
تو از جنس دومی ها هستی!
تو..
برای من
برای ما
قبل از این که صفت خواننده یا شاعر و یا هر صفت خوب دیگری را داشته باشی
یک انسان خوب و خاطره سازی
برای همین است که در قلب نفس های خاطراتم نفس می کشی.
حالا، تو بامنی را در لحظه های مدامم جاری می کنم و می گویمت:
تولد تو یک تاریخ حرف دارد
شروع داستان یک رنگی هایت مبارک!
......
هنوز حرف هست
......
با تشکر زیاد از سعید عبد اللهی برای زحمت های بی منتش...
خوب باشید...
یا علی...