نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
گفتگویی خواندنی با پسر بزرگ «ناصر عبداللهی»، در شب سالگرد فوت این خواننده؛
نمیخواهم مجبور شوید حرفهایم را سانسور کنید ...
موسیقی ما - بهمن بابازاده: این گفتگو نیازی به مقدمه ندارد. یعنی راستش را بخواهید خیلی سخت است بشود فضایش را در چند جمله کوتاه توضیح داد. فقط اینکه «نوید» به قدری صریح، راحت و رک حرف میزد که هیچ نیازی به سوال نبود و خودش همین طور مصاحبه را جلو میبرد و حرفهایش را مطرح میکرد.
ساعت ۲ بعد از نصفه شب یک روز مانده به سالگرد فوت یکی از هنرمندان سرشناس این سرزمین؛ «ناصر عبداللهی»، با پسرش «نوید» همکلام شدیم و چند ساعتی گلایهها و صحبتهایش را گوش کردیم. از هر دری سخن گفتیم و دست آخر کار بالاخره به جایی رسید که نوید از شدت ناراحتی فرو ریخت و صدایش لرزید و.... بگذریم!
او لفظ «بابای من» را به قدری شیرین و تلخ ادا میکرد که واقعا میشد حسرت و اندوهاش را حس کرد و با نگاه عمیق تری جملههایش را مورد کنکاش قرار داد. حالا شاید با ذهنیت باز تری سراغ این مصاحبه بروید. «یادش بخیر» لفظ کوچک و کم توانی برای یاد کردن این صدای ماندگار موسیقی کشور است. ولی افسوس که هر آمدنی را رفتنی ست و هر طلوعی را غروبی و از آنجا که حتی «آدم خوب»های قصهها هم میمیرند، ناصر هم رفت تا این قصه هنوز با همان قوانین زمخت و خشناش، جلو برود...
.
در همه این پنج سال هیچکدام از دلتنگیهایم را نگفتم و همیشه همه چیز را در دلم نگه داشتم. امشب نمیدانم چرا این موقع شب دلم میخواهد همه این حرفها را به تو بگویم. بابا من وقتی زنده بود خیلی باز و شفاف زندگی کرد. اگر کسی از او یک کمک کوچک میخواست، او کمک بزرگ میکرد. نه کمک مادی صرفا. هر جوری که حس میکرد میتواند به کسی کمک کند با آغوش باز جلو میرفت. ولی به محض اینکه رفت، انگار همه چیز تمام شده بود. من هیچ محبتی و هیچ کمکی از کسی ندیدم. انگار تا ناصر بود بچههای ناصر هم بودند. مینا بود، نامی بود، نازنین بود، نوید بود... بعد از فوت بابا خیلیها از زندگی ما کنار رفتند. کسانی که شبانه روزی در خانه ما حضور داشتند. زندگی میکردند. سالها و ماهها. ما با آنها سر یک سفره نشستیم. ولی با گذشت ۵ سال خیلی از آنها یک بار زنگ نزدند بپرسند سلام نوید، نازنین چطور است؟ نامی چطور است؟ از همه آنها که در سالنهای بزرگداشت نشستند و تکلیف روشن کردند و قول و قرار گذاشتند، نفر به نفر ممنونم. از همه ارگانها تشکر میکنم. از همه آنهایی که شایعاتی کشنده را در مورد خانواده ناصر درست کردند تشکر میکنم. از آنهایی که پسرش را قاتل کردند، آنهایی که چشم دیدن خانوادهاش را نداشتند، آنهایی که باعث شدند کل این خانواده به هم بریزد، آنهایی که در همه این پنج سال به حد کافی از اسم بابای من سوء استفاده کردند، آنهایی که به اسم ما وام گرفتند، آنهایی که به نام از بانک ملی و صادرات و بهزیستی وام و چک گرفتند، خوردند و به جای ما زندگی کردند. (سکوت میکند...)
ولی ما در همه این سالها یاد گرفتیم مرد باشیم و زندگی کنیم. از آنهایی هم که گوشه چشمی همیشه به ما داشتند ممنونم. داداش گلم شهرام عباسی همیشه و در هر شرایطی پشتم بود و با من همدلی میکرد. مردم بزرگی داریم. هیچوقت آن حرکت مردم را فراموش نخواهم کرد. وقتی گفتند تشییع جنازه بابای من در بندر عباس برگزار میشود همه گفتند کسی نمیآید ولی مردم به قدری آمدند که باور نکردنی بود. وقتی جلوی تالار وحدت رفتم و دیدم ازدحام مردم را گفتم اینجا ارزشمندیها ست که مشخص میشود. فقط باید به این مردم احترام گذاشت. ما در همه آن روزها فقط به همدلی احتیاج داشتیم. ولی خیلی از کسانی که بابا تا لحظه آخر با آنها بود و حمایتشان کرد، خبری ازشان نشد و بازماندههای ناصر را فراموش کردند. خدا را شکر ما زندگی خوبی داریم و هیچ توقعی هم از کسی نداریم. ما با اسم ناصر سربلندایم. ولی خیلیها خودشان را بعد از ناصر نشان دادند. ما هم خدایی داریم بالاخره. زندگی عجیب است. خیلی عجیب.....
ساعت ۲ بعد از نصفه شب یک روز مانده به سالگرد فوت یکی از هنرمندان سرشناس این سرزمین؛ «ناصر عبداللهی»، با پسرش «نوید» همکلام شدیم و چند ساعتی گلایهها و صحبتهایش را گوش کردیم. از هر دری سخن گفتیم و دست آخر کار بالاخره به جایی رسید که نوید از شدت ناراحتی فرو ریخت و صدایش لرزید و.... بگذریم!
او لفظ «بابای من» را به قدری شیرین و تلخ ادا میکرد که واقعا میشد حسرت و اندوهاش را حس کرد و با نگاه عمیق تری جملههایش را مورد کنکاش قرار داد. حالا شاید با ذهنیت باز تری سراغ این مصاحبه بروید. «یادش بخیر» لفظ کوچک و کم توانی برای یاد کردن این صدای ماندگار موسیقی کشور است. ولی افسوس که هر آمدنی را رفتنی ست و هر طلوعی را غروبی و از آنجا که حتی «آدم خوب»های قصهها هم میمیرند، ناصر هم رفت تا این قصه هنوز با همان قوانین زمخت و خشناش، جلو برود...
- دورترین تصویری که از پدر در ذهنت باقی مانده را به من میگویی؟ چیزی که در همه این ۵ سال همیشه جلوی چشم توست و اذیتات میکند؟
- نوید خود تو کدام یک از ترانههای بابا را بیشتر از بقیه دوست داری و در تنهاییهایت آنرا گوش میکنی؟
- اگر قرار باشد از خاطراتی که با مرحوم عبداللهی داشتهاید برای ما چیزی تعریف کنی انتخابت کدام لحظه هاست؟
- سوال بعدی را میخواهم در فضایی دیگر مطرح کنم. در همه این سالهایی که ناصر عبداللهی نبود همه جا کارهایش شنیده میشد و همین باعث شد و همیشه جزو پرطرفدارترین خوانندهها در اکثر نظر سنجیها بود. دلیل ماندگاری بابا را در عالم موسیقی در چه چیزهایی میدانی؟ اینکه همیشه با قدرت طرفدارانش هر جا که بوده از او حمایت کردهاند و همیشه دوستاش داشتهاند؟
- در این سالها شده پدرت به خوابت بیاید؟
- از گلایههایت در همه این سالها از مسئولین بگو. هیچوقت خانواده عبداللهی گلایههایشان را رسانهای نکردند. چه توقعاتی از مسئولین فرهنگی کشور داشتید و رفتار آنها چگونه بود؟
- در همه این سالها آثار پدرت از رسانههای مختلف، رادیو و تلویزیون بارها پخش شده. از نظر خانواده عبداللهی پخش این آثار مجاز و قانونی است؟ چیزی بابت پخش این اثار نصیب تو و خانوادهات شده؟ سخنات به مسئولین این رسانهها چیست؟
- پس موضع قاطع خانواده عبداللهی در مورد این قبیل سوء استفادهها، محکوم کردن آنهاست؟
- امسال چطور. در مراسم بزرگداشت بابا شرکت میکنی؟
- ولی ظاهرا ۶ یا ۷ بهمن برنامه برگزار خواهد شد.
- بعنوان سوال آخر میخواهم همه دلتنگیهایت را در چند جمله به من بگویی. دلتنگیهایی که در این پنج سال همیشه در دلت ریختی و با آنها زندگی کردی. دلتنگیهایی که رفتن پدرت و رفتارهای بعد آن دلیل اصلیاش بوده.
.
در همه این پنج سال هیچکدام از دلتنگیهایم را نگفتم و همیشه همه چیز را در دلم نگه داشتم. امشب نمیدانم چرا این موقع شب دلم میخواهد همه این حرفها را به تو بگویم. بابا من وقتی زنده بود خیلی باز و شفاف زندگی کرد. اگر کسی از او یک کمک کوچک میخواست، او کمک بزرگ میکرد. نه کمک مادی صرفا. هر جوری که حس میکرد میتواند به کسی کمک کند با آغوش باز جلو میرفت. ولی به محض اینکه رفت، انگار همه چیز تمام شده بود. من هیچ محبتی و هیچ کمکی از کسی ندیدم. انگار تا ناصر بود بچههای ناصر هم بودند. مینا بود، نامی بود، نازنین بود، نوید بود... بعد از فوت بابا خیلیها از زندگی ما کنار رفتند. کسانی که شبانه روزی در خانه ما حضور داشتند. زندگی میکردند. سالها و ماهها. ما با آنها سر یک سفره نشستیم. ولی با گذشت ۵ سال خیلی از آنها یک بار زنگ نزدند بپرسند سلام نوید، نازنین چطور است؟ نامی چطور است؟ از همه آنها که در سالنهای بزرگداشت نشستند و تکلیف روشن کردند و قول و قرار گذاشتند، نفر به نفر ممنونم. از همه ارگانها تشکر میکنم. از همه آنهایی که شایعاتی کشنده را در مورد خانواده ناصر درست کردند تشکر میکنم. از آنهایی که پسرش را قاتل کردند، آنهایی که چشم دیدن خانوادهاش را نداشتند، آنهایی که باعث شدند کل این خانواده به هم بریزد، آنهایی که در همه این پنج سال به حد کافی از اسم بابای من سوء استفاده کردند، آنهایی که به اسم ما وام گرفتند، آنهایی که به نام از بانک ملی و صادرات و بهزیستی وام و چک گرفتند، خوردند و به جای ما زندگی کردند. (سکوت میکند...)
ولی ما در همه این سالها یاد گرفتیم مرد باشیم و زندگی کنیم. از آنهایی هم که گوشه چشمی همیشه به ما داشتند ممنونم. داداش گلم شهرام عباسی همیشه و در هر شرایطی پشتم بود و با من همدلی میکرد. مردم بزرگی داریم. هیچوقت آن حرکت مردم را فراموش نخواهم کرد. وقتی گفتند تشییع جنازه بابای من در بندر عباس برگزار میشود همه گفتند کسی نمیآید ولی مردم به قدری آمدند که باور نکردنی بود. وقتی جلوی تالار وحدت رفتم و دیدم ازدحام مردم را گفتم اینجا ارزشمندیها ست که مشخص میشود. فقط باید به این مردم احترام گذاشت. ما در همه آن روزها فقط به همدلی احتیاج داشتیم. ولی خیلی از کسانی که بابا تا لحظه آخر با آنها بود و حمایتشان کرد، خبری ازشان نشد و بازماندههای ناصر را فراموش کردند. خدا را شکر ما زندگی خوبی داریم و هیچ توقعی هم از کسی نداریم. ما با اسم ناصر سربلندایم. ولی خیلیها خودشان را بعد از ناصر نشان دادند. ما هم خدایی داریم بالاخره. زندگی عجیب است. خیلی عجیب.....
منبع:
تاریخ انتشار : دوشنبه 28 آذر 1390 - 00:00
دیدگاهها
روحش شاد
روحش شاد
روحش شاد
ما با اسم ناصر سربلندایم. ولی خیلیها خودشان را بعد از ناصر نشان دادند. ما هم خدایی داریم بالاخره. زندگی عجیب است. خیلی عجیب.....
:(
...
آلبوم دلصدا
علیرضا قمیشی
امین رستمی
بنیامین بهادری
خشایار اعتمادی
گروه سون
سیروان خسروی
علی لهراسبی
مرتضی پاشایی
شهاب رمضان
بهنام صفوی
بهرام رادان
حبیب
حامی
محسن چاووشی
محسن قربانی
محمد علیزاده
مسعود سعیدی
محسن یگانه
شهروز دلبر
احسان غیبی
ماهان بهرام خان
فرزاد فرزین
مانی رهنما
نیما علامه
احسان خواجه امیری
پویا بیاتی
معین
مجید خراطها
امین حبیبی
محمد یاوری
تو باعث افتخار همه هستی
افتخارمردم جنوب
و افتخار خانوادت
من شک ندارم که ناصرعزیز هم در آسمونها از داشتن فرزند لایقی مثل تو خوشحاله
روحش شاد.
روحشون شاد. جاشون در موسیقی پاپ امروز ما واقعا خالی است.ولی آثار و خاطره هاشون زنده است.نه تنها از نظر هنری بلکه از نظر اخلاق هنری هم نمونه بودند.
سلام..
هیچوقت و هیچ زمانی خاطره اولین بار که ناصر عزیز را دیدم تو تلویزیون یادم نمیره..
تو برنامه صبح بخیر ایران (آقاب واحدی) اومده بود..با یک کیبرد شروع کرد آهنگ"فطمه بنت نبی" را اجرا کردن...هنوز هنوزه صدای جاودانه اش تو ذهنمه و غیرقابل فراموش کردن...
مطمئنم .........
یادش گرامی و جاودان
پس رضا صادقی این همه از معرفت حرف میزنه ... متاسفم
روحش شاد اگه بود الان خواننده ها همه باید می رفتند کنار
روحش شاد من هروقت آهنگی ازش جایی میشونم براش فاتحه میخونم صدا واقعا دلنشین بود
با سلا م . لطفا برای شادی روح صدای ماندگار ایران زمین مرحوم "ناصر عبداللهی " لطفا یک صلوات بفرستید .
6 یا 7 بهمن ماه .:.:. مراسم بزرگداشت ناصر عبداللهی همه وهمه شرکت می کنیم .
.:: روحـــــــــش شـــاد و یـــــادش گـــــرامی بـاد ::.
naser abdollahi hamishe dar yadha hasti.
صداشو و شخصیتش رو دوست دارم . اسطوره زمان و در تاریخ موسیقی ایران جاویدان شد . امیدوارم خانواده محترمش همیشه در آرامش زندگی کنند .
ناصر روحت شاد
ناصر عبدللهی یک اسطوره و بود و هست
صدایی که دیگر تکرار نمیشو.......
...........روحش شاد و یادش گرامی
افزودن یک دیدگاه جدید