نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
میخواهید خواننده مجاز شوید یا غیر مجاز؟!
تبلیغاتی که خواننده میسازند
موسیقی ما - یک تراکت، یک شماره تماس و جملاتی چون «بدون هیچ هزینهای خواننده شوید!»، «تهیهٔ آلبوم موسیقی تخصص ماست»، «سفارش تک آهنگ پذیرفته میشود»، «هیچ گونه هزینهای جهت تنظیم آلبوم خود نپردازید»، «از استعدادهای جوان خوانندگی حمایت میکنیم» و... کافی است تا آنهایی را که آرزوی خواننده شدن را دارند، وسوسه کند.
وقتی از گوشه کنار خیابانهای شهر گذر میکنیم، کافی است کمی دقیقتر به آگهیهای نصب شده بر در و دیوار بنگریم تا در میان حجم بالای تبلیغات کلاسهای کنکور و کاریابی، این بار نمونه تبلیغی «آرزوی ما این است که ستارهٔ قلب مردم شوید و قلهٔ معروفیت را درزمان کمتری طی کنید» را ببینید و اولین تماس را برای خواننده شدن یا انتشار آلبومی که مدتها فکرتان را مشغول کرده است، بگیرید.
پس از جمعآوری این تراکتها بهعنوان علاقهمند به خوانندگی با یکی از این به اصطلاح تهیهکنندگان تماس گرفته و گفتیم: «مدتهاست به دنبال فرصتی برای خواننده شدن هستم.» هنوز جمله تمام نشده بود که با چنین پاسخی مواجه شدیم: «اگر بخواهید، خوانندهٔ مجاز شوید، بابت هر قطعه باید یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کنید و اگر بخواهید خوانندهٔ غیر مجاز شوید، مساله چیز دیگری است و هزینههایتان کاهش مییابد. دربارهٔ ترانه، آهنگ و تنظیم هم خیالتان راحت باشد. بهترینهای موسیقی را در اختیارتان قرار میدهیم.»
اما وقتی تقاضای ملاقات حضوری در دفتر کار آقای تهیهکننده را مطرح کردم، این بار با این پاسخ مواجه شدیم: «لازم به دیدار حضوری نیست، خودمان با شما جهت ضبط در استودیو تماس میگیریم.»
از او میپرسیم که آیا تا به حال هنرمند مطرحی را به جامعه موسیقی معرفی کردهاید یا نه؟ که اینگونه پاسخ میدهد: «قطعا این اتفاق برای ما بسیار رخ داده و یکی از هنرمندانی که او را به جامعهٔ موسیقی معرفی کردیم و امروز خوانندهٔ بسیار معروفی شده، بابک جهانبخش است.»
این ادعا فرصت خوبی بود که با بابک جهانبخش تماس بگیریم و از او بپرسیم که واقعا چگونه خواننده شده است؟
اما جهانبخش سوال ما را این گونه پاسخ داد: «بنده موسیقی را آکادمیک آغاز کردم و تحصیلاتم را در این زمینه در آلمان پشت سر گذاشتم. پس از بازگشت به ایران از صدا و سیما مجوز گرفتم و ناظر کیفی اثرم نیز مجتبی میرزاده بود پس از آن هم تلاش کردم زمانی را به فراگیری سلفژ و آهنگسازی اختصاص دهم.»
جهانبخش دربارهٔ انتشار اولین آلبومش هم این گونه توضیح داد: «سرمایهگذار آلبوم اول یکی از دوستان پدرم بود. این آلبوم با کمترین هزینهٔ ممکن یعنی ۴ میلیون تومان جمع شد چرا که بسیاری از اقدامات را به تنهایی برای این آلبوم انجام دادم و آهنگسازی اثر نیز برعهدهٔ پیام هوشمند بود.»
این خوانندهٔ پاپ دربارهٔ نحوهٔ انتشار آلبومش گفت: «آن زمان پشت تمام آلبومهای منتشر شده را میخواندم و با شرکتهای مختلف تماس میگرفتم تا اینکه محسن رجبپور ـ مدیر شرکت فرهنگی هنری «ترانهٔ شرقی» ـ کار مرا شنید و آن را منتشر کرد.»
وقتی دلیل این پرسشها را به بابک جهانبخش گفتیم از وجود چنین افراد سودجویی اظهار تاسف کرد و افزود:
«ای کاش تمام جوانان علاقهمند به خوانندگی این نکته را در نظر داشته باشند که خوانندگان با زحمت به جایی رسیدهاند و هیچ کس با پول بالا نمیرود. بنده در شرایط سختی زندگی کردم اما وقتی نام کشور آلمان در سابقهٔ من دیده میشود همه به گونهای دیگر میاندیشند.»
او معتقد است: «بعضیها دیگری را نردبان میکنند برای اینکه خودشان به موفقیت برسند. متاسفانه چنین داستانهایی را زیاد میشنوم و حتی شنیدهام به نام ما بلیت کنسرت نیز میفروشند. خطاب به این افراد سودجو باید بگویم، بنده خودم آهنگسازم و نیازی ندارم به کسی پول بدهم تا برایم آهنگ بسازد.»
جهانبخش همچنین گفت: «شکایت از این افراد سودجو آنقدر مشکل است که باید تمام زندگیات را کنار بگذاری و....»
وقتی از گوشه کنار خیابانهای شهر گذر میکنیم، کافی است کمی دقیقتر به آگهیهای نصب شده بر در و دیوار بنگریم تا در میان حجم بالای تبلیغات کلاسهای کنکور و کاریابی، این بار نمونه تبلیغی «آرزوی ما این است که ستارهٔ قلب مردم شوید و قلهٔ معروفیت را درزمان کمتری طی کنید» را ببینید و اولین تماس را برای خواننده شدن یا انتشار آلبومی که مدتها فکرتان را مشغول کرده است، بگیرید.
پس از جمعآوری این تراکتها بهعنوان علاقهمند به خوانندگی با یکی از این به اصطلاح تهیهکنندگان تماس گرفته و گفتیم: «مدتهاست به دنبال فرصتی برای خواننده شدن هستم.» هنوز جمله تمام نشده بود که با چنین پاسخی مواجه شدیم: «اگر بخواهید، خوانندهٔ مجاز شوید، بابت هر قطعه باید یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کنید و اگر بخواهید خوانندهٔ غیر مجاز شوید، مساله چیز دیگری است و هزینههایتان کاهش مییابد. دربارهٔ ترانه، آهنگ و تنظیم هم خیالتان راحت باشد. بهترینهای موسیقی را در اختیارتان قرار میدهیم.»
اما وقتی تقاضای ملاقات حضوری در دفتر کار آقای تهیهکننده را مطرح کردم، این بار با این پاسخ مواجه شدیم: «لازم به دیدار حضوری نیست، خودمان با شما جهت ضبط در استودیو تماس میگیریم.»
از او میپرسیم که آیا تا به حال هنرمند مطرحی را به جامعه موسیقی معرفی کردهاید یا نه؟ که اینگونه پاسخ میدهد: «قطعا این اتفاق برای ما بسیار رخ داده و یکی از هنرمندانی که او را به جامعهٔ موسیقی معرفی کردیم و امروز خوانندهٔ بسیار معروفی شده، بابک جهانبخش است.»
این ادعا فرصت خوبی بود که با بابک جهانبخش تماس بگیریم و از او بپرسیم که واقعا چگونه خواننده شده است؟
اما جهانبخش سوال ما را این گونه پاسخ داد: «بنده موسیقی را آکادمیک آغاز کردم و تحصیلاتم را در این زمینه در آلمان پشت سر گذاشتم. پس از بازگشت به ایران از صدا و سیما مجوز گرفتم و ناظر کیفی اثرم نیز مجتبی میرزاده بود پس از آن هم تلاش کردم زمانی را به فراگیری سلفژ و آهنگسازی اختصاص دهم.»
جهانبخش دربارهٔ انتشار اولین آلبومش هم این گونه توضیح داد: «سرمایهگذار آلبوم اول یکی از دوستان پدرم بود. این آلبوم با کمترین هزینهٔ ممکن یعنی ۴ میلیون تومان جمع شد چرا که بسیاری از اقدامات را به تنهایی برای این آلبوم انجام دادم و آهنگسازی اثر نیز برعهدهٔ پیام هوشمند بود.»
این خوانندهٔ پاپ دربارهٔ نحوهٔ انتشار آلبومش گفت: «آن زمان پشت تمام آلبومهای منتشر شده را میخواندم و با شرکتهای مختلف تماس میگرفتم تا اینکه محسن رجبپور ـ مدیر شرکت فرهنگی هنری «ترانهٔ شرقی» ـ کار مرا شنید و آن را منتشر کرد.»
وقتی دلیل این پرسشها را به بابک جهانبخش گفتیم از وجود چنین افراد سودجویی اظهار تاسف کرد و افزود:
«ای کاش تمام جوانان علاقهمند به خوانندگی این نکته را در نظر داشته باشند که خوانندگان با زحمت به جایی رسیدهاند و هیچ کس با پول بالا نمیرود. بنده در شرایط سختی زندگی کردم اما وقتی نام کشور آلمان در سابقهٔ من دیده میشود همه به گونهای دیگر میاندیشند.»
او معتقد است: «بعضیها دیگری را نردبان میکنند برای اینکه خودشان به موفقیت برسند. متاسفانه چنین داستانهایی را زیاد میشنوم و حتی شنیدهام به نام ما بلیت کنسرت نیز میفروشند. خطاب به این افراد سودجو باید بگویم، بنده خودم آهنگسازم و نیازی ندارم به کسی پول بدهم تا برایم آهنگ بسازد.»
جهانبخش همچنین گفت: «شکایت از این افراد سودجو آنقدر مشکل است که باید تمام زندگیات را کنار بگذاری و....»
منبع:
ایسنا
تاریخ انتشار : پنجشنبه 10 آذر 1390 - 00:00
دیدگاهها
خوانندگی یه موضوع خیلی جذابه و این شرکت ها هم دنبال پرکردن جیب خودشونن . من سال 83 تو یه موسسه تو تهران تست دادم اونا گفتن 14 میلیون هزینه کل آلبوم میشه که 7 میلیونشو شما باید بدید 7 میلیون بقیه رو ما تقبل می کنیم.
به نظر من چه خوب میشه که یه مسابقه کشف استعداد های خوانندگی نو ایران برگزار بشه یا یه سازمانی یا شرکتی بوجود بیاد که استعدادهای جدید خوانندگی رو کشف و ساپورت کنه .
http://mortezamusic.ir/
khodaiiiiiiiiiiiish khub gheymat dadan,,,man tamas gereftam goftan ye albume mojaz 12 miyun hazinash mishe va inam goftan ke aslan negarane mojavezesh nabash
ghole hamkari ba bozargaye shero seda va tanzim ro ham behem dade budan
taze in ghazie ke migam male 3 4 sale pishe
بعضی هاشون هم کارشون درسته و با بزرگای موسیقی همکاری میکنن .. نمیشه چوب تر و خشک رو با هم بسوزونیم .. بی انصافیه .. کسایی که صدای خوبی دارن و خوب میخونن و میخوان بیان تو کار موزیک چطوری با تولیدکنندگان و .... آشنا بشن؟ این چیزا لازمه اما درست و حسابیش ...
بابک دوست داریم
افزودن یک دیدگاه جدید