نقدی بر یک نقد ( نقد یادداشتی بر یک صعود و سقوط)
متنی که به عنوان نقد بر ررسی اثر آلبوم «بیواژه» محمد اصفهانی) یادداشتی بر یک صعود و سقوط) در سایت موسیقی ما نوشته شد. عکس العمل محمد اصفهانی را در روزنامه شرق بدنبال داشت. خیلی از دوستان نظرات مختلفی در این زمینه در خود سایت نوشتند ولی به عنوان یک فرد کوچک از دنیای موسیقی وظیفه خود دیدم با نقد این نقد دلیل پاسخ گویی دکتر اصفهانی را هم مشخص کنم.
متن های شماره دار از سایت موسیقی ما عینا امده است.و پاسخ نقد در پرانتز امده است.
1- ثمره این تلاش ِ حمایتی در حیطه آهنگسازی به ظهور آهنگسازانی چون فواد حجازی، بهروز صفاریان، شادمهر عقیلی و... انجامید و البته به استعدادهایی همچون علیرضا عصار، قاسم افشار، حسین زمان و بسیاری دیگر فرصت همه گیر شدن با توسل به رسانه ملی را اعطا نمود.(بدون شک زیر سوال بردن توانایی افراد قدری مثل حجازی، بهروز صفاریان، شادمهر عقیلی که در زیمنه کاریشان استادند واقعا عجیب است. البته فضی بسته ان زمان برای موسیقی پاپ باید می شکست اما آیا توانیی انها فقط به مدد رسانه ملی رو شد یا خودشان هم قوی بودند؟این نوع نقد از اینجا شروع می شود که نشان دهد حضور محمد اصفهانی هم از این نوعهاست!!!!!!)
2- در این میان البته خوانندهای بود که موسیقی دستگاهی میخواند و با کسی جز فریدون شهبازیان کار نمیکرد. صدای باز و رسایی داشت و مسلط به ظرائف موسیقی ایرانی. محمد واعظی اصفهانی که اکنون وی را به محمد اصفهانی میشناسیم.
ابتدا با اجرای آثاری روی اشعار شعرای معاصر مانند فریدن مشیری و همچنین اجرای تیتراژ سریال، پا به عرصه خوانندگی گذاشت. به جرات میتوان گفت که وی از قابل توجهترین دستاوردهای سیاست فضای باز صداوسیمای آن روزها بود.( برادر عزیز یا خواهر عزیز نمی دانم چون از اسم مستعار شما چیزی بر نمی آید محمد اصفهانی با خواندن آهنگهایی در زمینه مذهبی پای به عرصه گذاشت. توانایی بینظیر او در اجرای تواشیح در آلبوم النور و اجرای آهنگهی مذهبی آلبوم گلچین که هنوز هم در میان آلبومهای موسیقی تک است و بیشترین تقلید را داشته نشان قدرت اوست)
3- اصل این همکاریها - در مورد محمد اصفهانی- منجر به تولید آلبومهایی همچون «حسرت» گردید که بهعلت پخش همزمان ویدئو کلیپ آن در سیما به فروش و محبوبیت بالایی دست یافت. شرایط آسان برگزاری کنسرت و همچنین کمتر کپیشدن آثار صوتی نیز به جلوگیری از افت جذابیت «نسل نو پاپ» کمک مینمود. ( این یعنی دلیل موفقیت حسرت این موارد بوده است.الف) کلیپ ان ب)کمتر کپی شدن. اول اینکه اگر کلیپی قشنگ نباشد که طرفداری ندارد. ضمنا این کاری است که خیلی از دوستان دیگر من انجام داده اند. نمونه های الانی ان مثل علی لهراسبی مهدی یراحی محسن یگانه و..... هنوز هم اینکار را می کنند.ضمنا در مورد دوم تا جایی که یادم میاد همون زمان در حالی که من نوار کاست اورجینال محمد اصفهانی را خریدم 200- 300 نفر از روش کپی زدند تا جایی که مثل یک نوار مادر بی کیفیت شد. اتفاقا اون موقع بحث کپی رایت نبود و خیلی ها با خیال راحت از نظر مذهبی و قلبی کپی می کردند!!!!)
4- اصفهانی روند رو به رشد خود را البته مرهون بعضی اساتید موسیقی سنتی ایران نیز هست. بازخوانی آثار استاد همایون خرم در آلبوم «تنها ماندم» و ترانههای خاطرهانگیزی همچون «غوغای ستارگان» که البته با تنظیمی مدرسهای ارائه شد، تلاشی بود که کفه ترازو را در مورد ریشه هنری وی (موسیقی سنتی) در مقایسه با آثار تولیدی موسیقی پاپ، برابر نگه دارد. به بیان دیگر نگه داشتن مخاطبان دو طیف با سیاست «یکی به نعل و یکی به میخ» ادامه پیدا کرد.(واقعا سیاست این منتقد عزیز به واقع سیاست یکی به نعل و یکی به میخ استاز یک طرف استاد نامیدن استاد خرم و از طرف دیگر تنظیم مدرسه ای استاد...بدون شک محمد اصفهانی مدیون اساتید موسیقی هست و در این شکی نیست. اما یک سوال چرا این حضرات عزیز و اساتید مورد قبول شما به محمد اصفهانی اهنگهایشان را می دادند نه علیرضا افتخاری؟؟؟؟چرا بابک بیات خدا بیامرز انقدر برای محمد اصفهانی ارزش قائل بود؟چرا ولایت عشق را به او سپرد؟دوست عزیز کمی فکر کردن در زمینه این که چرا اساتید خودشان حاضر بودند با محمد اصفهانی کار کنند بیجا نیست. چرا استاد شهبازیان برای خیلی از افراد محبوب شما کاری نساختند؟؟؟)
5- ا گذشت زمان و تغییرات عمده در سطح فرهنگی جامعه و ورود فرمهای غربی با کلام فارسی، تیتراژ خوانی در سریالهای ایرانی هویت دیگری یافته بود و خود، پلهای بود برای در چشم نگه داشتن هنرمندان عرصه پاپ. محمد اصفهانی در این عرصه جزء اولینها بود و البته با تلاشی مضاعف، از این حیث نیز از دیگران عقب نماند. استفاده هوشمندانه از این نوع نگرش باعث میشد هر ترانهای که برای سریالها خوانده شود، بعد از ژایان آن در اولین اثر صوتی وی نیز منتشر گردد و با یک تیر دو نشان زده شود.(واقعا مانده ام چه بگویم. تیتراژ خوانی چیزی است که خیلی از دوستان خواننده منتظر انند. مگر سیروان با ان تنظیمهای بینظیرش وارد تلویزیون نشد؟اگر خوب نگاه کنیم متوجه می شویم خیلی از خواننده های خوب کشور این راه را پیموده اند. اگر لیستش را بنویسم کلکسیونی می شود طولانی. (از محسن یگانه. مهدی یراحی.رضا صادقی.هماشون شجریان. احسان خواجه امیری.محمد علیزاده فریدون آسرایی. فرزاد فرزین و....این لیست حداقل 10-15 نفر دیگر هم جا دارد) ضمنا کلمه تلاش مضاعف بوی بسیار بدی می دهد.مگر محمد اصفهانی گدایی آهنگ می کند؟اگر قرار بود این کار را کند که مثل بعضیها روزی آهنگ می داد نه 5 سال یکبار.ضمنا این یک تیر و دونشان که کار همه است. همه ان دوستان این کار را می کنند. ضمنا من خیلی از تیتراژهای محمد اصفهانی را بسیار دوست دارم که در البومهایش نیست.)
6- در این میان نگاه به سبکهای جدید، میتوانست به مقبولیت یک خواننده در میان نسل کم سنتر کمک نماید. این نوع نگاه شاید باعث تولید اثر همچون «نون و دلقک» گردید. اثری که کلیپ تصویری آن روی تصاویری از هنرمند جاودان صحنه – چارلی چاپلین – باعث انتقادات فراوانی گردید ولی هر چه بود به معروفیت بیشتر برای خواننده اثر منتهی گشت.(درست نفهمیدم معروفیت خواننده یا اثر؟مگر محمد اصفهانی به مدد تلاشهای مضاعفش برای تیتراژ خوانی معروف نبود؟مگر از کلیپهاش به اندازه کافی سو استفاده نکرده بود؟پس چرا او معروفتر شود؟چون با چارلی چاپلین کلیپ ساخته؟پس توقع داشتی با اکبر عبدی بسازد ؟( با همه احترام به ایشان)ضمن آنکه انتقاد ات بیشتر از شعر بود که واسه پول بودن رو می گفت که خودش جای بحث دارد)
7- آلبوم «برکت» البته به مدد تفکر بیشتر و از زاویه بهتر و همکاری با مجموعهای حرفهای، (به نسبت آثار سه سال گذشتهاش) توانست در بین طرفداران حرفهایتر، شوری بپا کند.( چه جالب نمی دانستم بابک بیات و فریدون شهبازیان و فواد حجازی و سایر اهنگسازهایی که قبلا هم با اصفهانی بودند حرفه ای نبودند و اینجا بعضی هاشون حرفه ای شدند.جالب نیست؟؟؟؟؟)
8- سبکی که فواد حجازی به نوعی از پایهگذاران آن بود و صد البته که دوری محمد اصفهانی از حجازی در این سالها، باعث افت کیفی آثار وی شد. این نکته در مورد افت کیفی، البته دارای ظرائفی است که به عنوان نمونه میتوان به عدم تفکر موسیقایی یکسان بین وی و آهنگسازان آثارش، آهنگسازی خود محمد اصفهانی و سعی در همسان کردن روند حرکتی با ذائقه بازار بدون مطالعه کافی اشاره کرد.( چند نکته جالب در این پاراگراف هست. اول اینکهما نفهمیدیم مگر اصفهانی غیر از حسرت که ان هم به مدد تلویزیون و کلیپش و.... فروخت کار دیگری با فواد کرده بود؟دوم تفکر موسیقیایی سیروان و برادرش زانیار هم با هم فرق می کند و یکسان نیست. مگر می شود تفکر یکسان موسیقیایی داشت؟اگر اینطور بود که گروههای موسیقی از هم نمی پاشید. نمونه ساده اش جدایی پیام صالحی از گروه اریان و بحثهای بین انان است که در سایت موسیقی ما کم انتشار نیافته است.ضمن انکه اهنگسازی محمد اصفهانی مثل هر فرد دیگری امکان پذیر است. او به نخبگی در این زمینه رسیده است. یادمان نرود آلبوم گلچین و حسرت چند اهنگ از خود محمد اصفهانی داشت که البته او ادعای آهنگسازی نمی کند. بیشتر ترانه خوانده شده را می دهد تا برایش آهنگ تنظیم کنند. این امری طبیعی است و نواسازی در میان جوانانی مثل مهدی یراحی و... هم هنوز وجود دارد.ضمنا بحث عدم مطالعه بازار نشان از بی فکری نقد دارد. وقتی استاد شجریان هم آلبوم می دهند با وجود تم آثارشان به بازار دقت می کنند یعنی محمد اصفهانی با کار کردن با آن همه اساتید موسیقی و فواد حجازی که اگر اهنگ با هم نمی ساختند دوستی ایشان و علیرضا عصار مشهور است یا کار کردن با علیرضا کهن دیری، آریا عظیمینژاد که راجع به ایشان هنوز در سمت راست صفحه تان هنوز نقد هست نمی داند بازار یعنی چه؟؟؟؟؟ )
9- اکنون بعد از گذشت بیش از یک دهه از فعالیت محمد اصفهانی در موسیقی پاپ، شاهد نشر اثری بنام «بیواژه» هستیم. در نگاه نخست و شناخت نسبی از ایشان و بعد از سکوتی چند ساله توقع شنیدن اثری با شاخصهای موسیقایی بالا و کلامی در خور داریم.( مگر ایشان ..... نبود؟ چرا توقع دارید؟واقعا این نقض حرفهای قبلی نیست؟ضمنا چه جالب از اینجا به جای نقد محمد اصفهانی تازه نقد بی وازه شروع شد!!!!)
10- از این نکته نمیتوان به سادگی گذشت که ایشان دقتی در خور توجه به مضامین ادبی و ظرائف شعر کلاسیک ایران دارند که این نکته در خوانش بسیاری از آثار وی مشهود است. اما در آلبوم حاضر تمامی اشعار از ترانه سرایان معاصر است.(این هم متنی بود برای خودش. کدام آلبوم محمد اصفهانی کلکسیون شعر کلاسیک بوده؟خوب این نشان از همان بازار سنجی می دهد که بقول شما محمد اصفهانی بلد نیست)
11- اما شنیدن کامل این اثر و توجه و مقایسه با آثار قبلی چند نکته را به ذهن متبادر میکند. به نظر نگارنده، این اثر دارای چند گانگی سبک شده است و علت را میتوان در هراس خواننده از عقب افتادن از سبکهای مورد توجه نسل نوجوان و جوان دانست.(دوست عزیز مگر شما نگفتی آلبومهای قبلی هم به همین بلا دچار بوده پس چرا برای خودت مثال نقض می آوری؟بیشتر آلبومهای محمد اصفهانی چند گانگی سبک داشته. حسرت نبود؟فاصله نبود؟نون و دلقک نبود؟برکت نبود؟حال شما خوب است؟؟؟؟)
12- از سویی دیگر تغییر جنس و رنگ صدای محمد اصفهانی در مقایسه با آثار سلف، باعث ایجاد حسی ناآشنا برای شنونده میشود. این تغییر صدا البته اگر با افزایش سن توجیه ناپذیر باشد، با جراحی سینوس وی بیارتباط نیست. هر چند که در بعضی جاها به مدد نرم افزار سعی در یکسان سازی شده است.( وا... من شخصا این حس نا آشنا را نداشتمحس نا آشنا کدام است؟ضمنا بد نیست یکبار به کنسرت ایشان بیایید چون نرم افزار آنلاین برای اینکار در کنسرت هم آمده است.واقعا گفتن از افزایش سن عجیب نیست؟یعنی صدای محسن یگانه و فرزاد فرزین که بینیشان را عمل کرده اند یا محسن یگانه همان است که بود؟؟؟؟ضمنا چه اطلاعاتی از دکتر دارید . من که نمی دونستم)
13- تفاقی که در این سالها، در فرم موسیقیهای معاصر جهانگیر گردیده است، معطوف شدن به چرخه (ریتم) بجای پردازش کلامی و نوع گویش کلام است. گر چه هنوز به قائده تبدیل نگردیده است، اما در کشورمان تاثیرات این اتفاق کاملا قابل لمس است. هر چند که ممیزیها بسیاری از انواع رادیکالتر را از سبد فرهنگی خانوار حذف کردهاند.( احتمالا منظور ایشان از چرخه همان ضربآهنگ است. بله خوب بعضی ها زیادی تند روی می کنند. خوب این امری عادی است که ممیزان حذفشان کنند)
14- آلبوم «بیواژه» نیز به نوعی از این گزند در امان نمانده است و موسیقی آن به این علت دچار افت کیفی ملودیک گردیده است. جملات نامرتبط و بیالگویی در آهنگسازی در بسیاری از ترانهها مشهود است. در بعضی ترانهها به نظر میآید ملودیک کردن ترانه کافی به نظر آمده است و توجهی به تلفیق صحیح کلام و موسیقی نشده است.( خیلی سعی کردم منظور شما را از جملا ت بی ربط پیدا کنم یافت نشد. بی الگویی در آهنگسازی در ترانه؟؟؟؟می بخشید ولی به عنوان کسی که قبل از موسیقی شاعر بوده ام این اولین بار است همچین جمله فوق العاده ای را می شنوم.کدام ترانه فقط!!! ملودیک شده است؟بد نیست یک نگاهی به شعرهای بعضی دوستان فوق العاده شاعر آهنگساز بیندازید. چون شاعران محمد اصفهانی فقط شاعر حرفه ای هستند و این کار اولشان نیست. اهورا ایمان، ترانه مکرم، مرجان محمدی،عبدالجبار کاکایی، رویا میرفخرایی، علی معلم برای او شعر سرو ده اند که من نمی دانم از کجا به این نکته مهم رسیده اید کهترانه سرایانی مثل اهورا ایمان و عبدالجبار کاکایی و معلم ترانه سرایان ضعیفی شده اند!!!!)
15- عدم دقت بر دامنه صوتی خواننده نیز در ترانه «غزال» دیده میشود.(تا جایی که می دانم دامنه صوتی محد اصفهانی در حد بسیار بالایی است و این همان نکته ای است چه در پاپ خوانی په سنتی خوانی چه در قرائت قران و خواندن تواشیح کمک ایشان بوده. پس عدم دقت در کجاست؟؟؟؟چرا نگفته اید کجاست؟)
16- شاید در توجیه تفاوت بسیار در سبک و کیفیت ترانهها، توجیحاتی از سوی پدیدآورندگان آورده شود ولی این نکته برای یک خواننده حرفهای یک ضعف محسوب میشود.( اتفاقا در این مورد باید بگویم سخت در اشتباهید این نگرش به همه طرفداران است. من بعضی از اهنگهای البوم را بسیار می پسندم بعضی را گوش نمی کنم. کسی دیگر نوع دیگری می کند. ضمنا نگاهی به مصاحبه های همه خوانندگان جدید بیندازید. حتی بعضی مثل رضا صادقی و بابک جهانبخش برای عدم یکرنگی از خودشان هم گذشته اند. واقعا این مثال نقض حرف شما نیست؟)
17- در این آلبوم دو قطعه نیز از موسیقی دو سریال به عاریت گرفته شده است که این نیز در خور توجه است. محمد اصفهانی قبلا تجربه انتشار اثر «ولایت عشق» را داشته است. موسیقی سریالی که به موفقیتی در خور دست یافت چرا که در فرم حرفهای خود منتشر گردید. اما رویه انتشار موسیقی سریال در آلبومی اینچنین، اثر را دچار انشقاقی تعجب برانگیز نموده است.( با توجه به اینکه این بحث را پاسخ دادم اما بد نیست شما آلبومهای کسانی مثل علی لهراسبی و احسان خواجه امیری با احترام به هردو عزیز را بشنوید. ضمنا نوع اجرا کاملا تغییر یافته است. نه مثل ایشان همان اهنگ و همان اجرا)
18- موسیقی عاریتی از ترکیه و ضعف مشهود آهنگسازی، تکیه بر ترکیبات حرکتی (ریتمیک) که ماندگاری هنری ندارد، ضعف کلامی و تلفیق موسیقی و کلام در بعضی ترانهها و عدم انسجام ملودیک در کل اثر میتوان از دلائلی بر شمرد که این اثر را میتواند به اثر پر انتقاد – از چشم نگارنده – تبدیل نماید و کلمه سقوط هنری به ذهن متبادر میگردد( با توجه به اینکه کل بحثها را جواب داده ام فقط می گویم این اثر پر انتقاد از خشم نگارنده نه چشم نگارنده است. ضمن انکه با توجه به حرفهای شما محمد اصفهانی صعودی نکرده تا سقوط کند.)
19- این طبیعی است که از کسی که آثاری بسیار درخشان در طول حیات کاری خود منتشر نموده است توقع بیشتری از جوان جویای نام و «آلبوم اولی» میرود. بنابر بعضی شنیدهها، محمد اصفهانی آلبوم دیگری در دست تهیه دارد که نگاهی کاملا حرفهایتر به آن گردیده است. اما در فلسفه هنر معاصر، هنرمندان دارای فراز و فرود بسیار، آفتاب مستعجل خواهند بود و ماندگاری از آن آنانیست که قوام را مایه دوام میکنند و –خود – سبک گذار میشوند. (چه شنیده های جالبی. هنرمندان دارای فراز و فرود بسیار؟؟؟؟؟با عرض معذرت می توانستید از فحشهای چاله میدانی هم استفاده کنید . شاید هم نوشته اید و سایت موسیقی ما حذف کرده است!!!!ضمنا آفتاب مستعجل مدت کوتاهی می ماند . ضمن انکه سبک گذاری کار آسانی نیست که شما بدنیال انی. کارهایی که بقول دوستان امضا دار است با کلام شما که سبک گذار باشند متفاوت است. محمد اصفهانی نه داعیه سبک گذاری داردمثل بعضی ها که با تمسخر سواد موسیقی مردم دم از ایجاد سبک می زنند نه دنبال اینکار است. او گفته که می خواهد حرفش را بزند هر طوری که باشد.)
20- باید بگویم نقد فوق نقد که نه فحشنامه ای به سبک موسیقی ما بود. عدم سواد موسیقی فردی که نویسنده این نقد بود و حتی یک مورد قابل ذکر نداشت که قابل توجه باشد.احتمالا معنای نقد با فحاشی بسیار فرق دارد ولی اقای یا خانم ا. خوزستانی معنای این دو را با هم اشتباه گرفته اند ضمن انکه فحشنامه فوق نه برای بی واژه که برای محمد اصفهانی بود ونشان از خشم و ناراحتی ایشان از محمد اصفهانی بود.واقعا دلیل انتشار این متن سبک و بی مایه از طرف سایت موسیقی ما چه بود؟
نقدی بر یک نقد ( نقد یادداشتی بر یک صعود و سقوط)
متنی که به عنوان نقد بر ررسی اثر آلبوم «بیواژه» محمد اصفهانی) یادداشتی بر یک صعود و سقوط) در سایت موسیقی ما نوشته شد. عکس العمل محمد اصفهانی را در روزنامه شرق بدنبال داشت. خیلی از دوستان نظرات مختلفی در این زمینه در خود سایت نوشتند ولی به عنوان یک فرد کوچک از دنیای موسیقی وظیفه خود دیدم با نقد این نقد دلیل پاسخ گویی دکتر اصفهانی را هم مشخص کنم.
متن های شماره دار از سایت موسیقی ما عینا امده است.و پاسخ نقد در پرانتز امده است.
1- ثمره این تلاش ِ حمایتی در حیطه آهنگسازی به ظهور آهنگسازانی چون فواد حجازی، بهروز صفاریان، شادمهر عقیلی و... انجامید و البته به استعدادهایی همچون علیرضا عصار، قاسم افشار، حسین زمان و بسیاری دیگر فرصت همه گیر شدن با توسل به رسانه ملی را اعطا نمود.(بدون شک زیر سوال بردن توانایی افراد قدری مثل حجازی، بهروز صفاریان، شادمهر عقیلی که در زیمنه کاریشان استادند واقعا عجیب است. البته فضی بسته ان زمان برای موسیقی پاپ باید می شکست اما آیا توانیی انها فقط به مدد رسانه ملی رو شد یا خودشان هم قوی بودند؟این نوع نقد از اینجا شروع می شود که نشان دهد حضور محمد اصفهانی هم از این نوعهاست!!!!!!)
2- در این میان البته خوانندهای بود که موسیقی دستگاهی میخواند و با کسی جز فریدون شهبازیان کار نمیکرد. صدای باز و رسایی داشت و مسلط به ظرائف موسیقی ایرانی. محمد واعظی اصفهانی که اکنون وی را به محمد اصفهانی میشناسیم.
ابتدا با اجرای آثاری روی اشعار شعرای معاصر مانند فریدن مشیری و همچنین اجرای تیتراژ سریال، پا به عرصه خوانندگی گذاشت. به جرات میتوان گفت که وی از قابل توجهترین دستاوردهای سیاست فضای باز صداوسیمای آن روزها بود.( برادر عزیز یا خواهر عزیز نمی دانم چون از اسم مستعار شما چیزی بر نمی آید محمد اصفهانی با خواندن آهنگهایی در زمینه مذهبی پای به عرصه گذاشت. توانایی بینظیر او در اجرای تواشیح در آلبوم النور و اجرای آهنگهی مذهبی آلبوم گلچین که هنوز هم در میان آلبومهای موسیقی تک است و بیشترین تقلید را داشته نشان قدرت اوست)
3- اصل این همکاریها - در مورد محمد اصفهانی- منجر به تولید آلبومهایی همچون «حسرت» گردید که بهعلت پخش همزمان ویدئو کلیپ آن در سیما به فروش و محبوبیت بالایی دست یافت. شرایط آسان برگزاری کنسرت و همچنین کمتر کپیشدن آثار صوتی نیز به جلوگیری از افت جذابیت «نسل نو پاپ» کمک مینمود. ( این یعنی دلیل موفقیت حسرت این موارد بوده است.الف) کلیپ ان ب)کمتر کپی شدن. اول اینکه اگر کلیپی قشنگ نباشد که طرفداری ندارد. ضمنا این کاری است که خیلی از دوستان دیگر من انجام داده اند. نمونه های الانی ان مثل علی لهراسبی مهدی یراحی محسن یگانه و..... هنوز هم اینکار را می کنند.ضمنا در مورد دوم تا جایی که یادم میاد همون زمان در حالی که من نوار کاست اورجینال محمد اصفهانی را خریدم 200- 300 نفر از روش کپی زدند تا جایی که مثل یک نوار مادر بی کیفیت شد. اتفاقا اون موقع بحث کپی رایت نبود و خیلی ها با خیال راحت از نظر مذهبی و قلبی کپی می کردند!!!!)
4- اصفهانی روند رو به رشد خود را البته مرهون بعضی اساتید موسیقی سنتی ایران نیز هست. بازخوانی آثار استاد همایون خرم در آلبوم «تنها ماندم» و ترانههای خاطرهانگیزی همچون «غوغای ستارگان» که البته با تنظیمی مدرسهای ارائه شد، تلاشی بود که کفه ترازو را در مورد ریشه هنری وی (موسیقی سنتی) در مقایسه با آثار تولیدی موسیقی پاپ، برابر نگه دارد. به بیان دیگر نگه داشتن مخاطبان دو طیف با سیاست «یکی به نعل و یکی به میخ» ادامه پیدا کرد.(واقعا سیاست این منتقد عزیز به واقع سیاست یکی به نعل و یکی به میخ استاز یک طرف استاد نامیدن استاد خرم و از طرف دیگر تنظیم مدرسه ای استاد...بدون شک محمد اصفهانی مدیون اساتید موسیقی هست و در این شکی نیست. اما یک سوال چرا این حضرات عزیز و اساتید مورد قبول شما به محمد اصفهانی اهنگهایشان را می دادند نه علیرضا افتخاری؟؟؟؟چرا بابک بیات خدا بیامرز انقدر برای محمد اصفهانی ارزش قائل بود؟چرا ولایت عشق را به او سپرد؟دوست عزیز کمی فکر کردن در زمینه این که چرا اساتید خودشان حاضر بودند با محمد اصفهانی کار کنند بیجا نیست. چرا استاد شهبازیان برای خیلی از افراد محبوب شما کاری نساختند؟؟؟)
5- ا گذشت زمان و تغییرات عمده در سطح فرهنگی جامعه و ورود فرمهای غربی با کلام فارسی، تیتراژ خوانی در سریالهای ایرانی هویت دیگری یافته بود و خود، پلهای بود برای در چشم نگه داشتن هنرمندان عرصه پاپ. محمد اصفهانی در این عرصه جزء اولینها بود و البته با تلاشی مضاعف، از این حیث نیز از دیگران عقب نماند. استفاده هوشمندانه از این نوع نگرش باعث میشد هر ترانهای که برای سریالها خوانده شود، بعد از ژایان آن در اولین اثر صوتی وی نیز منتشر گردد و با یک تیر دو نشان زده شود.(واقعا مانده ام چه بگویم. تیتراژ خوانی چیزی است که خیلی از دوستان خواننده منتظر انند. مگر سیروان با ان تنظیمهای بینظیرش وارد تلویزیون نشد؟اگر خوب نگاه کنیم متوجه می شویم خیلی از خواننده های خوب کشور این راه را پیموده اند. اگر لیستش را بنویسم کلکسیونی می شود طولانی. (از محسن یگانه. مهدی یراحی.رضا صادقی.هماشون شجریان. احسان خواجه امیری.محمد علیزاده فریدون آسرایی. فرزاد فرزین و....این لیست حداقل 10-15 نفر دیگر هم جا دارد) ضمنا کلمه تلاش مضاعف بوی بسیار بدی می دهد.مگر محمد اصفهانی گدایی آهنگ می کند؟اگر قرار بود این کار را کند که مثل بعضیها روزی آهنگ می داد نه 5 سال یکبار.ضمنا این یک تیر و دونشان که کار همه است. همه ان دوستان این کار را می کنند. ضمنا من خیلی از تیتراژهای محمد اصفهانی را بسیار دوست دارم که در البومهایش نیست.)
6- در این میان نگاه به سبکهای جدید، میتوانست به مقبولیت یک خواننده در میان نسل کم سنتر کمک نماید. این نوع نگاه شاید باعث تولید اثر همچون «نون و دلقک» گردید. اثری که کلیپ تصویری آن روی تصاویری از هنرمند جاودان صحنه – چارلی چاپلین – باعث انتقادات فراوانی گردید ولی هر چه بود به معروفیت بیشتر برای خواننده اثر منتهی گشت.(درست نفهمیدم معروفیت خواننده یا اثر؟مگر محمد اصفهانی به مدد تلاشهای مضاعفش برای تیتراژ خوانی معروف نبود؟مگر از کلیپهاش به اندازه کافی سو استفاده نکرده بود؟پس چرا او معروفتر شود؟چون با چارلی چاپلین کلیپ ساخته؟پس توقع داشتی با اکبر عبدی بسازد ؟( با همه احترام به ایشان)ضمن آنکه انتقاد ات بیشتر از شعر بود که واسه پول بودن رو می گفت که خودش جای بحث دارد)
7- آلبوم «برکت» البته به مدد تفکر بیشتر و از زاویه بهتر و همکاری با مجموعهای حرفهای، (به نسبت آثار سه سال گذشتهاش) توانست در بین طرفداران حرفهایتر، شوری بپا کند.( چه جالب نمی دانستم بابک بیات و فریدون شهبازیان و فواد حجازی و سایر اهنگسازهایی که قبلا هم با اصفهانی بودند حرفه ای نبودند و اینجا بعضی هاشون حرفه ای شدند.جالب نیست؟؟؟؟؟)
8- سبکی که فواد حجازی به نوعی از پایهگذاران آن بود و صد البته که دوری محمد اصفهانی از حجازی در این سالها، باعث افت کیفی آثار وی شد. این نکته در مورد افت کیفی، البته دارای ظرائفی است که به عنوان نمونه میتوان به عدم تفکر موسیقایی یکسان بین وی و آهنگسازان آثارش، آهنگسازی خود محمد اصفهانی و سعی در همسان کردن روند حرکتی با ذائقه بازار بدون مطالعه کافی اشاره کرد.( چند نکته جالب در این پاراگراف هست. اول اینکهما نفهمیدیم مگر اصفهانی غیر از حسرت که ان هم به مدد تلویزیون و کلیپش و.... فروخت کار دیگری با فواد کرده بود؟دوم تفکر موسیقیایی سیروان و برادرش زانیار هم با هم فرق می کند و یکسان نیست. مگر می شود تفکر یکسان موسیقیایی داشت؟اگر اینطور بود که گروههای موسیقی از هم نمی پاشید. نمونه ساده اش جدایی پیام صالحی از گروه اریان و بحثهای بین انان است که در سایت موسیقی ما کم انتشار نیافته است.ضمن انکه اهنگسازی محمد اصفهانی مثل هر فرد دیگری امکان پذیر است. او به نخبگی در این زمینه رسیده است. یادمان نرود آلبوم گلچین و حسرت چند اهنگ از خود محمد اصفهانی داشت که البته او ادعای آهنگسازی نمی کند. بیشتر ترانه خوانده شده را می دهد تا برایش آهنگ تنظیم کنند. این امری طبیعی است و نواسازی در میان جوانانی مثل مهدی یراحی و... هم هنوز وجود دارد.ضمنا بحث عدم مطالعه بازار نشان از بی فکری نقد دارد. وقتی استاد شجریان هم آلبوم می دهند با وجود تم آثارشان به بازار دقت می کنند یعنی محمد اصفهانی با کار کردن با آن همه اساتید موسیقی و فواد حجازی که اگر اهنگ با هم نمی ساختند دوستی ایشان و علیرضا عصار مشهور است یا کار کردن با علیرضا کهن دیری، آریا عظیمینژاد که راجع به ایشان هنوز در سمت راست صفحه تان هنوز نقد هست نمی داند بازار یعنی چه؟؟؟؟؟ )
9- اکنون بعد از گذشت بیش از یک دهه از فعالیت محمد اصفهانی در موسیقی پاپ، شاهد نشر اثری بنام «بیواژه» هستیم. در نگاه نخست و شناخت نسبی از ایشان و بعد از سکوتی چند ساله توقع شنیدن اثری با شاخصهای موسیقایی بالا و کلامی در خور داریم.( مگر ایشان ..... نبود؟ چرا توقع دارید؟واقعا این نقض حرفهای قبلی نیست؟ضمنا چه جالب از اینجا به جای نقد محمد اصفهانی تازه نقد بی وازه شروع شد!!!!)
10- از این نکته نمیتوان به سادگی گذشت که ایشان دقتی در خور توجه به مضامین ادبی و ظرائف شعر کلاسیک ایران دارند که این نکته در خوانش بسیاری از آثار وی مشهود است. اما در آلبوم حاضر تمامی اشعار از ترانه سرایان معاصر است.(این هم متنی بود برای خودش. کدام آلبوم محمد اصفهانی کلکسیون شعر کلاسیک بوده؟خوب این نشان از همان بازار سنجی می دهد که بقول شما محمد اصفهانی بلد نیست)
11- اما شنیدن کامل این اثر و توجه و مقایسه با آثار قبلی چند نکته را به ذهن متبادر میکند. به نظر نگارنده، این اثر دارای چند گانگی سبک شده است و علت را میتوان در هراس خواننده از عقب افتادن از سبکهای مورد توجه نسل نوجوان و جوان دانست.(دوست عزیز مگر شما نگفتی آلبومهای قبلی هم به همین بلا دچار بوده پس چرا برای خودت مثال نقض می آوری؟بیشتر آلبومهای محمد اصفهانی چند گانگی سبک داشته. حسرت نبود؟فاصله نبود؟نون و دلقک نبود؟برکت نبود؟حال شما خوب است؟؟؟؟)
12- از سویی دیگر تغییر جنس و رنگ صدای محمد اصفهانی در مقایسه با آثار سلف، باعث ایجاد حسی ناآشنا برای شنونده میشود. این تغییر صدا البته اگر با افزایش سن توجیه ناپذیر باشد، با جراحی سینوس وی بیارتباط نیست. هر چند که در بعضی جاها به مدد نرم افزار سعی در یکسان سازی شده است.( وا... من شخصا این حس نا آشنا را نداشتمحس نا آشنا کدام است؟ضمنا بد نیست یکبار به کنسرت ایشان بیایید چون نرم افزار آنلاین برای اینکار در کنسرت هم آمده است.واقعا گفتن از افزایش سن عجیب نیست؟یعنی صدای محسن یگانه و فرزاد فرزین که بینیشان را عمل کرده اند یا محسن یگانه همان است که بود؟؟؟؟ضمنا چه اطلاعاتی از دکتر دارید . من که نمی دونستم)
13- تفاقی که در این سالها، در فرم موسیقیهای معاصر جهانگیر گردیده است، معطوف شدن به چرخه (ریتم) بجای پردازش کلامی و نوع گویش کلام است. گر چه هنوز به قائده تبدیل نگردیده است، اما در کشورمان تاثیرات این اتفاق کاملا قابل لمس است. هر چند که ممیزیها بسیاری از انواع رادیکالتر را از سبد فرهنگی خانوار حذف کردهاند.( احتمالا منظور ایشان از چرخه همان ضربآهنگ است. بله خوب بعضی ها زیادی تند روی می کنند. خوب این امری عادی است که ممیزان حذفشان کنند)
14- آلبوم «بیواژه» نیز به نوعی از این گزند در امان نمانده است و موسیقی آن به این علت دچار افت کیفی ملودیک گردیده است. جملات نامرتبط و بیالگویی در آهنگسازی در بسیاری از ترانهها مشهود است. در بعضی ترانهها به نظر میآید ملودیک کردن ترانه کافی به نظر آمده است و توجهی به تلفیق صحیح کلام و موسیقی نشده است.( خیلی سعی کردم منظور شما را از جملا ت بی ربط پیدا کنم یافت نشد. بی الگویی در آهنگسازی در ترانه؟؟؟؟می بخشید ولی به عنوان کسی که قبل از موسیقی شاعر بوده ام این اولین بار است همچین جمله فوق العاده ای را می شنوم.کدام ترانه فقط!!! ملودیک شده است؟بد نیست یک نگاهی به شعرهای بعضی دوستان فوق العاده شاعر آهنگساز بیندازید. چون شاعران محمد اصفهانی فقط شاعر حرفه ای هستند و این کار اولشان نیست. اهورا ایمان، ترانه مکرم، مرجان محمدی،عبدالجبار کاکایی، رویا میرفخرایی، علی معلم برای او شعر سرو ده اند که من نمی دانم از کجا به این نکته مهم رسیده اید کهترانه سرایانی مثل اهورا ایمان و عبدالجبار کاکایی و معلم ترانه سرایان ضعیفی شده اند!!!!)
15- عدم دقت بر دامنه صوتی خواننده نیز در ترانه «غزال» دیده میشود.(تا جایی که می دانم دامنه صوتی محد اصفهانی در حد بسیار بالایی است و این همان نکته ای است چه در پاپ خوانی په سنتی خوانی چه در قرائت قران و خواندن تواشیح کمک ایشان بوده. پس عدم دقت در کجاست؟؟؟؟چرا نگفته اید کجاست؟)
16- شاید در توجیه تفاوت بسیار در سبک و کیفیت ترانهها، توجیحاتی از سوی پدیدآورندگان آورده شود ولی این نکته برای یک خواننده حرفهای یک ضعف محسوب میشود.( اتفاقا در این مورد باید بگویم سخت در اشتباهید این نگرش به همه طرفداران است. من بعضی از اهنگهای البوم را بسیار می پسندم بعضی را گوش نمی کنم. کسی دیگر نوع دیگری می کند. ضمنا نگاهی به مصاحبه های همه خوانندگان جدید بیندازید. حتی بعضی مثل رضا صادقی و بابک جهانبخش برای عدم یکرنگی از خودشان هم گذشته اند. واقعا این مثال نقض حرف شما نیست؟)
17- در این آلبوم دو قطعه نیز از موسیقی دو سریال به عاریت گرفته شده است که این نیز در خور توجه است. محمد اصفهانی قبلا تجربه انتشار اثر «ولایت عشق» را داشته است. موسیقی سریالی که به موفقیتی در خور دست یافت چرا که در فرم حرفهای خود منتشر گردید. اما رویه انتشار موسیقی سریال در آلبومی اینچنین، اثر را دچار انشقاقی تعجب برانگیز نموده است.( با توجه به اینکه این بحث را پاسخ دادم اما بد نیست شما آلبومهای کسانی مثل علی لهراسبی و احسان خواجه امیری با احترام به هردو عزیز را بشنوید. ضمنا نوع اجرا کاملا تغییر یافته است. نه مثل ایشان همان اهنگ و همان اجرا)
18- موسیقی عاریتی از ترکیه و ضعف مشهود آهنگسازی، تکیه بر ترکیبات حرکتی (ریتمیک) که ماندگاری هنری ندارد، ضعف کلامی و تلفیق موسیقی و کلام در بعضی ترانهها و عدم انسجام ملودیک در کل اثر میتوان از دلائلی بر شمرد که این اثر را میتواند به اثر پر انتقاد – از چشم نگارنده – تبدیل نماید و کلمه سقوط هنری به ذهن متبادر میگردد( با توجه به اینکه کل بحثها را جواب داده ام فقط می گویم این اثر پر انتقاد از خشم نگارنده نه چشم نگارنده است. ضمن انکه با توجه به حرفهای شما محمد اصفهانی صعودی نکرده تا سقوط کند.)
19- این طبیعی است که از کسی که آثاری بسیار درخشان در طول حیات کاری خود منتشر نموده است توقع بیشتری از جوان جویای نام و «آلبوم اولی» میرود. بنابر بعضی شنیدهها، محمد اصفهانی آلبوم دیگری در دست تهیه دارد که نگاهی کاملا حرفهایتر به آن گردیده است. اما در فلسفه هنر معاصر، هنرمندان دارای فراز و فرود بسیار، آفتاب مستعجل خواهند بود و ماندگاری از آن آنانیست که قوام را مایه دوام میکنند و –خود – سبک گذار میشوند. (چه شنیده های جالبی. هنرمندان دارای فراز و فرود بسیار؟؟؟؟؟با عرض معذرت می توانستید از فحشهای چاله میدانی هم استفاده کنید . شاید هم نوشته اید و سایت موسیقی ما حذف کرده است!!!!ضمنا آفتاب مستعجل مدت کوتاهی می ماند . ضمن انکه سبک گذاری کار آسانی نیست که شما بدنیال انی. کارهایی که بقول دوستان امضا دار است با کلام شما که سبک گذار باشند متفاوت است. محمد اصفهانی نه داعیه سبک گذاری داردمثل بعضی ها که با تمسخر سواد موسیقی مردم دم از ایجاد سبک می زنند نه دنبال اینکار است. او گفته که می خواهد حرفش را بزند هر طوری که باشد.)
20- باید بگویم نقد فوق نقد که نه فحشنامه ای به سبک موسیقی ما بود. عدم سواد موسیقی فردی که نویسنده این نقد بود و حتی یک مورد قابل ذکر نداشت که قابل توجه باشد.احتمالا معنای نقد با فحاشی بسیار فرق دارد ولی اقای یا خانم ا. خوزستانی معنای این دو را با هم اشتباه گرفته اند ضمن انکه فحشنامه فوق نه برای بی واژه که برای محمد اصفهانی بود ونشان از خشم و ناراحتی ایشان از محمد اصفهانی بود.واقعا دلیل انتشار این متن سبک و بی مایه از طرف سایت موسیقی ما چه بود؟