نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
گفتوگو با اردال ارزنجان، هنرمند ترک و نوازنده باقلاما؛
کلهر با قلبش مینوازد
موسیقی ما - سمیه قاضیزاده: این اولین باری است که اردال ارزنجان به ایران میآید تا در کنار کیهان کلهر سه شب در تهران و یک شب در شیراز به همنوازی بنشیند اما پیش از این این دو هنرمند بارها و بارها در کشورهای مختلف کنار هم نشسته و ساز زدهاند.
اردال ارزنجان از هنرمندان بسیار شناخته شده در عرصه موسیقی سنتی ترکیه و نوازندگی ساز باقلاما است. او که متولد 1971 است بعد از سنین کودکی شروع به بررسی آداب و رسوم مردم منطقه محل زندگی خود کرد و در همان سنین با ساز باقلاما آشنا شد. سال 1981 ساکن استانبول شد و در سال 1985 در کلاس موسیقی «عارف ساء» که یکی از اساتید موسیقی در ترکیه محسوب میشود، شروع به تحصیل کرد.
سال 1989 به مدرسه دولتی موسیقی ترکیه در گروه علوم پایه وارد شد و در خصوص تکنیک بدون مضراب نواختن باقلاما تحقیق کرد. او دانشگاه را با ارائه پایان نامهای تحت عنوان «اجرا و نتاسیون تکنیک با انگشت نواختن در ساز باقلاما» به پایان رساند.
در سال 1994 پس از آماده کردن نخستین آلبوم تک نوازی خود با نام «توره» (عرف و آداب اجتماعی)، آلبومهای تکنوازی «غریب»، «در راههای غربت»، «آناتولی» (مربوط به سازها و ادوات موسیقی سازی) و «دستمال بگیر» را ارائه کرد. همچنین آلبوم «عشق ما ترانههای ملی» را همراه با تولگا ساء و اسماعیل اوزدن، آلبوم «عشق ما ترانههای ملی 2» را همراه با تولگا ساء و یلماز چلیک و آلبوم «عشق ما ترانههای ملی 3» را همراه با تولگا ساء، یلماز چلیک و محرم تمیز آماده کرد. در هفتمین ماه سال 2006 هم آلبوم تکنوازی او با عنوان «کاروان» بیرون آمد. در سال 1996 او در شهر کلن با حمایت رومان هرزوگ رئیس جمهور همراه عارف ساء و ارول پارلاک کنسرتی با ارکستر فیلارمونیک کلن اجرا کرد. قطعات تنظیم شده برای این کنسرت در آلبومی به نام «کنسرتی برای باقلاما» به بازار آمد.
او که از برترین شاگردان عارف ساء به شمار میآید و از هنرمندان برجسته ترک در زمینه نوازندگی باقلاماست، در نیمه اول سال 2004 هم در وین با حمایت هینز فیچر رئیس جمهور اتریش کنسرتی اجرا کرد. اردال ارزنجان در پائیز سال 2004 همراه با کیهان کلهر کمانچه نواز ایرانی کنسرتهایی اجرا کرد و همچنین یک آلبوم موسیقی به نام «باد» که در ایران به نام «تا بیکران دوردست» شناخته میشود را آماده کرد. بعد از آن نیز هرساله او به همراه کلهر در کشورهای مختلف تورهای کنسرت داشته است.
به بهانه کنسرت او در ایران که از امشب در تالار وحدت آغاز میشود با او به گفتگو نشستهایم:
چه احساسی از برگزاری کنسرت، آن هم برای اولین بار در ایران دارید؟
بسیار هیجانزدهام. وقتی به ایران آمدم بر اساس گفتههای کلهر فکر میکردم که میخواهم به فضای 50 سال پیش ترکیه برگردم، سالهایی که در آن فرهنگ مردم از بین نرفته بود. احساس میکنم این روزها ریشههای موسیقی در ترکیه از بین رفته است اما 50 سال پیش اینطور نبود. من با این خیال به ایران آمدم و به هیچ عنوان هم احساس غربیگی در ایران نکرده و نمیکنم. احساس میکنم در ترکیه هستم.
با کیهان کلهر چطور آشنا شدید؟
مدیر برنامههای کیهان به ترکیه آمده بود و ساز زدن من را دیده بود و با هم صحبت کردیم . من هم موسیقی کلهر را گوش دادم، خیلی خوشم آمد، احساس کردم که با قلبش مینوازد. علاقمند به کار با او شدم و همکاریهایمان آغاز شد.
با توجه به اجراهای زیادی که همراه با کیهان کلهر داشتید، چقدر مردم ترکیه او را میشناسند؟
الان هرکسی که در ترکیه من را میشناسد، کیهان را هم میشناسد اما قبل از آن کلهر خیلی در ترکیه کنسرت نداده بود، مردم خیلی نمیشناختندش اما الان دیگر اوضاع فرق کرده.
شما با چه گروههایی طی این سالها کار کردهاید؟
معمولا من تنهایی کنسرت میدهم. در ترکیه با عارف ساء کنسرت میدهم اما با ارکسترهای مختلفی از جمله ارکستر فیلارمونیک وین، ارکستر سمفونیکهای مختلف و...کنسرت داشتهام.
تا چه اندازه با موسیقی سنتی ایران آشنایی دارید؟
خیلی زیاد موسیقی سنتی ایران را شنیدهام. موسیقی ایرانی شبیه به موسیقی ماست و من از مدتها قبل به این موسیقی گوش کردهام. قبل از آشناییام به کلهر هم به موسیقیاش گوش داده بودم.
چرا با توجه به شباهتهایی که موسیقی سنتی ایران و موسیقی ترکیه به هم دارند، همنوازی موزیسینهای این دو کشور اینقدر کم است؟
همکاری موسیقیدانهای ایرانی و ترکیهای مسئلهای است که هنوز کشف نشده است. اگر اینها کنار هم قرار بگیرند به راحتی با هم کنار میآیند چون نقاط مشترک زیادی دارند. اولین بار کیهان این را کشف کرد تا فضایی به وجود آمد که نقاط مشترک را کشف کردیم. اصلا سخت نبود. وقتی با کیهان هستم انگار با یک هم وطن که خیلی خوب مرا میفهمد نشستهام. او هم مرا خیلی خوب درک میکند و هم موسیقیام را. احساسات مرا میفهمد و درک خوبی از فضای کلی کار من دارد. سعی نمیکند خودش را جلو بیندازد. ما مثل دو آشپز هستیم که هدفمان پخت یک غذای خوشمزه است.
ما با هم هماهنگیم و فکر میکنم این یک شیوه خوب کار کردن است. دوستی هم یکی از ضرورتهای این همکاری است. من در حین کار از کیهان انرژی میگیرم. بسیاری از شنوندههای کارمان در ترکیه، آمریکا و اروپا به ما میگویند که انگار یک نفر دارد روی سن ساز میزند. کافی است تا شما هم چشمانتان را ببندید، آنگاه فکر میکنید یک نوازنده دارد ساز میزند. اصلا هدف از اجرای دونفره هم همین است که فکر کنی یک نفر دارد ساز میزند. من و کلهر به کارمان ایمان داریم.
چه سبکی را در نوازندگی دنبال میکنید و ماجرای نوازندگی باقلاما با انگشت چیست؟
از قدیم در ترکیه این ساز با انگشت نواخته میشده نه با مضراب. یواش یواش با مضراب زدن مرسوم شد. دلیلش هم آمدن عود بود که با مضراب نواخته میشد و این تبدیل به عادت شد. من به دهاتهای مختلف سر زدم و دیدم که آنجا ساز را با دست مینوازند. برایم با دست نواختن این ساز بسیار جذاب است. سعی کردم این تکنیک را گسترش دهم چرا که نوازنده بیواسطه با سازش در ارتباط است و این احساس خیلی خوبی است. در ایران ساز تنبور به این شکل نواخته میشود. در این کنسرت من بخش اول را با دست و بخش دوم را با مضراب مینوازم.
جایگاه عارف ساء به عنوان استاد موسیقی شما در ترکیه کجاست؟
او در ترکیه هنرمند بسیار مهمی است. برای معرفی و گسترش باقلاما در ترکیه تلاش بسیار زیادی کرده است و در راس باقلامانوازان است. صدها باقلامانواز در سایه او پرورش پیدا کردهاند. ساء از 40 سال پیش کارش را آغاز کرده.
الان وضعیت موسیقی سنتی در ترکیه چطور است؟
موسیقی سنتی ترکیه طرفداران خاص خودش را دارد. گروهی هستند که زیر سایه اجراهای خوب، نوازندگان و خوانندههای خوب گسترش پیدا میکنند و بزرگتر میشوند. البته تعداد افرادی که به این موسیقی میپردازند زیاد نیست. به هر حال طرفداران موسیقی پاپ خیلی بیشتر هستند و به آن معنا موسیقی سنتی طرفداری ندارد. گروههای زیادی در موسیقی سنتی هستند که علاقه به فعالیت دارند اما چون مخاطب ندارند نمیتوانند فعالیت کنند. موسیقی پاپ به سرعت تولید میشود و مخاطب هم به همان سرعت آن را میشنود اما برای شنیدن موسیقی سنتی باید فکر گذاشت و خود را خسته کرد. باید این موسیقی را با دقت گوش داد.
باقلاما ساز ویژه ترکیه است، چرا جهانی نشده است؟
گروهی که باقلاما مینوازند، خیلی فعالیتهای بینالمللی ندارند. در ترکیه محلی به نام «آنادولو» وجود دارد که در آنجا بیشتر این ساز نواخته میشود و همانجا هم بیشتر گوش داده میشود. اما کم کم کنسرتهایی برای این ساز برگزار میشود و مردم این ساز را بیشتر میشناسند.
از نظر شما همنشینی کمانچه و باقلاما چرا زیباست؟
ساز من و ساز کلهر همدیگر را کامل میکنند. یکی صدای بلندتری دارد و یکی کوتاهتر. یکی دینامیک است و دیگری احساساتی. ترکیب این دینامیک بودن و احساساتی بودن ترکیب جالبی است. کمانچه ساز احساسیتر و باقلاما ساز دینامیکتری است. ترکیب این دو کنار هم یک اصالت به وجود میآورد.
اولین بار که این صداها را کنار هم گوش دادید ترکیبشان را چطور دیدید؟
در ترکیه سازی به نام کمانه هست که صدایش شبیه به کمانچه است و آن را در دهاتهای آنادولو مینوازند. وقتی صدای ساز کلهر را شنیدم یاد قدیمها افتادم و اصلا صدای غریبهای برایم نبود و خیلی باهیجان آن را نواختم. امیدوارم که این کنسرت هم خیلی خوب برگزار شود چرا که کیهان هنرمند شناختهشدهای در ایران است.
اردال ارزنجان از هنرمندان بسیار شناخته شده در عرصه موسیقی سنتی ترکیه و نوازندگی ساز باقلاما است. او که متولد 1971 است بعد از سنین کودکی شروع به بررسی آداب و رسوم مردم منطقه محل زندگی خود کرد و در همان سنین با ساز باقلاما آشنا شد. سال 1981 ساکن استانبول شد و در سال 1985 در کلاس موسیقی «عارف ساء» که یکی از اساتید موسیقی در ترکیه محسوب میشود، شروع به تحصیل کرد.
سال 1989 به مدرسه دولتی موسیقی ترکیه در گروه علوم پایه وارد شد و در خصوص تکنیک بدون مضراب نواختن باقلاما تحقیق کرد. او دانشگاه را با ارائه پایان نامهای تحت عنوان «اجرا و نتاسیون تکنیک با انگشت نواختن در ساز باقلاما» به پایان رساند.
در سال 1994 پس از آماده کردن نخستین آلبوم تک نوازی خود با نام «توره» (عرف و آداب اجتماعی)، آلبومهای تکنوازی «غریب»، «در راههای غربت»، «آناتولی» (مربوط به سازها و ادوات موسیقی سازی) و «دستمال بگیر» را ارائه کرد. همچنین آلبوم «عشق ما ترانههای ملی» را همراه با تولگا ساء و اسماعیل اوزدن، آلبوم «عشق ما ترانههای ملی 2» را همراه با تولگا ساء و یلماز چلیک و آلبوم «عشق ما ترانههای ملی 3» را همراه با تولگا ساء، یلماز چلیک و محرم تمیز آماده کرد. در هفتمین ماه سال 2006 هم آلبوم تکنوازی او با عنوان «کاروان» بیرون آمد. در سال 1996 او در شهر کلن با حمایت رومان هرزوگ رئیس جمهور همراه عارف ساء و ارول پارلاک کنسرتی با ارکستر فیلارمونیک کلن اجرا کرد. قطعات تنظیم شده برای این کنسرت در آلبومی به نام «کنسرتی برای باقلاما» به بازار آمد.
او که از برترین شاگردان عارف ساء به شمار میآید و از هنرمندان برجسته ترک در زمینه نوازندگی باقلاماست، در نیمه اول سال 2004 هم در وین با حمایت هینز فیچر رئیس جمهور اتریش کنسرتی اجرا کرد. اردال ارزنجان در پائیز سال 2004 همراه با کیهان کلهر کمانچه نواز ایرانی کنسرتهایی اجرا کرد و همچنین یک آلبوم موسیقی به نام «باد» که در ایران به نام «تا بیکران دوردست» شناخته میشود را آماده کرد. بعد از آن نیز هرساله او به همراه کلهر در کشورهای مختلف تورهای کنسرت داشته است.
به بهانه کنسرت او در ایران که از امشب در تالار وحدت آغاز میشود با او به گفتگو نشستهایم:
چه احساسی از برگزاری کنسرت، آن هم برای اولین بار در ایران دارید؟
بسیار هیجانزدهام. وقتی به ایران آمدم بر اساس گفتههای کلهر فکر میکردم که میخواهم به فضای 50 سال پیش ترکیه برگردم، سالهایی که در آن فرهنگ مردم از بین نرفته بود. احساس میکنم این روزها ریشههای موسیقی در ترکیه از بین رفته است اما 50 سال پیش اینطور نبود. من با این خیال به ایران آمدم و به هیچ عنوان هم احساس غربیگی در ایران نکرده و نمیکنم. احساس میکنم در ترکیه هستم.
با کیهان کلهر چطور آشنا شدید؟
مدیر برنامههای کیهان به ترکیه آمده بود و ساز زدن من را دیده بود و با هم صحبت کردیم . من هم موسیقی کلهر را گوش دادم، خیلی خوشم آمد، احساس کردم که با قلبش مینوازد. علاقمند به کار با او شدم و همکاریهایمان آغاز شد.
با توجه به اجراهای زیادی که همراه با کیهان کلهر داشتید، چقدر مردم ترکیه او را میشناسند؟
الان هرکسی که در ترکیه من را میشناسد، کیهان را هم میشناسد اما قبل از آن کلهر خیلی در ترکیه کنسرت نداده بود، مردم خیلی نمیشناختندش اما الان دیگر اوضاع فرق کرده.
شما با چه گروههایی طی این سالها کار کردهاید؟
معمولا من تنهایی کنسرت میدهم. در ترکیه با عارف ساء کنسرت میدهم اما با ارکسترهای مختلفی از جمله ارکستر فیلارمونیک وین، ارکستر سمفونیکهای مختلف و...کنسرت داشتهام.
تا چه اندازه با موسیقی سنتی ایران آشنایی دارید؟
خیلی زیاد موسیقی سنتی ایران را شنیدهام. موسیقی ایرانی شبیه به موسیقی ماست و من از مدتها قبل به این موسیقی گوش کردهام. قبل از آشناییام به کلهر هم به موسیقیاش گوش داده بودم.
چرا با توجه به شباهتهایی که موسیقی سنتی ایران و موسیقی ترکیه به هم دارند، همنوازی موزیسینهای این دو کشور اینقدر کم است؟
همکاری موسیقیدانهای ایرانی و ترکیهای مسئلهای است که هنوز کشف نشده است. اگر اینها کنار هم قرار بگیرند به راحتی با هم کنار میآیند چون نقاط مشترک زیادی دارند. اولین بار کیهان این را کشف کرد تا فضایی به وجود آمد که نقاط مشترک را کشف کردیم. اصلا سخت نبود. وقتی با کیهان هستم انگار با یک هم وطن که خیلی خوب مرا میفهمد نشستهام. او هم مرا خیلی خوب درک میکند و هم موسیقیام را. احساسات مرا میفهمد و درک خوبی از فضای کلی کار من دارد. سعی نمیکند خودش را جلو بیندازد. ما مثل دو آشپز هستیم که هدفمان پخت یک غذای خوشمزه است.
ما با هم هماهنگیم و فکر میکنم این یک شیوه خوب کار کردن است. دوستی هم یکی از ضرورتهای این همکاری است. من در حین کار از کیهان انرژی میگیرم. بسیاری از شنوندههای کارمان در ترکیه، آمریکا و اروپا به ما میگویند که انگار یک نفر دارد روی سن ساز میزند. کافی است تا شما هم چشمانتان را ببندید، آنگاه فکر میکنید یک نوازنده دارد ساز میزند. اصلا هدف از اجرای دونفره هم همین است که فکر کنی یک نفر دارد ساز میزند. من و کلهر به کارمان ایمان داریم.
چه سبکی را در نوازندگی دنبال میکنید و ماجرای نوازندگی باقلاما با انگشت چیست؟
از قدیم در ترکیه این ساز با انگشت نواخته میشده نه با مضراب. یواش یواش با مضراب زدن مرسوم شد. دلیلش هم آمدن عود بود که با مضراب نواخته میشد و این تبدیل به عادت شد. من به دهاتهای مختلف سر زدم و دیدم که آنجا ساز را با دست مینوازند. برایم با دست نواختن این ساز بسیار جذاب است. سعی کردم این تکنیک را گسترش دهم چرا که نوازنده بیواسطه با سازش در ارتباط است و این احساس خیلی خوبی است. در ایران ساز تنبور به این شکل نواخته میشود. در این کنسرت من بخش اول را با دست و بخش دوم را با مضراب مینوازم.
جایگاه عارف ساء به عنوان استاد موسیقی شما در ترکیه کجاست؟
او در ترکیه هنرمند بسیار مهمی است. برای معرفی و گسترش باقلاما در ترکیه تلاش بسیار زیادی کرده است و در راس باقلامانوازان است. صدها باقلامانواز در سایه او پرورش پیدا کردهاند. ساء از 40 سال پیش کارش را آغاز کرده.
الان وضعیت موسیقی سنتی در ترکیه چطور است؟
موسیقی سنتی ترکیه طرفداران خاص خودش را دارد. گروهی هستند که زیر سایه اجراهای خوب، نوازندگان و خوانندههای خوب گسترش پیدا میکنند و بزرگتر میشوند. البته تعداد افرادی که به این موسیقی میپردازند زیاد نیست. به هر حال طرفداران موسیقی پاپ خیلی بیشتر هستند و به آن معنا موسیقی سنتی طرفداری ندارد. گروههای زیادی در موسیقی سنتی هستند که علاقه به فعالیت دارند اما چون مخاطب ندارند نمیتوانند فعالیت کنند. موسیقی پاپ به سرعت تولید میشود و مخاطب هم به همان سرعت آن را میشنود اما برای شنیدن موسیقی سنتی باید فکر گذاشت و خود را خسته کرد. باید این موسیقی را با دقت گوش داد.
باقلاما ساز ویژه ترکیه است، چرا جهانی نشده است؟
گروهی که باقلاما مینوازند، خیلی فعالیتهای بینالمللی ندارند. در ترکیه محلی به نام «آنادولو» وجود دارد که در آنجا بیشتر این ساز نواخته میشود و همانجا هم بیشتر گوش داده میشود. اما کم کم کنسرتهایی برای این ساز برگزار میشود و مردم این ساز را بیشتر میشناسند.
از نظر شما همنشینی کمانچه و باقلاما چرا زیباست؟
ساز من و ساز کلهر همدیگر را کامل میکنند. یکی صدای بلندتری دارد و یکی کوتاهتر. یکی دینامیک است و دیگری احساساتی. ترکیب این دینامیک بودن و احساساتی بودن ترکیب جالبی است. کمانچه ساز احساسیتر و باقلاما ساز دینامیکتری است. ترکیب این دو کنار هم یک اصالت به وجود میآورد.
اولین بار که این صداها را کنار هم گوش دادید ترکیبشان را چطور دیدید؟
در ترکیه سازی به نام کمانه هست که صدایش شبیه به کمانچه است و آن را در دهاتهای آنادولو مینوازند. وقتی صدای ساز کلهر را شنیدم یاد قدیمها افتادم و اصلا صدای غریبهای برایم نبود و خیلی باهیجان آن را نواختم. امیدوارم که این کنسرت هم خیلی خوب برگزار شود چرا که کیهان هنرمند شناختهشدهای در ایران است.
منبع:
خبرآنلاین
تاریخ انتشار : دوشنبه 22 شهریور 1389 - 00:00
دیدگاهها
دوست گرامی ، عارف " ساق " نه عارف ساء !
افزودن یک دیدگاه جدید