جدي جدي دوستان ما انگار كاري ندارند جر اينكه بنشينند و ببينند كي به كي چي گفته و بيفتند به تسويه حساب.آقاي مختاباد روزنامه نگار يك هو ناشناس مي شود.او را با برادرش اشتباه ميگيرند.بعد هم باران فحش و ناسزا.آقا جان خانم حان آيا كسي حق ندارد وقتي از كنسرتي خوشش نيايد نقدش كند.اين چه برخوردي است.ببينيد در مجلسي در خانه هنرمندان آقاي ناصر تقوايي حرفش را با بسمالله شروع كرد عدهاي براشفتند.بابا اعتقادش است.شعار دموكراسي هم ميدهيد!مختاباد يك ايرادي از كار گرفته و احتمالا از برخي مسايل هم خبر داشته از جمله نارضايتي صاجبان اثر از اجرا يا تنظيم.مطلبي هم نوشته.من نميگويم حرف آقاي محتاباد وحي منزل است.اما ميتواند يك نظر باشد از هزاران نظر.حالا به مدرك دكتري برادرش گير بدهيد دستتان بيايد كه مختابادها بي سوادند جيره خوارند يا هزار و يك عيب گفته و ناگفته ديگر در مختاباد كشف كنيد هم تغييري در صورت مسئله پيش نمي ايد.آقايان موسايي و دولتآبادي كه سفارش دهنده اثر و صاجب اثر خوششان نيامده و نيامدهاند.حتي بليتي را كه برايش سر و دست ميشكستند پس فرستادهاند.ديگراني هم كه رفته بودند اثر را تماشا كنند به عشق كليدر رفته بودند.باقي همه افسانه است.ضمنا دقت كنيد كه مختاباد اين همه بد و بيراهي را كه به او مي گويند سانسور نمي كند.همين نشانه روراستي اش نيست؟
جدي جدي دوستان ما انگار كاري ندارند جر اينكه بنشينند و ببينند كي به كي چي گفته و بيفتند به تسويه حساب.آقاي مختاباد روزنامه نگار يك هو ناشناس مي شود.او را با برادرش اشتباه ميگيرند.بعد هم باران فحش و ناسزا.آقا جان خانم حان آيا كسي حق ندارد وقتي از كنسرتي خوشش نيايد نقدش كند.اين چه برخوردي است.ببينيد در مجلسي در خانه هنرمندان آقاي ناصر تقوايي حرفش را با بسمالله شروع كرد عدهاي براشفتند.بابا اعتقادش است.شعار دموكراسي هم ميدهيد!مختاباد يك ايرادي از كار گرفته و احتمالا از برخي مسايل هم خبر داشته از جمله نارضايتي صاجبان اثر از اجرا يا تنظيم.مطلبي هم نوشته.من نميگويم حرف آقاي محتاباد وحي منزل است.اما ميتواند يك نظر باشد از هزاران نظر.حالا به مدرك دكتري برادرش گير بدهيد دستتان بيايد كه مختابادها بي سوادند جيره خوارند يا هزار و يك عيب گفته و ناگفته ديگر در مختاباد كشف كنيد هم تغييري در صورت مسئله پيش نمي ايد.آقايان موسايي و دولتآبادي كه سفارش دهنده اثر و صاجب اثر خوششان نيامده و نيامدهاند.حتي بليتي را كه برايش سر و دست ميشكستند پس فرستادهاند.ديگراني هم كه رفته بودند اثر را تماشا كنند به عشق كليدر رفته بودند.باقي همه افسانه است.ضمنا دقت كنيد كه مختاباد اين همه بد و بيراهي را كه به او مي گويند سانسور نمي كند.همين نشانه روراستي اش نيست؟