15اردیبهشت1402
متن ترانه
بارفتنت
هر روز من
جامانده در
دستان شب
دور از تو من
افتادهام
در بند این
زندان شب
با بغض این
شبْغصهها
در حسرتت
آشفتهام
بعد از تو با
دیوارها
دردِ دلم
را گفتهام
درگیر این
تنهاییم
میسوزم از
هجران تو
گم میشوم
در بی کسی
سردرگمم
حیران تو
بعد از تو چون
دیوانهها
دنیای من
در هَم شده
هر لحظهام
بی تو ببین
تکرار غم
در غم شده
رفتی و رفت
آرامشم
دلتنگم و
بی طاقتم
رفتی و من
گاهی تو را
میبینمت
در خلوتم
افزودن یک دیدگاه جدید