منم اون آدمی که این روزا
خنده هاش از رو بی خیالیش نیست
واسه ی عشق زود بود ولی
عاشقی سن و سال حالیش نیست
یه نفر بی خبر رسید از راه
فکر این قلب گوشه گیرو نکرد عشق تقصیر خنده های تو بود
که مراعات هیچ چی رونکرد
تو بهم حس زندگی دادی
توُ شبایی که شکل درد شدم
من همون آرزوی کوچیکم
که یه شب با یه گریه مرد شدم
منم اون آدمی که این روزا
خنده هاش از رو بی خیالیش نیست
واسه ی عشق زود بود ولی
عاشقی سن و سال حالیش نیست
من یه شب زندگیمو بخشیدم
به کسی که تموم قلبم بود
به کسی که برای دل بستن
همه ی زندگیم براش کم بود
اومدی تا تموم دنیامو
پر رنگای گرم و شاد کنم
تو ندونسته خواستی ازمن
تا به احساسم اعتماد کنم
و بهم حس زندگی دادی
توُ شبایی که شکل درد شدم
من همون آرزوی کوچیکم
که یه شب با یه گریه مرد شدم
منم اون آدمی که این روزا
خنده هاش از رو بی خیالیش نیست
واسه ی عشق زود بود ولی
عاشقی سن و سال حالیش نیست
افزودن یک دیدگاه جدید