اون روزا، آفتاب - 2
«محمد صالحعلا» از موزیسینهایی که دوستشان دارد میگوید... قسمت دوم؛ فرهاد مهراد
مشاور هنری:
بنیامین اثباتی
مدیر تولید:
سما بابایی
تصویر:
محیا فرمانی
تدوین:
محیا فرمانی
موسیقی ما - «محمد صالحعلا» - شاعر، ترانهسُرا و هنرمند- در برنامهی «اون روزا آفتاب» به تهیهکنندگی سایت «موسیقی ما» و تصویر سازی «محیا فرمانی» دربارهی موسیقیدانانِ مورد علاقهی خود میگوید.
او این بار در «اون روزا آفتاب» از «فرهاد مهراد» میگوید. از خوانندهای که سرآمدِ خوانندگانِ مردموار است. او «فرهاد» را دوست دارد، شیفتهی آن سیگارِ روشنی شده است که یکروز در اجرای تلویزیونیاش میانِ خرکِ سوم و چهارمش گذاشته بود و میانِ خواندنِ ترانهاش، خاکستر میشد و روی زمین میریخت. «فرهاد» یکباری نقدی روی یکی از تئاترهای «صالحعلا» نوشت و به او ایراد گرفت؛ اما آقای شاعر آنقدری هوادارِ او بوده که آنروز که آن سیاستمدارِ معروف در مجلسی به طعنه میگوید که «فرهاد ادای ادیت پیاف را در میآورد»، با همهی اهلِ مدارایی و روامداریش با او درگیر میشود و هنوز که هنوز است یادش میافتد و از خودش تعجب میکند.
او این بار در «اون روزا آفتاب» از «فرهاد مهراد» میگوید. از خوانندهای که سرآمدِ خوانندگانِ مردموار است. او «فرهاد» را دوست دارد، شیفتهی آن سیگارِ روشنی شده است که یکروز در اجرای تلویزیونیاش میانِ خرکِ سوم و چهارمش گذاشته بود و میانِ خواندنِ ترانهاش، خاکستر میشد و روی زمین میریخت. «فرهاد» یکباری نقدی روی یکی از تئاترهای «صالحعلا» نوشت و به او ایراد گرفت؛ اما آقای شاعر آنقدری هوادارِ او بوده که آنروز که آن سیاستمدارِ معروف در مجلسی به طعنه میگوید که «فرهاد ادای ادیت پیاف را در میآورد»، با همهی اهلِ مدارایی و روامداریش با او درگیر میشود و هنوز که هنوز است یادش میافتد و از خودش تعجب میکند.
افزودن یک دیدگاه جدید