7 اسفند 1397
با مجوز دفتر موسیقی ارشاد
متن ترانه
ازاین افکار بیزارم از این ذهن غبار آلود
از این حسی که تا دیروز برام مثل یه رویا بود
از این روزهای بی مهرو بدون همدم و یاور
از این جنگیدن تنها بدون جرم و بی داور
از این دار مکافات و از این ویرانه حیرانم
از این عصر پر از فقر و پر از نفرت گریزانم
از این تاریخ درد آور از این گفتار بی باور
از این پیمان بی عشقو طلوع طفل بی مادر
از این دنیای پستی که به پول و رتبه می نازه
از این نسلی که در جنگش به جرم عشق می بازه
از این سرب و از این گوله از این ویرانی و وحشت
از این مردن از این کشتن به زور ثروت و قدرت
از این خاکی که بی بنیاد ترسو دلهره دارم
واسه درمون این دردا فقط یک چاره کم دارم
تو ای همراه و هم قصه که عمری با تو بیدارم
بپرس از آسمون امشب چه راهی پیش رو دارم
من از مهدِ دليرانم صداي قلبِ ايرانم
که رویای جهانی خالی از خشم و تفنگ دارم
دیدگاهها
بسيار زيباست و روشنگر دنياي روشن و بدون جنگ و خون
چرا نمیاد
افزودن یک دیدگاه جدید