گفتوگو با مهرداد مهدی و آسو کهزادی به دلیل اجرا در برنامهی «موسیقی تجربه»
ارتباط هنرمند و مخاطب باید بیواسطه باشد
موسیقی ما- جوانِ 22 ساله، آن شبهایی که برای هزینهی تحصیلِ دانشگاهش خود را با فکر نواختن در خیابان آرام میکرد، تصورش را هم نمیکرد که روزگاری با همین کار بتواند اینچنین موفق شود. آلبومهایش – والسهای تهران و درنادئون- تا این اندازه موفق شود و از آن طرف خود آغازگر جریانی باشد که هر چه هست، این شهرِ دودگرفتهی نازیبا را زیباتر میکند. حالا او به همراه بسیاری گروههای دیگر در خیابان ساز مینوازند و میشود برای لحظاتی هم که شده؛ موسیقی نابی شنید که دوستش داشت و احساس کرد که این موسیقی زنده است. «مهرداد مهدی» حالا یک سالی است که همراه «آسو کهزادی» شده است و دارند با همراهی همدیگر با دستانِ خالی کارهای بزرگی میکنند. آنها هفدهم اسفند ماه در قالب «موسیقی تجربه» در تالار رودکی نواختند؛ این گفتوگو به همین بهانه انجام شد؛ خواندنِ حرفهای دو نوازندهی جوان را از دست ندهید؛ شاید انگیزهای شد برای اینکه یک روز ساز دستتان بگیرید و شما هم به زیبایی این شهر کمک کنید.
مهرداد مهدی: گاهی فکر میکنم ما بسیار آوانگارد هستیم. در خانه ما همیشه باز است و پنجشنبه ها – به جز ایامی خاص- همیشه اجرا داریم. میتوانم بگویم ما یکی از جاذبه های گردشگری تهران هستیم و خیلیها از خارج از کشور میآیند تا ما را ببینند،
مهرداد مهدی: انسانها همه یک گونه هستند ؛ اجرای اینچنینی برای اولین بار همانقدر برای من سخت بود که برای شما و مقدارش هم فرق ندارد.
مهرداد مهدی: «آسو» فرق بین بودن و نبودن خودش را ندیده است، وقتی او در اجرایی حضور دارد؛ اتفاقات بسیار خوشایندی رخ میدهد.
آسو کهزادی: بله موافقم؛ البته من تا به حال تنها ساز نزدهام.
مهرداد مهدی: باز هم مطمئن باش مخاطب احترام میگذارد.
آسو کهزادی: درست است؛ اما نمیتوانم انکار کنم که وقتی با دوستانم مینوازم؛ احساس امنیت بیشتری میکنم؛ ضمن اینکه وقتی چند نوازنده با هم هستند؛ اگر ری اکشن مخاطب کاملا قطع باشد -که خیلی وقتها پیش میآید- نوازندهها با هم ارتباط خودشان را دارند و در حالی که ساز میزنند از آن لذت میبرند.
مهرداد مهدی: بله؛ ولی نوازندگی تنها هم مراوده و مکاشفهای دارد که با جمع نواختن ندارد.
مهرداد مهدی: برای اولین بار فکر میکنی حتی آجر دیوار هم نگاهت میکند.
آسو کهزادی:-خیلی فشار زیادی بود؛ آنقدر که خودم هم تعجب کردم؛ چون فکر میکردم رشته ما همین بوده و ما این همه کنسرت دادیم؛ چرا حالا تا این اندازه این کار دشوار شده است؟
مهردادی مهدی: دقیقا، اگر نوازندهای سازش را خوب میزند کسی نمی تواند بگوید چون در خیابان میزند بد است. برخوردها آنطور که شما فکر میکنید، نیست. همه از من تشکر میکنند که در خیابان مینوازم. حتی زمانی که قرار است ما در خیابانها مینوازیم، استقبال به اندازهای زیاد میشود که گاهی خیابانها مسدود میشود. من خیلیوقتها واکنشهایی میگیرم که به شدت تحت تاثیر قرار میگیرم؛ مثلا نامهای برای من آمد که کسی در آن نوشته بود که با «والسهای تهران» عاشق شدم و ازدواج کردم و زندگی کردم. ببینید از من مستند ساختهاند؛ میدانید این یعنی چه؟ ظاهرا این اتفاق باید برای خوانندهها یا بازیگرها رخ دهد؛ نه کسی که فقط ساز میزند.
-آسو کهزادی: هیچ آلبوم بیکلامی نتوانسته است رکورد این آلبوم را بشکند.
آسو کهزادی: فکر میکنم مهرداد تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. خیلی از دانشجویان موسیقی جسارت این کار را پیدا کردهاند.
- اولینبار چطور ایدهی اجرای پرفورمنس در خیابان به ذهن شما رسید؟ در حال حاضر تعداد گروههایی که در فضاهای غیررسمی – جز سالن کنسرت- به اجرای برنامه میپردازند، بسیار زیاد شده است؛ اما شما زمانی این کار را انجام دادید که اجرای خیابانی – بگذارید از واژهی بهتری مثلا اجرای محیطی استفاده کنیم- در ایران چندان شناخته شده نبود. چطور شد که این ایده در شما شکل گرفت؟
- از کودکی درگیر موسیقی بودید یا به این شکل اجرا فکر میکردید؟
- تحصیلاتتان هم موسیقی بود؟
- و این در حالی است که شما شاگرد اول دانشگاه هستید؟
- آکاردئون را چگونه یاد گرفتید؟
- قبل از اینکه آکاردئون بنوازید، هیچ اجرایی در محیطهای باز داشتید؟
- و چند ساله بودید که این شکل اجرا را شروع کردید؟
- کدام میدان بود؟
- می توانید حس زمانی را که از منزل خارج شدید تا در خیابان ساز بزنید را توضیح دهید؟
- چرا ساز زدن برایتان این همه سخت بود؟
- قبول دارید که هنوز هم با این که تعداد گروهها زیاد شده؛ اما خیلیها تصور میکنند که این غایت یک موزیسین نیست؟
- اگر شما این امکان را داشتید که در سالنهای بزرگ اجرا داشته باشید باز هم در خیابان ساز میزدید؟
- چرا این امکان برای گروههای دیگر وجود ندارد؟
- شما به شکلی از این شکل پرفورمنس حرف میزدید که آدم راغب میشود حتما آن را امتحان کند.
- خب بعد از مدتی که در خیابان نواختید، وارد تئاتر شدید؟
- و اما همچنان به اجرای محیطی ادامه دادید؟
- و البته این اتفاق زودتر از پیشبینیهایتان رخ داد.
- و در فیلم آقای «فرهادی» - فروشنده- هم استفاده شد و حاشیههایی هم ایجاد کرد؟
- و بعد هم قطعه بسیار مورد توجه قرار گرفت و به اصطلاح پاپیولار شد؟
- الان که دغدغهی اصلی شما اجرای خیابانی است توجیه اقتصادی هم برایتان دارد؟ میتواند هزینههای زندگی شما را بپردازد؟
- خانم کهزادی شما هم از تجربهاتان در این خصوص میگویید؟
- چه چیزهایی؟
مهرداد مهدی: گاهی فکر میکنم ما بسیار آوانگارد هستیم. در خانه ما همیشه باز است و پنجشنبه ها – به جز ایامی خاص- همیشه اجرا داریم. میتوانم بگویم ما یکی از جاذبه های گردشگری تهران هستیم و خیلیها از خارج از کشور میآیند تا ما را ببینند،
- بطور میانگین چند نفر میآیند؟
- حالا شما نوازندهای شناخته شدهای هستید؛ حالا مقتصات اجرا در خیابان چه تفاوتی با آن زمان کرده است؟
- اما قبول دارید که این شکل اجرا جسارتی میطلبد که ممکن است همه آن را نداشته باشند؟
مهرداد مهدی: انسانها همه یک گونه هستند ؛ اجرای اینچنینی برای اولین بار همانقدر برای من سخت بود که برای شما و مقدارش هم فرق ندارد.
- *ولی برای شما به عنوان یک خانم باید ماجرا کاملا متفاوت باشد.
مهرداد مهدی: «آسو» فرق بین بودن و نبودن خودش را ندیده است، وقتی او در اجرایی حضور دارد؛ اتفاقات بسیار خوشایندی رخ میدهد.
- *یعنی هم خوبی هایش بیشتر میشود و هم عکسالعملهای منفی.
آسو کهزادی: بله موافقم؛ البته من تا به حال تنها ساز نزدهام.
مهرداد مهدی: باز هم مطمئن باش مخاطب احترام میگذارد.
آسو کهزادی: درست است؛ اما نمیتوانم انکار کنم که وقتی با دوستانم مینوازم؛ احساس امنیت بیشتری میکنم؛ ضمن اینکه وقتی چند نوازنده با هم هستند؛ اگر ری اکشن مخاطب کاملا قطع باشد -که خیلی وقتها پیش میآید- نوازندهها با هم ارتباط خودشان را دارند و در حالی که ساز میزنند از آن لذت میبرند.
مهرداد مهدی: بله؛ ولی نوازندگی تنها هم مراوده و مکاشفهای دارد که با جمع نواختن ندارد.
- *شما چه زمانی اولین بار در خیابان ساز زدید؟
مهرداد مهدی: برای اولین بار فکر میکنی حتی آجر دیوار هم نگاهت میکند.
آسو کهزادی:-خیلی فشار زیادی بود؛ آنقدر که خودم هم تعجب کردم؛ چون فکر میکردم رشته ما همین بوده و ما این همه کنسرت دادیم؛ چرا حالا تا این اندازه این کار دشوار شده است؟
- با توجه به این که کار شما نوازندگی است و بههر حال هنوز مرزبندیهایی در این خصوص وجود دارد، نگران نبودید که اینکار به شخصیت حرفهای شما لطمه بزند؟
مهردادی مهدی: دقیقا، اگر نوازندهای سازش را خوب میزند کسی نمی تواند بگوید چون در خیابان میزند بد است. برخوردها آنطور که شما فکر میکنید، نیست. همه از من تشکر میکنند که در خیابان مینوازم. حتی زمانی که قرار است ما در خیابانها مینوازیم، استقبال به اندازهای زیاد میشود که گاهی خیابانها مسدود میشود. من خیلیوقتها واکنشهایی میگیرم که به شدت تحت تاثیر قرار میگیرم؛ مثلا نامهای برای من آمد که کسی در آن نوشته بود که با «والسهای تهران» عاشق شدم و ازدواج کردم و زندگی کردم. ببینید از من مستند ساختهاند؛ میدانید این یعنی چه؟ ظاهرا این اتفاق باید برای خوانندهها یا بازیگرها رخ دهد؛ نه کسی که فقط ساز میزند.
- بله، والسهای تهران از معدود قطعاتِ بیکلامی است که به شدت شنیده شد.
- اصلا موسیقی مگر خانه و شهر و جا دارد؟
- خانم کهزادی، از زمانی که شما به این شکل نوازندگی میکنید، پیشنهادات حضور رسمیتان کم شده است یا خیر؟ مثلا حضور در فلان ارکستر.
- آقای مهدی چرا نوازنده آکاردئون تا این اندازه کم است؟
- الان چند نوازنده شاخص آکاردئون در ایران داریم؟
- ولی عکس آن چقدر نوازنده ویلن داریم.
- چه شد که شما ویلن را انتخاب کردید؟
- و در هلند موسیقی الکترونیک خواندید؛ چطور بعد از موسیقی کلاسیک، به سمت این موسیقی رفتید؟
- برسیم به درنادئون، این اثر موفق تر شدیا والس تهران؟
-آسو کهزادی: هیچ آلبوم بیکلامی نتوانسته است رکورد این آلبوم را بشکند.
- *سبک درنادئون چیست؟
- *الان وضعیت موسیقی گروههایی که در شهر مینوازند به نظر شما چطور است؟
آسو کهزادی: فکر میکنم مهرداد تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. خیلی از دانشجویان موسیقی جسارت این کار را پیدا کردهاند.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 20 اسفند 1396 - 13:08
افزودن یک دیدگاه جدید