گفتوگو با کلمنز بارتولومی و ماتیاس بیتمن به بهانه اجرایشان در بیستون و موزه موسیقی:
نمیخواهیم چیزی را ساده به دست بیاوریم
موسیقی ما - «ماتیاس بارتولومی» و «کلمنز بیتمن» دو نوازنده اتریشی کهسال گذشته در ایران به اجرای برنامه پرداخته بودند، به ایران آمدند و دو اجرای موفق داشتند، یکی در بیستون و در قالب شبهای موسیقی بارانا و دیگری در موزهی موسیقی. یکی از این دو موزیسین «بارتولومی» مدرنتر است و دیگری نگاهی قدیمیتردارد؛ اما حالا موزیکی که اجرا میکنند، با استفاده از سازهای کلاسیک است که نتیجهی آن، یک موزیک مدرن است. آنها میگویند با تمام احترامی که برای موزیک کلاسیک قایل هستند، موسیقیجدیدی را تولید میکنند. با این دو موزیسین به گفتوگو نشستهایم:
کلمنز بیتمن: من هم از ابتدا ویولون مینواختم و شروع کارم با موسیقیکلاسیک بود؛ اما زمانی که 20 ساله بودم به موسیقی «جز» علاقهمند شدم و فعالیتهایم را در این زمینه ادامه دادم. در این میان «ماندولا»، هم ساز ابداعی خودم است؛ یعنی این سازی نیست که بشود جای دیگری آنرا یاد گرفت و من بر اساس دانش خودم آن را ساختم و نواختنش را ادامه دادم.
ماتیاس بارتولومی: من هم از موسیقی کاملا کلاسیک و از یکخانوادهی موسیقایی آمدم و حالا چهارمین نسلی هستم که دارم در زمینهی موسیقی کلاسیک فعالیت میکنم. پدرم هم نوازندی ویولونسلبود.
کلمنز بارتولومی: همانطور که «ماتیاس» راک را یک فلسفهی موسیقی تعریف کرد؛ من هم آن را یک رویکرد به موسیقی تعریف میکنم و حیت آن را یک نوع زندگی میدانم. البته موسیقی ما «راک» به معنای کاملِ آن نیست، ما در موسیقیامان از موسیقی جز و کلاسیک هم بهره میگیریم و در کنار آن المانهای موسیقی راک را هم داریم. میخواهم یک چیز مهم در موسیقی خودمان – در آنچه مینویسیم- بگویم؛ ما هر دو یک عنصر مهم در موسیقیامان داریم و آن اینکه میخواهیم حداکثر صدا را تولید کنیم و به اصطلاح اجرای بلندی داشته باشیم؛ انگار میخواهیم با موسیقیامان یک دیوار درست کنیم و البته همانطور که «ماتیاس» گفت ما خیلی دوست نداریم نسبتِ موزیسین راک را به ما بدهند، اگرچه این سبک از موسیقی بخشی از دغدغهامان نیز به حساب میآید؛ برای مثال «ماتیاس» در یکی از ارکسترهای مهم وین نوازندگی میکرد؛ اما حتی همان ارکستر هم یک نگاه راک به موسیقی وجود داشت.
کلمنز بارتولومی: چیزی که در اجرای ما مشاهده میشود، به نوعی رابطهی ما را با همدیگر نشان میدهد، همان چیزی که در آهنگسازی ما هم وجود داد. میتوانم بگویم «ماتیاس» مثل صخره است. از اولین باری که او را دیدم، یک شخصیت باثباتی داشت و یک هدف مشخص و این کار را برای من آسانتر میکند. او در گروه مرکزیت دارد و من میتوانم خودم جهت را مشخص کنم.
کلمنز بارتولومی: مادامی که ما این احساس را داشته باشیم که میتوانیم چیز جدیدی را کشف کنیم، به همکاری با یکدیگر ادامه میدهیم. ما البته کارهای شخصی خودمان را هم انجام میدهیم و هر کدام اجراهای شخصی و مدیربرنامههای خودمان را داریم.
بله هر اجرایی زندهاش بهتر است؛ اما انگار آدم با دیدن کنسرتهای شما متوجه میشود که این صداها با تکنیکهای خاصی ایجاد میشود.
کلمنز بارتولومی: این حرف، یک نظر کاملا شخصی است، شاید کسی به بعد دیگری از حرفهای ما توجه داشته باشد؛ اما در نقطهای که من با نظر شما موافق هستم اهمیت اجرای زنده است که در هیچ موسیقیای نمیتوان آن را نادیده گرفت.
- پیش از هر بحثی، دربارهی سابقهی موسیقیاتان میگویید؟اینکه چه موسیقیهایی تحصیل کرده و چه موسیقیهاییرا دوست داشتید؟
- این دو پیشینهی متفاوت چگونه به یک نقطهی مشترک رسید؟
کلمنز بیتمن: من هم از ابتدا ویولون مینواختم و شروع کارم با موسیقیکلاسیک بود؛ اما زمانی که 20 ساله بودم به موسیقی «جز» علاقهمند شدم و فعالیتهایم را در این زمینه ادامه دادم. در این میان «ماندولا»، هم ساز ابداعی خودم است؛ یعنی این سازی نیست که بشود جای دیگری آنرا یاد گرفت و من بر اساس دانش خودم آن را ساختم و نواختنش را ادامه دادم.
ماتیاس بارتولومی: من هم از موسیقی کاملا کلاسیک و از یکخانوادهی موسیقایی آمدم و حالا چهارمین نسلی هستم که دارم در زمینهی موسیقی کلاسیک فعالیت میکنم. پدرم هم نوازندی ویولونسلبود.
- اما جالب است که حالا این نوع موسیقی را مینوازید. در ایرانتصوری که از موسیقی راک وجود دارد، بسیار پراکنده است و کسی نمیتواند تعریف دقیقی از آن ارایه دهد. انگار همین که سازهایی چون گیتار الکتریک، بیس و درامز در یک موسیقی وجود داشته باشد، میتواند به این نام خوانده شود، اما تصورشما از آنچه سبک راک را میسازد، چیست؟
کلمنز بارتولومی: همانطور که «ماتیاس» راک را یک فلسفهی موسیقی تعریف کرد؛ من هم آن را یک رویکرد به موسیقی تعریف میکنم و حیت آن را یک نوع زندگی میدانم. البته موسیقی ما «راک» به معنای کاملِ آن نیست، ما در موسیقیامان از موسیقی جز و کلاسیک هم بهره میگیریم و در کنار آن المانهای موسیقی راک را هم داریم. میخواهم یک چیز مهم در موسیقی خودمان – در آنچه مینویسیم- بگویم؛ ما هر دو یک عنصر مهم در موسیقیامان داریم و آن اینکه میخواهیم حداکثر صدا را تولید کنیم و به اصطلاح اجرای بلندی داشته باشیم؛ انگار میخواهیم با موسیقیامان یک دیوار درست کنیم و البته همانطور که «ماتیاس» گفت ما خیلی دوست نداریم نسبتِ موزیسین راک را به ما بدهند، اگرچه این سبک از موسیقی بخشی از دغدغهامان نیز به حساب میآید؛ برای مثال «ماتیاس» در یکی از ارکسترهای مهم وین نوازندگی میکرد؛ اما حتی همان ارکستر هم یک نگاه راک به موسیقی وجود داشت.
- چه اتفاقی میافتد که نوازندههایی که سازشان کلاسیک است و صدادهی دیگری دارند، به این موسیقی روی میآورند؟ پرفورمنسی هم که حینِ اجرا دارید، اتفاقا پرفورمنس نوازندههای موسیقی کلاسیک نیست.
- چه موسیقیهایی گوش میدادید؟
- دربارهی پرفورمنس اجرایتان توضیح میدهید؟
کلمنز بارتولومی: چیزی که در اجرای ما مشاهده میشود، به نوعی رابطهی ما را با همدیگر نشان میدهد، همان چیزی که در آهنگسازی ما هم وجود داد. میتوانم بگویم «ماتیاس» مثل صخره است. از اولین باری که او را دیدم، یک شخصیت باثباتی داشت و یک هدف مشخص و این کار را برای من آسانتر میکند. او در گروه مرکزیت دارد و من میتوانم خودم جهت را مشخص کنم.
- موسیقی شما المانهای الکترونیک دارد، اما این دوئت، ابزار الکترونیکی ندارد و کاملا آکوستیک است؛ برای مثال ویولون در برخی لحظات صدای گیتار الکترونیک میدهد و شما به عنوان نوازنده گاهی به آن نویز میدهید. فلسفهی تولید این صداهای شبه الکترونیک از سازهای آکوستیک چیست؟
- چرا برای تولید صداهای الکترونیک که میتواند موزیکِ شما را کاملتر کند، سینتی سایزر را به سازبندیاتان اضافه نمیکنید؟
- برای موسیقیاتان روندی دارید؟ یعنی میخواهید آن را به یک جای خاصی برسانید؟
کلمنز بارتولومی: مادامی که ما این احساس را داشته باشیم که میتوانیم چیز جدیدی را کشف کنیم، به همکاری با یکدیگر ادامه میدهیم. ما البته کارهای شخصی خودمان را هم انجام میدهیم و هر کدام اجراهای شخصی و مدیربرنامههای خودمان را داریم.
- فقط دو آلبوم منتشر شده دارید.
- گروه ثابت میماند؟
- تجربه تصویری موسیقیاتان انگار برای مخاطب لذتبخشتر است تا شنیدن سیدی.
بله هر اجرایی زندهاش بهتر است؛ اما انگار آدم با دیدن کنسرتهای شما متوجه میشود که این صداها با تکنیکهای خاصی ایجاد میشود.
کلمنز بارتولومی: این حرف، یک نظر کاملا شخصی است، شاید کسی به بعد دیگری از حرفهای ما توجه داشته باشد؛ اما در نقطهای که من با نظر شما موافق هستم اهمیت اجرای زنده است که در هیچ موسیقیای نمیتوان آن را نادیده گرفت.
- و بالاخره اینکه تجربهی اجرا در ایران چطور بود؟
تاریخ انتشار : شنبه 3 مهر 1395 - 17:28
افزودن یک دیدگاه جدید