4 دی 1400
متن ترانه
بر بلندای تو ای خاک خدایی
در افق عشق سه رنگی دیده ام من
هر زمان از مرز گلگونت سخن بود
سر به پای خاک تو بخشیده ام من
با تو خواندم دم به دم شعر رهایی
مانده ام آزاد و برپا مثل کوهت
رو به امواج خلیج فارس هستم
غرق نام پرغرور پرشکوهت
ای فدایت جان من جان من ایران من
پاگرفت از خاک تو عشق من ایمان من
ای شکوه نام تو عهد من پیمان من
مهر جاویدان من خاک من ایران من
آرشم در کف کمان سربلندی
زخم هایم یادگاری های عشقند
این همه شور و جنون در جان و قلبم
پرتپش از بی قراری های عشقند
تا که سر زد از افق خورشید باور
لاله ها از خاک پاکت پا گرفتند
مردمانت با هنر آیینه عشق
روبروی دیده دنیا گرفتند
ای فدایت جان من جان من ایران من
پاگرفت از خاک تو عشق من ایمان من
ای شکوه نام تو عهد من پیمان من
مهر جاویدان من خاک من ایران من
افزودن یک دیدگاه جدید