شورای عالی خانه هنرمندان، دربارهی برنامههای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیانیه داد
هنرمندان در سختترین شرایط پرچم فرهنگ و هنر را برافراشته نگاه داشتند
موسیقی ما- شورای عالی خانه هنرمندان ایران درباره برنامههای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهادی دولت سیزدهم بیانیهای صادر کرده است که به شرح زیر است:
«به نام خدا
کشور ما با پیشینهی قرنها تمدن، همواره در زمره پیشتازان فرهنگ در تاریخ بوده و درخشش و تاثیر شگرف فرهنگ و هنر ایرانی از هزاران سال پیش تاکنون، انکار ناشدنی است.
در سدهای که گذشت، به ویژه در سالهای پس از انقلاب، به رغم فراز و فرودها، موانع و سختیهای بسیار، فرهنگ و هنر این مرز و بوم کهن همچنان راه خود را ادامه داده و در ساحتهای گوناگون با تمرکز بر مولفههای بومی، ایرانی و اسلامی افتخارات جهانی آفریده است.
سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی و شعر و ادب ایران، هر یک در سالیان اخیر، تا حد ممکن بالیدهاند و بیتردید از مهمترین شاخصههای کشورمان در داخل و خارج و موجب سربلندی ایران عزیز بودهاند.
هنرمندان شریف این سرزمین همواره با کمترین امکانات و ناچیزترین بودجهها، با کیفیتترین آثار را آفریدهاند و با خلاقیت و اندیشهورزی، چراغ هنر و فرهنگ را افروخته نگه داشتند. آنها در سختترین شرایط و در حالیکه به دلایل گوناگون از جمله مشکلات اقتصادی و کاهش قابل توجه بودجههای فرهنگی، با دشواری فراوان مواجه بودهاند، تلاش کردند تا پرچم فرهنگ و هنر را برافراشته نگه دارند.
در روزهای اخیر برنامههای ارائه شده توسط گزینه پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم را برای اداره حوزه فرهنگ و هنر مطالعه کردیم و شگفت زده و البته شرمگین شدیم.
متنی جزماندیشانه، ناشیانه، گنگ، کلیگو، پراشتباه و خام که بر پایه مفروضات غالبا غلط و گزارههای اشتباه بنا شده و متاسفانه در این شرایط سخت، هنرمندان و علاقمندان هنر را بر آشفته است.
نگاه به شدت بدبینانه در این برنامه نسبت به شرایط موجود فرهنگ و هنر که مملو از اتهام و توهین است، موجب میشود حدس بزنیم ایشان اساسا با فرهنگ و هنر غریبهاند، به قدر کافی در جریان جزییات و آشنا به کلیات این حوزه نیستند و به نظرات و اطلاعات نادرست و مغرضانه مشاورانشان اکتفا کردهاند. البته احتمال میرود واقعا هم به آنچه در این برنامه نوشته شده معتقدند و قصد اصلاح این حوزهی «پر از فساد، از خودبیگانگی، خودباختگی، بیحیایی و خود فروختگی» را دارند و قرار است عدهای «ضدانقلاب و غرب زده» را ارشاد کنند.
زیر سوال بردن تمام فعالیت هزاران هنرمند و مدیر و فعال فرهنگی و همچنین تخطئهی انبوه کارهای ارزشمند در این چهل سال آن هم مبتنی بر دادههای غلط و یکسویه و تحلیلهای ناپخته، چه معنایی دارد؟ یعنی گزینه وزارت و مشاوران شان حتی یک نکته مثبت در فرهنگ و هنر این مملکت ندیدهاند که قابل ذکر یا مستحق تشکر باشد؟
این برنامه یا بهتر بگوییم، مانیفست منتشرشده، علاوه بر عدم اشراف نویسندگانش، برآمده از گفتمانی است که با نگاه از بالا به حوزه فرهنگ، قصد برخورد ارشادی، تکلیفی و تزریقی با هنرمندان را دارد.
این مانیفست الکن و نامفهوم، متاسفانه با تیره و تار نشان دادن گذشته و حال، آیندهای موهوم و معوج را پیش چشممان میگذارد. مضاف بر این که در متن ارائه شده هیچ اثری از حمایت واقعی، عملیاتی و غیر شعاری از هنر و هنرمندان به چشم نمیخورد. در کمال شگفتی اصولا پدیدهای به نام کرونا که قریب به دو سال است اساس فعالیتهای فرهنگی و هنری را به هم ریخته و هنرمندان را به عسرت و آسیب مادی و معنوی بسیار دچار کرده و آنها را بیرحمانه لای منگنه قرارداده، لحاظ نشده و انگار چیزی به نام کرونا وجود خارجی ندارد!
متاسفانه رویکرد جزماندیشانه اینگونه مدیران و تمایل به اختراع چرخ از ابتدا، از جمله مصائب و دشواریهای این سالهای هنرمندان است.
«سیاهنمایی، ترویج سکولاریسم، انحراف، ابتذال، جنجالسازی، غوغاسالاری، تجملگرایی، بیحیایی، حیازدایی، ترویج یاس و ناامیدی، وجود مفاسد، زاویه با انقلاب، معارض با انقلاب اسلامی، غیرانقلابی، غیراخلاقی، ضدارزش، تخریب کننده انقلاب، ناهمسو با انقلاب، ساختارشکن، مروج وادادگی، تحقیرملی، ترویج سبک زندگی غربی، سازشکاری با دشمن، مخالف آرمانهای انقلاب، وادادگی، تلاش برای ایجاد تفرقه میان مردم، ارتباط باسفارتهای بیگانه، مرکز تولید بحران، شبکه فاسد، هجو ارزشها، قبح زدایی، پاتوق ضدانقلاب، جریانهای فرهنگی معارض، بینسبت با هنرانقلابی، جبهه فرهنگی معارض و...»
اینها بخشی از تعابیر و کلمات به کار رفته در برنامهی وزیر پیشنهادی است. آیا کسی که چنین نگاهی به آدمها، فعالیتها و وقایع حوزه تحت مدیریتش دارد، قادر خواهد بود آرامش و امنیت را به عرصه فرهنگ باز گرداند؟ آیا میتواند موجب تعالی و توسعه کمی و کیفی آن شود؟ آیا خواهد توانست ارتباط سالم، منطقی و سازندهای با اهالی فرهنگ و هنر برقرار کند؟ آیا میتواند در محافل و مجامع و مراجع، از این حوزه دفاع کند؟ آیا قرار است شاهد دورانی پرتنش و بحرانی در فرهنگ باشیم؟
پر واضح است مدیریت در حوزه فرهنگ، علاوه بر شناخت کافی و ذوق و علاقه به هنر، روحیهای توام با رفق و مدارا نیاز دارد. مدیریت فرهنگی با مدیریت در حوزههای دیگر متفاوت است. هنرمندان باشرف و خلاق این سرزمین، توقع یک وزیر اهل گفتوگو، همراه و همدل دارند که مشکلات و مقتضیات این عرصه را بشناسد و حداقل نام بزرگان ارجمند هنر و فرهنگ این مملکت را شنیده باشد. وزیری که حامی و تکیه گاه شان باشد، وزیری که به چشم مجرم و متهم به آنها نگاه نکند، با تحقیر و تهدید نسبتی نداشته باشد، که هنرمندان احساس نکنند دائما به عنوان عناصر مشکوک و خطرناک آنها را رصد میکنند و میپایند.
بی شک آنچه ایشان در برنامه شان قصد تولیدش را با عنوان «هنر فاخر» دارند، بخش اعظم همان آثاری است که در تاریخ معاصر ایران توسط هنرمندان خلاق و بزرگ ما آفریده و عرضه شده است. یعنی باور کنیم وزیر پیشنهادی از این آفرینشهای هنری بی بدیل و منحصر به فرد، بیخبرند؟ یا فرض را بر این بگذاریم که ایشان و مشاورانشان این تاریخ مشحون از زیبایی و هنر را که موجب فخر و مباهات هر ایرانی است، عامدانه نادیده گرفتهاند؟
سابقه نشان داده این جنس مدیریت و این نوع نگاه که در برنامه ایشان به عیان مشاهده میشود، هرگز در حوزه فرهنگ و هنر این مرز و بوم جواب نداده و همواره شکست خورده است.
همگان باید بدانند، هنرمندانی که در این مملکت زیست میکنند، الزامات قانونی، عرفی و فرهنگی را میشناسند و مراعات میکنند. این مسئولان فرهنگی هستند که با تغییرات پیاپی در سلایق و قواعد بیمبنا باعث سردرگمی هنرمندان و ایجاد آشفتگی و تشنج در فضای فرهنگی کشور میشوند.
متاسفانه اکثریت اهالی فرهنگ و هنر هیچگونه شناختی از وزیر پیشنهادی گمنام و بیسابقه ندارند و ایکاش که در این میانه از مشورت و هماندیشی با بزرگان و اهالی هنر، غفلت نمیشد. انتظار می رود این نگاه ستیزهجو و خصمانگار به حوزه فرهنگ، که در برنامه ایشان انعکاس دارد تغییر کند.
با توجه به تاکید رئیس جمهور محترم در تبلیغات انتخاباتی و همچنین در نخستین روزهای تصدی مسئولیت، بر استفاده و مشورت گرفتن از اندیشمندان، متخصصان و نخبگان، شورای عالی خانه هنرمندان ایران که متشکل از نمایندگان و بزرگان تمامی صنوف اصلی هنری کشور (خانه سینما، خانه تئاتر، خانه موسیقی و انجمنهای طراحان گرافیک، هنرمندان نقاش، مجسمه سازان، تصویرگران، خوشنویسان، عکاسان، سفال وسرامیک، شاعران و مهندسان معمار) است، انتظار دارد ضمن تجدید نظر اساسی در سیاست های کلان و راهبردهای حوزه فرهنگ و هنر از مشورت های تخصصی و دلسوزانه استادان، صاحب نظران مجرب و نخبگان فرهنگ و هنر کشور بهره گیرند و با تعامل مستمر و صادقانه موجبات امنیت خاطر و رفع سوء تفاهمات اصحاب شریف، نجیب و پرتلاش فرهنگ و هنر را فراهم آورند.
«به نام خدا
کشور ما با پیشینهی قرنها تمدن، همواره در زمره پیشتازان فرهنگ در تاریخ بوده و درخشش و تاثیر شگرف فرهنگ و هنر ایرانی از هزاران سال پیش تاکنون، انکار ناشدنی است.
در سدهای که گذشت، به ویژه در سالهای پس از انقلاب، به رغم فراز و فرودها، موانع و سختیهای بسیار، فرهنگ و هنر این مرز و بوم کهن همچنان راه خود را ادامه داده و در ساحتهای گوناگون با تمرکز بر مولفههای بومی، ایرانی و اسلامی افتخارات جهانی آفریده است.
سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی و شعر و ادب ایران، هر یک در سالیان اخیر، تا حد ممکن بالیدهاند و بیتردید از مهمترین شاخصههای کشورمان در داخل و خارج و موجب سربلندی ایران عزیز بودهاند.
هنرمندان شریف این سرزمین همواره با کمترین امکانات و ناچیزترین بودجهها، با کیفیتترین آثار را آفریدهاند و با خلاقیت و اندیشهورزی، چراغ هنر و فرهنگ را افروخته نگه داشتند. آنها در سختترین شرایط و در حالیکه به دلایل گوناگون از جمله مشکلات اقتصادی و کاهش قابل توجه بودجههای فرهنگی، با دشواری فراوان مواجه بودهاند، تلاش کردند تا پرچم فرهنگ و هنر را برافراشته نگه دارند.
در روزهای اخیر برنامههای ارائه شده توسط گزینه پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم را برای اداره حوزه فرهنگ و هنر مطالعه کردیم و شگفت زده و البته شرمگین شدیم.
متنی جزماندیشانه، ناشیانه، گنگ، کلیگو، پراشتباه و خام که بر پایه مفروضات غالبا غلط و گزارههای اشتباه بنا شده و متاسفانه در این شرایط سخت، هنرمندان و علاقمندان هنر را بر آشفته است.
نگاه به شدت بدبینانه در این برنامه نسبت به شرایط موجود فرهنگ و هنر که مملو از اتهام و توهین است، موجب میشود حدس بزنیم ایشان اساسا با فرهنگ و هنر غریبهاند، به قدر کافی در جریان جزییات و آشنا به کلیات این حوزه نیستند و به نظرات و اطلاعات نادرست و مغرضانه مشاورانشان اکتفا کردهاند. البته احتمال میرود واقعا هم به آنچه در این برنامه نوشته شده معتقدند و قصد اصلاح این حوزهی «پر از فساد، از خودبیگانگی، خودباختگی، بیحیایی و خود فروختگی» را دارند و قرار است عدهای «ضدانقلاب و غرب زده» را ارشاد کنند.
زیر سوال بردن تمام فعالیت هزاران هنرمند و مدیر و فعال فرهنگی و همچنین تخطئهی انبوه کارهای ارزشمند در این چهل سال آن هم مبتنی بر دادههای غلط و یکسویه و تحلیلهای ناپخته، چه معنایی دارد؟ یعنی گزینه وزارت و مشاوران شان حتی یک نکته مثبت در فرهنگ و هنر این مملکت ندیدهاند که قابل ذکر یا مستحق تشکر باشد؟
این برنامه یا بهتر بگوییم، مانیفست منتشرشده، علاوه بر عدم اشراف نویسندگانش، برآمده از گفتمانی است که با نگاه از بالا به حوزه فرهنگ، قصد برخورد ارشادی، تکلیفی و تزریقی با هنرمندان را دارد.
این مانیفست الکن و نامفهوم، متاسفانه با تیره و تار نشان دادن گذشته و حال، آیندهای موهوم و معوج را پیش چشممان میگذارد. مضاف بر این که در متن ارائه شده هیچ اثری از حمایت واقعی، عملیاتی و غیر شعاری از هنر و هنرمندان به چشم نمیخورد. در کمال شگفتی اصولا پدیدهای به نام کرونا که قریب به دو سال است اساس فعالیتهای فرهنگی و هنری را به هم ریخته و هنرمندان را به عسرت و آسیب مادی و معنوی بسیار دچار کرده و آنها را بیرحمانه لای منگنه قرارداده، لحاظ نشده و انگار چیزی به نام کرونا وجود خارجی ندارد!
متاسفانه رویکرد جزماندیشانه اینگونه مدیران و تمایل به اختراع چرخ از ابتدا، از جمله مصائب و دشواریهای این سالهای هنرمندان است.
«سیاهنمایی، ترویج سکولاریسم، انحراف، ابتذال، جنجالسازی، غوغاسالاری، تجملگرایی، بیحیایی، حیازدایی، ترویج یاس و ناامیدی، وجود مفاسد، زاویه با انقلاب، معارض با انقلاب اسلامی، غیرانقلابی، غیراخلاقی، ضدارزش، تخریب کننده انقلاب، ناهمسو با انقلاب، ساختارشکن، مروج وادادگی، تحقیرملی، ترویج سبک زندگی غربی، سازشکاری با دشمن، مخالف آرمانهای انقلاب، وادادگی، تلاش برای ایجاد تفرقه میان مردم، ارتباط باسفارتهای بیگانه، مرکز تولید بحران، شبکه فاسد، هجو ارزشها، قبح زدایی، پاتوق ضدانقلاب، جریانهای فرهنگی معارض، بینسبت با هنرانقلابی، جبهه فرهنگی معارض و...»
اینها بخشی از تعابیر و کلمات به کار رفته در برنامهی وزیر پیشنهادی است. آیا کسی که چنین نگاهی به آدمها، فعالیتها و وقایع حوزه تحت مدیریتش دارد، قادر خواهد بود آرامش و امنیت را به عرصه فرهنگ باز گرداند؟ آیا میتواند موجب تعالی و توسعه کمی و کیفی آن شود؟ آیا خواهد توانست ارتباط سالم، منطقی و سازندهای با اهالی فرهنگ و هنر برقرار کند؟ آیا میتواند در محافل و مجامع و مراجع، از این حوزه دفاع کند؟ آیا قرار است شاهد دورانی پرتنش و بحرانی در فرهنگ باشیم؟
پر واضح است مدیریت در حوزه فرهنگ، علاوه بر شناخت کافی و ذوق و علاقه به هنر، روحیهای توام با رفق و مدارا نیاز دارد. مدیریت فرهنگی با مدیریت در حوزههای دیگر متفاوت است. هنرمندان باشرف و خلاق این سرزمین، توقع یک وزیر اهل گفتوگو، همراه و همدل دارند که مشکلات و مقتضیات این عرصه را بشناسد و حداقل نام بزرگان ارجمند هنر و فرهنگ این مملکت را شنیده باشد. وزیری که حامی و تکیه گاه شان باشد، وزیری که به چشم مجرم و متهم به آنها نگاه نکند، با تحقیر و تهدید نسبتی نداشته باشد، که هنرمندان احساس نکنند دائما به عنوان عناصر مشکوک و خطرناک آنها را رصد میکنند و میپایند.
بی شک آنچه ایشان در برنامه شان قصد تولیدش را با عنوان «هنر فاخر» دارند، بخش اعظم همان آثاری است که در تاریخ معاصر ایران توسط هنرمندان خلاق و بزرگ ما آفریده و عرضه شده است. یعنی باور کنیم وزیر پیشنهادی از این آفرینشهای هنری بی بدیل و منحصر به فرد، بیخبرند؟ یا فرض را بر این بگذاریم که ایشان و مشاورانشان این تاریخ مشحون از زیبایی و هنر را که موجب فخر و مباهات هر ایرانی است، عامدانه نادیده گرفتهاند؟
سابقه نشان داده این جنس مدیریت و این نوع نگاه که در برنامه ایشان به عیان مشاهده میشود، هرگز در حوزه فرهنگ و هنر این مرز و بوم جواب نداده و همواره شکست خورده است.
همگان باید بدانند، هنرمندانی که در این مملکت زیست میکنند، الزامات قانونی، عرفی و فرهنگی را میشناسند و مراعات میکنند. این مسئولان فرهنگی هستند که با تغییرات پیاپی در سلایق و قواعد بیمبنا باعث سردرگمی هنرمندان و ایجاد آشفتگی و تشنج در فضای فرهنگی کشور میشوند.
متاسفانه اکثریت اهالی فرهنگ و هنر هیچگونه شناختی از وزیر پیشنهادی گمنام و بیسابقه ندارند و ایکاش که در این میانه از مشورت و هماندیشی با بزرگان و اهالی هنر، غفلت نمیشد. انتظار می رود این نگاه ستیزهجو و خصمانگار به حوزه فرهنگ، که در برنامه ایشان انعکاس دارد تغییر کند.
با توجه به تاکید رئیس جمهور محترم در تبلیغات انتخاباتی و همچنین در نخستین روزهای تصدی مسئولیت، بر استفاده و مشورت گرفتن از اندیشمندان، متخصصان و نخبگان، شورای عالی خانه هنرمندان ایران که متشکل از نمایندگان و بزرگان تمامی صنوف اصلی هنری کشور (خانه سینما، خانه تئاتر، خانه موسیقی و انجمنهای طراحان گرافیک، هنرمندان نقاش، مجسمه سازان، تصویرگران، خوشنویسان، عکاسان، سفال وسرامیک، شاعران و مهندسان معمار) است، انتظار دارد ضمن تجدید نظر اساسی در سیاست های کلان و راهبردهای حوزه فرهنگ و هنر از مشورت های تخصصی و دلسوزانه استادان، صاحب نظران مجرب و نخبگان فرهنگ و هنر کشور بهره گیرند و با تعامل مستمر و صادقانه موجبات امنیت خاطر و رفع سوء تفاهمات اصحاب شریف، نجیب و پرتلاش فرهنگ و هنر را فراهم آورند.
تاریخ انتشار : شنبه 30 مرداد 1400 - 15:29
افزودن یک دیدگاه جدید