نگاهی به چند قطعه در جریان فرعی موسیقی - ۱
تنوع با چاشنیِ کیفیت
موسیقی ما - موسیقی جریان فرعی از راک و متال گرفته تا تلفیقی و الکترونیک، حتی ایندی و جَز از نظر تولیدات و اجراهای زندهی در اوج قرار دارد. شاید در چند ماه اخیر موسیقی راک دوباره شاهد محدودیتها و ممنوعیتهایی برای اجرای صحنهای و حتی انتشار آثار انگلیسی بوده اما در مجموع موسیقی جریان فرعی دورهی حدوداً چهار سالهی فعالی را سپری کرده است. همچنین از طرفی اجراهای کافهای و زیر صد نفر در مجموعههای فرهنگی هنری مثل عمارت روبرو، شهرکتاب فرشته و الف، عمارت زعفرانیه، پلتفرم داربست و بسیاری دیگر از مکانها کوچک و بزرگ، باعث جان گرفتن موسیقی در لایههای زیرین شهر شده است. اجراهای رسمی و باکیفیتی مانند فستیوال show of hands هم همچنان ادامه دارند و تاثیرگذاری این جریان را دو چندان میکنند. اگرچه مشکلات و موانع، چه از نوع درون سیستمی و چه مالی، به برخی رویدادها و حتی گروهها ضربه زده است اما همچنان این جریان پرقدرتتر از همیشه زنده است. تولید و ضبط موسیقی هم باوجود تعداد بیشمار استودیوهای حرفهای و خانگی بسیار راحتتر از قبل شده و همین در افزایش کمی تولید قطعات موسیقی جریان فرعی تاثیر بسزایی داشته است. حالا دیگر موسیقی جریان فرعی ایران به نام چند گروه راک خلاصه نمیشود و امروز حتی جَزمنها عضو اصلی این بخش هستند. موسیقی الکترونیک هم در سالهای اخیر دستاوردهای غیرقابل انکاری داشته است. حالا همه چیز به چند موزیسین به مثابه جزیرههای دور از هم ختم نمیشود بلکه مجموعههایی هرچند کوچک شکل گرفته و جریانی مجزا از موسیقی پاپ، سنتی و کلاسیک به وجود آمده است. با این مقدمه قصد داریم در سایت موسیقی ما به شکل منظم قطعات رسمی این حوزه را مرور کنیم:
برگرد اثر امیرحسین بلوچیان
امیرحسین بلوچیان هم مانند بسیاری دیگر از نوازندههای گیتار به علاقهاش به خواندن پاسخ مثبت داده و قطعاتی با آهنگسازی، تنظیم و صدای خودش منتشر کرده است. او بیشتر به عنوان نوازنده گیتار الکتریک شناخته میشود و سابقه همکاری با هومن اژدری را در کارنامه دارد. بلوچیان در قطعه «برگرد» موسیقی پاپ راک کاملا استاندارد با ترانهای عاشقانه ارائه میدهد. در مقدمهی قطعه ایدههایی از سمت و سوی الکترونیک راک وجود دارد اما هرچه پیش میرود بر پاپ راک تاکید و البته مایههایی از هارد راک هم به آن اضافه میشود. ریف گیتار الکتریک، ریتم و سولو تا حدی یادآور کلاسیک راکهایی چون AC/DC است. شاید خلاقیت عنصری است که کمتر در این قطعه دیده میشود اما اصولاً همه چیز سرجایش قرار دارد و مشکلی از قبیل نوازندگی، صدابرداری یا میکس در آن پیدا کرد.
بوخوس اثر جلیل شعاع
تقریباً در تمام متنها، یادداشتها و مصاحبههای جلیل شعاع اشاره شده که او پزشک متخصص و جراح است اما انگار این موضوع آنقدر خارج از عادت است که باید هر بار ذکر شود. «بوخوس» اولین تک آهنگ جلیل پس از آلبوماش به نام «کو؟» است. این پزشکِ خواننده بیشتر ترانههایش را به زبان گیلکی مینویسد و اینجاست که برای مخاطب غیر گیلانی تنظیم، ملودیپردازی و در مجموع موسیقیِ آثارش مهمتر میشود. اتفاقاً در قطعه بوخوس مجموع اتفاقات موسیقایی در ساخت و تولید (پروداکشن)، برگ برندهی اثر است. انتخاب رنگهای صداییِ متنوع اما همسو، بک وکالها، استفادهی هوشمندانه از ساز بانجو، فضاسازیهایی درامز و در نهایت میکس درخشان آن، فضایی غمگین با الهام از لالایی تصویر میکند که در عین حال ناامید کننده نیست؛ چنین فضایی تا حد زیادی با ترانهی عاشقانهی اثر هم جهت است. بوخوس در مجموع پختهتر از قطعات قبلی جلیل است.
شعر یادُم رفت اثر گروه سیریا
«سیریا» از جمله گروههای متعدد جنوبی است که در سالهای اخیر موسیقیشان مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفته است. این گروه جَزبندری برآمده از بوشهر است و با مدیریت درست و حساب شده قدم بر میدارد. آنها اجراهای کوچکی در تهران، شیراز و بوشهر داشتند و حالا دومین تک آهنگشان یعنی «شعر یادُم رفت» را پس از بازخوانی قطعه «هوار» منتشر کردند. این قطعه با مقدمهای سی ثانیهای از نوازندگی گیتار کلاسیک شروع میشود و البته در انتهای قطعه باز هم به تکنوازی گیتار کلاسیک باز میگردد. گروه سعی دارد با ترانهای هوشمندانه و رند، تصویرسازهایی انجام دهد و برای رسیدن به این هدف، خواننده مجبور است قسمتهایی از شعر را نخواند و فقط سرفه کند. از طرفی در مفهوم ترانه هم فراموش کاریِ راوی جای داده شده که در کنار استفاده از ابیات سعدی به نوعی تمام چفت و بستهای اثر را کامل میکند. البته که همین سکونها و سکوتها تا حدی کار مخاطب را برای همراهی با ریتم سخت میکند.
موج اثر نیما رفیع
نیما رفیع در قطعه موج و البته پیش از آن هم در خاکستر نشان میدهد دغدغه شعر دارد. شعر موج، ترکیبی از اثر شفیعی کدکنی با موضوعی انسانی و فراعاشقانه (هیچ میدانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم ؟ زانکه بر این پرده تاریک این خاموشی نزدیک آنچه می خواهم نمی بینم و آنچه می بینم نمی خواهم) و حمید مصدق با رنگ و بوی عاشقانه است (در دلم آرزوی آمدنت میمیرد من چه میدانستم دل هر کس دل نیست). رفیع در ساخت و تولید این قطعه با داریوش آذر (تنظیم)، محمد شریعت (میک و مستر) و سروش دیانتی (گیتار الکتریک) همکاری داشته است. موج، استاندارد و باکیفیت است اما تا حدی بلاتکلیف. این جنس از بلاتکلیفی در آثار بسیاری از گروههای جریان فرعی وجود دارد و الزاماً نکتهای منفی به نظر نمیرسد. در عمل این موضوع به پیدا کردن مسیر شخصی برمیگردد؛ مسیری که در نهایت نسبت آثار آرتیست با کمیت مخاطبش را مشخص میکند. این مسیر اصولا مرز بین پاپیولار شدن آثار یا کم مخاطب ماندنش را روشن میکند. در نهایت شاید دو اثر آخر نیما رفیع نمونههای خوبی از آلترنیتوهای پاپ امروز باشند اما پتانسیل جذب مخاطب زیاد را ندارند و از طرفی مخاطب خاص و کنجکاو هم که با موسیقی پاپ موضع دارد، قلقلک نمیدهد.
Etherealtric اثر مشترک oumood و وحید قادری
این دو موزیسین الکترونیک که هر کدام آثار متفاوتی در زیرشاخههای تجربی موسیقی الکترونیک تولید کردهاند حالا اثری مشترک ارائه دادند. گویا این قطعه اثری نیمه کاره از oumood بوده که با مشارکت وحید قادری تمام میشود. قطعه در فضایی امبینت و آرام آغاز میشود و با اضافه شدن قسمت ریتمیک ادامه پیدا میکند. تقریبا پس از پایان یک سوم آغازین با تغییر الگوی ریتمیک، بار پرکاسیو پیچیدهتری به آن تزریق میشود. قطعه از اینجا تا انتها با روندی مشخص پیش میرود و تنها صداهای جدید تکرار شونده با جنسها متفاوت اضافه میشود. این اثر در دنیای موسیقی الکترونیک امروز یادآور آثاری در زیرشاخه «آی دی اِم» است و بیش از دیگران نام جان هاپکینز را به ذهن متبادر میکند.
برگرد اثر امیرحسین بلوچیان
امیرحسین بلوچیان هم مانند بسیاری دیگر از نوازندههای گیتار به علاقهاش به خواندن پاسخ مثبت داده و قطعاتی با آهنگسازی، تنظیم و صدای خودش منتشر کرده است. او بیشتر به عنوان نوازنده گیتار الکتریک شناخته میشود و سابقه همکاری با هومن اژدری را در کارنامه دارد. بلوچیان در قطعه «برگرد» موسیقی پاپ راک کاملا استاندارد با ترانهای عاشقانه ارائه میدهد. در مقدمهی قطعه ایدههایی از سمت و سوی الکترونیک راک وجود دارد اما هرچه پیش میرود بر پاپ راک تاکید و البته مایههایی از هارد راک هم به آن اضافه میشود. ریف گیتار الکتریک، ریتم و سولو تا حدی یادآور کلاسیک راکهایی چون AC/DC است. شاید خلاقیت عنصری است که کمتر در این قطعه دیده میشود اما اصولاً همه چیز سرجایش قرار دارد و مشکلی از قبیل نوازندگی، صدابرداری یا میکس در آن پیدا کرد.
بوخوس اثر جلیل شعاع
تقریباً در تمام متنها، یادداشتها و مصاحبههای جلیل شعاع اشاره شده که او پزشک متخصص و جراح است اما انگار این موضوع آنقدر خارج از عادت است که باید هر بار ذکر شود. «بوخوس» اولین تک آهنگ جلیل پس از آلبوماش به نام «کو؟» است. این پزشکِ خواننده بیشتر ترانههایش را به زبان گیلکی مینویسد و اینجاست که برای مخاطب غیر گیلانی تنظیم، ملودیپردازی و در مجموع موسیقیِ آثارش مهمتر میشود. اتفاقاً در قطعه بوخوس مجموع اتفاقات موسیقایی در ساخت و تولید (پروداکشن)، برگ برندهی اثر است. انتخاب رنگهای صداییِ متنوع اما همسو، بک وکالها، استفادهی هوشمندانه از ساز بانجو، فضاسازیهایی درامز و در نهایت میکس درخشان آن، فضایی غمگین با الهام از لالایی تصویر میکند که در عین حال ناامید کننده نیست؛ چنین فضایی تا حد زیادی با ترانهی عاشقانهی اثر هم جهت است. بوخوس در مجموع پختهتر از قطعات قبلی جلیل است.
شعر یادُم رفت اثر گروه سیریا
«سیریا» از جمله گروههای متعدد جنوبی است که در سالهای اخیر موسیقیشان مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار گرفته است. این گروه جَزبندری برآمده از بوشهر است و با مدیریت درست و حساب شده قدم بر میدارد. آنها اجراهای کوچکی در تهران، شیراز و بوشهر داشتند و حالا دومین تک آهنگشان یعنی «شعر یادُم رفت» را پس از بازخوانی قطعه «هوار» منتشر کردند. این قطعه با مقدمهای سی ثانیهای از نوازندگی گیتار کلاسیک شروع میشود و البته در انتهای قطعه باز هم به تکنوازی گیتار کلاسیک باز میگردد. گروه سعی دارد با ترانهای هوشمندانه و رند، تصویرسازهایی انجام دهد و برای رسیدن به این هدف، خواننده مجبور است قسمتهایی از شعر را نخواند و فقط سرفه کند. از طرفی در مفهوم ترانه هم فراموش کاریِ راوی جای داده شده که در کنار استفاده از ابیات سعدی به نوعی تمام چفت و بستهای اثر را کامل میکند. البته که همین سکونها و سکوتها تا حدی کار مخاطب را برای همراهی با ریتم سخت میکند.
موج اثر نیما رفیع
نیما رفیع در قطعه موج و البته پیش از آن هم در خاکستر نشان میدهد دغدغه شعر دارد. شعر موج، ترکیبی از اثر شفیعی کدکنی با موضوعی انسانی و فراعاشقانه (هیچ میدانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم ؟ زانکه بر این پرده تاریک این خاموشی نزدیک آنچه می خواهم نمی بینم و آنچه می بینم نمی خواهم) و حمید مصدق با رنگ و بوی عاشقانه است (در دلم آرزوی آمدنت میمیرد من چه میدانستم دل هر کس دل نیست). رفیع در ساخت و تولید این قطعه با داریوش آذر (تنظیم)، محمد شریعت (میک و مستر) و سروش دیانتی (گیتار الکتریک) همکاری داشته است. موج، استاندارد و باکیفیت است اما تا حدی بلاتکلیف. این جنس از بلاتکلیفی در آثار بسیاری از گروههای جریان فرعی وجود دارد و الزاماً نکتهای منفی به نظر نمیرسد. در عمل این موضوع به پیدا کردن مسیر شخصی برمیگردد؛ مسیری که در نهایت نسبت آثار آرتیست با کمیت مخاطبش را مشخص میکند. این مسیر اصولا مرز بین پاپیولار شدن آثار یا کم مخاطب ماندنش را روشن میکند. در نهایت شاید دو اثر آخر نیما رفیع نمونههای خوبی از آلترنیتوهای پاپ امروز باشند اما پتانسیل جذب مخاطب زیاد را ندارند و از طرفی مخاطب خاص و کنجکاو هم که با موسیقی پاپ موضع دارد، قلقلک نمیدهد.
Etherealtric اثر مشترک oumood و وحید قادری
این دو موزیسین الکترونیک که هر کدام آثار متفاوتی در زیرشاخههای تجربی موسیقی الکترونیک تولید کردهاند حالا اثری مشترک ارائه دادند. گویا این قطعه اثری نیمه کاره از oumood بوده که با مشارکت وحید قادری تمام میشود. قطعه در فضایی امبینت و آرام آغاز میشود و با اضافه شدن قسمت ریتمیک ادامه پیدا میکند. تقریبا پس از پایان یک سوم آغازین با تغییر الگوی ریتمیک، بار پرکاسیو پیچیدهتری به آن تزریق میشود. قطعه از اینجا تا انتها با روندی مشخص پیش میرود و تنها صداهای جدید تکرار شونده با جنسها متفاوت اضافه میشود. این اثر در دنیای موسیقی الکترونیک امروز یادآور آثاری در زیرشاخه «آی دی اِم» است و بیش از دیگران نام جان هاپکینز را به ذهن متبادر میکند.
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : دوشنبه 11 شهریور 1398 - 19:06
افزودن یک دیدگاه جدید