نگاهی به کارنامه هنری «ناصر چشمآذر» به بهانه سالروز درگذشت این هنرمند
مردی که کارخانهی رویاسازی داشت
موسیقی ما - مَرد مُرد. مردی که با نغمههایش رویا میساخت و با ملودیهایش از عشق میگفت. مردی که مجنون بود و با آثارش عاشق میکرد، یک سال است که مُرده و آن همه نبوغ و هیجان و سرگشتگی در خانهی ابدیاش آرام گرفته است. مرگ اما هر چه قدرتمند، هرچند سترگ، قبایی نیست که به تن او بنشیند. آثار او مانده برای زیستن، برای زندگی، برای عشق و برای هر چیزی جز مرگ. فعالیتهای مرد نغمهپرداز را اما میتوان در بخشهای مختلفی بررسی کرد و همهشان نیز پراهمیت و زیباست. برای همین هم هست که رفتن او، رفتن مَردی که در سالهای پایانی عمرش، خیلی هم اثر تولید نکرد، چنین داغ بزرگی شده بر دل هر کسی که دل در گرو هنر دارد و دلش با نغمه مأنوس است.
او در ۱۳ سالگی جایزه ویژه موسیقی را در مقطع دبیرستان بهخاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در ۱۷ سالگی رهبریِ کنسرتِ ترتیب داده شده در سفارت ایران در عراق را برعهده گرفت و در 18 سالگی تور کنسرتهایش را برگزار کرد. بعد از آن برای ادامهی تحصیلات موسیقی به امریکا رفت و دوباره به ایران بازگشت و از محضر اساتیدی چون مرتضی حنانه و ملیک اصلانیان بهره گرفت. برای اولین بار در حوزهی موسیقی الکترونیک فعالیتهایی انجام داد و فعالیتهای حرفهایش را در ترانه، موسیقی فیلم و موسیقی بیکلام ادامه داد تا آخرین روزهای قبل از مرگِ زودهنگامش. فعالیتهای او در حوزهی آهنگسازی، فصلی نوین در این عرصه را شکل داده است. موسیقی برای او نغمههایی زنده بود که از جایی دیگر میآمد. خودش در گفتوگویی به این نکته اشاره کرده بود که تنها 13 سال داشته که وقتی عمویش فوت میکند، در راه برگشت از بهشتزهرا اولین ملودی را میسازد. او چند سال نخست انقلاب را در خارج کشور به سر برد تا اینکه نهم اردیبهشت 1363 دوباره به ایران بازگشت و فعالیتهای موسیقاییاش را ادامه داد.
«چشمآذر» فعالیت حرفهای خود را در موسیقی پاپ در قالب نوازندهی سازهای آکاردئون، پیانو و کیبورد در ضبط موسیقی ترانهها آغازکرد و «ای اشک» اولین کار مستقل این آهنگساز بود که منتشر شد. او بعدها به عنوان یک تنظیمکنندهی صاحبسبک موسیقی شناخته شد. قطعاتی چون تهمت، هجرت، زائر، همزبونم باش، خلوت و خدای آسمونها از جمله ماندگارترین آثاری است که او در آن دوران خلق کرد. ناصر دربارهی راز ماندگاری آثار موسیقاییاش در آن سالها چنین گفته: «ماندگاری و طول عمر قطعات دهههای دور به اکیپی مربوط میشود که خالقان آن قطعات بودهاند. از جمله شاعر، تنظیمکننده، ملودیساز و حال و هوا و احساساتی که آن موقع دوستان را تشویق و ترغیب کرده تا این آثار ساخته شوند. اینکه چرا این آثار ماندگار یا نوستالژیکتر شده و متاسفانه برخی از کارهای الان اینگونه نیست به همین مقوله برمیگردد. به تیمی که این آثار را تولید کرده و آن نگاه وایدئولوژیای که در آنها بوده. همچنین یکی از مسائلی که در روند ماندگاری یک قطعه تاثیر دارد، زمان انتشار آن است. ما کارهای زیبایی داریم که از هر جهت با ارزش، خوب و حرفهای است اما ماندگار نشده؛ چون مجال پخش خوبی پیدا نکرده است. اما اثری چون «زائر» خوشبختانه زمان پخش خوبی داشت. خلوص نیت و اخلاص عمل هم میتواند در موفقیت یک قطعه تاثیر داشته باشد. وقتی ملودی ناب، دلنشین و از نظر ساختاری دارای ارزش فنی باشد، تعداد دفعات پخش آن هم میتواند در نشستن آن بر جان مخاطبان تاثیر بگذارد. یکی از دلایلی که ملودیها خیلی سلیس و تاثیرگذار از آب درمیآید، شخصی است که آن را میسازد. ظاهراً بچههای امروز ارتباط عمیق از نظر موسیقایی و ملودی ندارند و بیشتر به فرم و فضای کار فکر میکنند تا اینکه ریتم کارشان چه باشد. برای همین است که ملودیهایشان آنطور که باید مثل دهههای قبل تاثیرگذار نیست.»
او بر این اعتقاد بود که بازخوانی و بازسازی قطعاتی که در دههی 50 ساخته شده است؛ میتواند باعث ارتباط بیشتر جوانان با این موسیقی باشد: «اجرای قطعاتی که در دهه 50 تنظیم شده، توسط خوانندگان جوان پیوندی خوب و رابطهای اجتماعی و هنری بین این دو دهه برقرار میکند. بعضی کارهای پاپ که این روزها تولید می شود، اساساً شنیدن ندارد؛ اگرچه کارهای خوب و دلنشینی هم بینشان هست. احساسم این است که سرد و گرم با هم قاطی شده و این وسط میزان حرارت توسط بازار روز و خواست مردم تنظیم میشود.»
اما نگاهی به فعالیتهای هنری او در حوزهی موسیقی باکلام در آن سالها نشان میدهد که او در انتخاب «ترانه» نیز بسیار حسابشده برخورد کرده است. چشمآذر اگرچه برخلاف بسیاری از آهنگسازان آن دوران، به شکل ثابت با خواننده و ترانهسرایی کار نکرد و بهاصطلاح «مثلث»ی هنری شکل نداد، اما همکاریاش با بسیاری از خوانندگان آن زمان، همکاریهای دامنهداری بود که به خلق آثار ماندگاری منجر شد. او در آن دوران با ترانهسرایان بسیاری از جمله شهیار قنبری، منصور تهرانی، هما میرافشار، بیژن سمندر، شهین حنانه، پرویز وکیلی، سعید دبیری، اردلان سرفراز، زویا زاکاریان، محممد صالحعلا و بسیاری دیگر همکاری داشت.
«چشمآذر» یکی-دو بار نیز طبع شاعرانهی خود را محک زد که قطعهای چون «دروغ» حاصل آن است؛ قطعهای که خودش آن را خواند. او بعدها چندبار دیگر این تجربه را تکرار کرد و مثلاً «عید شما مبارک» را با شعری از بیژن سمندر خواند. اما یکی از معروفترین ترانههای پیش از انقلاب او «زائر» بر اساس ترانهای از «محمد صالحعلا» است؛ قطعهای که این شاعر دربارهاش گفته: «موسیقی آقای چشمآذر دارای یک کانسپت و مفهوم است و من بدون تواضع ساختگی باید بگویم، اگر هر شاعر دیگری روی آن آهنگ شعر مینوشت همین نتیجه حاصل میشد. گویی شاعر محکوم است که مطابق این موسیقی شعر بگوید. در این قطعه به نظرم کار شاعر مهم نیست و کار آهنگساز اهمیت دارد.»
او «هجرت» را حاصل دههی 50 میدانست؛ دههای که در آن آثار درخشان دیگری چون «پل»، «خوابم یا بیدارم»، «باور کن صدامو باور کن» و… ساخته شد. این آهنگساز در گفتوگویی با سایت «موسیقی ما» دربارهی این اثر چنین گفته: «هجرت محصول دورانی خاص است. آن زمان کیفیت بالا بود. نوازندگیها خوب بود. ضبطها خوب بود. آدمها زندگی را قابل باورتر میدانستند و هر چیز خوب را باور میکردند. تا یک ملودی به گوششان میرسید، نمیخواندند که آلبوم کنند، مثل جوانان امروز که کارها همه پر از گیتار، همه پر از ناله و همه پر از اوج و فرودهای شبیه به هم است. طبیعی است که تأثیر این آهنگها هم در همان حد خواهد بود.»
با نگاهی به فعالیتهای آهنگسازی ناصر چشمآذر در آن زمان میتوان این را دید که او در عین آنکه برای اولین بار از موسیقی الکترونیک بهره میبرد، آثار بسیاری نیز بر اساس دستگاههای موسیقی ایران خلق کرد که توسط خوانندگان آن دوران به اجرا درآمد. بسیاری از این آثار در این سالها نیز اجرا شدند. «هجرت» بعد از انقلاب فقط یک بار توانست مجوز اجرا به صورت باکلام بگیرد که «مانی رهنما» آن را خواند. اما قطعات دیگر این آهنگساز چون «مسافر»، «زمستون» و «خدای آسمونها» توسط «اشکان خطیبی» اجرا شد.
ملودیهای او اما در این سالها بارها توسط آهنگسازان دیگر اجرا شد، بیآنکه نامی از او برده شود. «خدای آسمونها» را در فیلم «چیزی که مردان درباره زنان نمیدانند» گذاشتند و بسیاری از نغمههایش در آثار دیگر؛ او هر زمان که در معرض چنین ماجرایی قرار میگرفت، میگفت: «دستم به جایی بند نیست.»
اما نمیتوان این مساله را از نظر دور داشت که یکی از دلایل ماندگاری آثار چشمآذر، خوانندگانی است که آثارش را اجرا کردند؛ توفیقی که بعد از انقلاب کمتر به آن دست یافت. هر چند خودش دربارهی حضور خوانندگان میگفت: «من خواننده را هیچوقت به دلیل وسعت صدا انتخاب نمیکنم. به آن تلفیق و دکلمه و ادای شعر با ملودی خیلی اهمیت میدهم که تلفیق با ملودی و معنای شعر و گرمای شعر و گرمای ملودی را بتواند با تسلطی که دارد در بیاورد. من اخلاقی دارم که هیچوقت منتظر یا مشتاق این نبودم که با خوانندهای کار کنم. اگر کسی مشتاق باشد با من کار کند و آمادگی و کارکرد صدا و تکنیک خواندن داشته باشد با او کار میکنم.»
او البته در جای دیگری دربارهی این اثر توضیح داده است:
«آلبوم باران عشق هیچ چیز خاصی نداشت. من چشمهایم را بستم و فکر کردم. دیدم جنگ تمام شده و مردم به یک دوره آرامش نیاز دارند. مردم شهید دادهاند، اسیر دادهاند. معلولین و جانبازان برگشتهاند. آن زمانها گهگاهی به فروشگاه بتهوون میرفتم، دیدم مردم آهنگهای جواد معروفی، ریچارد کلایدرمن و... را میخرند. متوجه شدم مردم چه نوع موسیقیای را میطلبند. با خودم گفتم باید کاری ارائه دهم که از بچه 5ساله تا آدم 50 ساله گوش کند و لذت ببرد. که نتیجه آن شد؛ باران عشق. این اثر برای خود من یک جور اسطوره است. خب هر چه هست خوشبختانه یا متاسفانه این اثر دارای این سرنوشت شد دیگر. میدانید کنار همهی اینها موفقیت «باران عشق» را باید در جای دیگری جستوجو کرد. من خودم در این آلبوم نوشتم که این اثر اشک مادران جنگ تحملی ایران و عراق است که بر مزار پاک گل لالههایشان گریستند و گریستند و گریستند. خیلی هم کسی به این جملهی من توجهی نکرد.»
او «باران عشق2» را هم ساخت؛ اما میگفت: «من به احترام آن آخرین نفری که میرود و آلبوم باران عشق را تهیه میکند هنوز آلبوم باران 2 را بیرون ندادهام.»
«باران عشق» سرنوشت عجیبی داشت. چند سال قبل، ارکستر سمفونیک اوزاکای ژاپن از او دعوت کرد تا این اثر را همراه با آنان ضبط کند و 200 هزار دلار نیز به او بپردازد. اما چشمآذر این مساله را قبول نمیکند: «من این اثر را همین شکل که هست و در یک اتاقک کوچک ضبط شده بیشتر دوست دارم تا این که این آلبوم با ارکستر سمفونی اوزاکا ضبط شود. این آلبوم متعلق است به مادران ایرانی که بر مزار فرزندانشان گریستند.»
او دیگر آثار بیکلامی نیز چون «تو برقص»، «شکوفههای ایران»، «شبهای تهران»، «رقصهای شاد»، «باران شادی - 1 تا 3» و «طلوع عشق» را نیز منتشر کرد.
چشمآذر دغدغهی بسیاری درباره موسیقی فیلم داشت و میگفت: «برای ساخت موسیقی یک فیلم باید دکوپاژ، بازیگر و بسیاری از موارد دیگر را مدنظر قرار دهیم و به شکلی سنجیده و متراکم آنها را در روند کار قرار دهیم. در حالیکه چنین امری امروزه در ساخت موسیقی وجود ندارد و این موضوع ضعفی بزرگ به شمار می رود. عده ای که پیش از ساخت موسیقی فیلم، هیچ موسیقیای گوش نمیدهند و فیلمی نمیبینند، اغلب ذهن های کمبُعد و کمحجمی دارند. من معتقدم میتوانیم موسیقی بشنویم و اتفاقاً موسیقی خوبی هم بشنویم، اما سمت آن نرویم. آهنگساز باید توانایی این را داشته باشد که موسیقی گوش دهد اما هنگام ساخت اثر خود، به آن سمت نرود و از تراوشهای ذهنی خود استفاده کند.»
به نظر میرسد که این فیلم روی «چشمآذر» تاثیر بسیار زیادی داشت؛ به طوریکه بعد از آن به خاطر آنچه همذات پنداری با شخصیت «هامون» انگاشته میشود، از همسرش جدا شد. مهرجویی میگوید: «من فکر میکنم چشمآذر با کاراکتر شوهر یعنی هامون (با بازی خسرو شکیبایی) همذاتپنداری کرد و یکجوری خواست این رابطه را داغان کند. زده بود به سرش. رفته بود به عوالم دیگری. خواب حضرت علی را دیده بود و... اصلاً همان چیزهایی که در فیلم «میکس» میگوید خودش بود. بنابراین زندگی خانوادگیاش هم لطمه دید.»
«چشمآذر» در چند فیلم دیگر نیز با «مهرجویی» همکاری داشت؛ فیلمهایی چون «اجارهنشینها»، «بانو»، «میکس» و «دختردایی گمشده». برای همین است که «مهرجویی» دربارهاش میگوید: «آقای چشمآذر موسیقیدان برجستهای بود. به نظر من در زمینه موسیقی پاپ و فیلم خیلی موفق بود. کارهایی که با من انجام داد، عالی بود؛ مثل «هامون». آقای چشمآذر ذوق و شوق زیادی برای موسیقی داشت و فقدانش خیلی فاجعه است. او در فیلم «میکس» خودش بود. برای اینکه کاراکتر جالبی داشت و وقتی روی یک موضوع متمرکز میشد، دیگر خیلی متعصب و دگماتیسم میشد ولی این کاراکترش بود. کاریاش نمیشد کرد. وقتی به ناصر چشمآذر گفتم بیاید در فیلم میکس بازی کند، خیلی دوست داشت و قبول کرد و آمد جلوی دوربین. اما کار سخت بود؛ چون مدام میرفت و میآمد یعنی با توجه به روحیهاش کار کردن با او کمی سخت بود. چشمآذر در زمینه بازیگری حرفهای نبود اما چه بازی قشنگی در این فیلم ارائه داد وقتی آهنگ میزد، میخواند و میرفت پشت شمعها.»
او که اصلیترین عامل را در ساخت موسیقی فیلم، صحنه میداند در ساختههای خود با توجه به آن عامل سعی در باورپذیری موسیقی فیلم دارد. در کارهای او این باورپذیری به سادگی درک میشود. ایجاد ارتباط بین فیلم و موسیقی آن، سبک کاری او را در زمره کارهایی قرار میدهد که موسیقی پُررنگ دارند. در بیشتر روال فیلمهایی که از چشمآذر دیده و شنیدهایم، موسیقی متن بهصورت واضح در خدمت هدف فیلمنامه و کارگردان است.
- مردی که هنرمند زاده شد
او در ۱۳ سالگی جایزه ویژه موسیقی را در مقطع دبیرستان بهخاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در ۱۷ سالگی رهبریِ کنسرتِ ترتیب داده شده در سفارت ایران در عراق را برعهده گرفت و در 18 سالگی تور کنسرتهایش را برگزار کرد. بعد از آن برای ادامهی تحصیلات موسیقی به امریکا رفت و دوباره به ایران بازگشت و از محضر اساتیدی چون مرتضی حنانه و ملیک اصلانیان بهره گرفت. برای اولین بار در حوزهی موسیقی الکترونیک فعالیتهایی انجام داد و فعالیتهای حرفهایش را در ترانه، موسیقی فیلم و موسیقی بیکلام ادامه داد تا آخرین روزهای قبل از مرگِ زودهنگامش. فعالیتهای او در حوزهی آهنگسازی، فصلی نوین در این عرصه را شکل داده است. موسیقی برای او نغمههایی زنده بود که از جایی دیگر میآمد. خودش در گفتوگویی به این نکته اشاره کرده بود که تنها 13 سال داشته که وقتی عمویش فوت میکند، در راه برگشت از بهشتزهرا اولین ملودی را میسازد. او چند سال نخست انقلاب را در خارج کشور به سر برد تا اینکه نهم اردیبهشت 1363 دوباره به ایران بازگشت و فعالیتهای موسیقاییاش را ادامه داد.
- فعالیتهای ناصر چشمآذر تا پیش از انقلاب اسلامی
«چشمآذر» فعالیت حرفهای خود را در موسیقی پاپ در قالب نوازندهی سازهای آکاردئون، پیانو و کیبورد در ضبط موسیقی ترانهها آغازکرد و «ای اشک» اولین کار مستقل این آهنگساز بود که منتشر شد. او بعدها به عنوان یک تنظیمکنندهی صاحبسبک موسیقی شناخته شد. قطعاتی چون تهمت، هجرت، زائر، همزبونم باش، خلوت و خدای آسمونها از جمله ماندگارترین آثاری است که او در آن دوران خلق کرد. ناصر دربارهی راز ماندگاری آثار موسیقاییاش در آن سالها چنین گفته: «ماندگاری و طول عمر قطعات دهههای دور به اکیپی مربوط میشود که خالقان آن قطعات بودهاند. از جمله شاعر، تنظیمکننده، ملودیساز و حال و هوا و احساساتی که آن موقع دوستان را تشویق و ترغیب کرده تا این آثار ساخته شوند. اینکه چرا این آثار ماندگار یا نوستالژیکتر شده و متاسفانه برخی از کارهای الان اینگونه نیست به همین مقوله برمیگردد. به تیمی که این آثار را تولید کرده و آن نگاه وایدئولوژیای که در آنها بوده. همچنین یکی از مسائلی که در روند ماندگاری یک قطعه تاثیر دارد، زمان انتشار آن است. ما کارهای زیبایی داریم که از هر جهت با ارزش، خوب و حرفهای است اما ماندگار نشده؛ چون مجال پخش خوبی پیدا نکرده است. اما اثری چون «زائر» خوشبختانه زمان پخش خوبی داشت. خلوص نیت و اخلاص عمل هم میتواند در موفقیت یک قطعه تاثیر داشته باشد. وقتی ملودی ناب، دلنشین و از نظر ساختاری دارای ارزش فنی باشد، تعداد دفعات پخش آن هم میتواند در نشستن آن بر جان مخاطبان تاثیر بگذارد. یکی از دلایلی که ملودیها خیلی سلیس و تاثیرگذار از آب درمیآید، شخصی است که آن را میسازد. ظاهراً بچههای امروز ارتباط عمیق از نظر موسیقایی و ملودی ندارند و بیشتر به فرم و فضای کار فکر میکنند تا اینکه ریتم کارشان چه باشد. برای همین است که ملودیهایشان آنطور که باید مثل دهههای قبل تاثیرگذار نیست.»
او بر این اعتقاد بود که بازخوانی و بازسازی قطعاتی که در دههی 50 ساخته شده است؛ میتواند باعث ارتباط بیشتر جوانان با این موسیقی باشد: «اجرای قطعاتی که در دهه 50 تنظیم شده، توسط خوانندگان جوان پیوندی خوب و رابطهای اجتماعی و هنری بین این دو دهه برقرار میکند. بعضی کارهای پاپ که این روزها تولید می شود، اساساً شنیدن ندارد؛ اگرچه کارهای خوب و دلنشینی هم بینشان هست. احساسم این است که سرد و گرم با هم قاطی شده و این وسط میزان حرارت توسط بازار روز و خواست مردم تنظیم میشود.»
اما نگاهی به فعالیتهای هنری او در حوزهی موسیقی باکلام در آن سالها نشان میدهد که او در انتخاب «ترانه» نیز بسیار حسابشده برخورد کرده است. چشمآذر اگرچه برخلاف بسیاری از آهنگسازان آن دوران، به شکل ثابت با خواننده و ترانهسرایی کار نکرد و بهاصطلاح «مثلث»ی هنری شکل نداد، اما همکاریاش با بسیاری از خوانندگان آن زمان، همکاریهای دامنهداری بود که به خلق آثار ماندگاری منجر شد. او در آن دوران با ترانهسرایان بسیاری از جمله شهیار قنبری، منصور تهرانی، هما میرافشار، بیژن سمندر، شهین حنانه، پرویز وکیلی، سعید دبیری، اردلان سرفراز، زویا زاکاریان، محممد صالحعلا و بسیاری دیگر همکاری داشت.
«چشمآذر» یکی-دو بار نیز طبع شاعرانهی خود را محک زد که قطعهای چون «دروغ» حاصل آن است؛ قطعهای که خودش آن را خواند. او بعدها چندبار دیگر این تجربه را تکرار کرد و مثلاً «عید شما مبارک» را با شعری از بیژن سمندر خواند. اما یکی از معروفترین ترانههای پیش از انقلاب او «زائر» بر اساس ترانهای از «محمد صالحعلا» است؛ قطعهای که این شاعر دربارهاش گفته: «موسیقی آقای چشمآذر دارای یک کانسپت و مفهوم است و من بدون تواضع ساختگی باید بگویم، اگر هر شاعر دیگری روی آن آهنگ شعر مینوشت همین نتیجه حاصل میشد. گویی شاعر محکوم است که مطابق این موسیقی شعر بگوید. در این قطعه به نظرم کار شاعر مهم نیست و کار آهنگساز اهمیت دارد.»
او «هجرت» را حاصل دههی 50 میدانست؛ دههای که در آن آثار درخشان دیگری چون «پل»، «خوابم یا بیدارم»، «باور کن صدامو باور کن» و… ساخته شد. این آهنگساز در گفتوگویی با سایت «موسیقی ما» دربارهی این اثر چنین گفته: «هجرت محصول دورانی خاص است. آن زمان کیفیت بالا بود. نوازندگیها خوب بود. ضبطها خوب بود. آدمها زندگی را قابل باورتر میدانستند و هر چیز خوب را باور میکردند. تا یک ملودی به گوششان میرسید، نمیخواندند که آلبوم کنند، مثل جوانان امروز که کارها همه پر از گیتار، همه پر از ناله و همه پر از اوج و فرودهای شبیه به هم است. طبیعی است که تأثیر این آهنگها هم در همان حد خواهد بود.»
با نگاهی به فعالیتهای آهنگسازی ناصر چشمآذر در آن زمان میتوان این را دید که او در عین آنکه برای اولین بار از موسیقی الکترونیک بهره میبرد، آثار بسیاری نیز بر اساس دستگاههای موسیقی ایران خلق کرد که توسط خوانندگان آن دوران به اجرا درآمد. بسیاری از این آثار در این سالها نیز اجرا شدند. «هجرت» بعد از انقلاب فقط یک بار توانست مجوز اجرا به صورت باکلام بگیرد که «مانی رهنما» آن را خواند. اما قطعات دیگر این آهنگساز چون «مسافر»، «زمستون» و «خدای آسمونها» توسط «اشکان خطیبی» اجرا شد.
ملودیهای او اما در این سالها بارها توسط آهنگسازان دیگر اجرا شد، بیآنکه نامی از او برده شود. «خدای آسمونها» را در فیلم «چیزی که مردان درباره زنان نمیدانند» گذاشتند و بسیاری از نغمههایش در آثار دیگر؛ او هر زمان که در معرض چنین ماجرایی قرار میگرفت، میگفت: «دستم به جایی بند نیست.»
اما نمیتوان این مساله را از نظر دور داشت که یکی از دلایل ماندگاری آثار چشمآذر، خوانندگانی است که آثارش را اجرا کردند؛ توفیقی که بعد از انقلاب کمتر به آن دست یافت. هر چند خودش دربارهی حضور خوانندگان میگفت: «من خواننده را هیچوقت به دلیل وسعت صدا انتخاب نمیکنم. به آن تلفیق و دکلمه و ادای شعر با ملودی خیلی اهمیت میدهم که تلفیق با ملودی و معنای شعر و گرمای شعر و گرمای ملودی را بتواند با تسلطی که دارد در بیاورد. من اخلاقی دارم که هیچوقت منتظر یا مشتاق این نبودم که با خوانندهای کار کنم. اگر کسی مشتاق باشد با من کار کند و آمادگی و کارکرد صدا و تکنیک خواندن داشته باشد با او کار میکنم.»
- فعالیتهای موسیقایی بعد از انقلاب
- آثار بیکلام
او البته در جای دیگری دربارهی این اثر توضیح داده است:
«آلبوم باران عشق هیچ چیز خاصی نداشت. من چشمهایم را بستم و فکر کردم. دیدم جنگ تمام شده و مردم به یک دوره آرامش نیاز دارند. مردم شهید دادهاند، اسیر دادهاند. معلولین و جانبازان برگشتهاند. آن زمانها گهگاهی به فروشگاه بتهوون میرفتم، دیدم مردم آهنگهای جواد معروفی، ریچارد کلایدرمن و... را میخرند. متوجه شدم مردم چه نوع موسیقیای را میطلبند. با خودم گفتم باید کاری ارائه دهم که از بچه 5ساله تا آدم 50 ساله گوش کند و لذت ببرد. که نتیجه آن شد؛ باران عشق. این اثر برای خود من یک جور اسطوره است. خب هر چه هست خوشبختانه یا متاسفانه این اثر دارای این سرنوشت شد دیگر. میدانید کنار همهی اینها موفقیت «باران عشق» را باید در جای دیگری جستوجو کرد. من خودم در این آلبوم نوشتم که این اثر اشک مادران جنگ تحملی ایران و عراق است که بر مزار پاک گل لالههایشان گریستند و گریستند و گریستند. خیلی هم کسی به این جملهی من توجهی نکرد.»
او «باران عشق2» را هم ساخت؛ اما میگفت: «من به احترام آن آخرین نفری که میرود و آلبوم باران عشق را تهیه میکند هنوز آلبوم باران 2 را بیرون ندادهام.»
«باران عشق» سرنوشت عجیبی داشت. چند سال قبل، ارکستر سمفونیک اوزاکای ژاپن از او دعوت کرد تا این اثر را همراه با آنان ضبط کند و 200 هزار دلار نیز به او بپردازد. اما چشمآذر این مساله را قبول نمیکند: «من این اثر را همین شکل که هست و در یک اتاقک کوچک ضبط شده بیشتر دوست دارم تا این که این آلبوم با ارکستر سمفونی اوزاکا ضبط شود. این آلبوم متعلق است به مادران ایرانی که بر مزار فرزندانشان گریستند.»
او دیگر آثار بیکلامی نیز چون «تو برقص»، «شکوفههای ایران»، «شبهای تهران»، «رقصهای شاد»، «باران شادی - 1 تا 3» و «طلوع عشق» را نیز منتشر کرد.
- موسیقی فیلم
چشمآذر دغدغهی بسیاری درباره موسیقی فیلم داشت و میگفت: «برای ساخت موسیقی یک فیلم باید دکوپاژ، بازیگر و بسیاری از موارد دیگر را مدنظر قرار دهیم و به شکلی سنجیده و متراکم آنها را در روند کار قرار دهیم. در حالیکه چنین امری امروزه در ساخت موسیقی وجود ندارد و این موضوع ضعفی بزرگ به شمار می رود. عده ای که پیش از ساخت موسیقی فیلم، هیچ موسیقیای گوش نمیدهند و فیلمی نمیبینند، اغلب ذهن های کمبُعد و کمحجمی دارند. من معتقدم میتوانیم موسیقی بشنویم و اتفاقاً موسیقی خوبی هم بشنویم، اما سمت آن نرویم. آهنگساز باید توانایی این را داشته باشد که موسیقی گوش دهد اما هنگام ساخت اثر خود، به آن سمت نرود و از تراوشهای ذهنی خود استفاده کند.»
- هامون
به نظر میرسد که این فیلم روی «چشمآذر» تاثیر بسیار زیادی داشت؛ به طوریکه بعد از آن به خاطر آنچه همذات پنداری با شخصیت «هامون» انگاشته میشود، از همسرش جدا شد. مهرجویی میگوید: «من فکر میکنم چشمآذر با کاراکتر شوهر یعنی هامون (با بازی خسرو شکیبایی) همذاتپنداری کرد و یکجوری خواست این رابطه را داغان کند. زده بود به سرش. رفته بود به عوالم دیگری. خواب حضرت علی را دیده بود و... اصلاً همان چیزهایی که در فیلم «میکس» میگوید خودش بود. بنابراین زندگی خانوادگیاش هم لطمه دید.»
«چشمآذر» در چند فیلم دیگر نیز با «مهرجویی» همکاری داشت؛ فیلمهایی چون «اجارهنشینها»، «بانو»، «میکس» و «دختردایی گمشده». برای همین است که «مهرجویی» دربارهاش میگوید: «آقای چشمآذر موسیقیدان برجستهای بود. به نظر من در زمینه موسیقی پاپ و فیلم خیلی موفق بود. کارهایی که با من انجام داد، عالی بود؛ مثل «هامون». آقای چشمآذر ذوق و شوق زیادی برای موسیقی داشت و فقدانش خیلی فاجعه است. او در فیلم «میکس» خودش بود. برای اینکه کاراکتر جالبی داشت و وقتی روی یک موضوع متمرکز میشد، دیگر خیلی متعصب و دگماتیسم میشد ولی این کاراکترش بود. کاریاش نمیشد کرد. وقتی به ناصر چشمآذر گفتم بیاید در فیلم میکس بازی کند، خیلی دوست داشت و قبول کرد و آمد جلوی دوربین. اما کار سخت بود؛ چون مدام میرفت و میآمد یعنی با توجه به روحیهاش کار کردن با او کمی سخت بود. چشمآذر در زمینه بازیگری حرفهای نبود اما چه بازی قشنگی در این فیلم ارائه داد وقتی آهنگ میزد، میخواند و میرفت پشت شمعها.»
او که اصلیترین عامل را در ساخت موسیقی فیلم، صحنه میداند در ساختههای خود با توجه به آن عامل سعی در باورپذیری موسیقی فیلم دارد. در کارهای او این باورپذیری به سادگی درک میشود. ایجاد ارتباط بین فیلم و موسیقی آن، سبک کاری او را در زمره کارهایی قرار میدهد که موسیقی پُررنگ دارند. در بیشتر روال فیلمهایی که از چشمآذر دیده و شنیدهایم، موسیقی متن بهصورت واضح در خدمت هدف فیلمنامه و کارگردان است.
- خواهران غریب
- تیغ و ابریشم
- اجارهنشینها
- ای ایران
- بانو
- میخواهم زنده بمانم
- میکس
- شمعی در باد
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 14 اردیبهشت 1398 - 13:15
افزودن یک دیدگاه جدید