از فوتبال و جادویش که تنها جایی است که فقیر و غنی به یک چشم قضاوت میشوند
روزگارِ فوتبالیِ خُلقهای تَنگ
[ مانی جعفرزاده - آهنگساز و مدرس موسیقی ]
فوتبال یک دلمشغولیِ عوامانه نیست؛ هرکه گفته بیخود گفته، حالیاش نبودهاست. این مثلِ آن است که کسی بگوید موسیقی یک تفریحِ عوامانه است که خُب حرف پَرتیست برآمده از ذهنی پلاسیده.
نویسندهی این سطرها مدّتهاست پیشِ خودش به این نتیجه رسیدهاست که هیچ پدیداری، در ذات نمیتواند عوامانه یا نخبهپسند باشد. هرچیز را هم میشود عوامانه دید و هم میشود نخبهوار سنجید. این بستگیِ تام دارد به نگاه کسی که رودرروی آن پدیدار ایستاده است. فوتبال از منظر بسیاری، پدیدارِ نخبگان بودهاست.
یک
تاریخ روشنفکری ایران در سالهای چهل و پنجاهِ خورشیدی، پُر است از نام روشنفکران عمدهای که همهی عمرشان را سیگار کشیدهبودند و چایی خوردهبودند و کتاب روی کتاب انباشتهبودند و ورزشکردن را اصلاً کار بیهودهای میدانستهاند(!) امّا پای «پرسپولیس» که وسط میآمده، رگ غیرتشان ورَم میکردهاست؛ چون فرضشان بر این بوده که «پرسپولیس» نقطهی مقابل «تاج» است و وظیفهی هر روشنفکر متعهّد آن است که با تاج و تخت و سلطنت -به هرشکلی که متصوّر باشد- مبارزه بکُند.
برای بسیاری از روشنفکران آن سالها، «پرسپولیس» تیم پابرهنهها بود. نمایندهی خَلق ستمدیدهی فقیر. هنوز هم برخی پیرمردهای «آبیِ» قدیمی وقتی به «قرمز»ها میرسند، کنایه میزنند که طرفدارهای شما سر و وضعشان کثیف بود و همهشان خاکوخُلی و ژندهپوش بودند امّا «تاجی»ها همه شیک بودند و شُستهروفته.
جالب است که چُنین نگاهی در اسپانیا [و به تبعِ آن در امریکای لاتین] هم وجود داشتهاست. باشگاه «رئال مادرید» را دولت دستِراستیِ «فرانکو» (دیکتاتور سابق اسپانیا) بنیان گذاشت تا ویترینی باشد برای «اسپانیای جدید». طرفداراناش همه از طبقهی مرفّهِ در آن زمان تازه شکلیافتهی اسپانیای «فرانکو» آمدهبودند و شاید به همین دلیل، روشنفکران چپگرای اسپانیایی همه [حتّی هنوز هم] از رئال بدشان میآمد و میآید و بهعمد -حتّی اگر اهل ورزش نبودند و نباشند- ادّعا میکردند و میکُنند که «بارسا»یی هستند. چون «بارسا» تیم «مستقل»هاست. تیم مَردم. «رئال» امّا یادگار فرانکو است. این دعوای عجیب را همین آخریها در جنگ بر سر استقلالِ کاتالان هم میشد دید. در اسپانیا فوتبال که فوتبال نیست. خیلی چیزهاست!
دو
پایام که رسید به اسپانیا، نوزده سالام بود. دو کار کردم؛ اوّل رفتم به یک کتابفروشی و کتابی را که چند سال بود خیلی سر و صدا کرده بود [و در ایران پیدا نمیشد] خریدم و خواندم. حقیقتاً کتاب مُهملی بود که هیچوقت نفمیدم چرا ما اینقدر به فروشاش کمکِ تبلیغاتی کردیم! کار دوّم و بسیار مفیدم(!) امّا این بود که رفتم به بارسلون و بلیت بازی بارسا در «کمپِ نو» را خریدم. اوّلینبار بود که به یک استادیوم میرفتم. به قولِ همشهریهای پدربزرگِ زندهیادم:
- مَن هارا؟! بورا هارا؟!
به تُرکی یعنی: من کجا؟! اینجا کجا؟!
و به اینگونه بود که به شکل رسمی (؟) فوتبالی شدم و کیست که پایاش به اسپانیا رسیدهباشد و فوتبالی نشدهباشد؟
سه
امروز چهارشنبه سیام خرداد یکهزار و سیصد و نَود و هفتِ خورشیدی است. تیمهای ملّیِ فوتبالِ ایران و اسپانیا بازی دارند. منطقاً روی کاغذ که خُب، ما میبازیم. من هم در پیشبینیهای سایت «موسیقی ما» نظرم را اعلام کردهام که میبازیم؛ امّا تهِ دلام امید دارم که شاید نظرسنجی را غلط پُر کردهباشم و جادوی فوتبال بار دیگر، روی دیگرش را به ما نشان دهد و صعود بکُنیم. اگر اینطور بشود، حاضرم بروم در قعرِ جدول پیشبینیها حتّی کنار امیرمهدی ژوله قرار بگیرم. بهخدا!
چهار
دیشب پریشب بود. منتظر بودم بازی اروگوئه و مصر شروع بشود. همسرم آمد و با تعجّب پرسید:
- چرا داری گریه میکُنی؟
گفتم:
- برای اروپاییها جام جهانی یک تفریح پُرهیجان است. بد هم نیست. مبارکشان باشد. امّا برای یک نفر اهل اروگوئه یا مصر یا هر کشوری شبیه اینها، جام جهانی پادشاهیِ «میرِ نوروزی» است. چهار سال یک بار فرصت دارند که مردمِ خستهی سرزمینشان را یک شب یا دو شب شادمان بکُنند و بعد، بسوزند و به خانه بروند. برای یک آلمانی، یک بازی در جام جهانی فقط یک بازی است؛ امّا برای یک سنگالی تنها جایی است که قانونهای جهان مساوی است. تنها نَود دقیقهای است که خطای یک بلژیکی و خطای یک مراکشی با یک متر و محک اندازه زده میشود!
فوتبال تنها جایی است که برای یک ایرانی «آفساید» جایی است که حریف متوقف میشود و گُلاش قبول نیست؛ وگرنه در باقیِ وقتها که هرچه گُل بهمان میزنند، «آفساید» است و دستمان هم به جایی بند نیست. آقام حافظ میفرماید:
سخن در پرده میگویم، چو گُل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکمِ میرِ نوروزی
«نگار» گفت:
- دیوانهای بهخدا!
اشکهایام را پاک نکردم. گذاشتم جاری باشد. گفتم:
- میدانم!
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 16 تیر 1397 - 10:05
افزودن یک دیدگاه جدید