استادانِ برجستهی موسیقی ایران از نوازندهی پیشکسوت نی در مراسم تجلیلش گفتند
محمد موسوی هیچگاه هنرش را نفروخت
موسیقی ما- پنجشنبه شب، آيين گراميداشت هفتادودومين سالروز تولد «محمد موسوي»- نوازندهی پيشکسوت نی - با نام «آن نايي دلداده» در حالی در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد که بسیاری از بزرگانِ موسیقی ایران چون هوشنگ کامکار، محمد اسماعیلی، بیژن کامکار، فضلالله توکل، میلاد کیایی، عباس خوشدل، علی مرادخانی، شاهرخ تویسرکانی، محمد علی بهمنی، سعید ثابت، نجمه تجدد، آذر هاشمی و دیگران به تجلیل از مقامِ هنری نوازندهای پرداختند که تاریخ نی ایران به او بسیار وامدار است. اجرای سالار عقیلی – خوانندهی صاحب نام موسیقی ایران- با همراهی «حریر شریعتزاده»، اجرای مزدا انصاری و همچنین نینوازی موسوی از دیگر بخشهای این برنامه بود.
در ابتدای این برنامه «سالار عقیلی» ضمن تبریک تولد استادِ نینواز به این نکته اشاره کرد که از جوانی این افتخار را داشته است که از حضور استاد موسوی بهره بگیرد: «من بخش زیادی از هنر آوازیام را مدیون استاد محمد موسوی هستم. ایشان یگانه استاد بیبدیل نوازندگی نی در ایران زمین هستند وبه حق جانشین استاد کسایی و وجودشان باعث افتخار ما و ایران است. ما از داشتنِ این استاد بزرگ به خودمان میبالیم؛ اما ایشان فقط نوازندهی قابلی در ساز نی نیستند، انسانِ والا و آزادهای است که در طول فعالیتهایشان، هنر خودشان را به هر قیمتی نفروختند. ایشان میتوانست در موقعیت بسیار بهتری از آنی که هماکنون هست، قرار داشته باشد؛ اما هیچگاه جز کاری که دوست میداشت؛ انجام نداد و تنها در خانه نشست و سالها تدریس کرد. ایشان هنر خود را نفروخت و این ارزشمندترین چیزی است که باید در زندگی هنریشان به آن توجه کرد.»
«حریر شریعتزاده» - نوازندهی دف و پیانو- نیز در صحبتهای کوتاهی دربارهی ایشان گفت: «من از کودکی با شنیدنِ صدای ساز شما از خود بیخود شدم و هماکنون نیز همان حس را میگیرم. من با وجود آنکه سالهاست پدرم را از دست دادهام، اما ایشان همیشه حق پدری را به گردن من داشتند. من مدیون استاد هستم و اگر امروز ما – من و همسرم- به جایگاهی رسیدهایم، مدیون شما هستیم.»
این دو هنرمند سپس قطعهی «ایران» را اجرا و آن را به «محمد موسوی» تقدیم کردند.
«میلاد کیایی» - آهنگساز و نوازندهی سنتور- دیگر سخنرانِ این مراسم بود: «من اولین دیداری که با ایشان داشتم تابستان سال 1342 در اردوی رامسر بود؛ آن دوران پر از عشق و شور بود. یکروز در اردو در سالن غذاخوری، صدای جادویی نی را شنیدم و دیدم که ایشان مشغولِ نواختن است. خودم را معرفی کردم و جرقهای از عشق و مهر بین ما رخ داد که همچنان باقی است. از ویژگیهای این هنرمند، آزادگی است؛ اتفاقی که همچنان بعد از 55 سال مشاهده میشود، وجودی پر از مهر و دوستی و تجارب هنریاش نیز به این مهر دامن زده است. یادم میآید آن زمان ما اجراهایی را همراه با ملوک ضرابی، اکبر گلپاپگانی، ناصر مسعودی، محمد سریر، محمدرضا لطفی و ایشان داشتیم که همواره یکی از درخشانترین چهرههای اجرا بودند.»
«میلاد کیایی» همچنین به این نکته اشاره داشت که نی سازی بسیار خاصی است که کمتر سراغِ آن میروند و از میان کسانی که به نواختنِ آن روی میآورند، تنها چهرههای محدودی میتوانند نوازندهای چیزه دست شوند: «شاید بسیاری نوازندهای قهار در این ساز شوند؛ اما با این وجود من در این سالها کسی را سراغ ندارم که مثلِ ایشان بتواند چنین صدای جادویی را از ساز نی دربیاورد.»
کیایی، موسوی را آمیختهای از «فرهنگ» و «هنر» دانست: «او در کنار هنرش، همواره فرهنگی قابل احترام داشت. او از نسلِ هنرمندانی است که دیگر بسیاریشان تکرارناپذیر هستند. یادم میآید در مراسم خاکسپاری استاد بنان، «موسوی» چنان نیای نواخت که هنوز در خاطرهی جمعی ما مانده است.»
پس از آن «مزدا انصاری» قطعاتی را به صورت سولو اجرا کرد؛ اما دیگر سخنران برنامه «علی مرادخانی» بود که حضورش در این مراسم را برای خودش یک افتخار قلمداد کرد: «محمد موسوی یکی از بااخلاقترین و دوستترین هنرمندان کشور است. او ذاتا شیرین است؛ حتی بداخلاقیهایش هم شیرین است. من از همان زمان که وارد دفتر موسیقی شدم – سال 69- در خدمت ایشان بودند و شاهد هستم که برنامههای اجرایی ایشان چه شور وحال و قدرتی داشت. ایشان ساعتها میتوانست در برنامهای، قدرت ساز خود را حفظ کند و نفساش را زنده نگاه دارد و اجرایش هیچ کم و کاستی نداشته باشد.»
او اخلاق حرفهای را یکی دیگر از وجوه شخصیتِ ایشان دانست: «او همواره برای کاری که میخواست انجام دهد، احترام ویژهای میگذاشت و از جمله فعالیتهای مهماش، حضور در گروه اساتید است که میدانم تمام کارهای مربوط به آن گروه را ایشان انجام میدادند.»
«محمد علی بهمنی» - شاعر و ترانهسرا- نیز غزلی به مناسبتِ میلاد «محمد موسوی» خواند و به این نکته اشاره کرد که از زمان حضورش در رادیو – در سال 42- با این نوازندهی برجستهی نی اشنا شده است و از همان زمان تاحالا، یکی از بزرگترین شوقهای زندگیاش شنیدنِ صدای نی اوست.
«محمد اسماعیلی» - نوازندهی برجستهی تنبک- نیز دربارهی دوستِ دیرینش گفت: «من سخنران نیستم؛ اما از آقای موسوی خیلی چیزها یاد گرفتم که از جملهی آن احترام به استادشان بود، یادم میآید در یکی از برنامههای خارج از کشور، وقتی میخواست سولو بنوازد؛ به آقای کسایی زنگ زدند و از ایشان اجازه گرفتند.»
این استاد برجستهی سازهای کوبهای همچنین از او گلایه کرد که اگرچه، در مراسم بزرگداشتش شرکت نکرده است؛ اما او برای ادای احترام به این برنامه آمده است.
اما «رشید کاکاوند» درباره ی تاثیر موسوی و نسل او بر فرهنگ ما و ادبیات ما سخن گفت: «بدون اغراق باید پذیرفت که چند نسل از ما از طریق موسیقی با ادبیات جدی فارسی آشنا شدند و حتی گاهی موسیقی باعث شد تا آن آثار قدرتمندتر از قبل شنیده شوند؛ برای مثال در اثر «نوا مرکبخوانی» استاد موسوی در کنار استاد شجریان و مشکاتیان اثری را از سعدی با مطلع «ما گدایانِ خیل سلطانیم» اجرا کردهاند که ما گمان میکردیم غزلیت شعر سعدی در این شعر دیده نمیشود؛ اما وقتی استاد شجریان در کنار نی استاد موسوی این اثر را اجرا کردند، یکی از مهمترین و شناخته شدهترین غزلهای سعدی شد.»
او میگوید نسلِ موسوی تنها موسیقی خلق نکردند، بلکه آثارشان چراغِ راهِ ادبیاتایران بوده است: « موسیقی در بسیاری مواقع کلام فارسی را از آنِ خود کرده است؛ در این میان استاد موسوی، کارهای ارکسترالی نیز انجام داده است که از جملهی آنها به گفتهی دکتر محمد سریر، نوازندگیشان در قطعهی «کوچ» است که «محمد نوری» خوانده است و این شگفتانگیز است که ما هر خاطرهای از موسیقیهای درجه یک داریم، رد پای استاد موسوی در آن دیده میشود. باعث تاسف است که نسلِ امروز کمتر با این موسیقی ارتباط برقرار میکنند که این بدون شک به خاطر کاستیهای فرهنگی این سالهاست.»
در ادامهی برنامه «محمد موسوی» سخن گفت. از اینکه وقتی برای اولین بار برای امتحانِ برنامهی گلها به رادیو میرود و استاد تجویدی میگوید: «تا زمانی که استاد کسایی زنده است؛ هیچ نوازندهی نیای را استخدام نمیکند و او بعدها با کمک استاد «ناصر افتتاح» با استاد «عبادی» آشنا میشود: «یکشب به خانهی استاد عبادی رفتم و پیرمردی نورانی را دیدم. ایشان گفت شنیدهام که خوب ساز میزنی. من از محضرشان اجازه گرفتم و یک مخافلف سهگاه نواختم، ایشان گفتند پسر من با شما میخواند. جوانی آنجا خواند. بعد از پایان قطعه استاد عبادی به من گفتند که هفتهی بعد همراه او به رادیو بروم و آنجا متوجه شدم که آن خواننده «محمدرضا شجریان» است که آن زمان «سیاوش بیدگانی» صدایش میکردند. ما برنامه را ضبط کردیم و از آن پس من به گلها رفتم.»
«محمد موسوی» همچنین از عشق و احساسی گفت که آن زمان بر فضای موسیقی ایران حاکم بود: «استاد بنام تعریف میکردند روحالله خالقی به من زنگ میزدند و میگفتند فلان ساعت به انجمن موسیقی بیایید، ما در یک اتاق بدون وسیلهی گرمایشی و سرمایشی ساعتها تمرین و شب با ارکستر بهصورت زنده اجرا میکردیم و اجرایمان هم بسیار ناب میشد. این بهخاطر حش مشترکی بود که میانِ اهالی موسیقی وجود داشت. استاد «بنان» پس از قطعهی «می ناب» در اوجِ آوازشان و علیرغم مخالفت استاد خالقی از موسیقی حداحافظی کردند. این برای من درسِ بزرگی بوده است.»
«محمد موسوی» ادامه داد: «من امشب فقط سپاسگزاری میکنم. آقای اسماعیلی من را خجالت دادند و باید به ایشان بگویم شما تاج سر من هستید. همیشه وقتی با آقای تهرانی صحبت میکردم، ایشان استاد «اسماعیلی» را مثلِ اولادِ خودش میدانست و جانشینِ خودش. من باید از بسیاری کسانِ دیگر تشکر کنم، خانوادهام و به خصوص دخترانم، پزشکانی که سلامتیام را به من بازگرداندند، استاد «منصور قنادپور» که ردیفهای موسیقی را نزد ایشان یاد گرفتم و تمام استادانی که امروز در این مراسم حضور دارند. امشب که من اینجا هستم، بسیاری از همقافلههای من از این جهان رخت بربستهاند که جایشان تا ابد در موسیقی این مرز و بوم خالی است و برخی در بستر بیماری است. امشب برای رفیق و همراه سالهای دورم برای استاد شجریان دعایی از ته قلب کنیم و از خداوندن برایشان سلامتی کامل را خواستار باشیم؛ همچنین برای هوشنگ ظریف. من بیش از سه هزار ساعت موسیقی نواختهام که 250 ساعت آن با استاد شجریان است و جزو بهترین کارهای من. یادی کنم از استاد کسایی که استاد به حق موسیقی ایران است. ما در هفتهی گذشته استاد ناصر چشماذر و لشگری را از دست دادیم که یادشان را گرامی میدارم.»
او ادامه داد: «کشور ما امروز نیاز به مسوؤلانی دلسوز دارد تا یادشان باشد جانی که با هنر آمیخته شود، از آدمی انسان بهتری خواهد ساخت.»
سایت موسیقی ما به زودی گزارش ویدیویی این مراسم را نیز منتشر خواهد کرد.
در ابتدای این برنامه «سالار عقیلی» ضمن تبریک تولد استادِ نینواز به این نکته اشاره کرد که از جوانی این افتخار را داشته است که از حضور استاد موسوی بهره بگیرد: «من بخش زیادی از هنر آوازیام را مدیون استاد محمد موسوی هستم. ایشان یگانه استاد بیبدیل نوازندگی نی در ایران زمین هستند وبه حق جانشین استاد کسایی و وجودشان باعث افتخار ما و ایران است. ما از داشتنِ این استاد بزرگ به خودمان میبالیم؛ اما ایشان فقط نوازندهی قابلی در ساز نی نیستند، انسانِ والا و آزادهای است که در طول فعالیتهایشان، هنر خودشان را به هر قیمتی نفروختند. ایشان میتوانست در موقعیت بسیار بهتری از آنی که هماکنون هست، قرار داشته باشد؛ اما هیچگاه جز کاری که دوست میداشت؛ انجام نداد و تنها در خانه نشست و سالها تدریس کرد. ایشان هنر خود را نفروخت و این ارزشمندترین چیزی است که باید در زندگی هنریشان به آن توجه کرد.»
«حریر شریعتزاده» - نوازندهی دف و پیانو- نیز در صحبتهای کوتاهی دربارهی ایشان گفت: «من از کودکی با شنیدنِ صدای ساز شما از خود بیخود شدم و هماکنون نیز همان حس را میگیرم. من با وجود آنکه سالهاست پدرم را از دست دادهام، اما ایشان همیشه حق پدری را به گردن من داشتند. من مدیون استاد هستم و اگر امروز ما – من و همسرم- به جایگاهی رسیدهایم، مدیون شما هستیم.»
این دو هنرمند سپس قطعهی «ایران» را اجرا و آن را به «محمد موسوی» تقدیم کردند.
«میلاد کیایی» - آهنگساز و نوازندهی سنتور- دیگر سخنرانِ این مراسم بود: «من اولین دیداری که با ایشان داشتم تابستان سال 1342 در اردوی رامسر بود؛ آن دوران پر از عشق و شور بود. یکروز در اردو در سالن غذاخوری، صدای جادویی نی را شنیدم و دیدم که ایشان مشغولِ نواختن است. خودم را معرفی کردم و جرقهای از عشق و مهر بین ما رخ داد که همچنان باقی است. از ویژگیهای این هنرمند، آزادگی است؛ اتفاقی که همچنان بعد از 55 سال مشاهده میشود، وجودی پر از مهر و دوستی و تجارب هنریاش نیز به این مهر دامن زده است. یادم میآید آن زمان ما اجراهایی را همراه با ملوک ضرابی، اکبر گلپاپگانی، ناصر مسعودی، محمد سریر، محمدرضا لطفی و ایشان داشتیم که همواره یکی از درخشانترین چهرههای اجرا بودند.»
«میلاد کیایی» همچنین به این نکته اشاره داشت که نی سازی بسیار خاصی است که کمتر سراغِ آن میروند و از میان کسانی که به نواختنِ آن روی میآورند، تنها چهرههای محدودی میتوانند نوازندهای چیزه دست شوند: «شاید بسیاری نوازندهای قهار در این ساز شوند؛ اما با این وجود من در این سالها کسی را سراغ ندارم که مثلِ ایشان بتواند چنین صدای جادویی را از ساز نی دربیاورد.»
کیایی، موسوی را آمیختهای از «فرهنگ» و «هنر» دانست: «او در کنار هنرش، همواره فرهنگی قابل احترام داشت. او از نسلِ هنرمندانی است که دیگر بسیاریشان تکرارناپذیر هستند. یادم میآید در مراسم خاکسپاری استاد بنان، «موسوی» چنان نیای نواخت که هنوز در خاطرهی جمعی ما مانده است.»
پس از آن «مزدا انصاری» قطعاتی را به صورت سولو اجرا کرد؛ اما دیگر سخنران برنامه «علی مرادخانی» بود که حضورش در این مراسم را برای خودش یک افتخار قلمداد کرد: «محمد موسوی یکی از بااخلاقترین و دوستترین هنرمندان کشور است. او ذاتا شیرین است؛ حتی بداخلاقیهایش هم شیرین است. من از همان زمان که وارد دفتر موسیقی شدم – سال 69- در خدمت ایشان بودند و شاهد هستم که برنامههای اجرایی ایشان چه شور وحال و قدرتی داشت. ایشان ساعتها میتوانست در برنامهای، قدرت ساز خود را حفظ کند و نفساش را زنده نگاه دارد و اجرایش هیچ کم و کاستی نداشته باشد.»
او اخلاق حرفهای را یکی دیگر از وجوه شخصیتِ ایشان دانست: «او همواره برای کاری که میخواست انجام دهد، احترام ویژهای میگذاشت و از جمله فعالیتهای مهماش، حضور در گروه اساتید است که میدانم تمام کارهای مربوط به آن گروه را ایشان انجام میدادند.»
«محمد علی بهمنی» - شاعر و ترانهسرا- نیز غزلی به مناسبتِ میلاد «محمد موسوی» خواند و به این نکته اشاره کرد که از زمان حضورش در رادیو – در سال 42- با این نوازندهی برجستهی نی اشنا شده است و از همان زمان تاحالا، یکی از بزرگترین شوقهای زندگیاش شنیدنِ صدای نی اوست.
«محمد اسماعیلی» - نوازندهی برجستهی تنبک- نیز دربارهی دوستِ دیرینش گفت: «من سخنران نیستم؛ اما از آقای موسوی خیلی چیزها یاد گرفتم که از جملهی آن احترام به استادشان بود، یادم میآید در یکی از برنامههای خارج از کشور، وقتی میخواست سولو بنوازد؛ به آقای کسایی زنگ زدند و از ایشان اجازه گرفتند.»
این استاد برجستهی سازهای کوبهای همچنین از او گلایه کرد که اگرچه، در مراسم بزرگداشتش شرکت نکرده است؛ اما او برای ادای احترام به این برنامه آمده است.
اما «رشید کاکاوند» درباره ی تاثیر موسوی و نسل او بر فرهنگ ما و ادبیات ما سخن گفت: «بدون اغراق باید پذیرفت که چند نسل از ما از طریق موسیقی با ادبیات جدی فارسی آشنا شدند و حتی گاهی موسیقی باعث شد تا آن آثار قدرتمندتر از قبل شنیده شوند؛ برای مثال در اثر «نوا مرکبخوانی» استاد موسوی در کنار استاد شجریان و مشکاتیان اثری را از سعدی با مطلع «ما گدایانِ خیل سلطانیم» اجرا کردهاند که ما گمان میکردیم غزلیت شعر سعدی در این شعر دیده نمیشود؛ اما وقتی استاد شجریان در کنار نی استاد موسوی این اثر را اجرا کردند، یکی از مهمترین و شناخته شدهترین غزلهای سعدی شد.»
او میگوید نسلِ موسوی تنها موسیقی خلق نکردند، بلکه آثارشان چراغِ راهِ ادبیاتایران بوده است: « موسیقی در بسیاری مواقع کلام فارسی را از آنِ خود کرده است؛ در این میان استاد موسوی، کارهای ارکسترالی نیز انجام داده است که از جملهی آنها به گفتهی دکتر محمد سریر، نوازندگیشان در قطعهی «کوچ» است که «محمد نوری» خوانده است و این شگفتانگیز است که ما هر خاطرهای از موسیقیهای درجه یک داریم، رد پای استاد موسوی در آن دیده میشود. باعث تاسف است که نسلِ امروز کمتر با این موسیقی ارتباط برقرار میکنند که این بدون شک به خاطر کاستیهای فرهنگی این سالهاست.»
در ادامهی برنامه «محمد موسوی» سخن گفت. از اینکه وقتی برای اولین بار برای امتحانِ برنامهی گلها به رادیو میرود و استاد تجویدی میگوید: «تا زمانی که استاد کسایی زنده است؛ هیچ نوازندهی نیای را استخدام نمیکند و او بعدها با کمک استاد «ناصر افتتاح» با استاد «عبادی» آشنا میشود: «یکشب به خانهی استاد عبادی رفتم و پیرمردی نورانی را دیدم. ایشان گفت شنیدهام که خوب ساز میزنی. من از محضرشان اجازه گرفتم و یک مخافلف سهگاه نواختم، ایشان گفتند پسر من با شما میخواند. جوانی آنجا خواند. بعد از پایان قطعه استاد عبادی به من گفتند که هفتهی بعد همراه او به رادیو بروم و آنجا متوجه شدم که آن خواننده «محمدرضا شجریان» است که آن زمان «سیاوش بیدگانی» صدایش میکردند. ما برنامه را ضبط کردیم و از آن پس من به گلها رفتم.»
«محمد موسوی» همچنین از عشق و احساسی گفت که آن زمان بر فضای موسیقی ایران حاکم بود: «استاد بنام تعریف میکردند روحالله خالقی به من زنگ میزدند و میگفتند فلان ساعت به انجمن موسیقی بیایید، ما در یک اتاق بدون وسیلهی گرمایشی و سرمایشی ساعتها تمرین و شب با ارکستر بهصورت زنده اجرا میکردیم و اجرایمان هم بسیار ناب میشد. این بهخاطر حش مشترکی بود که میانِ اهالی موسیقی وجود داشت. استاد «بنان» پس از قطعهی «می ناب» در اوجِ آوازشان و علیرغم مخالفت استاد خالقی از موسیقی حداحافظی کردند. این برای من درسِ بزرگی بوده است.»
«محمد موسوی» ادامه داد: «من امشب فقط سپاسگزاری میکنم. آقای اسماعیلی من را خجالت دادند و باید به ایشان بگویم شما تاج سر من هستید. همیشه وقتی با آقای تهرانی صحبت میکردم، ایشان استاد «اسماعیلی» را مثلِ اولادِ خودش میدانست و جانشینِ خودش. من باید از بسیاری کسانِ دیگر تشکر کنم، خانوادهام و به خصوص دخترانم، پزشکانی که سلامتیام را به من بازگرداندند، استاد «منصور قنادپور» که ردیفهای موسیقی را نزد ایشان یاد گرفتم و تمام استادانی که امروز در این مراسم حضور دارند. امشب که من اینجا هستم، بسیاری از همقافلههای من از این جهان رخت بربستهاند که جایشان تا ابد در موسیقی این مرز و بوم خالی است و برخی در بستر بیماری است. امشب برای رفیق و همراه سالهای دورم برای استاد شجریان دعایی از ته قلب کنیم و از خداوندن برایشان سلامتی کامل را خواستار باشیم؛ همچنین برای هوشنگ ظریف. من بیش از سه هزار ساعت موسیقی نواختهام که 250 ساعت آن با استاد شجریان است و جزو بهترین کارهای من. یادی کنم از استاد کسایی که استاد به حق موسیقی ایران است. ما در هفتهی گذشته استاد ناصر چشماذر و لشگری را از دست دادیم که یادشان را گرامی میدارم.»
او ادامه داد: «کشور ما امروز نیاز به مسوؤلانی دلسوز دارد تا یادشان باشد جانی که با هنر آمیخته شود، از آدمی انسان بهتری خواهد ساخت.»
سایت موسیقی ما به زودی گزارش ویدیویی این مراسم را نیز منتشر خواهد کرد.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 22 اردیبهشت 1397 - 11:49
افزودن یک دیدگاه جدید