گفتوگو با هوشیار خیام و میلاد محمدی به بهانهی انتشار آلبوم تار و پیانو
پرواز مرغِ دریایی روی دریا
موسیقی ما- سالهاست که سازهای مختلف کنار هم مینشینند و آثاری شکل میگیرد. سازهای ایرانی و سنتی، سازهای غربی و ایرانی و سازهایی از ملل گوناگون با ملل گوناگونِ دیگر؛ اما در این میان تنها اثار معدودی است که صرفنظر از تجربهگرایی، اتفاقی خاص در عرصهی موسیقی را رقم میزنند. «تار و پیانو» تجربهی جدید «هوشیار خیام» - آهنگساز و نوازندهی شناخته شده پیانو- و «میلاد محمدی» - نوازندهی تار- از این جمله است. این دو موزیسین اثر را تقدیم به «حسین علیزاده» کردهاند. این مجموعه هفت قطعه به نامهای در آفتاب، در باد، در باران، در ابر، در مه، در راه و در دل دارد و هوشیار خیام و مینا اریسیان هم تولیدکنندگان این مجموعه هستند.
جدیدترین آلبوم هوشیار خیام در حالی منتشر شده که آخرین حضور او در بازار موسیقی ایران، به سال 1391 و آلبوم زهیها باز میگردد که از سوی نشر هرمس منتشر شده بود. تاتاری، گیتار شاعر، ابرها، هزار اقاقی، هفت روز دریا، تمام تو، منظومه شب، آیینها و در باران سایر آلبومهای این هنرمند سرشناس موسیقی ایران است. گفتوگوی «موسیقی ما» با این دو موزیسین را میخوانید:
میلاد:هوشیار جان یک روز با من تماس گرفت و گفت که از طریق کارن کیهانی با من آشنا شده است. هوشیار خیام را از کنسرت آقای حسین علیزاده میشناختم که با تنظیم او بود و کارهایش را همیشه دنبال میکردم. یک کار با آقای امیر اسلامی داشتند که پیانو و نی بود و همیشه دوست داشتم هوشیار را از نزدیک ببینم. در اولین تماس او، تمام آن ذهنیتها جلوی چشمم آمد و گفت که برای اولین جلسه سازت را هم بیاور. در ساعت 11 صبح برای اولین بار همدیگر را دیدیم و ساعت 6 عصر آلبوم تولید شده بود! دقیقاً به همین شکل بود.
هوشیار: وقتی میگوییم یک اتفاق در لحظه رخ میدهد دقیقاً همین است. ما 11 صبح برای اولین بار همدیگر را دیدیم ولی 6 عصر آلبوم ضبط شده بود.
هوشیار:ارتباط من و میلاد محمدی با این آلبوم شروع شد و ما پس از ضبط این مجموعه، زیاد با هم زندگی کردیم و ساز زدیم. در ذهن من اصلاً ساز را باید از نوازنده و هنرمندش جدا کرد. ساز وسیله است ولی هنرمند، موسیقی را جستجو میکند. وسیلهاش یا تار است که میگوییم مادر یا پدر سازهای ایرانی است و پیانو هم از آن طرف یکی از دو ساز وسیع موسیقی کلاسیک غرب است. انواع تجربیات در هر دو این ساز شده و من ساز تار را مهجور نمی بینم. مهجوربودن تار در ناآگاهی جامعه موسیقی دوست امروز می بینم. فکر میکنم پتانسیل پیانو باعث شده که با تار عجین شود و اتفاق جدیدی شکل بگیرد. میلاد محمدی موسیقی را از دریچه صرفاً سنتی و ردیفی نمی بیند و من همین ذهنیت را در ساز او کشف کردم. میلاد تجربه میکند و جستجو میکند و تغییر میدهد و ساختار را می شکند. همه این موارد کار را برای من جذاب کرد و پیش خودمان گاهی به شوخی احساس میکنیم این آلبوم از دستان ما خارج بوده و معلوم نیست چگونه رخ داد ولی فکر میکنیم یکی از بهترین کارهایی است که تا کنون انجام داده ایم.
میلاد:صحبت کردن یک همفکری مشترک میخواهد که در آن لحظه در من و هوشیار وجود داشت. یکی از نکاتی که باعث شد این آلبوم خوش و آب و رنگ باشد، احاطه هوشیار خیام بر موسیقی ایرانی بود. او به من میگفت که میشود الان دشتی رِ بنوازی؟ میگفت دشتی رِ خوش صدا نمیشود به جای آن دشتی سی بزن. با این شروع کردیم ولی در ادامه از چارچوب ها خارج شدیم و گاهی اوقات موسیقی داشتیم که برای یک منطقه خاص نبود.
هوشیار:ارجاعاتی مثلاً به یک لالایی قشقایی یا آواز عاشیقهای آذربایجان داریم. کسی که گوش تیز و آشنا به نغمات داشته باشد متوجه این موارد خواهد شد. موسیقی مقامی در بافت ملودیک تار و در بافت هارمونیک پیانو و هم در کوک ساز وارد شده است. با تجربیاتی که میلاد در کوک پیاده کرده روی هارمونی پیانو هم تأثیر گذاشت. یکی از اتفاقات خاصی که در هارمونی قطعه دوم رخ میدهد، نتهای بم در پیانو است. ما عموماً به موسیقی سنتی به شکل موسیقی عادتی نگاه میکنیم. سنت باید تحول داشته و پویا باشد و بتواند پوسته خود را بشکند. در غیر اینصورت تبدیل به عادت میشود. تار و پیانو برای خیلی ها ذهنیت کاملاً متفاوتی را ایجاد میکند و وقتی با آلبوم مواجه میشوند تعجب میکنند. انگار توقع نداشتند با اثری مواجه شوند که صدادهی تا این حد متفاوت داشته باشد.
میلاد: هیچکدام از سازها فدای دیگری نشده و سازها تقلیدی از همدیگر نیستند. تار کار خودش را انجام میدهد و پیانو هم در بعضی قطعات نقش همراهی کننده را دارد. تجربیات گذشته این سازها بدین شکل بوده که تار قطعه غربی مینواخته و پیانو هم تلاش بر فواصل موسیقی سنتی داشته است. خصوصیت آلبوم این است که دو تفکر مستقل در راستای خود قدم بر میدارند و تفکرات خودشان را دارند.
هوشیار:در دو سه نسل قبل از ما موسیقی به شکل دیگری بوده ولی موسیقی امروز برای نسل ما معنی متفاوتی دارد. معنای موسیقی یک کلیت جهانی است. من هویت ملی خودم را در کلیت جهانی خودم میبینم و از این بابت است که تار بدون اینکه چیزی از خودش را فدا کند در ذات خودش شیرجه زده است. پیانو هم کاملاً در ذات خودش است. تصویر این آلبوم برای من مثل یک دریا است. پیانو را مثل آب دریا می بینم که مرغ دریایی روی آن شیرجه می زند و دوباره پرواز میکند و آن مرغ دریایی برای من تار است. هر لحظه وارد موج میشود و یک مدل ماهی را میگیرد و می برد. آن ماهی هر بار به یک شکل است. گاهی به شکل لالایی قشقایی، گاهی به شکل یک گوشه، گاهی به شکل یک آواز عاشیق و گاهی هم به شکل ته مایه ای از ساز حسین علیزاده می آید که این آلبوم به او تقدیم شده است. حسین علیزاده برای همه ما شروع کننده و نوک پیکان بوده و از روی دست او نگاه کرده ایم و یاد گرفته ایم.
میلاد:گستردگی موسیقی غربی یا موسیقی کلاسیک و حرفه اصلی من اجازه نمیداد که تسلط یا آگاهی کامل داشته باشم. در حد شنیدن و مطالعه بود. من از کودکی نتهای شوپن را همیشه در ذهن داشتم و گوش میکردم.
هوشیار: من هم تار شهناز را گوش میکردم پس این به آن در ! (خنده)
میلاد: پس از آن که ذهن من در برههای از زمان دچار آشفتگی شد دنبال کوارتتهای زهی شوستاکوویچ بودم. در ادامه دنبال موسیقیهایی بودم که مبنای آنها بر بداههنوازی باشد. اگر منظور شما صرفاً موسیقی کلاسیک باشد که باید بگویم نه. اما اگر منظورتان موسیقی جهانی باشد که در آن موسیقی هند و چین و آفریقا جای میگیرد باید بگویم بله. چون من هر روز خودم را ملزم میدانم که این موسیقیها را گوش کنم. من هر روز باید ساز «رابی شانکار» یا آواز «نصرت فاتحعلی خان» را باید گوش کنم و این بایدها در زندگی من وجود دارد. در نتیجه اگر در بُعد جهانی نگاه کنید به اندازه خودم شناخت دارم.
هوشیار:این دقیقاً نقطه عطف و وصل شدن دو موزیسینی است که به نظر میرسد از دو جهان مختلف باشد. هوشیار و میلاد اینگونه به هم اتصال پیدا میکنند. تخصص میلاد روی تار و ردیفهای موسیقی سنتی و مقامهای محلی و تار آذری را هرگز من ندارم و به گرد پای او هم نمیرسم. از سوی دیگر تخصص من در هارمونی، کنترپوئن و فرم و سایر سوژههای موسیقی کلاسیک غرب دارم تخصصی است. ما به این دو مورد احتیاج داشتیم تا اساس کار ما شکل بگیرد ولی نقطه اتصال من و میلاد، نیاز موسیقی امروز بود و اینکه موسیقی امروز چه میخواهد. در داخل آلبوم هم نوشتیم که موسیقی امروز چیست و چگونه موسیقیدان فرای زبان متعارف سازش، زبان موسیقیایی جدیدی را جستجو میکند. او دیگر به پیشینه تاریخی و هویتی و نژادی ساز نگاه نمیکند بلکه به شکل امکانی نگاه میکند که در کنار ساز دیگری قرار بگیرد. مثال شانکار بسیار مهم است چون این اتفاق در دهه شصت و با رفتن او به غرب آغاز شد. او در دهه شصت کاری را شروع کرد که ما امروز به شکل دیگر در حال تجربه آن هستیم.
هوشیار:تکنیک بازوی انجام کار است. مشکلی که عموماً ما تجربه میکنیم این است که نوازندهها در دوره مهمی از رشد خودشان فقط سعی میکنند ماهیچهها را تقویت کنند. آنها فراموش میکنند که تو نمیتوانی تمام ذهنت در پانزده سال اول نوازندگی را برای این کار بگذاری و بعد دنبال فکر کردن باشی. کدام یک از بزرگان موسیقی ده سال اول نوازندگی خود را برای رشد انگشتان گذاشتهاند؟ دیر میشود و دیگر فرصت نیست.
میلاد: یکی از امتیازات نسل ما این است که تکنولوژی و رسانه اینقدر پیشرفت نکرده بود. دقیقاً به موقع در زندگی من این تکنولوژی به وجود آمد و آن زمان نبود که خام باشم و بخواهم کارم را عرضه کنم. یکی از دلایل عجله در موسیقی این است که شخصی که دو سال است تار مینوازد نوازندگی خود را در دسترس فالوئرهای خودش قرار میدهد. این تفکر خام در تکنولوژی و رسانه وجود دارد که باعث میشود هرکسی با هر میزان توانایی، خودش را عرضه میکند. یکی ازمعضلات جامعه ما این است که هرکسی عرضه میکند و به دنبال کسب نیست.
میلاد: به نظر من هنرمند تا هرجایی که بتواند ادامه میدهد. اثر موسیقیایی مثل طفلی است که از انسان زاده میشود. زمانی که آلبوم تار و پیانو منتشر شد من احساس کردم یک طفل متولد شده و احساس خوشحالی داشتم که انگار چیزی از من زاده شده است. اگر این احساس را داشته باشید تا زمانی که شرایطتان اجازه دهد ادامه میدهید. شرایط دارد به سمتی میرود که موزیسین ها را دلزده میکند. هیچ پیشرفتی که در این شرایط حاصل نشده بلکه همه چیز در حال بدترشدن هم هست. برای شخص خودم می دانم که بازده مالی ندارد اما تا جایی که بتوانم ادامه میدهم.
جدیدترین آلبوم هوشیار خیام در حالی منتشر شده که آخرین حضور او در بازار موسیقی ایران، به سال 1391 و آلبوم زهیها باز میگردد که از سوی نشر هرمس منتشر شده بود. تاتاری، گیتار شاعر، ابرها، هزار اقاقی، هفت روز دریا، تمام تو، منظومه شب، آیینها و در باران سایر آلبومهای این هنرمند سرشناس موسیقی ایران است. گفتوگوی «موسیقی ما» با این دو موزیسین را میخوانید:
- *اولین سوال که مطرح میشود این است که چرا تار و پیانو؟ چون سابقه موسیقیایی شما بیشتر ارکسترال و کلاسیک است و اغلب تجربههای شما در موسیقی سنتی هم ارکسترال بوده است. میلاد محمدی هم از جمله نوازندههایی است که هنوز به کارهای سنتی اعتقاد دارد اما این زوج هنری چگونه کنار هم قرار گرفتند؟
- *اما نگفتید که شما با میلاد محمدی چطور آشنا شدید؟
میلاد:هوشیار جان یک روز با من تماس گرفت و گفت که از طریق کارن کیهانی با من آشنا شده است. هوشیار خیام را از کنسرت آقای حسین علیزاده میشناختم که با تنظیم او بود و کارهایش را همیشه دنبال میکردم. یک کار با آقای امیر اسلامی داشتند که پیانو و نی بود و همیشه دوست داشتم هوشیار را از نزدیک ببینم. در اولین تماس او، تمام آن ذهنیتها جلوی چشمم آمد و گفت که برای اولین جلسه سازت را هم بیاور. در ساعت 11 صبح برای اولین بار همدیگر را دیدیم و ساعت 6 عصر آلبوم تولید شده بود! دقیقاً به همین شکل بود.
هوشیار: وقتی میگوییم یک اتفاق در لحظه رخ میدهد دقیقاً همین است. ما 11 صبح برای اولین بار همدیگر را دیدیم ولی 6 عصر آلبوم ضبط شده بود.
- *در زمان کنسرت آقای علیزاده شما خیلی جوان بودید.
هوشیار:ارتباط من و میلاد محمدی با این آلبوم شروع شد و ما پس از ضبط این مجموعه، زیاد با هم زندگی کردیم و ساز زدیم. در ذهن من اصلاً ساز را باید از نوازنده و هنرمندش جدا کرد. ساز وسیله است ولی هنرمند، موسیقی را جستجو میکند. وسیلهاش یا تار است که میگوییم مادر یا پدر سازهای ایرانی است و پیانو هم از آن طرف یکی از دو ساز وسیع موسیقی کلاسیک غرب است. انواع تجربیات در هر دو این ساز شده و من ساز تار را مهجور نمی بینم. مهجوربودن تار در ناآگاهی جامعه موسیقی دوست امروز می بینم. فکر میکنم پتانسیل پیانو باعث شده که با تار عجین شود و اتفاق جدیدی شکل بگیرد. میلاد محمدی موسیقی را از دریچه صرفاً سنتی و ردیفی نمی بیند و من همین ذهنیت را در ساز او کشف کردم. میلاد تجربه میکند و جستجو میکند و تغییر میدهد و ساختار را می شکند. همه این موارد کار را برای من جذاب کرد و پیش خودمان گاهی به شوخی احساس میکنیم این آلبوم از دستان ما خارج بوده و معلوم نیست چگونه رخ داد ولی فکر میکنیم یکی از بهترین کارهایی است که تا کنون انجام داده ایم.
- *صحبت شما درباره روند تولید آلبوم جالب است. چون معمولاً برای تولید یک قطعه موسیقی چند جلسه برگزار میشود و عوامل درباره آن صحبت میکنند. اما تولید یک آلبوم و البته درک متقابل در مدت هفت ساعت برای من خیلی جالب بود!
میلاد:صحبت کردن یک همفکری مشترک میخواهد که در آن لحظه در من و هوشیار وجود داشت. یکی از نکاتی که باعث شد این آلبوم خوش و آب و رنگ باشد، احاطه هوشیار خیام بر موسیقی ایرانی بود. او به من میگفت که میشود الان دشتی رِ بنوازی؟ میگفت دشتی رِ خوش صدا نمیشود به جای آن دشتی سی بزن. با این شروع کردیم ولی در ادامه از چارچوب ها خارج شدیم و گاهی اوقات موسیقی داشتیم که برای یک منطقه خاص نبود.
هوشیار:ارجاعاتی مثلاً به یک لالایی قشقایی یا آواز عاشیقهای آذربایجان داریم. کسی که گوش تیز و آشنا به نغمات داشته باشد متوجه این موارد خواهد شد. موسیقی مقامی در بافت ملودیک تار و در بافت هارمونیک پیانو و هم در کوک ساز وارد شده است. با تجربیاتی که میلاد در کوک پیاده کرده روی هارمونی پیانو هم تأثیر گذاشت. یکی از اتفاقات خاصی که در هارمونی قطعه دوم رخ میدهد، نتهای بم در پیانو است. ما عموماً به موسیقی سنتی به شکل موسیقی عادتی نگاه میکنیم. سنت باید تحول داشته و پویا باشد و بتواند پوسته خود را بشکند. در غیر اینصورت تبدیل به عادت میشود. تار و پیانو برای خیلی ها ذهنیت کاملاً متفاوتی را ایجاد میکند و وقتی با آلبوم مواجه میشوند تعجب میکنند. انگار توقع نداشتند با اثری مواجه شوند که صدادهی تا این حد متفاوت داشته باشد.
میلاد: هیچکدام از سازها فدای دیگری نشده و سازها تقلیدی از همدیگر نیستند. تار کار خودش را انجام میدهد و پیانو هم در بعضی قطعات نقش همراهی کننده را دارد. تجربیات گذشته این سازها بدین شکل بوده که تار قطعه غربی مینواخته و پیانو هم تلاش بر فواصل موسیقی سنتی داشته است. خصوصیت آلبوم این است که دو تفکر مستقل در راستای خود قدم بر میدارند و تفکرات خودشان را دارند.
هوشیار:در دو سه نسل قبل از ما موسیقی به شکل دیگری بوده ولی موسیقی امروز برای نسل ما معنی متفاوتی دارد. معنای موسیقی یک کلیت جهانی است. من هویت ملی خودم را در کلیت جهانی خودم میبینم و از این بابت است که تار بدون اینکه چیزی از خودش را فدا کند در ذات خودش شیرجه زده است. پیانو هم کاملاً در ذات خودش است. تصویر این آلبوم برای من مثل یک دریا است. پیانو را مثل آب دریا می بینم که مرغ دریایی روی آن شیرجه می زند و دوباره پرواز میکند و آن مرغ دریایی برای من تار است. هر لحظه وارد موج میشود و یک مدل ماهی را میگیرد و می برد. آن ماهی هر بار به یک شکل است. گاهی به شکل لالایی قشقایی، گاهی به شکل یک گوشه، گاهی به شکل یک آواز عاشیق و گاهی هم به شکل ته مایه ای از ساز حسین علیزاده می آید که این آلبوم به او تقدیم شده است. حسین علیزاده برای همه ما شروع کننده و نوک پیکان بوده و از روی دست او نگاه کرده ایم و یاد گرفته ایم.
- *تسلط شما به موسیقی ایرانی چطور است؟
- *ما پیانوی ایرانی از شما نشنیده ایم.
- *چطور با کمانچه در دانشگاه بودید ولی بعداً به پیانو رسیدید؟
- *با این همه علاقه چرا این فعالیتها را عینیتر ندیدیم؟
- *چون این نوع موسیقی را به عنوان منبعی برای ارائه موسیقی کلاسیک قرار داده اید؟
- *شما هم این میزان تسلط را نسبت به موسیقی کلاسیک داشتید؟
میلاد:گستردگی موسیقی غربی یا موسیقی کلاسیک و حرفه اصلی من اجازه نمیداد که تسلط یا آگاهی کامل داشته باشم. در حد شنیدن و مطالعه بود. من از کودکی نتهای شوپن را همیشه در ذهن داشتم و گوش میکردم.
هوشیار: من هم تار شهناز را گوش میکردم پس این به آن در ! (خنده)
میلاد: پس از آن که ذهن من در برههای از زمان دچار آشفتگی شد دنبال کوارتتهای زهی شوستاکوویچ بودم. در ادامه دنبال موسیقیهایی بودم که مبنای آنها بر بداههنوازی باشد. اگر منظور شما صرفاً موسیقی کلاسیک باشد که باید بگویم نه. اما اگر منظورتان موسیقی جهانی باشد که در آن موسیقی هند و چین و آفریقا جای میگیرد باید بگویم بله. چون من هر روز خودم را ملزم میدانم که این موسیقیها را گوش کنم. من هر روز باید ساز «رابی شانکار» یا آواز «نصرت فاتحعلی خان» را باید گوش کنم و این بایدها در زندگی من وجود دارد. در نتیجه اگر در بُعد جهانی نگاه کنید به اندازه خودم شناخت دارم.
هوشیار:این دقیقاً نقطه عطف و وصل شدن دو موزیسینی است که به نظر میرسد از دو جهان مختلف باشد. هوشیار و میلاد اینگونه به هم اتصال پیدا میکنند. تخصص میلاد روی تار و ردیفهای موسیقی سنتی و مقامهای محلی و تار آذری را هرگز من ندارم و به گرد پای او هم نمیرسم. از سوی دیگر تخصص من در هارمونی، کنترپوئن و فرم و سایر سوژههای موسیقی کلاسیک غرب دارم تخصصی است. ما به این دو مورد احتیاج داشتیم تا اساس کار ما شکل بگیرد ولی نقطه اتصال من و میلاد، نیاز موسیقی امروز بود و اینکه موسیقی امروز چه میخواهد. در داخل آلبوم هم نوشتیم که موسیقی امروز چیست و چگونه موسیقیدان فرای زبان متعارف سازش، زبان موسیقیایی جدیدی را جستجو میکند. او دیگر به پیشینه تاریخی و هویتی و نژادی ساز نگاه نمیکند بلکه به شکل امکانی نگاه میکند که در کنار ساز دیگری قرار بگیرد. مثال شانکار بسیار مهم است چون این اتفاق در دهه شصت و با رفتن او به غرب آغاز شد. او در دهه شصت کاری را شروع کرد که ما امروز به شکل دیگر در حال تجربه آن هستیم.
- *ما همواره از شما نتهای پیچیده و پر فراز و فرود شنیده بودیم. در این آلبوم میتوانیم بگوییم که ساز شما سانسور شده است؟
- *میلاد در ابتدای صحبت اشاره کردیم که شما را به عنوان موزیسینی میشناسیم که خیلی از حیطه سنت فراتر نرفته است. منظور من پایبندی صرف به ردیف نبود ولی به نظر میرسد که شما در تارنوازی خودتان هنوز یک لهجهای از گذشته را دارید. برخلاف نوازندگان هم سن شما که حتماً فکر میکنند اتفاقات عجیب و غریب باید در تار و نوازندگی تار باشد. به نظرتان حتماً باید در نوازندگی تار اتفاقات عجیب و غریب داشته باشیم؟ همچنین به نظرتان تا امروز تمام پتانسیل تار به کار گرفته شده است؟
- *یعنی ما الان نوازندهای به تکنیک فرهنگ شریف یا جلیل شهناز داریم؟
هوشیار:تکنیک بازوی انجام کار است. مشکلی که عموماً ما تجربه میکنیم این است که نوازندهها در دوره مهمی از رشد خودشان فقط سعی میکنند ماهیچهها را تقویت کنند. آنها فراموش میکنند که تو نمیتوانی تمام ذهنت در پانزده سال اول نوازندگی را برای این کار بگذاری و بعد دنبال فکر کردن باشی. کدام یک از بزرگان موسیقی ده سال اول نوازندگی خود را برای رشد انگشتان گذاشتهاند؟ دیر میشود و دیگر فرصت نیست.
- *به نظر میرسد این تفکر، حلقه گمشده در موسیقی امروز کلاسیک و سنتی است. آنقدر حواشی گوناگونی نظیر تعداد کنسرتها و فالوئرها و... وارد شده که فکر نمیکنم آن تفکر خیلی مورد بحث باشد.
- *شاید هم حق دارند چون موزیسین باید زندگی کند و اگر آن وقت را روی عمق موسیقی بگذارد ولی شنیده نشود چه فایدهای دارد؟
میلاد: یکی از امتیازات نسل ما این است که تکنولوژی و رسانه اینقدر پیشرفت نکرده بود. دقیقاً به موقع در زندگی من این تکنولوژی به وجود آمد و آن زمان نبود که خام باشم و بخواهم کارم را عرضه کنم. یکی از دلایل عجله در موسیقی این است که شخصی که دو سال است تار مینوازد نوازندگی خود را در دسترس فالوئرهای خودش قرار میدهد. این تفکر خام در تکنولوژی و رسانه وجود دارد که باعث میشود هرکسی با هر میزان توانایی، خودش را عرضه میکند. یکی ازمعضلات جامعه ما این است که هرکسی عرضه میکند و به دنبال کسب نیست.
- *آقای علیزاده این آلبوم را که به ایشان تقدیم شده را شنیدهاند؟
- *این همکاری تداوم خواهد داشت؟
- *با توجه به اینکه انتظار فروش از این اثر نمیتوان داشت، چقدر یک هنرمند میتواند برای ارضای روحی خود آثاری خلق کند که برایش بازده مالی نداشته باشد.
میلاد: به نظر من هنرمند تا هرجایی که بتواند ادامه میدهد. اثر موسیقیایی مثل طفلی است که از انسان زاده میشود. زمانی که آلبوم تار و پیانو منتشر شد من احساس کردم یک طفل متولد شده و احساس خوشحالی داشتم که انگار چیزی از من زاده شده است. اگر این احساس را داشته باشید تا زمانی که شرایطتان اجازه دهد ادامه میدهید. شرایط دارد به سمتی میرود که موزیسین ها را دلزده میکند. هیچ پیشرفتی که در این شرایط حاصل نشده بلکه همه چیز در حال بدترشدن هم هست. برای شخص خودم می دانم که بازده مالی ندارد اما تا جایی که بتوانم ادامه میدهم.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 15 مرداد 1396 - 15:04
افزودن یک دیدگاه جدید