«گنجینه هنر موسیقی ایران» با حضور علی مرادخانی توسط انتشارات آوا خوردشید رونمایی شد
فریدون شهبازیان پیشنهاد ایجاد «سازمان موسیقی کشور» را داد
موسیقی ما – شب گذشته، مراسم رونمایی از مجموعهی اول «گنجینه هنر موسیقی ایران» با «علی مرادخانی» - معاون امور هنری وزیر ارشاد- ، «فرزاد طالبی» - رئیس دفتر موسیقی- ، «حمیدرضا نوربخش» - مدیرعامل خانه موسیقی-، «محمد سریر» - رئیس هیأت مدیره خانه موسیقی- و تعدادی از هنرمندان عرصهی موسیقی و دیگر هنرها برگزار شد. در این مراسم فریدون شهبازیان، علیرضا میرعلینقی و بابک چمنآرا سخنرانی کردند. این مجموعه یکی از گنجینههای موسیقی سالهای دور مرکز موسیقی بتهوون است که با همت برادران چمنآرا در دهه ۵۰ فراهم آمده و در حال حاضر توسط موسسه فرهنگی هنری «آوا خورشید» بازنشر شده است.
«فریدون شهبازیان» - آهنگساز شناختهشدهی موسیقی- از وضعیتی که هماکنون در موسیقی ایران است، انتقاد کرد. او به ضرورتِ ایجاد مرکزی به نام «سازمان موسیقی کشور» اشاره کرد تا بتوانند همه موسیقیدانان را پوشش دهند؛ به شرط آنکه خود موسیقیدانان اداره آن را بر عهده داشته باشند. او میگوید: «در حال حاضر کسانی که از آبشخور موسیقی آب مینوشند، تعدادشان چندین برابر هنرمندان موسیقی است که بیشتر از همه حقانیت دارند. به هر ترتیب تشکیل فرهنگستان موسیقی از واجبترین کارهاست. ما در این مرکز میتوانیم ملودیهای موسیقی سراسر ایران را جمعآوری کنیم، چارچوب ملودیک و ریتمیک آنها را حفظ کنیم و آنها را در ردیف موسیقی جای دهیم که این موضوع موجب توسعه ردیف موسیقی میشود و هم دستمایه آهنگسازان مطرح سرزمینمان خواهند بود و مطمئن باشید تنها در این صورت است که یک موسیقی واحد خواهیم داشت که همه کشورمان را دربر خواهد گرفت.»
او از این گنیجنه نیز سخن گفت. در این آلبومها تعدادی از بهترین تکنوازان، بداههنوازان و استادانی چون جلیل شهناز، همایون خرم و امیرناصر افتتاح هنرنمایی کردهاند، به همین خاطر است که شهبازیان میگوید: «کسانی که در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ در برنامههای «گلها» به خصوص برنامه «گلهای تازه» و «گلچین هفته» به عنوان تهیهکننده در کنارشان بودم. البته به جز ۱۲ اثری که بر روی ۱۲ آواز موسیقی اصیل ایرانی با خلاقیت و اجرای بسیار زیبا، ساخته و پرداخته شده، در ابتدا شکل ظاهری آلبوم که با بهترین صفحهبندی و رنگآمیزی و طراحی فوقالعاده زیبا، بهترین چاپ و نکات لازم و مطالب دقیق و محققانه با دو زبان فراهم آمده، جلب نظر میکند. به ویژه شکل ارائه این ۱۲ سیدی که با شیوه نو و رنگآمیزی چشمنواز در آلبوم جای گرفتهاند. در این آثار و قطعات از فرم ردیفنوازی خبر نیست. از طراحی کلاسیک گوشههای آوازهای مختلف استفاده نشده و لحنی کاملاً آزاد و آهنگسازی شده در گردش نغمهها به گوش میرسد که این روزها موسیقی اصیل سرزمین ما به شدت به آن نیازمند بوده و مورد توجه بسیاری از اهل موسیقی و مردم اصیل سرزمین ما قرار گرفته است. خلاقیت در اجرای ضربیهای دلنشین و بیانی نو در کوک ساز جدید شهناز، نغمهپردازی و سؤال و جواب سازی همایون خرم و ریتمنوازی امیرناصر افتتاح در توالی و نگه داشتن تمپوی قطعات، از جذابیتهای فوقالعاده این مجموعه است.»
«شهبازیان» اما به این نکته نیز اشاره دارد که موضوعی وجود دارد که تمام موسیقیدانان، محققان و پژوهشگران از آن غفلت کردهاند. او میگوید «موقعیت موسیقی» که دلمشغولی همه ماست و «موسیقی در موقعیت» که نمونه بارز آن همین مجموعهای است که باز نشر شده؛ موقعیتی است که در سالهای اخیر نادیده گرفته شده و تمام حوصله بزرگان موسیقی، صرف تاریخ موسیقی شده و از جغرافیای موسیقی غافل شده است
.
او همچنین چند سوال را مطرح میکند: »آیا ما در راه حفظ، اصالت و والایی موسیقی و ارجمندیها گام برمیداریم یا روز به روز به خاطر سرگرم نگه داشتن مردم، از اصالتهای موسیقی میکاهیم؟ مردم اگر میدانستند آنچه گوش میکنند، دارای چه کیفیت و چه سابقهای است، باکی نبود. ولی چون فرهنگ موسیقی چندان گسترده نیست، تشخیص خوب من برایمان دشوار شده است. این موسیقی به جای تقویت فرهنگی و تهذیب اخلاقی، اگر ادامه پیدا کند موجب ویرانی اخلاقی خواهد شد. باید بگویم در سالهای دور انواع مختلف موسیقی با هم تداخل نیافته بود و موسیقی بازاری جای خودش را داشت و موسیقی هنری ممتاز مثل این آلبوم نیز جایگاه خودش را داشت.»
شهبازیان میگوید امروز ملغمهای از انواع موسیقی به همراه موسیقی کلاسیک غربی و الکترونیک، به خورد مردم داده میشود و هیچ مرجع و نهاد با صلاحیتی نیست که بتواند از این تداخل حتی به قیمت خود موسیقی و نه باروری و اعتلای آن جلوگیری کند: «موسیقیدان اجتماعی کسی است که رشته روابط عمیق اجتماعی را میبیند و خطوط اساسی سیر اجتماعی را تعقیب میکند. موسیقیدانی که با یک روابط اجتماعی کاری نداشته باشد، چون رابطه عمیقی با پیرامونش ندارد، دیر یا زود متوقف میشود و به پوچی میگراید. هنرمند ذاتاً مترقی است و در برابر پدیدههای حاد جامعه خود نمیتواند سکوت کند. هنرمندی از این دست، مانند یک پهلوان یونانی است که تا زمانی که در زمین استوار مادری خویش ایستاده بود، کسی نتوانست پشتش را به خاک آورد؛ اما همینطور ریشهاش از زمین انسانی کنده شد، روز نابودیاش فرا رسید. بنابراین موسیقیدان آگاه، پیوند خود را همیشه با جامعه حفظ میکند و اگر روزی از آن دور شود، دیگر قدرتمند نخواهد بود. پس هرگز نباید گمان ببریم که کار آهنگسازی، خوانندگی و نوازندگی کاری آسان است یا کاری است که بتوان مانند کار اداری و آسودگی از تهیه نیازمندیهای روزانه به آن توجه کرد و یا در جایی گرم و نرم نشست و آن را پایان داد. در این کار روان انسان در برابر شکلهای هستی و اجتماعی قرار میگیرد و میکوشد آنچه از نظر مردمان پنهان است، کشف کند. او در کوره رنج میگدازد و میسوزد و حاصل این گداختن و سوختن، نواهایی است که هر چند با ظرافت و زیبایی به هم پیوند یافته است، ولی رنج و درد انسان را تجلی میسازد. این اشتباه بزرگی است که تصور میکنیم موسیقی اصیل و ارزشمند بدون گذشتن از این آتش سوزان رنج انسانی، ساخته و پرداخته میشود. درست است که همه مردم درباره اهمیت موسیقی، اتفاق نظر ندارند اما به نظر من و خیلیها هنرمند بودن و به ویژه موسیقیدان بودن، پیشهای عمیق و خطرناکی است و به کار مردم عادی نمیآید.»
به گزارش سایت موسیقی ما، او به این مساله اشاره دارد که از آنجا که این مبحث به کار خیلی از مردمان عادی نمیآید، خطرناک است. اینکه موسیقیدان باید فرهنگ هنر کشورش را پاسداری کند و با عشقی سرشار، مردم و زندگانی را دوست بدارد و در کمال پیشرفت کشور خود بکوشد. ملغمهای که این روزها به خورد مردم داده میشود، دو وجه قالب دارد؛ موسیقی اصیل ایرانی یا همان موسیقی سنتی و موسیقی ویژه جوانان یا همان موسیقی پاپ، البته به موسیقی ملی و ارکسترال، موسیقی نواحی، موسیقی کلاسیک شهری و نیز این آلبوم نمیپردازد که تعدادشان اندک است و تقریباً جایگاه خودشان را دارد: «در موسیقی اصیل ایران، ردیف کردن گوشههای مختلف اسمگذاری برای آنها و اینکه حتماً فلان گوشه بعد از فلان گوشه نواخته شود، مشکلی را حل نمیکند. بنابراین برای حل این مشکلات و برای داشتن موسیقی اصیل ایرانی، بالنده و فراگیر، با عرفانی بازی و آکروبات بازی ادبی و قطار کردن حرفهای ابنسینا، فارابی و مراوی، کاری از پیش نمیرود.و برای داشتن موسیقی جوانان نیز با تقلید از موسیقی های وارداتی ، گام ها و ریتم های ترکیبی به اصطلاح شش هشتم ،ملودیهای تکراری و دستکاری شده، تنظیمهای آبکی و بیهویت اتفاقی نمیافتد؛ پس چه باید کرد؟ حقیقت امر این است که نباید همه چیز را به امان خدا سپرد. بودجه و امکاناتی که باید صرف تحقیق و پژوهش شود، متأسفانه صرف جشنوارهها میشود و کسانی که در موسیقی دستی در آتش دارند، باید به خیال خودشان آهنگساز باشند، نهایتاً به کار و کاسبی خودشان میپردازند و اگر ژورنالیسم به خیال خودشان تئوریسین باشد، به قصد خودنمایی در موسیقی، پرت و پلا مینویسند. آنها میگویند مردم موسیقی اصیل ایرانی را پس میزنند و عنوان میکنند که ملالآور است. چرا؟ چون تکرار است.»
او همچنین به این نکته اشاره کرد که مگر هر چیزی که مکرر شد، ملالآور است. دیوان حافظ همه عمر با ماست که یک کلمه از شعرش نیز تغییر نمیکند. اما ما شعرش را مکرر و مکرر میخوانیم و لذت میبریم. به هر ترتیب آنچه به عنوان موسیقی اصیل ایرانی به خورد مردم داده میشود، واقعی نیست. به نظرمان این موسیقی، موسیقیهای مندرآوردی است که مردم را ملول و خسته کرده است که در خانهها نیز وضع از این هم بدتر است و موسیقی وارداتی کابارهای تا سر حد مسمومیت مصرف میشود. متأسفانه ما به جای اینکه در خدمت هنر باشیم، هنر را به خدمت خود آوردیم
.
به گزارش سایت موسیقی ما، در ادامهی این بحث، «علیرضا میرعلینقی» ضمن اشاره به مراجل شکل گیری مجموعه «گنجینه هنر موسیقی ایران» گفت: «من خیلی خوششانس بودم که در جریان بازتولید مجموعه «گنجینه هنر موسیقی ایران» قرار گرفتم. این مجموعه سالها پیش و در ابتدا، بهصورت صفحه تولید شد، آن هم در سالهایی که صفحه روبه منسوخ شدن بود. خوشحالم که پس از 37 سال، اثری خلاق، بداهه و در فضایی کاملا آزاد منتشر شده است. این اثر از نظر ظاهر و زیبایی یکی از بهترین کارهاست و برای ناشران آن آرزوی موفقیت دارم.»
«بابک چمنآرا» مدیر انتشارات آوا خورشید نیز در این مراسم گفت: «این مجموعه در سالهای اوایل دهه 50 ضبط شد. زمانی که ردیف را صرفا برای آموزش ضبط میکردند و معمولا هم ردیفهای موسیقی ایرانی با یک ساز اجرا میشد. چنین مجموعهای سختیهای شنیدن ردیف را برای مخاطب راحت میکند. البته متأسفانه از نسل اول مجموعهی تولیدکنندگان این اثر، کسی در قید حیات نیست. این مجموعه در آن سالها، هدفش این بوده که روی صفحههای بزرگ تولید شود. این اثر نیز روی صفحه بزرگ تولید شد، اما به تولید انبوه نرسید، زیرا قیمت صفحه بزرگ خیلی زیاد بود.در اواخر دهه 50 نیز پدر و عمویم مجبور شدند بخش زیادی از اموال مرکز بتهوون را به شرکتهای دیگر واگذار کنند، پس از اینکه من توانستم شرکت «آوا خورشید» را تأسیس کنم بهسراغ برخی ناشران رفتم که اموال ما به آنها واگذار شده بود و دوباره آنها را خریدم که یکی از آنها، همین «گنجینه هنر موسیقی ایران» است که امروز در اختیار شما قرار گرفته است و هفته آینده نیز در اختیار مردم قرار میگیرد.»
«فریدون شهبازیان» - آهنگساز شناختهشدهی موسیقی- از وضعیتی که هماکنون در موسیقی ایران است، انتقاد کرد. او به ضرورتِ ایجاد مرکزی به نام «سازمان موسیقی کشور» اشاره کرد تا بتوانند همه موسیقیدانان را پوشش دهند؛ به شرط آنکه خود موسیقیدانان اداره آن را بر عهده داشته باشند. او میگوید: «در حال حاضر کسانی که از آبشخور موسیقی آب مینوشند، تعدادشان چندین برابر هنرمندان موسیقی است که بیشتر از همه حقانیت دارند. به هر ترتیب تشکیل فرهنگستان موسیقی از واجبترین کارهاست. ما در این مرکز میتوانیم ملودیهای موسیقی سراسر ایران را جمعآوری کنیم، چارچوب ملودیک و ریتمیک آنها را حفظ کنیم و آنها را در ردیف موسیقی جای دهیم که این موضوع موجب توسعه ردیف موسیقی میشود و هم دستمایه آهنگسازان مطرح سرزمینمان خواهند بود و مطمئن باشید تنها در این صورت است که یک موسیقی واحد خواهیم داشت که همه کشورمان را دربر خواهد گرفت.»
او از این گنیجنه نیز سخن گفت. در این آلبومها تعدادی از بهترین تکنوازان، بداههنوازان و استادانی چون جلیل شهناز، همایون خرم و امیرناصر افتتاح هنرنمایی کردهاند، به همین خاطر است که شهبازیان میگوید: «کسانی که در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ در برنامههای «گلها» به خصوص برنامه «گلهای تازه» و «گلچین هفته» به عنوان تهیهکننده در کنارشان بودم. البته به جز ۱۲ اثری که بر روی ۱۲ آواز موسیقی اصیل ایرانی با خلاقیت و اجرای بسیار زیبا، ساخته و پرداخته شده، در ابتدا شکل ظاهری آلبوم که با بهترین صفحهبندی و رنگآمیزی و طراحی فوقالعاده زیبا، بهترین چاپ و نکات لازم و مطالب دقیق و محققانه با دو زبان فراهم آمده، جلب نظر میکند. به ویژه شکل ارائه این ۱۲ سیدی که با شیوه نو و رنگآمیزی چشمنواز در آلبوم جای گرفتهاند. در این آثار و قطعات از فرم ردیفنوازی خبر نیست. از طراحی کلاسیک گوشههای آوازهای مختلف استفاده نشده و لحنی کاملاً آزاد و آهنگسازی شده در گردش نغمهها به گوش میرسد که این روزها موسیقی اصیل سرزمین ما به شدت به آن نیازمند بوده و مورد توجه بسیاری از اهل موسیقی و مردم اصیل سرزمین ما قرار گرفته است. خلاقیت در اجرای ضربیهای دلنشین و بیانی نو در کوک ساز جدید شهناز، نغمهپردازی و سؤال و جواب سازی همایون خرم و ریتمنوازی امیرناصر افتتاح در توالی و نگه داشتن تمپوی قطعات، از جذابیتهای فوقالعاده این مجموعه است.»
«شهبازیان» اما به این نکته نیز اشاره دارد که موضوعی وجود دارد که تمام موسیقیدانان، محققان و پژوهشگران از آن غفلت کردهاند. او میگوید «موقعیت موسیقی» که دلمشغولی همه ماست و «موسیقی در موقعیت» که نمونه بارز آن همین مجموعهای است که باز نشر شده؛ موقعیتی است که در سالهای اخیر نادیده گرفته شده و تمام حوصله بزرگان موسیقی، صرف تاریخ موسیقی شده و از جغرافیای موسیقی غافل شده است
.
او همچنین چند سوال را مطرح میکند: »آیا ما در راه حفظ، اصالت و والایی موسیقی و ارجمندیها گام برمیداریم یا روز به روز به خاطر سرگرم نگه داشتن مردم، از اصالتهای موسیقی میکاهیم؟ مردم اگر میدانستند آنچه گوش میکنند، دارای چه کیفیت و چه سابقهای است، باکی نبود. ولی چون فرهنگ موسیقی چندان گسترده نیست، تشخیص خوب من برایمان دشوار شده است. این موسیقی به جای تقویت فرهنگی و تهذیب اخلاقی، اگر ادامه پیدا کند موجب ویرانی اخلاقی خواهد شد. باید بگویم در سالهای دور انواع مختلف موسیقی با هم تداخل نیافته بود و موسیقی بازاری جای خودش را داشت و موسیقی هنری ممتاز مثل این آلبوم نیز جایگاه خودش را داشت.»
شهبازیان میگوید امروز ملغمهای از انواع موسیقی به همراه موسیقی کلاسیک غربی و الکترونیک، به خورد مردم داده میشود و هیچ مرجع و نهاد با صلاحیتی نیست که بتواند از این تداخل حتی به قیمت خود موسیقی و نه باروری و اعتلای آن جلوگیری کند: «موسیقیدان اجتماعی کسی است که رشته روابط عمیق اجتماعی را میبیند و خطوط اساسی سیر اجتماعی را تعقیب میکند. موسیقیدانی که با یک روابط اجتماعی کاری نداشته باشد، چون رابطه عمیقی با پیرامونش ندارد، دیر یا زود متوقف میشود و به پوچی میگراید. هنرمند ذاتاً مترقی است و در برابر پدیدههای حاد جامعه خود نمیتواند سکوت کند. هنرمندی از این دست، مانند یک پهلوان یونانی است که تا زمانی که در زمین استوار مادری خویش ایستاده بود، کسی نتوانست پشتش را به خاک آورد؛ اما همینطور ریشهاش از زمین انسانی کنده شد، روز نابودیاش فرا رسید. بنابراین موسیقیدان آگاه، پیوند خود را همیشه با جامعه حفظ میکند و اگر روزی از آن دور شود، دیگر قدرتمند نخواهد بود. پس هرگز نباید گمان ببریم که کار آهنگسازی، خوانندگی و نوازندگی کاری آسان است یا کاری است که بتوان مانند کار اداری و آسودگی از تهیه نیازمندیهای روزانه به آن توجه کرد و یا در جایی گرم و نرم نشست و آن را پایان داد. در این کار روان انسان در برابر شکلهای هستی و اجتماعی قرار میگیرد و میکوشد آنچه از نظر مردمان پنهان است، کشف کند. او در کوره رنج میگدازد و میسوزد و حاصل این گداختن و سوختن، نواهایی است که هر چند با ظرافت و زیبایی به هم پیوند یافته است، ولی رنج و درد انسان را تجلی میسازد. این اشتباه بزرگی است که تصور میکنیم موسیقی اصیل و ارزشمند بدون گذشتن از این آتش سوزان رنج انسانی، ساخته و پرداخته میشود. درست است که همه مردم درباره اهمیت موسیقی، اتفاق نظر ندارند اما به نظر من و خیلیها هنرمند بودن و به ویژه موسیقیدان بودن، پیشهای عمیق و خطرناکی است و به کار مردم عادی نمیآید.»
به گزارش سایت موسیقی ما، او به این مساله اشاره دارد که از آنجا که این مبحث به کار خیلی از مردمان عادی نمیآید، خطرناک است. اینکه موسیقیدان باید فرهنگ هنر کشورش را پاسداری کند و با عشقی سرشار، مردم و زندگانی را دوست بدارد و در کمال پیشرفت کشور خود بکوشد. ملغمهای که این روزها به خورد مردم داده میشود، دو وجه قالب دارد؛ موسیقی اصیل ایرانی یا همان موسیقی سنتی و موسیقی ویژه جوانان یا همان موسیقی پاپ، البته به موسیقی ملی و ارکسترال، موسیقی نواحی، موسیقی کلاسیک شهری و نیز این آلبوم نمیپردازد که تعدادشان اندک است و تقریباً جایگاه خودشان را دارد: «در موسیقی اصیل ایران، ردیف کردن گوشههای مختلف اسمگذاری برای آنها و اینکه حتماً فلان گوشه بعد از فلان گوشه نواخته شود، مشکلی را حل نمیکند. بنابراین برای حل این مشکلات و برای داشتن موسیقی اصیل ایرانی، بالنده و فراگیر، با عرفانی بازی و آکروبات بازی ادبی و قطار کردن حرفهای ابنسینا، فارابی و مراوی، کاری از پیش نمیرود.و برای داشتن موسیقی جوانان نیز با تقلید از موسیقی های وارداتی ، گام ها و ریتم های ترکیبی به اصطلاح شش هشتم ،ملودیهای تکراری و دستکاری شده، تنظیمهای آبکی و بیهویت اتفاقی نمیافتد؛ پس چه باید کرد؟ حقیقت امر این است که نباید همه چیز را به امان خدا سپرد. بودجه و امکاناتی که باید صرف تحقیق و پژوهش شود، متأسفانه صرف جشنوارهها میشود و کسانی که در موسیقی دستی در آتش دارند، باید به خیال خودشان آهنگساز باشند، نهایتاً به کار و کاسبی خودشان میپردازند و اگر ژورنالیسم به خیال خودشان تئوریسین باشد، به قصد خودنمایی در موسیقی، پرت و پلا مینویسند. آنها میگویند مردم موسیقی اصیل ایرانی را پس میزنند و عنوان میکنند که ملالآور است. چرا؟ چون تکرار است.»
او همچنین به این نکته اشاره کرد که مگر هر چیزی که مکرر شد، ملالآور است. دیوان حافظ همه عمر با ماست که یک کلمه از شعرش نیز تغییر نمیکند. اما ما شعرش را مکرر و مکرر میخوانیم و لذت میبریم. به هر ترتیب آنچه به عنوان موسیقی اصیل ایرانی به خورد مردم داده میشود، واقعی نیست. به نظرمان این موسیقی، موسیقیهای مندرآوردی است که مردم را ملول و خسته کرده است که در خانهها نیز وضع از این هم بدتر است و موسیقی وارداتی کابارهای تا سر حد مسمومیت مصرف میشود. متأسفانه ما به جای اینکه در خدمت هنر باشیم، هنر را به خدمت خود آوردیم
.
به گزارش سایت موسیقی ما، در ادامهی این بحث، «علیرضا میرعلینقی» ضمن اشاره به مراجل شکل گیری مجموعه «گنجینه هنر موسیقی ایران» گفت: «من خیلی خوششانس بودم که در جریان بازتولید مجموعه «گنجینه هنر موسیقی ایران» قرار گرفتم. این مجموعه سالها پیش و در ابتدا، بهصورت صفحه تولید شد، آن هم در سالهایی که صفحه روبه منسوخ شدن بود. خوشحالم که پس از 37 سال، اثری خلاق، بداهه و در فضایی کاملا آزاد منتشر شده است. این اثر از نظر ظاهر و زیبایی یکی از بهترین کارهاست و برای ناشران آن آرزوی موفقیت دارم.»
«بابک چمنآرا» مدیر انتشارات آوا خورشید نیز در این مراسم گفت: «این مجموعه در سالهای اوایل دهه 50 ضبط شد. زمانی که ردیف را صرفا برای آموزش ضبط میکردند و معمولا هم ردیفهای موسیقی ایرانی با یک ساز اجرا میشد. چنین مجموعهای سختیهای شنیدن ردیف را برای مخاطب راحت میکند. البته متأسفانه از نسل اول مجموعهی تولیدکنندگان این اثر، کسی در قید حیات نیست. این مجموعه در آن سالها، هدفش این بوده که روی صفحههای بزرگ تولید شود. این اثر نیز روی صفحه بزرگ تولید شد، اما به تولید انبوه نرسید، زیرا قیمت صفحه بزرگ خیلی زیاد بود.در اواخر دهه 50 نیز پدر و عمویم مجبور شدند بخش زیادی از اموال مرکز بتهوون را به شرکتهای دیگر واگذار کنند، پس از اینکه من توانستم شرکت «آوا خورشید» را تأسیس کنم بهسراغ برخی ناشران رفتم که اموال ما به آنها واگذار شده بود و دوباره آنها را خریدم که یکی از آنها، همین «گنجینه هنر موسیقی ایران» است که امروز در اختیار شما قرار گرفته است و هفته آینده نیز در اختیار مردم قرار میگیرد.»
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 23 خرداد 1395 - 19:04
افزودن یک دیدگاه جدید