روایت جان فوگرتی از کشمکشهای گروه «کریدنس کلیرواتر ریوایوال» در کتاب خاطراتش
به خاطر یک مشت دلار
موسیقی ما - کتاب «پسر خوششانس: موسیقی من، زندگی من»[1]، کتاب خاطرات جان فوگرتی، خواننده و گیتاریست گروه مشهور کریدنس کلیرواتر ریوایوال (سی.سی.آر)، که به زودی به بازار خواهد آمد روایت او از داستانهای درگیریهای درونگروهی و کشمکش قضایی درازمدت گروه با سال زَنتس[2]، تهیهکنندهی گروه است. در گزیدهی منتخب زیر جان فوگرتی 70 ساله شرح میدهد که چرا در مراسم معرفی گروه سی.سی.آر در تالار مشاهیر راک اند رول در سال 1993، از اجرا در کنار همگروهیهای سابقش، استو کوک و داگ کلیفورد، سر باز زده است. (تام فوگرتی برادرش و دیگر گیتاریست گروه در سال 1990 درگذشته بود.
«اعضای یک گروه راک فکر میکنند که آنها در تقابل با جهان قرار دارند. اما پدر و مادرت فکر میکنند شما سربههوا هستید و باید شغلی درست و حسابی پیدا کنید. ساختار اجتماعی فکر میکند شما بیمسئولیت هستید، پولی در نمیآورید و ظاهر مسخرهای دارید. تمام آنچه دارید رویایی است، مانند سربازهایی که در سنگر خط مقدم جبهه. نمیدانید آینده چیست، اما با یکدیگر پیمان میبندید «تا روزی که بمیرم، در این کار کنار شما خواهم بود». سالها پیش در سال 1968 من با تام، استو و داگ قراردادی بستم که شرکایی با سهم مساوی باشیم. من سهم شخصیام از آهنگسازی را هم با آنها تقسیم میکردم. آن زمان فکر میکردم با آدمهایی طرفم که مسئولیت کاری را که انجام میدهیم درک میکنند. اما در سال 1988 آنها سهم خود را هر کدام به قیمت 30 هزار دلار به سال زَنتس فروختند. استو به من گفت «برای من مهم نیست که اونا با موزیک چی کار میکنن، فقط پول رو بده به من». از این کارش حالم بههم خورد.»
«در سال 1988 سال زنتس از من شکایت کرد و مدعی شد که ترانهی «پیرمرد در راه» ِ من ساخته شده در سال 1984 کپی ترانهی «دویدن در جنگل» گروه کریدنس [ترانهای که خودم ساخته بودم] است. در این پرونده خیلی چیزها در خطر بود. دربارهی دو ترانه حرف میزنیم که هر دو در رادیو پخش میشد و کلی درآمد داشت. همه، از جمله اعضای هیأت منصفه این دو ترانه را میشناختند. اگر سال برنده میشد حقوق ترانهی جدید را صاحب میشد، همانطور که ترانهی قدیمیتر را صاحب شده بود. وکیل من از سال پرسید که چرا شکایت کرده. او جواب داد «اون بیسیست کریدنس، داگ کلیفورد، اومد دفتر من و آلبوم جدید جان رو برام پخش کرد، و گفت که جان داره از کریدنس کپی میکنه و باید ازش شکایت بکنم». سال حتی نمیدانست که بیسیست گروه استو کوک بود. من احساس کردم که عمداً از پشت به من خنجر زدند. استو، کسی که تقلب کرده بود، دروغ گفته بود و با همهی ما مثل آشغال رفتار کرده بود، این حرفها را به سال زده بود.»
«در اواخر سال 92 خبر دادندکه قرار است سی.سی.آر رو در تالار مشاهیر معرفی کنند. از من پرسیدند که آیا حاضرم با سایر اعضای گروه اجرا کنم و من جواب دادم «نه». من حاضر نبودم با اونها روی یک صحنه بایستم، آهنگهامون رو اجرا کنم و بهعنوان یک گروه معرفی بشیم، بهخصوص که اونها سهم خودشون از گروه رو به بدترین دشمن من فروخته بودند. قبلاً هم این اتفاق افتاده بود. بعد از اینکه بیل کلینتون انتخاب شد خواسته بودند که کریدنس در مراسمی اجرا کنه و من رد کرده بودم. گفتم « من حاضر نیستم با اونها اجرا کنم. ما هرگز بهعنوان یک گروه اجرا نخواهیم کرد».
گزیدههایی از کتاب پسر خوششانس: موسیقی من، زندگی من که در 6 ماه اکتبر امسال به بازار خواهد آمد.
[1] Fortunate Son: My Life, My Music ،اشاره به نام یکی از ترانههای معروف گروه
[2] Saul Zaentz ، تهیه کننده موسیقی و فیلم؛ از فیلمهای مهم او میتوان به دیوانه از قفس پرید، آمادئوس و بیمار انگلیسی اشاره کرده که همگی برندهی جایزه اسکار بهترین فیلم شدهاند.
«اعضای یک گروه راک فکر میکنند که آنها در تقابل با جهان قرار دارند. اما پدر و مادرت فکر میکنند شما سربههوا هستید و باید شغلی درست و حسابی پیدا کنید. ساختار اجتماعی فکر میکند شما بیمسئولیت هستید، پولی در نمیآورید و ظاهر مسخرهای دارید. تمام آنچه دارید رویایی است، مانند سربازهایی که در سنگر خط مقدم جبهه. نمیدانید آینده چیست، اما با یکدیگر پیمان میبندید «تا روزی که بمیرم، در این کار کنار شما خواهم بود». سالها پیش در سال 1968 من با تام، استو و داگ قراردادی بستم که شرکایی با سهم مساوی باشیم. من سهم شخصیام از آهنگسازی را هم با آنها تقسیم میکردم. آن زمان فکر میکردم با آدمهایی طرفم که مسئولیت کاری را که انجام میدهیم درک میکنند. اما در سال 1988 آنها سهم خود را هر کدام به قیمت 30 هزار دلار به سال زَنتس فروختند. استو به من گفت «برای من مهم نیست که اونا با موزیک چی کار میکنن، فقط پول رو بده به من». از این کارش حالم بههم خورد.»
«در سال 1988 سال زنتس از من شکایت کرد و مدعی شد که ترانهی «پیرمرد در راه» ِ من ساخته شده در سال 1984 کپی ترانهی «دویدن در جنگل» گروه کریدنس [ترانهای که خودم ساخته بودم] است. در این پرونده خیلی چیزها در خطر بود. دربارهی دو ترانه حرف میزنیم که هر دو در رادیو پخش میشد و کلی درآمد داشت. همه، از جمله اعضای هیأت منصفه این دو ترانه را میشناختند. اگر سال برنده میشد حقوق ترانهی جدید را صاحب میشد، همانطور که ترانهی قدیمیتر را صاحب شده بود. وکیل من از سال پرسید که چرا شکایت کرده. او جواب داد «اون بیسیست کریدنس، داگ کلیفورد، اومد دفتر من و آلبوم جدید جان رو برام پخش کرد، و گفت که جان داره از کریدنس کپی میکنه و باید ازش شکایت بکنم». سال حتی نمیدانست که بیسیست گروه استو کوک بود. من احساس کردم که عمداً از پشت به من خنجر زدند. استو، کسی که تقلب کرده بود، دروغ گفته بود و با همهی ما مثل آشغال رفتار کرده بود، این حرفها را به سال زده بود.»
«در اواخر سال 92 خبر دادندکه قرار است سی.سی.آر رو در تالار مشاهیر معرفی کنند. از من پرسیدند که آیا حاضرم با سایر اعضای گروه اجرا کنم و من جواب دادم «نه». من حاضر نبودم با اونها روی یک صحنه بایستم، آهنگهامون رو اجرا کنم و بهعنوان یک گروه معرفی بشیم، بهخصوص که اونها سهم خودشون از گروه رو به بدترین دشمن من فروخته بودند. قبلاً هم این اتفاق افتاده بود. بعد از اینکه بیل کلینتون انتخاب شد خواسته بودند که کریدنس در مراسمی اجرا کنه و من رد کرده بودم. گفتم « من حاضر نیستم با اونها اجرا کنم. ما هرگز بهعنوان یک گروه اجرا نخواهیم کرد».
گزیدههایی از کتاب پسر خوششانس: موسیقی من، زندگی من که در 6 ماه اکتبر امسال به بازار خواهد آمد.
[1] Fortunate Son: My Life, My Music ،اشاره به نام یکی از ترانههای معروف گروه
[2] Saul Zaentz ، تهیه کننده موسیقی و فیلم؛ از فیلمهای مهم او میتوان به دیوانه از قفس پرید، آمادئوس و بیمار انگلیسی اشاره کرده که همگی برندهی جایزه اسکار بهترین فیلم شدهاند.
منبع:
بلیبورد
گردآوری و ترجمه:
تاریخ انتشار : جمعه 13 شهریور 1394 - 13:16
افزودن یک دیدگاه جدید