شهرام غلامی شب سوم ارسباران را با بداهههایش شنیدنی کرد؛
هدف از تلفیق جهانی شدن است
موسیقی ما - فرهنگسرای ارسباران در سانس اول شب سوم جشنواره موسیقی فجر میزبان بداهه نوازی بربت توسط شهرام غلامی بود. نکته جالبی که در کنسرت غلامی به چشم میخورد حضور قشر خاص و طرفداران خاص این هنرمند بود تا جایی که پس از اتمام کنسرت یکی از مخاطبان در مورد جنس ساز غلامی صحبت کرد و از نام شهری که این ساز را ساخته بود جویا شد. شهرام غلامی هم با روی باز از او استقبال کرد و گفت ساز ساخت ایران و شهر اصفهان است.
غلامی برنامه خود را با نوا آغاز کرد که الته شماهایی از موسیقی شرق هم در آن دیده میشد. جمله سازیهای غلامی و نوازنده تنبک ادامه پیدا کرد به گونهای که هر کدام فضا را برای ورود ساز دیگری فراهم میکردند. فراوز و فرود موسیقی ارائه شده به گونهای بود که در پارهای موارد با یک موسیقی راز آلود و آرام مواجه بودید و در پارهای موارد ضربات وارد شده به مضراب و بدنه ساز فضای موسیقی عارفانه و پرسشگر را تداعی میکرد. نوازنده تنبک با استفاده از ناخنهایش که به روی ساز میکشید صداهای کیهانی ایجاد میکرد.
بلندای آسمانی یک قطعه پنج ضربی بود که البته خارج از برنامه بداهه نوازی بود و از ساختههای قبلی غلامی به حساب میآمد.
حس و حال بداههای بعد از آنکه نوای دو را به نوای ر تغییر دادند شنیده میشد هم حس و حال موسیقی ردیفی ایرانی را داشت و هم در عین حال کاملا منطبق با ردیف نبود. غلامی پس از انتهای کنسرت در گفتوگو با موسیقی ما در مورد وجود چنین فضایی در موسیقیاش گفت: ممکن است در موسیقی من نواهای سایر نقاط جهان را هم شنیده باشید. ممکن است این اتفاق بیافتد اما همیشه سعی کردهام پایه کاری که شنیده میشود از طرف مخاطب، ایرانی بودن خود را حفظ کند. ریشههایی مثل نوا و شور و دشتی نمود وجود این موارد در کار است.. کما اینکه در این اجرا آغاز و فرجام کار به نوا ختم شد
غلامی در ادامه با اشاره به علاقهاش به تلفیق گفت: همیشه سعی میکنم این فاکتور را در بداهه نوازیهایم هم لحاظ کنم و بعد تا آنجا که امکان دارد تلفیق انجام شود به گونهای که در برخی موارد موسیقی به سمت شرق رفت.
در ادامه کار شاهد اجرای بداههای در مایه شوشتری بودیم و بعد از آن شوشتری به «ر» تغییر جهت یافت. تماشاگران در مدتی که کنسرت برگزار میشد سکوت کامل را در سالن برقرار کردند و برخی از آنها هم به نشانه تایید سر خود را تکان میداند. در ادامه این اجرا غلامی در حال پیریزی فضا برای ورود در مایه مثنوی بود و حتی برای این کار شعری را هم از مثنوی مولوی که با حس و حال کار مطابقت و سنخیت داشت زمزمه میکرد. این شعر از مثنوی توسط غلامی زمزمه میشد: علت عاشق ز عاشقها جداست، عشق اصطرلاب اسرار خداست.
در بخش دیگری از این اجرای جشنواره موسیقی فجر فضای ارائه کار بداهه به سمت غیر ایرانی خود نزدیکتر شد و جمله بندیهای سازی در حال تکامل و شکل گیری بودند. گام سول مینور ارائه شده به نحوی بود که دشتی هم از آن شنیده میشد.
شهرام غلامی در انتهای این تجربه موسیقایی که اولین حضور مستقلش در جشنواره موسیقی فجر بود در مورد حس و حال شعرهای انتخاب شده و موسیقی که ارائه داد به موسیقی ما گفت: روحیات خودم فلسفه و عرفان را مد نظر دارد. بنابراین موسیقیام را مناسب این حال و هوا میبینم. فضای موسیقی هم شرقی عرفانی بود و اشعار مولوی (عرفانی) و اشعار سایه (عاشقانه) میتوانست منظور مرا بهتر برساند. این آهنگساز و نوازنده بربت در پایان به موسیقی ما گفت: هدفم از تلفیق ارائه موسیقی و به اشتراک گذاتن زبان موسیقی است و این مسیر را تا جهانی شدن ادامه خواهم داد.
غلامی برنامه خود را با نوا آغاز کرد که الته شماهایی از موسیقی شرق هم در آن دیده میشد. جمله سازیهای غلامی و نوازنده تنبک ادامه پیدا کرد به گونهای که هر کدام فضا را برای ورود ساز دیگری فراهم میکردند. فراوز و فرود موسیقی ارائه شده به گونهای بود که در پارهای موارد با یک موسیقی راز آلود و آرام مواجه بودید و در پارهای موارد ضربات وارد شده به مضراب و بدنه ساز فضای موسیقی عارفانه و پرسشگر را تداعی میکرد. نوازنده تنبک با استفاده از ناخنهایش که به روی ساز میکشید صداهای کیهانی ایجاد میکرد.
بلندای آسمانی یک قطعه پنج ضربی بود که البته خارج از برنامه بداهه نوازی بود و از ساختههای قبلی غلامی به حساب میآمد.
حس و حال بداههای بعد از آنکه نوای دو را به نوای ر تغییر دادند شنیده میشد هم حس و حال موسیقی ردیفی ایرانی را داشت و هم در عین حال کاملا منطبق با ردیف نبود. غلامی پس از انتهای کنسرت در گفتوگو با موسیقی ما در مورد وجود چنین فضایی در موسیقیاش گفت: ممکن است در موسیقی من نواهای سایر نقاط جهان را هم شنیده باشید. ممکن است این اتفاق بیافتد اما همیشه سعی کردهام پایه کاری که شنیده میشود از طرف مخاطب، ایرانی بودن خود را حفظ کند. ریشههایی مثل نوا و شور و دشتی نمود وجود این موارد در کار است.. کما اینکه در این اجرا آغاز و فرجام کار به نوا ختم شد
غلامی در ادامه با اشاره به علاقهاش به تلفیق گفت: همیشه سعی میکنم این فاکتور را در بداهه نوازیهایم هم لحاظ کنم و بعد تا آنجا که امکان دارد تلفیق انجام شود به گونهای که در برخی موارد موسیقی به سمت شرق رفت.
در ادامه کار شاهد اجرای بداههای در مایه شوشتری بودیم و بعد از آن شوشتری به «ر» تغییر جهت یافت. تماشاگران در مدتی که کنسرت برگزار میشد سکوت کامل را در سالن برقرار کردند و برخی از آنها هم به نشانه تایید سر خود را تکان میداند. در ادامه این اجرا غلامی در حال پیریزی فضا برای ورود در مایه مثنوی بود و حتی برای این کار شعری را هم از مثنوی مولوی که با حس و حال کار مطابقت و سنخیت داشت زمزمه میکرد. این شعر از مثنوی توسط غلامی زمزمه میشد: علت عاشق ز عاشقها جداست، عشق اصطرلاب اسرار خداست.
در بخش دیگری از این اجرای جشنواره موسیقی فجر فضای ارائه کار بداهه به سمت غیر ایرانی خود نزدیکتر شد و جمله بندیهای سازی در حال تکامل و شکل گیری بودند. گام سول مینور ارائه شده به نحوی بود که دشتی هم از آن شنیده میشد.
شهرام غلامی در انتهای این تجربه موسیقایی که اولین حضور مستقلش در جشنواره موسیقی فجر بود در مورد حس و حال شعرهای انتخاب شده و موسیقی که ارائه داد به موسیقی ما گفت: روحیات خودم فلسفه و عرفان را مد نظر دارد. بنابراین موسیقیام را مناسب این حال و هوا میبینم. فضای موسیقی هم شرقی عرفانی بود و اشعار مولوی (عرفانی) و اشعار سایه (عاشقانه) میتوانست منظور مرا بهتر برساند. این آهنگساز و نوازنده بربت در پایان به موسیقی ما گفت: هدفم از تلفیق ارائه موسیقی و به اشتراک گذاتن زبان موسیقی است و این مسیر را تا جهانی شدن ادامه خواهم داد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 27 بهمن 1392 - 15:53
افزودن یک دیدگاه جدید