برنامه یاد بعضی نفرات
 
پدرام درخشانی، بردیا کیارس، سامان احتشامی و عباس سجادی درباره دلایل ماندگاری «شهرام ناظری» و «دلایل تقلید های کورکورانه نسل جدید موسیقی سنتی از بزرگان آواز» گفتند:
پدرام درخشانی، بردیا کیارس، سامان احتشامی و عباس سجادی درباره دلایل ماندگاری «شهرام ناظری» و «دلایل تقلید های کورکورانه نسل جدید موسیقی سنتی از بزرگان آواز» گفتند:
یک تاریخ، یک شوالیه...
موسیقی ما - وحید لشکری : بحران موسیقی اصیل و سنتی کشور این روزهای کشور را باید در دو شاخه تقسیم بندی کرد:
1 – تقلیدهای مکرر از اساتید بی چون و چرای این حوزه (استاد ناظری و شجریان)
2 – چگونگی ارتباط برقرار کردن نسل جدید مخاطبان موسیقی با این قبیل آثار و سبک ها بحث هایی که این روزها لحظه به لحظه در حال تبدیل شدن به دغدغه اصلی فعالین این حوزه تبدیل شده است.
در سالهای گذشته برگزاری جشنواره ها و فراخوان های متعددی برای رسیدن به مقاصدی با این مضمون از سوی مسئولین ارشد هنری کشور برگزار گردید. اوج ماجرا هم زمانی بود که برخی مدیران، برای توجه بیشتر مخاطبان موسیقی به سبک اصیل و سنتی، در اقدامی انتحاری و بحث برانگیز، موسیقی پاپ را از جشنواره موسیقی فجر حذف کردند تا در رزومه خود با افتخار از این تصمیم فاجعه بار یاد کنند. اتفاقی که نه تنها نتیجه درست و اصولی ای در بر نداشت، بلکه دوستان را از آن سوی بام پائین انداخت تا این دو دغدغه اهالی موسیقی این سبک، همچنان به قوت خود باقی مانده باشند. حالا در این بین اساتید و بزرگانی نیز هستند که دیگر نوع فعالیت هایشان از «سطح» تبدیل به «سبک» شده و «شهرام ناظری» نمونه واقعی این قبیل اساتید انگشت شمار است.
در این مطلب سعی کرده ایم که با یک تیر دو نشان بزنیم و از اهالی موسیقی خواسته ایم علاوه بر اینکه در مورد این دو بحران نظراتشان را مکتوب کنند، دیدگاه ها و نقطه نظراتشان در مورد شوالیه آواز ایران و دلایل ماندگاری آثار او را نیز عنوان نمایند:

* «شهرام ناظری» یک انسان ماندگار با هنری ماندگار خواهد بود
پدرام درخشانی (سرپرست گروه رومی)

از آثار استاد «شهرام ناظری» خاطرات زیادی دارم. با استاد «جلال ذوالفنون» و آقای «عندلیبی» کارهای بسیار خوبی داشتند که همیشه در ذهن من هست و ماندگار است. با ایشان چند مرتبه ملاقات داشتم و در موسیقی ایرانی یک آدم خاصی هستند. یا یکی از بهترین کنسرت های موسیقی ایرانی که تا به حال دیدم، کنسرت «شورانگیز» است که آن زمان فیلم آن منتشر شد که کار «حسین علیزاده» و به خوانندگی آقای ناظری بود. اسم هر کسی که تثبیت می شود حتما کاری انجام داده که درست بوده است و بر مبنای آگاهی صورت گرفته است و یعنی هنر واقعی داشته است. زیرا چیزی که می ماند هنر واقعی است و تقلید و کپی برداری زودگذر است. اگر از دل خود انسان برآمده باشد و نیروهایی که در وجود خودش هست را به هنر تبدیل کرده باشد قطعا ماندگار می شود. وقتی در سن کم کنسرت شورانگیز را دیدم و آنگونه در من تاثیر گذار از آب در آمد، به این نتیجه رسیدم که شهرام ناظری یک انسان ماندگار با هنری ماندگار خواهد بود. در این سالها سلیقه مردم عوض شده و آن چیزی که این روزها رواج دارد همه می دانند که چیست . هشتاد یا نود درصد کنسرت های پاپ تکراری است. به هر حال زمانه عوض شده و آن زمانی که موسیقی سنتی با اساتیدی چون «پرویز مشکاتیان»،«پایور» و «حسین علیزاده» و... رواج پیدا کرد ما شاهد این نوع موسیقی ها نبودیم. آن زمان موسیقی سنتی به اوج خود رسید که یکی از سردمداران این اوج شهرام ناظری بود. الان فکر و گوش و سلیقه مردم به سمت دیگری رفته و اگر کسی هم بخواهد بر روی موسیقی سنتی کار یا برنامه ریزی کند قطعا موانع و مشکلاتی را خواهد داشت.
از سوی دیگر مردمی که به کنسرت می روند بنا به دلایل گوناگون اجراهای زنده پاپ را ترجیح می دهند و طرفداران موسیقی سنتی و اصیل ولی تعداد کمی هستند. باید اساتید ما در عین حفظ اصول و مبانی کاری خود و موسیقی سنتی، سعی کنند که به حال و آینده نیز نگاه کنند و در جهت جذب مخاطبان بیشتر حرکت کنند. همچنین باید تبلیغات بیشتری نیز روی این موسیقی انجام شود. الان چند خواننده جدید موسیقی سنتی مثل «همایون شجریان» ، «علیرضا قربانی» و «محمد معتمدی» و... داریم که گل های جدیدی هستند که اضافه شده اند و کمی هم در سبک خود تغییر ایجاد کرده اند. آن ستاره هایی که موسیقی سنتی را به اوج رساندند این روزها تعدادشان بسیار کم شده. برخی هم سعی می کنند از کارهای قدیم این ستاره ها نظیر شهرام ناظری و استاد «شجریان» و یا مرحوم مشکاتیان کپی برداری کنند که همین مساله کمی کار را به تکرار رسانده است. شبیه موسیقی پاپ که یک مدت از قبل انقلاب و مدتی از آثار لس آنجلسی و الان هم از خودشان کپی برداری می کنند و به نتیجه ای نمی رسند...


* نسل‌های جدید باید به سوی اساتید بیایند
بردیا کیارس (رهبر سایق ارکستر ملی)

آقای «شهرام ناظری» یکی از بزرگان موسیقی سنتی ایران هستند که در این سالها به خوبی توانسته اند با همه نسل ها ارتباط برقرار کنند.اما اساتید هیچ موقع نمی توانند برای اینکه نسل های بعدی با آثارشان ارتباط داشته باشند، سبک کاری خود را عوض کنند. اتفاقا این نسل ها هستند که باید به سوی آن اساتید بیایند. در تمام دنیا اینگونه است که سبک و استایل کاری خود را دارند و این مردم هستند که به آنها می پیوندند و آنها نیستند که طبق سلیقه مردم حرکت می کنند. همیشه هنرمند باید پیشرو باشد و سلیقه خود را به مردم عنوان کند تا مردم به طرف آنها بیایند. هیچ موقع هنری که جاودانه و ماندگار است دنبال سلیقه مردم نیست. همیشه آثار موسیقی چند سال بعد از ساخت شکوفا شده اند و در همان زمان شاید زیاد معروف نشده باشند و روی صحبت من با موسیقی های ریشه ای و قدمت دار است. برخی می گویند که موسیقی سنتی در رقابت با سایر ژانرها عقب افتاده ولی همیشه اینگونه است. زیرا مثلا موسیقی پاپ موسیقی روزمرگی مردم است و مخاطبان بیشتری دارد. این آثار وقتی شنیده می شوند مخاطب را به تمرکز در دل اثر وادار نمی کند ولی موسیقی های ریشه دار مثل موسیقی سنتی ما عین مطالعه کتاب است و باید تمام تمرکز روی حواس شنوایی باشد تا به خوبی درک شود. ما باید از طریق رسانه و برگزاری کنسرت و رنگ آمیزی جدید موسیقی سنتی با سازهای مختلف آن را به روزتر کنیم. نباید به مقام ها و ملودی های گذشته دست بزنیم و فقط باید نوع اجرا متفاوت شود که سیر تحول موسیقی احساس شود. وقتی که بستر فرهنگی برای ارائه استعدادها باز نباشد بنابراین شکوفایی استعدادها محدود می شود. اگر مدیران مثلا با برگزاری جشنواره های متعدد به بروز استعدادهای جدید کمک کنند، در عین حال باید از تقلید نیز جلوگیری کنند. این فعالیت‌ها البته نباید محدود باشد زیرا استعدادها فقط در شهرهای بزرگ نیستند و خیلی از افراد مستعد در شهرهای دورتر زندگی می کنند. چه بسا اگر همین افراد تحت تعلیم قرار بگیرند خودشان صاحب یک مکتب بشوند و این باعث می شود که موسیقی سنتی ما شاهد به وجود آمدن مکاتب جدید باشد. در زمانی که محدودیت باشد همه چیز دچار فقر و تکرار می شود. همینطور متاسفانه قسمت خوانندگی بیشتر از نوازندگی مورد لطف قرار می گیرد و باید به همه این بخش ها پرداخته شود و مدیریت صحیح داشته باشیم تا بتوانیم از تمامی استعدادها به درستی استفاده کنیم و فضای خلق اتفاقات جدید ایجاد شود.

* خیلی ها می خواهند از ایشان تقلید کنند که نمی توانند
سامان احتشامی (نوازنده و برنده چند جایزه متوالی جشنواره موسیقی فجر)

صدای «شهرام ناظری» را دوست دارم و در زمینه کاری خودشان آثار منحصر به فردی دارند. یکی از دلایل ماندگاری صدای آقای ناظری در تفاوت خواندن او با بقیه است و خیلی ها هم می خواهند از ایشان تقلید کنند که نمی توانند. مثل خیلی از کسانی که می خواهند از صدای استاد «شجریان» تقلید کنند و قطعا نمی توانند. به نظر من شهرام ناظری در زمینه فعالیت صدایی و زندگی اش منحصر به فرد بوده است. در دهه شصت که شهرام ناظری مطرح شد، ما هم خواننده های خیلی کمی داشتیم و خوانندگانی می توانستند بخوانند که مجوز داشتند. اگر شاهد آن اتفاقاتی نبودیم که موجب از بین رفتن موسیقی شد، شاید اصلا عزیزانی مثل شهرام ناظری یا «حسام الدین سراج» و «عبدالحسین مختاباد» و... کمتر مطرح می شدند. اما او در سال 1362 یا 1363 با «گل صد برگ» حضور مقتدرانه ای داشت. یادم هست که همسایه رو به رویی ما پسری هم سن من داشت و او اجازه نداشت که از یک ضبط صوت در اتاق خود استفاده کند. اما در آن زمان به دلیل نوار آلبوم گل صدبرگ پدر او اجازه داد که این پسر ضبط صوت بخرد و آن را گوش کند.
به نظر من در دهه شصت، پنجاه درصد کمبود موسیقی و پنجاه درصد هم خوب بودن جناب آقای ناظری موجب به وجود آمدن این کاراکتر شد. ایشان هم توانا هستند و هم موسیقی را بسیار خوب می شناسند.
اصولا خیلی از خواننده ها ته صدایی دارند و می خوانند ولی یکی از دلایلی که ایشان از عهده کار خود به خوبی برمی آیند این است که نوازنده قابلی هستند. به طور کل لقب «شوالیه موسیقی» واقعا برازنده ایشان است. ببینید مساله دیگر در مورد کمبود فضای خلاقیت در موسیقی سنتی این است که هر شاگردی ابتدا از استاد خود تقلید کند و بعد اگر خلاقیتی از خودش داشت بروز بدهد. این به نظر من ضعف موسیقی ما نیست، بلکه ضعف موسیقی ما در دیده نشدن است. همین آقای ناظری را مگر در تلویزیون خودمان می بینیم؟ دلیل اینکه موسیقی کمتر دیده می شود و برخی می گویند فضای موسیقی ایرانی تکراری شده است به این دلیل است که اولا برای آن خرج نمی شود ثانیا دیده نمی شود. اگر مثلا آقای ناظری در تلویزیون بخواند عقیده مردم و سایر اساتید نسبت به این سبک قطعا تغییر می کند. به نظر من اساتید آواز برای ارتباط با مخاطب جدید هیچ راهکاری را نباید در پیش بگیرند چون کاری از دستشان برنمی آید! شما الان نمی توانید یک برنامه یک ساعته در تلویزیون داشته باشید که به عنوان مثال استاد شجریان در مورد آواز ایرانی صحبت داشته باشد و به مردم راهنمایی درست ارائه کند. وقتی که چنین چیزی غیرممکن است هیچ هنرمندی کاری از دستش برنمی آید. هنرمند آن زمانی می تواند که کار کند که دیده شود.
ببینید در رسیدن آقای ناظری به این جایگاه علاوه بر کیفیت و سطح بالای کاری جبر زمانه هم دخیل بوده است زیرا در دهه شصت صدای ایشان پخش می شد و فرصت ارائه داشتند.

* موسیقی آوازی ما از تک صدایی رنج می برد
عباس سجادی (عضو سابق شورای شعر دفتر موسیقی )
مدتی بعد از اینکه یک صدای جدید و یک نوید جدیدی از موسیقی ایرانی را در دوره نوجوانی با استاد «محمدرضا شجریان» تجربه کردیم ، دیدیم که یک صدای جوان تر و با طراوتی به نام استاد «شهرام ناظری» آمد که آلبوم «گل صد برگ» او برای من واقعا خاطره انگیز است. من گاهی در خلوت خودم آوازها و تصنیف ها و تکنوازی هایی که آقای «جلال ذوالفنون» در آن دارد را با خودم مرور می کنم. با صدای استاد ناظری خاطرات زیادی دارم و از صداهای متفاوت و خاطره انگیز برای من است. «اوکتاویو پاز» می گوید: «ما از آن رو بزرگیم که پا بر دوش بزرگان نهادیم». استاد ناظری و سایر اساتید ما با پشتوانه سنت می توانند به افق های رو به رو نگاه کنند و نسل جدید را با موسیقی اصیل ایرانی آشتی بدهند. من سنت گرایی را شخصا نمی پذیرم و نمی پسندم اما برای پایبند بودن به سنت، احترام قائل هستم و این دو مقوله متفاوت است. اینکه ما مدام به سنت بپردازیم ، تکرار در تکرار می شود اما پایبندی به سنت و حفظ پایه های سنتی به نظر من شایسته است. اهل موسیقی و اساتید آواز ایران علاوه بر پایبندی به سنت ها می توانند افق های رو به رو را ببینند و کارهای شایسته ای را انجام بدهند. استاد ناظری جزو کسانی است که به نظر من به سنت پایبندی دارد اما همیشه به افق های جدید نگاه می کند و تجربیات مختلف وی در حوزه های گوناگون موسیقی با سازها و اشعار و عوالم مختلف نشان دهنده همین مساله است. به ویژه فعالیت جدیدی که در زمینه «فردوسی» داشتند. چون من توفیق داشتم که در یکی از کنسرت ها حضور داشته باشم و واقعا اتفاقات جذاب و زیبایی بود.
موسیقی آوازی ما از تک صدایی رنج می برد. من خودم توفیق داشتم که در یکی از کلاس های استاد شجریان که در فرهنگسرای هنر برگزار می شد به دلیل لطف ایشان حضور پیدا می کردم. یک بار از خود استاد شنیدم که می گفتند: «سعی نکنید مثل من بخوانید چون من که هستم!» و در یک جای دیگر گفتند: «من در حسرت یک بم خوان خوب هستم». همه دوست دارند داد بزنند و بخوانند ولی بم خوانی خیلی سخت مشکل است. یعنی این مساله تقلید مورد اعتراض خود اساتید هم هست. همه دوست دارند مثل استاد شجریان بخوانند و به تازگی می بینم که برخی از خوانندگان از صدای آقای ناظری هم تقلید می کنند که این حرکت ناپسند است. پایبندی به اصولی که آن خواننده اجرا می کند اشکالی ندارد ولی اینکه بخواهیم تقلید صدا داشته باشیم و در مواردی که دیده شده حتی نوع آرایش موها و یا حرکات هنگام اجرا را هم تقلید می کنند. کلا این اتفاقات کاریکاتور و خنده دار است و واقعا به دوستان جوان توصیه می کنم که راه و صدای خود را پیدا کنند و علاوه بر پایبندی به اصول اساتید سعی کنند که خودشان باشند و به اصالت و جوهره ای که دارند برسند.
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 29 مهر 1392 - 12:09

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود یک تاریخ، یک شوالیه... | موسیقی ما