گفتوگو با اعضای تريو «خيام» درآستانه نخستين اجرای زنده آنها درتالار رودكي
شادمانی پاييزی آرشهها و كلاويهها
امیر بهاری: موسيقي متن فيلم «مرثيهيي براي يك رويا» در پلير خيلي از موزيكبازها جاي هميشگي خود را دارد. قطعهيي كه توسط گروه كرونوس كوارتت اجرا شده و اين اجراي حيرتانگيز در بقا و شهرت فزاينده آن تاثير مستقيم داشته است. هفته پيش اين خبر منتشر شد كه هوشيار خيام به سفارش گروه كرونوس كوارتت براي آنها قطعهيي با هفت موومان نوشته است و آنها هم آن را اجرا كردند. خيام دو سال پيش جايزه شوبرت را برد، سال 1386 قطعه تركمن و عصيان حسين عليزاده را براي اجراي زنده با اركستر تنظيم كرد و آثارش توسط هنرمنداني برجستهيي همچون حسين عليزاده، آرام طالاليان، وين فاستر اسميت، تاد پالمر و اسفيفن پروتزمن اجرا شده است. حالا خيام در كنار دو نوازنده جوان تريو «خيام» را تشكيل دادهاند؛ آتنا مستعان اشتياقي (ويولنسل) و نگار افاضل (ويولن) . هر دوي اين نامها براي آنها كه اهل موسيقي جدياند و نوازندههاي شاخص اين جريان در ايران را دنبال ميكنند، نامهاي شناخته شده و معتبري هستند. آخرين تجربه اجراي زنده اشتياقي كه نوازنده ويولنسل است، كنسرت حريق خزان بود. در آن اجرا دوئت زيبايي را هم با مهردخت معنوي (پيانو) اجرا كردند. نگار افاضل هم كه در اركسترهاي مختلفي به عنوان نوازنده و سوليست فعال بوده و وراي اين تجربهها نوازنده بسيار خوبي است- اين را به واسطه ديدن تمرين اين تريو مينويسم- در اين اجرا حضور دارد. هوشيار خيام در اين سالها همكاري مداومي با انتشارات خوشنام «هرمس» داشته و آلبومهايي نظير «تمام تو»، «زهي ها» و «هزار اقاقي» را توسط هرمس منتشر كرده است. هوشيار خيام كه در سالهاي اخير مشغول به آهنگسازي و فعاليت در جهان ديگري بوده به دنياي نوازندگي در اين نوع موسيقي بازگشته و با دو نوازنده خيلي جوان ولي خوشآتيه و توانمند، روي صحنه خواهد رفت و تريوهايي از دبوسي، شوستاكوويچ و راخمانينف را اجرا ميكنند. آنها امروز، فردا و جمعه ساعت 9 در تالار رودكي روي صحنه ميروند و علاقهمندان اين نوع موسيقي را به جهان اسرارآميز اين هنرمندان بزرگ خواهند برد. گفتوگو با اين تريو سرحال و قدرتمند پيش روي شماست.
- شايد بد نباشد با توجه به اينكه اين كنسرت نخستين اجراي اين تريو است، براي شروع گفتوگو چگونگي شكلگيري اين تريو را براي ما تشريح كنيد.
هوشيار خيام: پيشنهاد شكلگيري اين تريو از طرف آتنا و نگار مطرح شد. ما دوست مشتركي داريم به نام نگار نوراد كه چليست كوارتت شهرزاد و از دوستان قديمي من است. نگار نوراد و آتنا پيش من آمدند و از من دعوت كردند كه اين تريو را شكل بدهيم. در واقع شايد بهتر باشد كه آتنا پيشينه شكلگيري اين تريو را توضيح بدهد.
آتنا اشتياقي: يك روز ايدهيي به ذهن من رسيد براي تشكيل اين تريو و من آن را عملي كردم. يعني با تماس و گپهايي كه با هم زديم اين آنسامبل شكل گرفت.
هوشيار خيام: من آتنا را به اسم ميشناختم و اجرايي از او نديده بودم. به خاطر اينكه در دوره فعاليتهاي آتنا من خيلي ايران نبودم. به همين خاطر من تعداد زيادي از اجراهاي آتنا را از دست دادم اما وقتي ما شروع به كار كرديم همهچيز خيلي خوب پيش رفت.
آتنا اشتياقي: ما در گپهاي اوليه رپرتوارهايي را براي اجرا انتخاب كرديم. يعني هر سه ما در گفتوگوهاي اوليه به نتيجه رسيده بوديم كه چه رپرتوارهايي را اجرا كنيم. من و نگار پيشتر در اركستر پارسيان همنوازي كرده بوديم و با نوازندگي هم آشنا بوديم. اول ميخواستيم شب شوستاكوويچ برگزار و دو تريو شوستاكوويچ را اجرا كنيم. بعد تصميم گرفتيم كارمان را متنوعتر و هدفمندتر كنيم. در تامل با هم به اين فكر كرديم كه چه تريوهايي بهتر است با هم اجرا شود. يك تريو بسيار خوب خود هوشيار دارد به نام «باران» كه جايزه شوبرت را برده است و با تمرين آن شروع كرديم ولي هنوز آن را رو نميكنيم و تريو شماره يك هوشيار را اجرا ميكنيم كه سونات پاييزي براي پيانو و ويولن آن در سي. دي «زهي ها» منتشر شده است. كنسرت ما به لحاظ اتمسفري كه دارد كاملا پاييزي است. به رغم اينكه اين تريوها از آهنگسازاني با سبكهاي مختلف است ولي حال و هواي پاييزي در آنها نمود دارد.
هوشيار خيام: اين كنسرت در واقع اجراي موسيقي جوانان است. هر چهار تريويي كه ما اجرا ميكنيم توسط آهنگسازانشان در عنفوان جواني ساخته شده است.
- به جز شما اين آهنگسازها تقريبا هم دوره هستند. شوستاكوويچ متاخرترين آنهاست ولي همگي آهنگسازان شاخص نيمه اول قرن بيستم هستند. اين چيدمان دليل خاصي داشته است؟
هوشيار خيام: دليل اصلي انتخاب اين تريوها همان فضاي پاييزي با كمي مايههاي رمانتيسيس است و شايد از همه اينها مهمتر جواني اين تريوهاست. دبوسي و شوستاكوويچ در 17 سالگي اين تريوها را ساختهاند. راخمانينف در 19 سالگي و من هم در 19 سالگي تريو شماره يكم را ساختم. حال و هواي تريويي كه از دبوسي انتخاب شده با حال و هواي آثار متاخرتر او متفاوت است درباره تريو من هم همين مساله وجود دارد. حال و هواي اين تريو با كارهاي اخيرم بسيار متفاوت است. به جز راخمانينف كه تريويي كه در 19 سالگي نوشته پخته است در بقيه آثار آن حال و هواي جواني كاملا مشاهده ميشود. حتي يك مقداري گير و گور آهنگسازي هم دارند. مثلا در تريو شماره يك شوستاكوويچ برخي جاها به طور ناگهاني فضا تغيير ميكند. هنوز شوستاكوويچ استاد نشده است. شايد هم چون اين كار را براي يك فيلم نوشته است، اين اتفاقها رخ ميدهد و تغييرات ناگهاني سكشنها از عمد بوده ولي روند كاري شوستاكوويچ نشان ميدهد كه بعد از اين رويه كاري ديگري را پي ميگيرد.
- جواني اين قطعات در رويكرد شما به اجراي آنها چه تاثيري داشته است؟
هوشيار خيام: تمركز ما در اجراي اين آثار بيشتر روي مسائل عمومي آنسامبل است. خيلي اين دستهبندي را نداريم كه بچههايي بيايند جوانانه اين آثار را اجرا كنيم!
- منظورم نشاطي است كه ميتواند شامل حس و حال اجرا شود.
هوشيار خيام: من فكر ميكنم در روحيه كلي گروه ما اين مساله وجود دارد.
آتنا اشتياقي: موسيقي كلاسيك يا به تعبير برنستاين موسيقي جدي (برنستاين معتقد بود به خاطر اينكه دوره خاصي از موسيقي به دوران كلاسيك مشهور است، بهتر است بگويم موسيقي جدي) يعني موسيقياي كه همان «چيز» مد نظر آهنگساز با نگاه نوازنده در هم آميزد و يك اثر ارائه شود. چيزي كه آهنگساز ميخواهد روي دفتر نت نوشته شده است. كار نوازنده اين است كه اين ذهنيت روي نت آمده را با دانش و سليقهيي كه در پس سالها فعاليت و آموزش او نهفته، در هم آميزد و به شنونده ارائه كند. يعني نوازنده در ماهيت كار تغييري ايجاد نميكند. كار آنسامبل اين است كه نوازندههايش ذهنيتها را به هم نزديك كنند و آن قطعه مدنظر را با يك انديشه واحد ارائه كند.
هوشيار خيام: طبيعتا تفسير شخصي نوازنده يا آنسامبل در اجراي يك اثر وجود دارد و از آن گريزي نيست. ولي اين تفسير شخصي برخلاف موسيقي سنتي ايراني يا موسيقي كلاسيك اقوام مختلف يا برخلاف موسيقي جز، راهي به بداههنوازي ندارد. آن چيزي كه اجرا ميشود تماما آن نتي است كه آهنگساز مدنظرش بوده. در واقع ارزش اجرايي يك نوازنده هم در همين راستاست. يعني بتواند تفسير درست و همسويي با آهنگساز ارائه كند.
- قاعدتا اجراي تريو خيام از تريو شماره يك راخمانينف با يك تريو غربي يا هر تريوي ديگري متفاوت است...
نگار افاضل: بله خب اينكه بديهي است هر آنسامبلي صداي خودش را ميدهد.
- شايد بهتر است اين گونه مساله را مطرح كنم كه مثلا وقتي شما ميگوييد كنسرت پاييزي اين براي مخاطب پيشفرض ميآورد. در واقع چنين عنواني باعث يك فصل تمايز ميشود.
نگار افاضل: ما پيش از آنكه اين كنسرت عنوان پاييزي به خود بگيرد قطعات را انتخاب كرده بوديم و در حين تمرين به حال و هواي خاصي رسيديم و تصميم گرفتيم عنوان پاييزي به اين اجرا بدهيم. اين گونه نبود كه ما اسمي داشته باشيم و بگوييم بر اساس آن اسم كارها را انتخاب كنيم ما اين تريوها را انتخاب كرديم و ديديم كه حال و هواي خاص و مشتركي دارند، يك حال و هوايي كه با حسي كه آدم در پاييز دارد، نزديك است. به نوعي پاييزي شروع يك خزان است و به نوعي نشاندهنده گذار دوران جواني است. براي ما اين تريوها اين حس را داشت و سعي كرديم به درستي حس و حال اين تريوها را اجرا كنيم و اينگونه ما به عنوان پاييزي رسيديم.
هوشيار خيام: موسيقيدانان موسيقي كلاسيك هنگام كار خيلي از جهان بيرون موسيقي تاثير نميگيرند. يك زماني نرم يا فشن روز اين بوده كه حتي وقتي موزيسينها با هم مينشينند تا قطعهيي را اجرا كنند، از بيرون آن اثر تاثير مستقيم بگيرند. مثلا ميگفتند اين قطعه به دليل در جريان بودن فلان اتفاق اجتماعي حس خاصي به من ميدهد پس آن را با فلان تكنيك بنوازيم. ما اين كار را نميكنيم يا به بيان واضحتر چنين مسائلي در اجرا خيلي وجود ندارد. اما گپ و گفت هنگام كار درباره جزييات كار است. اما من فكر ميكنم ناگفتهيي بين ما هست كه ما را همسو كرده است.
نگار افاضل: بله ناگفتهيي كه خودش دارد كار خودش را انجام ميدهد و به نوعي حس كلي آنسامبل ما را شكل ميدهد. هوشيار خيام: همراه شدن با دو موسيقيدان بهتر و برتر نسل جوان كه از من هم خيلي جوانتر هستند (تقريبا 10 سال از من جوانتر هستند)، به من بسيار كمك ميكرد و من را هل ميداد به اين سمت كه اجراي بهتري داشته باشيم. به طور مثال تمپوي ما عموما از تمپوي خود كارها بالاتر است. اگر بخواهيم اجراي ما را با تريوهاي صاحبنام موسيقي كلاسيك مقايسه كنيم، ما تمپوي بالاتري انتخاب كرديم شايد به خاطر اينكه فضاي شادتري داشتيم، شايد به خاطر اينكه جوانتر بوديم. شايد به خاطر اينكه اين روزها جامعه ايراني فضاي شادتري نسبت به قبل دارد و اين براي من ملموس است. اين نكته در انتخاب رپرتوار هم تاثيرگذار بوده است. بالاخره در حال حاضر اميد به آينده وجود دارد.
نگار افاضل: شايد اگر يكسال و نيم پيش ميخواستيم روي صحنه برويم انتخاب قطعات و نحوه اجراي ما اينچنين نبود و كار فضاي متفاوتتري داشت.
هوشيار خيام: ارجاع به طبيعت هم براي ما المان مهمي بود. شروع كنسرت ما با قطعهيي از دبوسي است. در آثار دبوسي رنگآميزي و الهام رنگآميزي طبيعت پررنگ است. اين رويكرد در تمام دوران كارياش وجود داشته است.
- مهمترين دليل شكلگيري اين تريو، اجراي آثاري اين آهنگسازان چه بوده است؟
چيزي كه به طور كلي همنشيني ما سه نفر را توجيه ميكند، نياز به معرفي دوباره بخشي از رپرتوار موسيقي كلاسيك است كه كمتر تا به امروز در ايران مسبوق بوده است. تريو شماره يك راخمانينف قطعهيي است كه شايد يكي، دو باري در ايران اجرا شده باشد. مثلا تريو «زروان» آن را يكبار اجرا كردند. بابك كوهستاني، نرگس فلاحپسند و كارن سلاجقه اعضاي اين تريو خوب هستند. قطعه دبوسي هم چند روز پيش توسط تريو رسپينا در هفته موسيقي كلاسيك اجرا شده است. تريو يك شوستاكوويچ براي نخستين بار است كه در ايران اجرا ميشود. تريو شماره يك دبوسي نزديك به صد سال مفقود بوده و تاز دو دهه است كه پيدا شده و شما حتي اگر از نسل قديم نوازندهها سوال بكنيد، خيليها نميدانند كه دبوسي چنين تريويي دارد. آن شور و هيجاني كه در ما وجود داشت چندپاره است. يك بخشي به واسطه جواني اين قطعات است، بخشي از آن به خاطر فصلي است كه در آن هستيم و بخشي از آن هم به خاطر شور و اميد است كه در جامعه به وجود آمده. از سوي ديگر براي خود من هم اين نياز به وجود آمده بود كه چنين نوع كار كلاسيكي را دوباره انجام بدهم. فعاليتهاي من در اين سالها مقداري تقسيم شده بود به كارهاي مختلف مثل همكاري با موسيقيدانان سنتي مثل امير اسلامي كه ماحصل آن آلبوم «تمام تو» بود كه در سال 88 منتشر شد كه سال خوبي نبود و مدتي هم متمركز بر آهنگسازي بودم تا نوازندگي، تا اينكه از سمت نگار و آتنا دعوت به نوازندگي شدم كه اتفاق خوبي براي من بود و من آن را به فال نيك گرفتم.
- در چند سال اخير موسيقي كلاسيك چندان حال و روز خوشي نداشته است. اما در چند ماه اخير به نظر ميآيد موسيقيدانان اين جريان به تكاپو افتادهاند تا خودشان تغييري در شرايط ايجاد كنند. اجراهايي كه فارغ از فضاها و نهادهاي دولتي دارد برگزار ميشود، نشان ميدهد كه اين جريان ميخواهد به نوعي خودش را نجات بدهد و اثبات كند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
هوشيار خيام: اين اتفاق دارد در نسل جوان پرفرمرهاي ما ميافتد. پرفرمرهاي جوان اين نسل اولا بسيار فعال هستند، ثانيا پيشينه تكنيكال و موسيقايي قويتري پيدا كردند و ثالثا ذهن خيلي بازتري دارند. در حال حاضر دو نفر از پرفرمرهاي قويتر شهر ما اينجا نشستهاند يعني نگار و آتنا، اين دو نفر فعاليت بسيار زيادي دارند، فعاليتشان در سطح عمومي جهاني، فعاليت بالايي است. نگار و آتنا در همين يك ماه اخير كنسرتهاي زيادي داشتند هر دو در كنسرت باروك «فوليا» به عنوان نوازنده سوليست حضور داشتند. نگار همراه با خواهرش نيكا افاضل كه پيانيست قابلي هم هست، رسيتال ويولن داشت در كليساي آلمانيها، دوباره در فاصله كوتاهي با همراهي ماكان نيك بين دوباره در همان مكان كنسرت ديگري داشت. آتنا همين چند روز پيش رسيتالي داشت با مهردخت معنوي و... و در عين حال فعاليتهايشان با اركسترهاي بزرگ هم در جريان است. فعاليت اين نسل نسبت به فعاليتهاي نسلهاي قبل بيشتر است.
- پيرو بحث قبلي ميخواهم موضوع ديگري را مطرح كنم، اينكه در اين سالها به رغم همه كاستيهايي كه براي موسيقي كلاسيك وجود داشته و با وجود همه بيتوجهيها جريان موسيقي كلاسيك ظاهرا روند خودش را داشته و از آن نوازندگان جوان و توانمندي مثل شما پرورش پيدا كردند. شما در اين سالها چگونه آموزش ديديد و چگونه در فضاي كار حرفهيي مطرح شديد؟
آتنا اشتياقي: من فكر ميكنم هر چقدر محدوديت و امكانات كمي هم وجود داشته باشد اگر يك نوازنده به خود موسيقي باور داشته باشد، راه خودش را ادامه ميدهد يا اين حس كه مردم به شنيدن موسيقي خوب احتياج دارند و اين حق آنهاست خودش به آدم انرژي ميدهد تا كار را ادامه بدهد و تلاش كند. من خوشبختانه از پايه ويولنسل را پيش آقاي قرباني شروع كردم كه استاد بسيار خوبي بودند و شاگردان خوبي تربيت كردند. همچنين پيش آيدين احمدينژاد ميرفتم و دانش بسيار بالاي آقاي احمدينژاد از ويولنسل و خود موسيقي براي من آموختنيهاي بسيار داشت. بيشتر رسيتالها و كارهايي كه من كردم تشويقها و حمايتهاي آنها بوده است. من نميگويم اين مشكلات كه بسياري از ما از آنها گلهمند هستيم، بهانه است چون واقعا مشكلات بسيارند ولي بايد كار كرد و پيش رفت من معتقدم كساني كه در شرايط ما مشغول به كار هستند نبايد اجازه بدهند كاستيها و موانع موجود آنها را از فعاليت و ادامه راه نااميد كند. به ويژه در دوراني كه ما زندگي ميكنيم كه اينترنت باعث شده ما بتوانيم به لحاظ شنيداري و حتي ديداري به منابع خوبي دسترسي داشته باشيم. كار براي نسل ما نسبت به نسل قبل راحتتر شده و بايد از اين شرايط استفاده كرد.
هوشيار خيام: بالاخره دنيا به آن دهكده كوچك جهاني نزديك شده و اين شايد براي هنر فوايد بسياري داشته چون حداقل دسترسي آدمها در جاهاي مختلف به برخي منابع مهم را آسان كرده است و حداقل ميتوان گفت در هنر ديگر محدوديت جغرافيايي معنا ندارد.
نگار افاضل: اينجا خارج از فعاليتهاي دولتي هيچوقت هم كسي نميآيد براي اين نوع موسيقي سرمايهگذاري كند چون ميداند كه مخاطبان يك تريو يا يك كوارتت كلاسيك 200، 300 نفر هستند. به قول يكي از دوستان كل جامعه علاقهمندان به موسيقي كلاسيك در كانتكت موبايل من هست! تا حدودي راست هم ميگويد. براي يك اجراي ساده ما مجبوريم همه كارها را خودمان بكنيم از سر و كله زدن با ارشاد و اماكن تا چاپ و تكثير و پخش پوسترها و... اين رفت و آمدها و اتلاف انرژي و وقت ميتواند صرف تمرين و ارائه اثر بهتري شود. چنين كارهايي را معمولا يك منيجر انجام ميدهد. حالا ما چنين امكاني نداريم. ولي به قول آنتا انگيزههاي ما آنقدري قوي بوده كه چنين مسائلي آنها را تحتالشعاع قرار نداده است. من هميشه فكر ميكنم اين كار ما است و نميشود كه ما كارمان را انجام ندهيم.
هوشيار خيام: مضاف بر اينكه اين اجراها در ايران اغلب به طور كامل با سرمايههاي شخصي برگزار ميشود. در كنسرتهايي مثل همين كنسرت ما هم بچهها درگير همين مسائل هستند. با سرمايه شخصي خودشان تبليغات ميكنند، با سرمايه شخصي خودشان پوستر چاپ ميكنند و حتي مجبور هستند آن تعهد مالي را خودشان شخصا به ارشاد و به تالار بدهند كه از پس فروش بليت بر خواهند آمد. طبيعتا وقتي حمايتي از اين جنس وجود ندارد، بچهها مجبورند وقت و انرژي بسياري براي اين مسائل بگذارند كه درست نيست و اين روال بايد تصحيح شود. ولي با همه اين اوصاف نوازندگان اين جريان مشغول به كار هستند.
نگار افاضل: خيلي خوب است كه از اين جريان حمايت شود. واقعا چنين كارهايي تمام ذهن نوارنده را اشغال ميكند و كار را براي او بسيار مشكل ميكند ولي با همه اين سختيها در سه شب يك اجرا اتفاق بزرگ هنري هم رخ ميدهد و اين بسيار ارزشمند است. من فكر ميكنم اين حمايت حتي از جانب دوستانمان هنوز كم است.
هوشيار خيام: من يك نكته ديگر را هم بگويم، نميتوان گفت اين موسيقي مخاطب كمي دارد. بسياري از پزشكان و مهندسان اين شهر در خانههايشان موسيقي كلاسيك گوش ميكنند. اين موسيقي همچنان در تهران زنده است و مخاطبان بسياري هستند كه جريان موسيقي كلاسيك را بسيار جدي دنبال ميكنند. الان ميشود كه هر كسي در هر بخشي از اين مسير وجود دارد، بهايي كه اين موسيقي دارد را تقبل كند. نوازندهها با فعاليتهاي درست، اين موسيقي را به خوبي به مخاطبشان منتقل كنند. آهنگساز كارش را درست انجام بدهد و مخاطبان هم ارتباطشان با اين موسيقي را حفظ و با همين كار به اين جريان كمك كنند. به نظر من وجود اين موسيقي در جامعه ضرورت دارد و بايد حفظ شود.
- شايد بد نباشد با توجه به اينكه اين كنسرت نخستين اجراي اين تريو است، براي شروع گفتوگو چگونگي شكلگيري اين تريو را براي ما تشريح كنيد.
هوشيار خيام: پيشنهاد شكلگيري اين تريو از طرف آتنا و نگار مطرح شد. ما دوست مشتركي داريم به نام نگار نوراد كه چليست كوارتت شهرزاد و از دوستان قديمي من است. نگار نوراد و آتنا پيش من آمدند و از من دعوت كردند كه اين تريو را شكل بدهيم. در واقع شايد بهتر باشد كه آتنا پيشينه شكلگيري اين تريو را توضيح بدهد.
آتنا اشتياقي: يك روز ايدهيي به ذهن من رسيد براي تشكيل اين تريو و من آن را عملي كردم. يعني با تماس و گپهايي كه با هم زديم اين آنسامبل شكل گرفت.
هوشيار خيام: من آتنا را به اسم ميشناختم و اجرايي از او نديده بودم. به خاطر اينكه در دوره فعاليتهاي آتنا من خيلي ايران نبودم. به همين خاطر من تعداد زيادي از اجراهاي آتنا را از دست دادم اما وقتي ما شروع به كار كرديم همهچيز خيلي خوب پيش رفت.
آتنا اشتياقي: ما در گپهاي اوليه رپرتوارهايي را براي اجرا انتخاب كرديم. يعني هر سه ما در گفتوگوهاي اوليه به نتيجه رسيده بوديم كه چه رپرتوارهايي را اجرا كنيم. من و نگار پيشتر در اركستر پارسيان همنوازي كرده بوديم و با نوازندگي هم آشنا بوديم. اول ميخواستيم شب شوستاكوويچ برگزار و دو تريو شوستاكوويچ را اجرا كنيم. بعد تصميم گرفتيم كارمان را متنوعتر و هدفمندتر كنيم. در تامل با هم به اين فكر كرديم كه چه تريوهايي بهتر است با هم اجرا شود. يك تريو بسيار خوب خود هوشيار دارد به نام «باران» كه جايزه شوبرت را برده است و با تمرين آن شروع كرديم ولي هنوز آن را رو نميكنيم و تريو شماره يك هوشيار را اجرا ميكنيم كه سونات پاييزي براي پيانو و ويولن آن در سي. دي «زهي ها» منتشر شده است. كنسرت ما به لحاظ اتمسفري كه دارد كاملا پاييزي است. به رغم اينكه اين تريوها از آهنگسازاني با سبكهاي مختلف است ولي حال و هواي پاييزي در آنها نمود دارد.
هوشيار خيام: اين كنسرت در واقع اجراي موسيقي جوانان است. هر چهار تريويي كه ما اجرا ميكنيم توسط آهنگسازانشان در عنفوان جواني ساخته شده است.
- به جز شما اين آهنگسازها تقريبا هم دوره هستند. شوستاكوويچ متاخرترين آنهاست ولي همگي آهنگسازان شاخص نيمه اول قرن بيستم هستند. اين چيدمان دليل خاصي داشته است؟
هوشيار خيام: دليل اصلي انتخاب اين تريوها همان فضاي پاييزي با كمي مايههاي رمانتيسيس است و شايد از همه اينها مهمتر جواني اين تريوهاست. دبوسي و شوستاكوويچ در 17 سالگي اين تريوها را ساختهاند. راخمانينف در 19 سالگي و من هم در 19 سالگي تريو شماره يكم را ساختم. حال و هواي تريويي كه از دبوسي انتخاب شده با حال و هواي آثار متاخرتر او متفاوت است درباره تريو من هم همين مساله وجود دارد. حال و هواي اين تريو با كارهاي اخيرم بسيار متفاوت است. به جز راخمانينف كه تريويي كه در 19 سالگي نوشته پخته است در بقيه آثار آن حال و هواي جواني كاملا مشاهده ميشود. حتي يك مقداري گير و گور آهنگسازي هم دارند. مثلا در تريو شماره يك شوستاكوويچ برخي جاها به طور ناگهاني فضا تغيير ميكند. هنوز شوستاكوويچ استاد نشده است. شايد هم چون اين كار را براي يك فيلم نوشته است، اين اتفاقها رخ ميدهد و تغييرات ناگهاني سكشنها از عمد بوده ولي روند كاري شوستاكوويچ نشان ميدهد كه بعد از اين رويه كاري ديگري را پي ميگيرد.
- جواني اين قطعات در رويكرد شما به اجراي آنها چه تاثيري داشته است؟
هوشيار خيام: تمركز ما در اجراي اين آثار بيشتر روي مسائل عمومي آنسامبل است. خيلي اين دستهبندي را نداريم كه بچههايي بيايند جوانانه اين آثار را اجرا كنيم!
- منظورم نشاطي است كه ميتواند شامل حس و حال اجرا شود.
هوشيار خيام: من فكر ميكنم در روحيه كلي گروه ما اين مساله وجود دارد.
آتنا اشتياقي: موسيقي كلاسيك يا به تعبير برنستاين موسيقي جدي (برنستاين معتقد بود به خاطر اينكه دوره خاصي از موسيقي به دوران كلاسيك مشهور است، بهتر است بگويم موسيقي جدي) يعني موسيقياي كه همان «چيز» مد نظر آهنگساز با نگاه نوازنده در هم آميزد و يك اثر ارائه شود. چيزي كه آهنگساز ميخواهد روي دفتر نت نوشته شده است. كار نوازنده اين است كه اين ذهنيت روي نت آمده را با دانش و سليقهيي كه در پس سالها فعاليت و آموزش او نهفته، در هم آميزد و به شنونده ارائه كند. يعني نوازنده در ماهيت كار تغييري ايجاد نميكند. كار آنسامبل اين است كه نوازندههايش ذهنيتها را به هم نزديك كنند و آن قطعه مدنظر را با يك انديشه واحد ارائه كند.
هوشيار خيام: طبيعتا تفسير شخصي نوازنده يا آنسامبل در اجراي يك اثر وجود دارد و از آن گريزي نيست. ولي اين تفسير شخصي برخلاف موسيقي سنتي ايراني يا موسيقي كلاسيك اقوام مختلف يا برخلاف موسيقي جز، راهي به بداههنوازي ندارد. آن چيزي كه اجرا ميشود تماما آن نتي است كه آهنگساز مدنظرش بوده. در واقع ارزش اجرايي يك نوازنده هم در همين راستاست. يعني بتواند تفسير درست و همسويي با آهنگساز ارائه كند.
- قاعدتا اجراي تريو خيام از تريو شماره يك راخمانينف با يك تريو غربي يا هر تريوي ديگري متفاوت است...
نگار افاضل: بله خب اينكه بديهي است هر آنسامبلي صداي خودش را ميدهد.
- شايد بهتر است اين گونه مساله را مطرح كنم كه مثلا وقتي شما ميگوييد كنسرت پاييزي اين براي مخاطب پيشفرض ميآورد. در واقع چنين عنواني باعث يك فصل تمايز ميشود.
نگار افاضل: ما پيش از آنكه اين كنسرت عنوان پاييزي به خود بگيرد قطعات را انتخاب كرده بوديم و در حين تمرين به حال و هواي خاصي رسيديم و تصميم گرفتيم عنوان پاييزي به اين اجرا بدهيم. اين گونه نبود كه ما اسمي داشته باشيم و بگوييم بر اساس آن اسم كارها را انتخاب كنيم ما اين تريوها را انتخاب كرديم و ديديم كه حال و هواي خاص و مشتركي دارند، يك حال و هوايي كه با حسي كه آدم در پاييز دارد، نزديك است. به نوعي پاييزي شروع يك خزان است و به نوعي نشاندهنده گذار دوران جواني است. براي ما اين تريوها اين حس را داشت و سعي كرديم به درستي حس و حال اين تريوها را اجرا كنيم و اينگونه ما به عنوان پاييزي رسيديم.
هوشيار خيام: موسيقيدانان موسيقي كلاسيك هنگام كار خيلي از جهان بيرون موسيقي تاثير نميگيرند. يك زماني نرم يا فشن روز اين بوده كه حتي وقتي موزيسينها با هم مينشينند تا قطعهيي را اجرا كنند، از بيرون آن اثر تاثير مستقيم بگيرند. مثلا ميگفتند اين قطعه به دليل در جريان بودن فلان اتفاق اجتماعي حس خاصي به من ميدهد پس آن را با فلان تكنيك بنوازيم. ما اين كار را نميكنيم يا به بيان واضحتر چنين مسائلي در اجرا خيلي وجود ندارد. اما گپ و گفت هنگام كار درباره جزييات كار است. اما من فكر ميكنم ناگفتهيي بين ما هست كه ما را همسو كرده است.
نگار افاضل: بله ناگفتهيي كه خودش دارد كار خودش را انجام ميدهد و به نوعي حس كلي آنسامبل ما را شكل ميدهد. هوشيار خيام: همراه شدن با دو موسيقيدان بهتر و برتر نسل جوان كه از من هم خيلي جوانتر هستند (تقريبا 10 سال از من جوانتر هستند)، به من بسيار كمك ميكرد و من را هل ميداد به اين سمت كه اجراي بهتري داشته باشيم. به طور مثال تمپوي ما عموما از تمپوي خود كارها بالاتر است. اگر بخواهيم اجراي ما را با تريوهاي صاحبنام موسيقي كلاسيك مقايسه كنيم، ما تمپوي بالاتري انتخاب كرديم شايد به خاطر اينكه فضاي شادتري داشتيم، شايد به خاطر اينكه جوانتر بوديم. شايد به خاطر اينكه اين روزها جامعه ايراني فضاي شادتري نسبت به قبل دارد و اين براي من ملموس است. اين نكته در انتخاب رپرتوار هم تاثيرگذار بوده است. بالاخره در حال حاضر اميد به آينده وجود دارد.
نگار افاضل: شايد اگر يكسال و نيم پيش ميخواستيم روي صحنه برويم انتخاب قطعات و نحوه اجراي ما اينچنين نبود و كار فضاي متفاوتتري داشت.
هوشيار خيام: ارجاع به طبيعت هم براي ما المان مهمي بود. شروع كنسرت ما با قطعهيي از دبوسي است. در آثار دبوسي رنگآميزي و الهام رنگآميزي طبيعت پررنگ است. اين رويكرد در تمام دوران كارياش وجود داشته است.
- مهمترين دليل شكلگيري اين تريو، اجراي آثاري اين آهنگسازان چه بوده است؟
چيزي كه به طور كلي همنشيني ما سه نفر را توجيه ميكند، نياز به معرفي دوباره بخشي از رپرتوار موسيقي كلاسيك است كه كمتر تا به امروز در ايران مسبوق بوده است. تريو شماره يك راخمانينف قطعهيي است كه شايد يكي، دو باري در ايران اجرا شده باشد. مثلا تريو «زروان» آن را يكبار اجرا كردند. بابك كوهستاني، نرگس فلاحپسند و كارن سلاجقه اعضاي اين تريو خوب هستند. قطعه دبوسي هم چند روز پيش توسط تريو رسپينا در هفته موسيقي كلاسيك اجرا شده است. تريو يك شوستاكوويچ براي نخستين بار است كه در ايران اجرا ميشود. تريو شماره يك دبوسي نزديك به صد سال مفقود بوده و تاز دو دهه است كه پيدا شده و شما حتي اگر از نسل قديم نوازندهها سوال بكنيد، خيليها نميدانند كه دبوسي چنين تريويي دارد. آن شور و هيجاني كه در ما وجود داشت چندپاره است. يك بخشي به واسطه جواني اين قطعات است، بخشي از آن به خاطر فصلي است كه در آن هستيم و بخشي از آن هم به خاطر شور و اميد است كه در جامعه به وجود آمده. از سوي ديگر براي خود من هم اين نياز به وجود آمده بود كه چنين نوع كار كلاسيكي را دوباره انجام بدهم. فعاليتهاي من در اين سالها مقداري تقسيم شده بود به كارهاي مختلف مثل همكاري با موسيقيدانان سنتي مثل امير اسلامي كه ماحصل آن آلبوم «تمام تو» بود كه در سال 88 منتشر شد كه سال خوبي نبود و مدتي هم متمركز بر آهنگسازي بودم تا نوازندگي، تا اينكه از سمت نگار و آتنا دعوت به نوازندگي شدم كه اتفاق خوبي براي من بود و من آن را به فال نيك گرفتم.
- در چند سال اخير موسيقي كلاسيك چندان حال و روز خوشي نداشته است. اما در چند ماه اخير به نظر ميآيد موسيقيدانان اين جريان به تكاپو افتادهاند تا خودشان تغييري در شرايط ايجاد كنند. اجراهايي كه فارغ از فضاها و نهادهاي دولتي دارد برگزار ميشود، نشان ميدهد كه اين جريان ميخواهد به نوعي خودش را نجات بدهد و اثبات كند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
هوشيار خيام: اين اتفاق دارد در نسل جوان پرفرمرهاي ما ميافتد. پرفرمرهاي جوان اين نسل اولا بسيار فعال هستند، ثانيا پيشينه تكنيكال و موسيقايي قويتري پيدا كردند و ثالثا ذهن خيلي بازتري دارند. در حال حاضر دو نفر از پرفرمرهاي قويتر شهر ما اينجا نشستهاند يعني نگار و آتنا، اين دو نفر فعاليت بسيار زيادي دارند، فعاليتشان در سطح عمومي جهاني، فعاليت بالايي است. نگار و آتنا در همين يك ماه اخير كنسرتهاي زيادي داشتند هر دو در كنسرت باروك «فوليا» به عنوان نوازنده سوليست حضور داشتند. نگار همراه با خواهرش نيكا افاضل كه پيانيست قابلي هم هست، رسيتال ويولن داشت در كليساي آلمانيها، دوباره در فاصله كوتاهي با همراهي ماكان نيك بين دوباره در همان مكان كنسرت ديگري داشت. آتنا همين چند روز پيش رسيتالي داشت با مهردخت معنوي و... و در عين حال فعاليتهايشان با اركسترهاي بزرگ هم در جريان است. فعاليت اين نسل نسبت به فعاليتهاي نسلهاي قبل بيشتر است.
- پيرو بحث قبلي ميخواهم موضوع ديگري را مطرح كنم، اينكه در اين سالها به رغم همه كاستيهايي كه براي موسيقي كلاسيك وجود داشته و با وجود همه بيتوجهيها جريان موسيقي كلاسيك ظاهرا روند خودش را داشته و از آن نوازندگان جوان و توانمندي مثل شما پرورش پيدا كردند. شما در اين سالها چگونه آموزش ديديد و چگونه در فضاي كار حرفهيي مطرح شديد؟
آتنا اشتياقي: من فكر ميكنم هر چقدر محدوديت و امكانات كمي هم وجود داشته باشد اگر يك نوازنده به خود موسيقي باور داشته باشد، راه خودش را ادامه ميدهد يا اين حس كه مردم به شنيدن موسيقي خوب احتياج دارند و اين حق آنهاست خودش به آدم انرژي ميدهد تا كار را ادامه بدهد و تلاش كند. من خوشبختانه از پايه ويولنسل را پيش آقاي قرباني شروع كردم كه استاد بسيار خوبي بودند و شاگردان خوبي تربيت كردند. همچنين پيش آيدين احمدينژاد ميرفتم و دانش بسيار بالاي آقاي احمدينژاد از ويولنسل و خود موسيقي براي من آموختنيهاي بسيار داشت. بيشتر رسيتالها و كارهايي كه من كردم تشويقها و حمايتهاي آنها بوده است. من نميگويم اين مشكلات كه بسياري از ما از آنها گلهمند هستيم، بهانه است چون واقعا مشكلات بسيارند ولي بايد كار كرد و پيش رفت من معتقدم كساني كه در شرايط ما مشغول به كار هستند نبايد اجازه بدهند كاستيها و موانع موجود آنها را از فعاليت و ادامه راه نااميد كند. به ويژه در دوراني كه ما زندگي ميكنيم كه اينترنت باعث شده ما بتوانيم به لحاظ شنيداري و حتي ديداري به منابع خوبي دسترسي داشته باشيم. كار براي نسل ما نسبت به نسل قبل راحتتر شده و بايد از اين شرايط استفاده كرد.
هوشيار خيام: بالاخره دنيا به آن دهكده كوچك جهاني نزديك شده و اين شايد براي هنر فوايد بسياري داشته چون حداقل دسترسي آدمها در جاهاي مختلف به برخي منابع مهم را آسان كرده است و حداقل ميتوان گفت در هنر ديگر محدوديت جغرافيايي معنا ندارد.
نگار افاضل: اينجا خارج از فعاليتهاي دولتي هيچوقت هم كسي نميآيد براي اين نوع موسيقي سرمايهگذاري كند چون ميداند كه مخاطبان يك تريو يا يك كوارتت كلاسيك 200، 300 نفر هستند. به قول يكي از دوستان كل جامعه علاقهمندان به موسيقي كلاسيك در كانتكت موبايل من هست! تا حدودي راست هم ميگويد. براي يك اجراي ساده ما مجبوريم همه كارها را خودمان بكنيم از سر و كله زدن با ارشاد و اماكن تا چاپ و تكثير و پخش پوسترها و... اين رفت و آمدها و اتلاف انرژي و وقت ميتواند صرف تمرين و ارائه اثر بهتري شود. چنين كارهايي را معمولا يك منيجر انجام ميدهد. حالا ما چنين امكاني نداريم. ولي به قول آنتا انگيزههاي ما آنقدري قوي بوده كه چنين مسائلي آنها را تحتالشعاع قرار نداده است. من هميشه فكر ميكنم اين كار ما است و نميشود كه ما كارمان را انجام ندهيم.
هوشيار خيام: مضاف بر اينكه اين اجراها در ايران اغلب به طور كامل با سرمايههاي شخصي برگزار ميشود. در كنسرتهايي مثل همين كنسرت ما هم بچهها درگير همين مسائل هستند. با سرمايه شخصي خودشان تبليغات ميكنند، با سرمايه شخصي خودشان پوستر چاپ ميكنند و حتي مجبور هستند آن تعهد مالي را خودشان شخصا به ارشاد و به تالار بدهند كه از پس فروش بليت بر خواهند آمد. طبيعتا وقتي حمايتي از اين جنس وجود ندارد، بچهها مجبورند وقت و انرژي بسياري براي اين مسائل بگذارند كه درست نيست و اين روال بايد تصحيح شود. ولي با همه اين اوصاف نوازندگان اين جريان مشغول به كار هستند.
نگار افاضل: خيلي خوب است كه از اين جريان حمايت شود. واقعا چنين كارهايي تمام ذهن نوارنده را اشغال ميكند و كار را براي او بسيار مشكل ميكند ولي با همه اين سختيها در سه شب يك اجرا اتفاق بزرگ هنري هم رخ ميدهد و اين بسيار ارزشمند است. من فكر ميكنم اين حمايت حتي از جانب دوستانمان هنوز كم است.
هوشيار خيام: من يك نكته ديگر را هم بگويم، نميتوان گفت اين موسيقي مخاطب كمي دارد. بسياري از پزشكان و مهندسان اين شهر در خانههايشان موسيقي كلاسيك گوش ميكنند. اين موسيقي همچنان در تهران زنده است و مخاطبان بسياري هستند كه جريان موسيقي كلاسيك را بسيار جدي دنبال ميكنند. الان ميشود كه هر كسي در هر بخشي از اين مسير وجود دارد، بهايي كه اين موسيقي دارد را تقبل كند. نوازندهها با فعاليتهاي درست، اين موسيقي را به خوبي به مخاطبشان منتقل كنند. آهنگساز كارش را درست انجام بدهد و مخاطبان هم ارتباطشان با اين موسيقي را حفظ و با همين كار به اين جريان كمك كنند. به نظر من وجود اين موسيقي در جامعه ضرورت دارد و بايد حفظ شود.
منبع:
اعتماد
تاریخ انتشار : چهارشنبه 17 مهر 1392 - 11:38
افزودن یک دیدگاه جدید