موسيقی ما - سمیه قاضیزاده: باورتان میشود که هوارد شور در آستانهٔ هفتاد سالگی موسیقی «هوگو» را نوشته است؟ موسیقی تا این اندازه سرخوشانه که شما را با تمام صحنههای فیلم همراه میکند.
نمیدانم اصلا «هوگو» را دیدهاید یا نه...امیدوارم اگر آن را دیدهاید نسخهٔ سه بعدیاش را دیده باشید، هرچند تماشای نسخهٔ دیویدیاش هم خالی از لطف نیست اما راستش فکر میکنم که تمام زیباییاش در همان نسخهٔ سهبعدی است. اتفاقا سال گذشته در شمارهٔ ویژهٔ جشنواره هم مطلبی را دربارهٔ نمایش سه بعدی «هوگو» نوشته بودم که تنها دلیلش لذت فراوانی بود که از تماشای این فیلم به شکل سه بعدی و همراهی موسیقی خیرهکننده و ستایشآمیز هوارد شور برده بودم.
«هوگو» حجم بسیار زیادی از موسیقی دارد که در واقع تماشای آن را بدون موسیقی عملا غیرممکن کرده است. کمتر صحنهای است که موسیقی روی آن گذاشته نشده باشد و البته که اسکورسیزی از موسیقی بهترین استفاده را کرده است. از همان صحنهٔ گشایش فیلم که دوربین با سرعت از نمای آسمان برفی پاریس پایین میآید و روی بلوارهای مهگرفتهٔ آن حرکت میکند موسیقی آغاز میشود و از همان ابتدا هم شما را درگیر خودش میکند.
موسیقی «هوگو» خوشبختانه برخلاف خیلی از موسیقی فیلمهای این روزها ملودی بسیار قوی دارد. شاید بهتر باشد البته در اینجا از لفظ تم به جای ملودی استفاده کنم هرچند که در اغلب مواقع این دو واژه در موسیقی فیلم همپوشانی دارند. این را به این دلیل ساده گفتم که شما این تم یا موتیف را به اشکال مختلف طی فیلم میشنوید در حالیکه اگر هوارد شور بیشتر قصد ملودیپردازی داشت آن را با کمترین تغییری صرفا در یکی دو بخش فیلم به گوش مخاطب میرساند در حالیکه شما بارها و بارها در صحنههای مختلف فیلم تعابیر و تفاسیر مختلفی از این تم زیبا میشنوید.
واالس و ضرب سهتایی که هوارد شور بزرگ برای موسیقی «هوگو» استفاده کرده است باعث شده تا این حالت شاد و تا اندازهای کودکانه به صحنههای فیلم داده شود. بازیگوشی که در فیلم با وجود موسیقی دوچندان شده است. فکر کنید که در فضای جادوگونهٔ «هوگو» که داستان زندگی عجیب و غریب پسربچهای با چشمهای زیادی روشن در ساعت بزرگ ایستگاه قطار است باید سراغ چه موسیقی رفت؟ آن هم پسربچهای شیطان که از دست پلیس فراری است، از چرخدندههای یک ساعت عظیم آویزان میشود و "کنجکاوی" بارزترین ویژگی است که دارد. طبیعی است که موسیقی هم باید بازیگوشی کند. هوارد شور برای این بازیگوشی که بتواند بازگوکنندهٔ حال و روز این پسربچه در پاریس باشد سراغ سازهایی رفته که صمیمیت بیشتر و البته ارتباط راحتتری را با تماشاگر برقرار میکنند. او سراغ فلوت رفته، سراغ آکاردئون، سازهای کودکانهای مثل بلز و همینطور سازهای زهی. اما باور کنید که جادوی موسیقی «هوگو» همین تم تکرارشوندهٔ زیباست که دائما آن را میشنوید و باعث میشود این موسیقی را به یاد بسپارید.
به جز این فضای کودکانه و بازیگوشانهای که شور روی آن بسیار کار کرده است ما شاهد ارتباط «هوگو» با دختربچهای هم در فیلم هستیم. همینطور رنجهایی که پسربچه در فیلم میکشد یا آنچه را که پیش از این تجربه کرده مثل مرگ فجیع پدرش بر اثر آتشسوزی و اینکه میخواهد به هر شکل که شده کارهای نیمهتمام او را تمام کند و دنبال خیلی چیزهای دیگر برود. آهنگساز برای این صحنهها موسیقی دراماتیکتری را انتخاب کرده است و با وجود اینکه باز هم سراغ همان موتیف اصلیاش رفته اما با استفاده از یک تمپوی پائینتر این لحظات غمگین را به زبان موسیقی ترجمه کرده است.
هوارد شور به معنای واقعی از تمام تجربهٔ موسیقاییاش در ساخت موسیقی «هوگو» استفاده کرده است. او فقط سراغ دانش اصلیاش که موسیقی کلاسیک است نرفته بلکه در ترکیب با انواع موسیقیهاش شهری و همینطور افکتیو از آن بهره برده است. اما ذکر این نکته هم ضروری است که در استفادهٔ ارکستر زهی به بهترین شکل ممکن رفتار کرده است. پختگی که در بهرهگیری از این سازها داشته باعث شده که شما راحت روی صندلی سینما لم بدهید و با فیلم همراه شوید. این ویولنها بودهاند که سبب شدهاند تا شما صدای مخملین و آرامی بشنوید و تصاویر را بسیار بهمپیوسته ببینید. گاهی اوقات احساس میکنم که به راحتی میشود دستهای هوارد شور را در حال رهبری این تم آرامشبخش دید که با خیال راحت خودش و ارکسترش در حال نواختن و لذت بردن از این موسیقی هستند. «هوگو» از آن موسیقیهایی است که آنقدر به تماشاگرش لذت میبخشد که آدم میتواند مطمئن باشد که موقع ساختش هم آهنگساز حسابی لذت برده. در واقع آنچه را که ما در روحیه اسکورسیزی میبینیم و اینکه در این سن و سال تازه سراغ داستانهای کودکانه میرود و فانتزی میسازد میشود در موسیقیهای هوارد شور هم پیدایشان کرد. انگار که جوانبینی اسکورسیزی به تیم همکارش هم سرایت میکند و باعث میشود آنها هم بسیار سرحالتر کار کنند.
از طرفی دیگر به من ثابت شده که سلیقهٔ اعضای آکادمی در انتخاب بهترین موسیقی سال تقریبا در اکثر مواقع عالی است. امسال وقتی اسکار بهترین موسیقی را هوارد شور برای «هوگو» گرفت یک بار دیگر به حسن سلیقهشان تبریک گفتم که تا این اندازه جسورانه جایزه میدهند و واهمهای ندارند اگر به یک آهنگساز چندبار اسکار بدهند و موسیقی را انتخاب کنند که مد روز نیست یا این قبیل نگرانیها که خیلی وقتها ما در جشنوارههای خودمان با آن مواجهایم. خیالشان هم احتمالا راحت است که اگر از موسیقی خوششان بیاید و با آن ارتباط برقرار کرده باشند همین نکته میتواند کافی باشد تا آهنگسازش جایزهٔ موسیقی را به خانه ببرد. از همین الان بهتان قول میدهم که به راحتی میتوانید موسیقی «هوگو» را جزو لیست موسیقی فیلمهای ماندگار تاریخ سینما حساب کنید و هر وقت که دلتان تنگ شد برای یک موسیقی که حالتان را خوب کند و شما را آسوده از فکر و خیالهای بیهوده و کسالتبار بروید و آن را گوش کنید. این را هم بگویم که موسیقی «هوگو» از نسل همان موسیقیهای جادویی است که میشود آنها را به تنهایی گوش کرد. نمیدانید چقدر خوشحالم که هنوز آهنگسازانی در دنیای ما نفس میکشند که برای گوش و از آن مهمتر روح تماشاگرشان ارزش قائلند و دلشان میخواهد که تکههایی از روحشان را به تماشاگر ببخشند. تکههایی که ملودیهای ناب دارند و در عین حال بیادعا سراغ آدم میآیند.
افزودن یک دیدگاه جدید