![بدیههساز و سرضربگو](https://musicema.com/sites/default/files/styles/300/public/news/1d/0.835555555555555555555.jpg?itok=-lBwwhK4)
مگر کسی میتواند درباره ایشان صحبت کند؟ جایگاهشان بزرگتر از این است که بشود صحبتش را کرد. هربار که اصفهان میرفتم به خدمت ایشان میرسیدم. حتی اگر نمیتوانستم خدمت ایشان برسم یا اینکه تنها از اصفهان عبور میکردم، به ایشان پیغام میفرستادم. و هربار که مرا به اصفهان دعوت کردند (برای مراسم تجلیل یا برنامه طنز) در هر جایی از اصفهان که صحبت کردم، گفتهام اول اجازه بدهید خدمت این مرد سلام عرض کنم که ملت ایران مدیون این مرد است. هر وقت هم خدمتشان میرفتم برای من نی مینواخت و همه تعجب میکردند و میگفتند چرا برای شما مینوازد و من میگفتم که سالها شاگردیشان را کردهام و برای من عبودیتی دارند. به هر جهت ایران کسی را از دست داد که دیگر نمیتواند پیدایش کند! گم شد در روزگار ولیکن تاریخ مملکت ما آن را نمیتواند گم کند.
در برنامه گلها که استاد برای ضبط میرفتند من برای تماشا و گوش دادن به آنها حاضر میشدم و برایم افتخاری بود که بین این اساتید هستم. معتقد هستم که نی را، این ساز خوب را، تنها کسی که به این ملت معرفی کرد و شناساند، استاد کسایی بود و حق بزرگی به گردن هنر این مملکت دارد.
آخرین باری که خدمت ایشان رفتم با ارحام صدر بود، هفت، هشت نفری میهمان داشتند. نشستم تا اینکه استاد پرسیدند احمدی کی باید برای اجرا بروی؟ ساعت پنج و نیم بود و گفتم ساعت شش باید روی صحنه باشم. سازش را برداشت و نواخت. صدای نیاش مرا زمینگیر کرده بود و نمیتوانستم از آن دل بکنم. بعد دستشان را بوسیدم، آمدم بیرون و همه گفتند عجیب است که استاد برایت ساز زده. این احترام برای این بود که ایشان میدانست در اصفهان هیچگاه بدون یاد ایشان کاری نمیکنم و تا اسمشان میآمد به ایشان ادای احترام میکردم.
هنرمندان امروز دنبال پول هستند ولی آن موقع هنرمندان عاشق کار و هنرشان بودند همچنین عاشق همکاران و استادانشان. آن موقع، اساتید وضع دیگری داشتند و پیشکسوتانشان سروری و آقایی میکردند و ما شاگردی میکردیم و همدیگر را دوست داشتیم و چون دوست هم بودیم. خواه ناخواه بیخبر از هم نبودیم و مرتب با یکدیگر تماس داشتیم. استاد اصفهانی بودند و میدانید که اصفهانیها شوخطبع، بذلهگو، بدیههساز، بدیههگو و سرضربگو هستند و استاد هم مثل آنها بود ولی کسی را نمیرنجاند و اذیت نمیکرد و نمیگذاشت کسی از دستش دلگیر شود، فقط با دوستان و رفقای نزدیکش شوخی میکرد و حرمت اساتید و هنرمندان را هم داشت. چنان احترامی برایشان قائل بود که نمیتوان توصیف کرد. از این مرد والا مقامتر در هنر مملکت ما دیگر پیدا نمیشود.
- به مناسبت چهلمين روز درگذشت استاد حسن كسايي
منبع: اعتماد
افزودن یک دیدگاه جدید