موسیقی ما - جواد رهبر: ترانههایی که دیوید لینچ برای تزیین دنیای تیره و تار آثارش استفاده میکند، همیشه آثاری گرفته و وهمآلود نیستند. «مخمل آبی» (1986) با ترانهٔ آرامشبخشی به همین نام با صدای بابی وینتون شروع میشود و علاوه بر دربرگرفتن ترانههایی از کریس آیزاک، به طرز شگفتانگیزی از ترانهٔ «در خواب ها»، ساخته و اجرا شده توسط روی اوربیسون، استفاده میکند. لینچ مجموعهای از بهترین ترانههای روی اوربیسون را در حین رانندگی گوش میداده که عاشق این ترانه میشود. بعدها لینچ در «بلوار مالهالند» (2001) باز به سراغ اوربیسون رفت و اجرایی به زبان اسپانیولی از ترانهٔ «گریستن» (در اصل ساخته روی اوربیسون) را در دل فیلمش قرار داد. اما «بزرگراه گمشده» (1997) ترانههای تندتر و پُر حجمتری نیاز داشت، این شد که لینچ با استفاده از ترانههایی از دیوید بووی (ترانهٔ روی عنوان بندی آغازین فیلم) و گروه هوی متالِ آلمانی «رامشتاین» فضای دلهرهآور فیلمش را چندبرابر خوفناکتر کرد.
افزودن یک دیدگاه جدید