موسیقی ما - جواد رهبر: بعضی از کارگردانها خورهٔ ترانه هستند؛ یعنی اینکه فیلمهایشان از ابتدا تا انتها مملو از ترانههای مختلف از سبکهای متفاوت است که تمامی این ترانهها هم به طرز اسرارآمیزی در فیلم حل و جزئی از پیکره آثار سینمایی آنها شدهاند. کارگردانهایی از این دست، جدا از تمامی ویژگیهای منحصر به فردشان، پیوند بسیار مبارکی هم بین موسیقی (یا بهتر است بگویم ترانه) و سینما برقرار میکنند. در ادامه به سرشناسترین نامهای این وادی نگاهی میاندازیم و از کارگردانانی یاد میکنیم که برای تماشای آثارشان چشمها کافی نیستند و باید با گوشهای تیزی دل به شنیدن آثارشان هم بدهیم.
مارتین اسکورسیزی
با نگاهی به آثار اولیه مارتین اسکورسیزی، مثل «خیابانهای پایین شهر» (1973)، می توان متوجه شد که استاد از همان روزهای آغازین کار سینماییاش بسیار تحت تاثیر موسیقی و ترانههای زمانه خودش بوده است. یکی از پررنگترین حضورهای موسیقیایی در آثار اسکورسیزی به گروه «رولینگ استونز» تعلق دارد که از همین فیلم «خیابانهای پایین شهر» با ترانههایی مثل «Jumpin' Jack Flash» و «به من بگو» جزئی از دنیای اسکورسیزی شدند و این حضور تا هم اکنون و به لطف ساخت مستند «نوری بتابان» (2008) توسط استاد هنوز هم که هنوز است به قوت خودش باقی است. اسکورسیزی عمدتا به ترانههایی در سبکهای راک، بلوز، سول و فوک ارادت خاصی دارد. علاوه بر استفاده از ترانههایی از این دست در آثارش فیلمهای مستندی هم در مورد گروههای موسیقی و خوانندگان بزرگ ساخته است، مثل «راهی به خانه نیست: باب دیلن» (2005)، در مورد زندگی دیلن و تاثیر شگفت انگیز او بر دنیای موسیقی و فرهنگ کشور امریکا، «والس آخر» (1978)، در مورد آخرین کنسرت گروه «دِ بند» و هم چنین مستندی درباره موسیقی سبک بلوز. گذشته از این وقتی اسکورسیزی فیلم میسازد – هر چه باشد سابقهٔ ساخت ویدیو کلیپ هم دارد – اکثر فیلمهایش از همان سکانس ابتدایی تا تیتراژ پایانی مزین به ترانههای رنگارنگ هستند: «نیویورک، نیویورک» (1977) ترانههای متعددی از لیزا مینهلی را در خود جا داده؛ «رفقای خوب» (1990) با ترانهٔ «Rags to Riches» با صدای تونی بنت شروع میشود و با اجرای منحصر به فردی از ترانهٔ «شیوه من» به پایان میرسد؛ در «کازینو» با قطعههای کلاسیک باخ روبه رو میشویم و ترانههایی از خوانندگان و گروههایی مثل لیتل ریچارد، رولینگ استونز، اوتیس ردینگ، مادی واترز، دین مارتین، راکسی میوزیک و جف بک در گوشه و کنار آن به گوش میرسد؛ ساندترکِ «دار و دستههای نیویورک» هم مزین به ترانهای طلایی از گروه ایرلندی U2 به نام «دستهایی که امریکا را ساخت» است؛ و دست آخر اینکه در فیلم «مُردگان» (2006) هم باز از ترانهٔ «پناهم بده» از گروه «رولینگ استونز» استفاده میکند و اجرای متفاوتی از قطعهٔ «سستی دلچسب» از گروه «پینک فلوید» را در دل اثرش قرار میدهد. اسکورسیزی به معنای واقعی کلام خورهٔ موسیقی است.
افزودن یک دیدگاه جدید