موسیقی ما - «خیلی متاسفم که هنوز زندهام»، «همیشه میدانستم خوانندهٔ خوشصدایی نیستم.» اینها جملاتی عجیب از لئونارد کوهن، خوانندهٔ سرشناس و پرطرفدار کانادایی است که امروز پا به سن 77 سالگی میگذارد.
لئونارد کوهن شاعر، ترانهسرا، خواننده و رماننویس کانادایی است که با زندگی رنگارنگ خود بسیاری را شیفتهٔ خود کرده. او خوانندهای است که پس از سالها سکوت هنوز هم چندین ساعت قبل از اجرا با کسی حرف نمیزند و از ترس ایجاد مشکل برای صدایش در اتاقش در هتل را قفل میکند، اما به یکباره روش زندگیاش را تغییر میدهد و به ذن بودائیسم روی میآورد.
کوهن تقریبا یک دهه زودتر از بیتلز و رولینگ استونز و یک دهه دیرتر از الویس پریسلی متولد شد. اما زمینهٔ زندگی خصوصی، اجتماعی و عقلانی او با تمام ستارگان راک در تمام نسلها متفاوت بوده، تاحدی که او را نمیتوان حتی با خوانندگان فولک همعصرش مقایسه کرد.
او تا اواسط دههٔ سوم عمرش ضبط ترانه را آغاز نکرد و این زمانی بود که نوشتن چند کتاب را به اتمام رسانده بود. به عنوان یک رماننویس و شاعر، دستاوردهای کوهن بسیار جلوتر از باب دیلن بود، اما صدای یکنواخت او شاید جذابیت کمتری نسبت به صدای دیلن دارد. وی دربارهٔ صدای خود میگوید: «آدمهای زیادی تا به حال به من گفتهاند این تارهای صوتی که صدای خاصشان حاصل سیگار و دود است، به درد آواز نمیخورد. من همیشه میدانستم خوانندهٔ خوشصدایی نیستم، ولی به قول یک دوست اگر میخواهیم صدای آواز بشنویم، باید برویم به اپرای متروپولیتن.»
هرچند او یکی از موفقترین ترانهسراها و خوانندگان اواخر دههٔ 60 نبود، اما بدون شک یکی از جذابترین و دیرپاترین آنها به شمار میرود. او توانست حضور قابلتوجهی در دهههای بعدی داشته باشد و موفق شد توجه منتقدانی را که دیگر به همنسلان او توجه خاصی نشان نمیدادند همچنان به خود معطوف نگه دارد.
وی که مجموعه آثارش بر سه نسل در سراسر جهان تاثیر گذاشت، چندی پیش برندهٔ جایزهٔ «پرنس آستوریاس» اسپانیا شد. هیات داوران این جایزه که از مهمترین جوایز ادبی کشور اسپانیاست، دربارهٔ کوهن گفتند: «این شاعر و خوانندهٔ 77 سالهی کانادایی تصویری آفریده که در آن شعر و موسیقی در هم آمیختهاند و به چیز گرانبهای تغییرناپذیری بدل شدهاند.»
لئونارد کوهن در سال 1934، در یک خانوادهٔ متوسط یهودی در مونترال متولد شد. پدرش که تاجر پوشاک بود، در 9 سالگی کوهن درگذشت. او در محیطی مترقی رشد کرد که هرگونه بیان شخصی و اظهار وجود در آن، از سنین کودکی مورد تشویق قرار میگرفت. هر چند کوهن در سن 13 سالگی برای به دست آوردن دل دخترکی جوان، گیتار به دست گرفت، اما یکی دو سال بعد به خواندن ترانههایش در کافههای محل پرداخت.
او در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه «مکگیل» فارغالتحصیل شد و در سال 1955 یعنی در سن 21 سالگی به خاطر نوشتههای خلاقانهاش جایزهٔ ادبی «مک ناتون» را از آن خود کرد.
اولین کتاب اشعار کوهن با نام «بیا اساطیر را مقایسه کنیم»، در سال بعد از آن منتشر شد و موفقیت بسیاری در بین منتقدان کسب کرد. این موفقیت با دو کتاب دیگر دنبال شد و به گفتهٔ خودش، انتشار دو کتاب بعدی او در کنار ارثیهٔ خانوادگی، امکانات مالی کافی برای یک زندگی راحت را در اختیارش قرار داد.
دو رمان به نامهای «بازی محبوب» و «پاکباختگان زیبا» شهرت او را در میانهٔ دههٔ 60 مستحکم کرد. در این زمان حتی اشعاری که کوهن از سنین نوجوانی سروده بود هم توجه عدهٔ بسیاری را به خود جلب کرد. «جودی کالینز» که یکی از استعدادهای درخشان موسیقی فولک در دههی 60 به شمار میرفت، شعر «سوزان» کوهن را اجرا کرد که یکی از محبوبترین ترانههای او شد، و نه تنها یکی از مورد درخواستترین ترانهها در پخش رادیویی شد، بلکه تا امروز یکی از پرطرفدارترین آثار کالینز به شمار میآید. به این ترتیب کالینز، کوهن را تشویق کرد تا در کار موسیقی فولک به او بپیوندد.
اولین حضور کوهن در صحنهٔ موسیقی، فستیوال موسیقی «فولک نیوپورت» در تابستان 1967، بود. این حضور با دو کنسرت بسیار موفق در نیویورک و یک حضور برای اجرای اشعارش، در برنامهی «دوربین 3» تلویزیون «سی.بی.اس» دنبال شد.
«هاله لویا» شعری معروف از کوهن است با تمی مذهبی که تاکنون چندین نفر از جمله «جف باکلی» آن را اجرا کردهاند. این ترانه یکی از محبوبترین اشعار کوهن است.
کوهن علاوه بر موسیقی خاص و منحصربهفرد و صدای یکنواختش، به انتخاب رنگ تیره برای لباسهایش و سرودن ترانههای غمگین با تم عاشقانه و عمیق مذهبی شهرت دارد. وی همیشه در خلال صحبتهایش میگوید که در نزدیکی خانهاش در مونترال کلیسایی است که به خاطر حس مقدس و خاص اطرافش او را همیشه جلب کرده و او سالهای زیادی را در آن کلیسا گذرانده است.
کوهن در ماه می 2008 پس از 15 سال تصمیم گرفت در لندن دوباره به روی سن برود و میکروفن به دست بگیرد. در همین کنسرت به نقل خاطرهای پرداخت و گفت: «روزی با استاد موسیقیام در کافه نشسته بودیم که گفت، ببخشید اگر هنوز زنده هستم. و حال من هم به همه شما طرفدارانم که سه نسل صدای مرا زنده نگه داشتید میگویم که، ببخشید که هنوز زنده هستم.» او تور جهانی خود را از فردریکتون آغاز کرد تا در آمریکای شمالی، اروپا و انگلستان برای علاقهمندانش بخواند.
وی در سال 2009 بر اثر مسمومیت غذایی روی صحنه از هوش رفت و در بیمارستانی در اسپانیا بستری شد و چند ماه بعد به دلیل آسیبدیدگی ستون فقرات مجبور به فیزیوتراپی شد و تور دور اروپای خود را لغو کرد.
کوهن از سال 2008 حدود 200 کنسرت در کشورهای مختلف جهان برگزار کرده است.
وی در مصاحبهای با یک روزنامهی کانادایی دلیل فعال شدنش پس از این همه سال را تا حد زیادی مسائل اقتصادی دانست که به وی یادآوری کرد در گذشته راههایی برای پول درآوردن بلد بوده است. مدیر برنامههای او در پنج سالی که کوهن در کالیفرنیا زیر نظر استادی 88 ساله به آیین بودایی روی آورده بود، تمام پولهای او را برداشت و فرار کرد.
او سالها سکوت کرده بود و تنها در کافهای که پاتوقش در مونترال بود دیده میشد، اما پس از 15 سال تصمیم گرفت بار دیگر علاقهمندانش را به وجد آورد.
منبع: ایسنا
افزودن یک دیدگاه جدید