عکس های برای مـن هر روز روز اول است
موسيقي ما – هدي ايزدي: نميگويد «من»؛ ميگويد «ما». هرجا حرف آلبوم و كار و موسيقي مي شود، از گفتن «من» پرهيز ميكند. وقتي بحث را به «وفادار» بودنش مي كشيم، طفره ميرود و وقتي حرف «اعتمادبه نفس» ميشود، سراغ توضيحات حرفهاي ميرود. با تمام اين اوصاف و با اينكه خودش ميگويد هنوز حس نميكند بزرگ شده اما بايد بدانيم بنيامين بهادري، بزرگ شده است. الان 29 ساله است و شهريور سال آينده پا به دهه چهارم زندگي اش ميگذارد. بنيامين سال 90، با كنسرت هايش دل هوادارهايش را برد تا براي سومين آلبوم آقاي گزيده كار، تا سال 91 صبر كنند. خودش مي گويد بهار 91 آلبوم جديدش (يا به قول خودش جديدمان) در بازار خواهد بود. اما قولي نمي دهد تا حرفش دوتا نشود. بخش عمدهاي از كارهاي آلبومش (يا به قول خودش آلبومشان) را انجام داده (دادهاند) و به اين ترتيب ميشود مطمئن شد كه اين آلبوم دير و زود دارد اما سوخت وسوز ندارد. با او در بحبوحه شب عيد، قرار گفت وگو گذاشتيم. نتيجه يكي دو ساعتي گپ دوستانه همين است كه ميخوانيد. اين گفت وگو با حس و حال هاي بنيامين شروع شد و با خوشبختي به اتمام رسيد. خوشبختانه.
آلبوم88 را با پيام شمس جمع كردم و اگرچه آلبوم قابل دفاع و شنيدني بود اما در بعضي از قطعات يك اختلافي بين حس شعر و ملودی با تنظیم وجود داشت. يعني ممكن است نمرهاش 90 بوده ولي 100 نبوده چون در آلبوم 85 نمره 100 داشتم. 3سال اختلافي كه بين اين دو آلبوم (85 و 88) وجود داشت از همه طرف به من تحميل شد و بعد از آن هم اين بحران تنظيم كننده به من فشار آورد. سال 89 با فرشاد فارسيان آشنا شديم كه يك نابغه موزيك الکترونیک است اما باز هم احساس كردم اين حسي كه دارد كافي نيست. بعد نيما وارسته اضافه شد و مشكلي كه سالها به من فشار می آورد در عرض چند روز هم انديشي حل شد. اين يك تيم قوي است كه بدون قرارداد و قانون نوشت هاي دور هم جمع شده اند و فكر نمي كنم كه هر مشكلي خيلي راحت ما را از هم جدا کند. حالا در اين لحظه بايد اتفاقي حتي به مراتب شيرين تر از آلبوم 85 بيفتد.
جمله من راجع به او چيز بدي نبود. چون من كار او را خيلي دوست داشتم و دارم و احساس مي كنم كه چيز بدي به او نگفتم. فكر ميكنم نكته اي گفتم كه دلسوزانه بود كه همين حالا در سال 90 نتيجه اش را ديد. چون وقتي توداري يك كار خوب مي كني و صادقانه ميگويي من يك ترانه را كاور كردم اين ذهنيت را ايجاد ميكني كه هركسي درباره هر قطعه تو نظر بدهد و برود دنبال اين بگردد كه تو باز هم كاور كردي يا نه؟ در صورتي كه محسن يگانه نياز به اين كارها ندارد. برای بار چندم می گویم که حسش و ملودي هاي خودش فوق العاده است.
من در خيريه شب اول كنسرت محسن يگانه رفتم مي خواستيم جرياني كه در ذهن مخاطب به اشتباه جا افتاده را به سمت روشن هدايت كنيم. شب اول كه به كنسرتش رفتم او هم خيلي استقبال كرد. شب دوم به شيوه ما ايراني ها بازديد مرا پس داد و خيلي هم كار خوبي كرد و فضايي ايجاد شد كه هنگام اجراي قطعه الهه ناز من به او ميكروفن را تعارف كردم و او هم روي سن آمد و حتي قطعه سكوتش را هم اجرا كرد. مردم هم استقبال كردند و من شب بعد هم به كنسرت رضا صادقي رفتم كه رضا هم به من خيلي لطف داشت. همانجا به مردم گفت آهنگ «وايسا دنيا» را اگر روزي من نبودم (كه خدا نكند ما باشيم و او نباشد) تنها بنيامين مي تواند بخواند. شكل تعارف اين حرف هم برايم خيلي شيرين بود.
در همان گفتوگو و نظرخواهی آدم هاي ديگري هم مكدر شدند كه خيلي برايم جدی نبودند. براي من محسن يگانه مهم بود. و اینکه از نوع واکنشی که به آن مطلب نشان داده بود، فهمیدم احتمالا موضوع را جور دیگری متوجه شده. او كسي بود كه واقعا دلم ميخواست به او بگويم سوء تفاهمي پيش آمده و تو جزو افرادي هستي كه من دوستت دارم. مسئله اين بود كه دست اندر كاران آن نشريه هم پاي مصاحبه اي كه كردند، نايستادند و تبعاتش را هم نپذيرفتند. اما من پذيرفتم و حتي جواب سوالاتي را كه آنها بايد مي دادند، به گردن گرفتم.
فيلم «طلا و مس» و «جدايي نادر از سيمين» را ديدم كه جفتشان خوش ساخت و تاثيرگذار بودند. چون مسائل را خيلي دقيق و درست بازتاب مي دهند. خيلي خوب است كه در سينما فيلم هايي ساخته مي شود كه ديگر نمي شود از آنها گاف هاي تكراري و معمولي گرفت. البته من بحث تخصصي بلد نيستم و اينها صرفا نظرات شخصي است.
در سينماي جهان هم فيلم موزيكالي به نام «وانس» (once) را ديدم كه خيلي دوست داشتم. امسال فيلم درست حسابي نديدم البته اخيرا «بيوتيفول» با بازي خاوير باردم را ديدم که آن را هم دوست داشتم.
در موسيقي فكر ميكنم بهترين و آخرين كار خوبي كه شنيدم كار محسن يگانه بود و سهراب پاكزاد در آلبوم «زير بارون».
اين «و اما بيان من»، «و اما بيان هر آدمي» است. مثل اثر انگشت است كه براي هر آدمي منحصر به خودش است. وقتي آن را باور كني به تحليل خودت مي رسید و بيانت منحصر به خودت مي شود.
- شما وقتي آلبوم و كنسرت داريد، همه از شما با خبرند. وقتي كاري نداري، به يكباره بي خبر محو مي شويد. شما چرا اين جوري هستید؟
- من فكر مي كنم، بخشي از اين ماجرا به اعتماد بالاي بنيامين به خودش برمي گردد كه نيازي به جنجال سازي و با هر روشي روي صدر اخبار بودن، نميبيند. آدم پراعتماد به نفسي هستيد؟
- بخشي از اين ماجرا به اين برنمي گردد كه دوست داريد همه چيز تحت كنترل خودتان باشد؟
- كمي راجع به اين ايده آلبوم گروهي، توضيح مي دهيد.
- خواننده هايي براي اين آلبوم گروهي توي ذهنتان هستند؟
- فارغ از اين بحث، اگر قرار باشد قطع هاي دو صدائه بخوانيد، فكر مي كنيد خوانندهاي كه نگاه و فضا و جنس صدايش به شما نزديك باشد كه بتوانيد همكاري كنيد، چه كسي است؟
- شما آدم وفاداري هستيد. درست است؟
- در اين سال هايي كه فعاليت مي كنيد، كمتر ديده ايم كه با آدم هايي كه با آنها كار مي كنيد، قطع ارتباط كنيد. تيم شما تقريبا ثابت است. چرا؟
- به نظر ميرسد آدم قدرشناسي هستيد.
- برويم سراغ آلبوم بعديتان. اينكه كي قرار است وارد بازار شود و ما بايد منتظر چه باشيم.
- آلبوم جديدتان چند قطعه دارد؟
- اسم آلبوم مشخص شده؟
- شما گفتيد اين لحظه ها در توليد يك آلبوم برايتان شيرين است. پس چرا لحظه هاي شيرين را براي خودتان اينقدر كم به وجود مي آوريد؟ بعد از اين همه سال شما تازه داريد آلبوم سومتان را به بازار مي دهيد؟
آلبوم88 را با پيام شمس جمع كردم و اگرچه آلبوم قابل دفاع و شنيدني بود اما در بعضي از قطعات يك اختلافي بين حس شعر و ملودی با تنظیم وجود داشت. يعني ممكن است نمرهاش 90 بوده ولي 100 نبوده چون در آلبوم 85 نمره 100 داشتم. 3سال اختلافي كه بين اين دو آلبوم (85 و 88) وجود داشت از همه طرف به من تحميل شد و بعد از آن هم اين بحران تنظيم كننده به من فشار آورد. سال 89 با فرشاد فارسيان آشنا شديم كه يك نابغه موزيك الکترونیک است اما باز هم احساس كردم اين حسي كه دارد كافي نيست. بعد نيما وارسته اضافه شد و مشكلي كه سالها به من فشار می آورد در عرض چند روز هم انديشي حل شد. اين يك تيم قوي است كه بدون قرارداد و قانون نوشت هاي دور هم جمع شده اند و فكر نمي كنم كه هر مشكلي خيلي راحت ما را از هم جدا کند. حالا در اين لحظه بايد اتفاقي حتي به مراتب شيرين تر از آلبوم 85 بيفتد.
- سال 90 سال آشتي شما با همه آدم ها بوده؟ با محسن يگانه هم در همين سال آشتي كرديد.
جمله من راجع به او چيز بدي نبود. چون من كار او را خيلي دوست داشتم و دارم و احساس مي كنم كه چيز بدي به او نگفتم. فكر ميكنم نكته اي گفتم كه دلسوزانه بود كه همين حالا در سال 90 نتيجه اش را ديد. چون وقتي توداري يك كار خوب مي كني و صادقانه ميگويي من يك ترانه را كاور كردم اين ذهنيت را ايجاد ميكني كه هركسي درباره هر قطعه تو نظر بدهد و برود دنبال اين بگردد كه تو باز هم كاور كردي يا نه؟ در صورتي كه محسن يگانه نياز به اين كارها ندارد. برای بار چندم می گویم که حسش و ملودي هاي خودش فوق العاده است.
من در خيريه شب اول كنسرت محسن يگانه رفتم مي خواستيم جرياني كه در ذهن مخاطب به اشتباه جا افتاده را به سمت روشن هدايت كنيم. شب اول كه به كنسرتش رفتم او هم خيلي استقبال كرد. شب دوم به شيوه ما ايراني ها بازديد مرا پس داد و خيلي هم كار خوبي كرد و فضايي ايجاد شد كه هنگام اجراي قطعه الهه ناز من به او ميكروفن را تعارف كردم و او هم روي سن آمد و حتي قطعه سكوتش را هم اجرا كرد. مردم هم استقبال كردند و من شب بعد هم به كنسرت رضا صادقي رفتم كه رضا هم به من خيلي لطف داشت. همانجا به مردم گفت آهنگ «وايسا دنيا» را اگر روزي من نبودم (كه خدا نكند ما باشيم و او نباشد) تنها بنيامين مي تواند بخواند. شكل تعارف اين حرف هم برايم خيلي شيرين بود.
در همان گفتوگو و نظرخواهی آدم هاي ديگري هم مكدر شدند كه خيلي برايم جدی نبودند. براي من محسن يگانه مهم بود. و اینکه از نوع واکنشی که به آن مطلب نشان داده بود، فهمیدم احتمالا موضوع را جور دیگری متوجه شده. او كسي بود كه واقعا دلم ميخواست به او بگويم سوء تفاهمي پيش آمده و تو جزو افرادي هستي كه من دوستت دارم. مسئله اين بود كه دست اندر كاران آن نشريه هم پاي مصاحبه اي كه كردند، نايستادند و تبعاتش را هم نپذيرفتند. اما من پذيرفتم و حتي جواب سوالاتي را كه آنها بايد مي دادند، به گردن گرفتم.
- بنيامين در اين چند سالي كه كار كرده است احساس كرده كه بزرگ شده؟
- به دليل اينكه درگير آلبومتان بوده ايد، به كارهاي ديگر نپرداخته ايد؟ مثلا فيلم ديدن و...
فيلم «طلا و مس» و «جدايي نادر از سيمين» را ديدم كه جفتشان خوش ساخت و تاثيرگذار بودند. چون مسائل را خيلي دقيق و درست بازتاب مي دهند. خيلي خوب است كه در سينما فيلم هايي ساخته مي شود كه ديگر نمي شود از آنها گاف هاي تكراري و معمولي گرفت. البته من بحث تخصصي بلد نيستم و اينها صرفا نظرات شخصي است.
در سينماي جهان هم فيلم موزيكالي به نام «وانس» (once) را ديدم كه خيلي دوست داشتم. امسال فيلم درست حسابي نديدم البته اخيرا «بيوتيفول» با بازي خاوير باردم را ديدم که آن را هم دوست داشتم.
- بهترين هاي براي شما در سال 90 چه فيلم ها و موسيقي ها و كساني بودند؟
در موسيقي فكر ميكنم بهترين و آخرين كار خوبي كه شنيدم كار محسن يگانه بود و سهراب پاكزاد در آلبوم «زير بارون».
- شما هم قطعا تا حالا پيشنهاد بازي داشته ايد. درست است؟
- و چرا بازيگري را تا امروز تجربه نكرده ايد؟
- در آلبوم سوم هم تم اصلي آلبوم شما باز عشق است؟
- كمي راجع به كارگاه بيان تان صحبت كنيد. اصلا چه شد كه اين كارگاه را تشكيل داديد؟ راجع به چه چيزي قرار بود صحبت كنيد؟ هنرجوها قرار بود چه ياد بگيرند؟
اين «و اما بيان من»، «و اما بيان هر آدمي» است. مثل اثر انگشت است كه براي هر آدمي منحصر به خودش است. وقتي آن را باور كني به تحليل خودت مي رسید و بيانت منحصر به خودت مي شود.
- چند نفر در اين كارگاه هنرجوي شما هستند؟
- حال و هواي كنسرت هاي خارج از ايران چه فرقي با كنسرت هاي داخلي دارد؟
- احساس خوشبختي مي كنيد؟
- اين روزها چطور؟
- اطمينان به آثارتان است كه باعث ميشود، ترجيح بدهيد خودتان باشيد و خودتان؟ شما در آلبوم هاي گروهي شركت نمي كنيد. درست است؟
افزودن یک دیدگاه جدید