درباره انتخاب مدیر کل دفتر موسیقی ارشاد؛
این آمدن و رفتنتان بهر چه بود؟
سمیه قاضیزاده: 1- بالاخره بعد از گذشت یک سال و 10 روز، مرکز موسیقی یا همان دفتر جدید موسیقی وزارت ارشاد صاحب مدیر شد. مرکزی که به عنوان اصلیترین نهاد موسیقی کشور فعالیت میکند، مجوز آلبوم میدهد، مجوز کنسرت میدهد، دو تا ارکستر اصلی کشور زیر نظر اوست و خلاصه قرار است که طبق شرح وظایفش گردانندهء موسیقی ایران باشد.
اینکه دفتر موسیقی یکسال بدون داشتن مدیر، کلی کار میکند و تصمیمهای کلان میگیرد (خوب یا بدش را کار ندارم)، جشنوارهها برگزار میشود و آب از آب تکان نمیخورد، خودش این شائبه را به وجود میآورد که اصلا نیاز به حضور شخصی به نام مدیر برای این مرکز چیست؟ همان آقای علی ترابی که طی این مدت یک سال و اندی سمت سرپرستی دفتر موسیقی را داشته و همهکاره مرکز بوده چه کاری را انجام نمیداده، چه تصمیمی نمیگرفته که مدیر لازم بوده؟ ظاهرا همچنان دعوای سر اسم سمتهاست که مثلا «سرپرست» و «مدیر کل» خیلی آدمهای متفاوتی هستند و این چیزی است که آن یکی نیست!
2- سیدمحمد میرزمانی به عنوان مدیر کل جدید دفتر موسیقی انتخاب شده است. میرزمانی از آن دسته از موسیقیدانانی است که اگرچه طی سالهای اخیر بیشتر درگیر فعالیتهای تلویزیونی بوده است، اما آهنگسازی است نامآشنا و البته متوسط. میرزمانی یکی از شاخصترین سرودسازان بعد از انقلاب است و در این زمینه سالها فعالیت کرده است.
آثار او را با صدای حاج صادق آهنگران، حسامالدین سراج، بهرام گودرزی و سید عبدالحسین مختاباد شنیدهایم. او با تلفیق موسیقی کلاسیک که حوزهء اصلی آشناییاش است با موسیقی ایرانی توانسته در این زمینه ترانههایی را ماندگار کند. از آنطرف آهنگسازی است که در حوزه موسیقی فیلم و تلویزیون هم زیاد فعالیت کرده است. موسیقیهای بسیار زیادی را برای خیلی از فیلمها و سریالها ساخته و با کارگردانان شاخصی چون بهروز افخمی در «شوکران»، «کوچک جنگلی» و «تفنگهای سحرگاه»، ابراهیم حاتمیکیا در «دیدهبان»، کمال تبریزی در «عبور»، مجتبی راعی در «تونل» و «تابستان 58» و...همکاری داشته است.
از سینمای کوتاه و مستند هم دور نبوده و برای آنها هم آهنگسازی کرده است. رهبر ارکستر صدا و سیما بوده، پوئم سمفونی نوشته، عضو هیئت مدیره کانون آهنگسازان خانه موسیقی بوده، چند سالی مدیریت مرکز موسیقی صدا و سیما را به عهده داشته و خلاصه اینکه هیچوقت از فضای موسیقی دور نبوده است. هرچند بیشتر آثارش در حوزهء موسیقی دفاع مقدس یا آثار موسیقی مذهبی-عرفانی دستهبندی میشوند.
3- سالهاست مدیریت موسیقی ایران دست کسانی است که بویی از موسیقی نبردهاند. یا صرفا مدیرانیاند که در ارگانهای مختلف ارشاد و صداوسیما از این ساختمان و اداره به ساختمان و ادارهای دیگر منتقل شدهاند. طی این سالها تنها نقطه عطفی که در این زمینه دیده شد، دبیری جشنواره فجر بود که چندسالی است به دست خود اهالی موسیقی سپرده شده است.
اینکه الان محمد میرزمانی به عنوان مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد انتخاب شده است فینفسه اتفاق مبارکی است چرا که بعد از سالها قرار است که زمام امور موسیقی ایران به دست کسی بیفتد که با موسیقی نه تنها بیگانه نیست که سالهاست با آن عجین شده، اما اینکه آیا واقعا مسئولیت و تصمیمگیری اصلی بر عهده اوست یا قرار است دوستان ارشاد خودشان مستقیما وارد عمل شوند و همچنانکه دفتر موسیقی یک سال و اندی مدیر نداشت و چرخید همچنان بچرخد جای سئوال است.
میرزمانی چند سالی سابقه مدیریت در ارشاد و صداوسیما را دارد و در این زمینه بیتجربه نیست، اما اینکه تا چه اندازه بتواند دل اهالی موسیقی را به وجودش خوش کند مسئلهای است که البته نه خیلی دیر به آن پاسخ داده خواهد شد. میرزمانی میتواند با انتخابها و تصمیمهای به جا به داد موسیقی ایران برسد و میتواند تنها به عنوان نام و امضایی در پایان نامههای اداری در سکوت مدیریت کند تا دوره این مدیریتش هم تمام شود و صرفا کارنامهاش پربارتر شده باشد.
موسیقی ایران در انبوه کنسرتهای به دردنخور شبهپاپی که هر روز در هر سالنی در حال برگزاری و تیغ زدن جیب مردم است، بیش از آنکه بشود دربارهاش حرف زد نیازمند کمک است. نیازمند برخوردهای دور از سلیقههای شخصی، نیازمند سیاسی نکردن و نیازمند برنامهریزیهای طولانیمدت.
اینکه دفتر موسیقی یکسال بدون داشتن مدیر، کلی کار میکند و تصمیمهای کلان میگیرد (خوب یا بدش را کار ندارم)، جشنوارهها برگزار میشود و آب از آب تکان نمیخورد، خودش این شائبه را به وجود میآورد که اصلا نیاز به حضور شخصی به نام مدیر برای این مرکز چیست؟ همان آقای علی ترابی که طی این مدت یک سال و اندی سمت سرپرستی دفتر موسیقی را داشته و همهکاره مرکز بوده چه کاری را انجام نمیداده، چه تصمیمی نمیگرفته که مدیر لازم بوده؟ ظاهرا همچنان دعوای سر اسم سمتهاست که مثلا «سرپرست» و «مدیر کل» خیلی آدمهای متفاوتی هستند و این چیزی است که آن یکی نیست!
2- سیدمحمد میرزمانی به عنوان مدیر کل جدید دفتر موسیقی انتخاب شده است. میرزمانی از آن دسته از موسیقیدانانی است که اگرچه طی سالهای اخیر بیشتر درگیر فعالیتهای تلویزیونی بوده است، اما آهنگسازی است نامآشنا و البته متوسط. میرزمانی یکی از شاخصترین سرودسازان بعد از انقلاب است و در این زمینه سالها فعالیت کرده است.
آثار او را با صدای حاج صادق آهنگران، حسامالدین سراج، بهرام گودرزی و سید عبدالحسین مختاباد شنیدهایم. او با تلفیق موسیقی کلاسیک که حوزهء اصلی آشناییاش است با موسیقی ایرانی توانسته در این زمینه ترانههایی را ماندگار کند. از آنطرف آهنگسازی است که در حوزه موسیقی فیلم و تلویزیون هم زیاد فعالیت کرده است. موسیقیهای بسیار زیادی را برای خیلی از فیلمها و سریالها ساخته و با کارگردانان شاخصی چون بهروز افخمی در «شوکران»، «کوچک جنگلی» و «تفنگهای سحرگاه»، ابراهیم حاتمیکیا در «دیدهبان»، کمال تبریزی در «عبور»، مجتبی راعی در «تونل» و «تابستان 58» و...همکاری داشته است.
از سینمای کوتاه و مستند هم دور نبوده و برای آنها هم آهنگسازی کرده است. رهبر ارکستر صدا و سیما بوده، پوئم سمفونی نوشته، عضو هیئت مدیره کانون آهنگسازان خانه موسیقی بوده، چند سالی مدیریت مرکز موسیقی صدا و سیما را به عهده داشته و خلاصه اینکه هیچوقت از فضای موسیقی دور نبوده است. هرچند بیشتر آثارش در حوزهء موسیقی دفاع مقدس یا آثار موسیقی مذهبی-عرفانی دستهبندی میشوند.
3- سالهاست مدیریت موسیقی ایران دست کسانی است که بویی از موسیقی نبردهاند. یا صرفا مدیرانیاند که در ارگانهای مختلف ارشاد و صداوسیما از این ساختمان و اداره به ساختمان و ادارهای دیگر منتقل شدهاند. طی این سالها تنها نقطه عطفی که در این زمینه دیده شد، دبیری جشنواره فجر بود که چندسالی است به دست خود اهالی موسیقی سپرده شده است.
اینکه الان محمد میرزمانی به عنوان مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد انتخاب شده است فینفسه اتفاق مبارکی است چرا که بعد از سالها قرار است که زمام امور موسیقی ایران به دست کسی بیفتد که با موسیقی نه تنها بیگانه نیست که سالهاست با آن عجین شده، اما اینکه آیا واقعا مسئولیت و تصمیمگیری اصلی بر عهده اوست یا قرار است دوستان ارشاد خودشان مستقیما وارد عمل شوند و همچنانکه دفتر موسیقی یک سال و اندی مدیر نداشت و چرخید همچنان بچرخد جای سئوال است.
میرزمانی چند سالی سابقه مدیریت در ارشاد و صداوسیما را دارد و در این زمینه بیتجربه نیست، اما اینکه تا چه اندازه بتواند دل اهالی موسیقی را به وجودش خوش کند مسئلهای است که البته نه خیلی دیر به آن پاسخ داده خواهد شد. میرزمانی میتواند با انتخابها و تصمیمهای به جا به داد موسیقی ایران برسد و میتواند تنها به عنوان نام و امضایی در پایان نامههای اداری در سکوت مدیریت کند تا دوره این مدیریتش هم تمام شود و صرفا کارنامهاش پربارتر شده باشد.
موسیقی ایران در انبوه کنسرتهای به دردنخور شبهپاپی که هر روز در هر سالنی در حال برگزاری و تیغ زدن جیب مردم است، بیش از آنکه بشود دربارهاش حرف زد نیازمند کمک است. نیازمند برخوردهای دور از سلیقههای شخصی، نیازمند سیاسی نکردن و نیازمند برنامهریزیهای طولانیمدت.
منبع:
خبر آنلاین
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 خرداد 1390 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید