مرتضي احمدي در جشن سالروز تولد 86 سالگي و مراسم رونمايي از آلبوم صداي طهرون:
اين تهران ديگر آن طهران نيست
موسیقی ما - جشن تولد 86 سالگي مرتضي احمدي با سخنان جمشيد مشايخي، مرضيه برومند، حسين عليزاده، بهزاد فراهاني و صابر ابر و با رونمايي از آلبوم موسيقي «صداي طهرون » همراه شد.
اين كارگردان ادامه داد: مرتضي احمدي به سادگي و خوشمزگي دمپختك و نان سنگك است كه همهي ما خيلي دوست داريم و ما را ياد بچگيهايمان مياندازد. ياد مادربزرگهايمان و ما را ميبرد به روزگاران دور، كه مردم با صداقتتري داشتيم كه «ستونزادهها» زندگي ميكردند. او ستونزادهي آرايشگاه زيباست.
مرضيه برومند با بيان اينكه، مرتضي احمدي تبلور فرهنگ ماست اضافه كرد:او متواضع، ساده و مودب است. هرگز جز ادب، متانت و تواضع از او چيزي نميبينيم. اميدوارم ساليان سال زنده باشند و قدرش را بيش از اين بدانيم.
برومند در پايان سخنانش گفت: آقاي احمدي يك هنر ندارد، جامعهنر است، در اين سن و سال مينويسد و ضبط ميكند. پيگير فولكلور ماست. حيف است از اين همه هنر او خوب استفاده نكنيم. اميدوارم كارهايشان خوب منتشر شود تا بيشتر بهرهمند شويم.
بعد از سخنان برومند قطعاتي از فيلمي كه براي بزرگداشت مرتضي احمدي در جشن «گلآقا» ساخته شده بود، پخش شد.
در اين فيلم مرتضي احمدي ميگويد:متولد 10 آبان 1303 در جنوبيترين نقطهي تهران هستم. از همان زمان دوست داشتم مردم را بخندانم، محال است كسي غم نداشته باشد. اما خنده بر هر درد بيدرمان دواست.
اين بازيگر قديمي ادامه ميدهد:تنها ضربيخوان اين مملكتم، ضربيهايم مردم را شاد ميكند. با آدمهاي عنق كه سگرمههايشان درهم است، كاري ندارم. آنچه علي حاتمي از جنوب تهران ياد گرفته بود به خوبي در اختيار ما گذاشت. او با اينكه از من جوانتر بود به خوبي با فرهنگ جنوب تهران آشنايي داشت.
در بخش ديگري از اين فيلم مرتضي احمدي خاطراتي از كارهايش در مجموعهي «پينوكيو»، «آرايشگاه زيبا»، «كلاهقرمزي و پسرخاله» و «مدرسهي موشها» تعريف ميكند.
اين هنرمند در بخشي از اين فيلم كه در خانهاش ضبط شده بود، در حالي كه به سماور قديمي دست ميكشيد ميگويد: شايد اين سماور براي من تبرك باشد، چون دست مادرم هزاران بار بر آن خورده است.
مرتضي احمدي در اين فيلم از علاقهاش به فوتبال هم سخن گفته است:فوتبال و كشتي تنها تفريح من در زندگيهستند.
اين هنرمند از كتابهايش هم سخن گفته، كتابهايي مانند كتاب «من و زندگي» كه تاريخچه تئاترهاي تهران است و كتابهاي ديگري مانند «كهنههاي هميشه نو» و «برگي از زندگي بروبچههاي تهرون» و ...
وي ادامه داد: وجود مرتضي احمدي و كارهايي كه او انجام داده است، اين اجازه را ميدهد كه وقتي نام او را ميگويم انگار از هفت هنر سخن ميگوييم. وقتي براي اين برنامه دعوت شدم اصلا تعجب نكردم، زيرا وقتي نام او آمد، فهميدم جشن تولد يكي از استادان من است، او مرا به ياد علياكبر خان شهنازي مياندازد.
اين آهنگساز با اشاره به اينكه مرتضي احمدي همواره يادآور خاطرات شاد ملت ايران است،گفت: وقتي نام او را ميبريم هيچكس تاسف نميخورد، آه نميكشد و حتما همه دلشان شاد ميشود.
عليزاده سپس به كوششهاي مرتضي احمدي براي گردآوري فرهنگ تهران اشاره كرد و افزود: شهر تهران كه شهري مهاجرنشين است، بايد با چراغ قوه دنبال فرهنگ آن بگرديم. اما وقتي زنگ در خانهي مرتضي احمدي را ميزنيم. چيزهاي بسياري از فرهنگ تهران پيدا ميكنيم،يادمان ميآيد كه مردم ما بسيار شاد بودهاند و با موسيقي رابطهاي تنگاتنگ داشتهاند.
او تاكيد كرد: آنچه با اين ملت سر سازگاري ندارد، اين است كه از آنها موسيقي، تئاتر، فيلم و كتابهاي مورد علاقهشان را بگيريم و به آنها بگوييم شما فقط كارهايي را كه ما تجويز ميكنيم، ببينيد.
حسين عليزاده در ادامه مرتضي احمدي را يادآور هويت اصيل ايراني دانست و گفت: نام او اصيل است، با خودش زندگي ميآورد. نسلهاي مختلف وقتي نام او را ميشنوند فورا به ياد هويت اصيل خود ميافتند. برايم باعث افتخار بود در تولد هنرمندي سخن بگويم كه مرا ياد اسطورههاي وطنم و به ويژه شادي مياندازد. براي چند ساعت از غم فاصله گرفتم، چون او هميشه يادآور شادي است.
اين بازيگر سپس سيدي اين آثار را به حاضران نشان داد و ادامه داد: خيلي خوشحالم كه اين كار را من انجام ميدهم، خوشحالم كه اينجا هستم چون من يك دهه شصتي هستم.
ابر سپس از متولدين دهه 60 خواست كه براي مرتضي احمدي كف بزنند.
وي ادامه داد:خوش به حال كساني كه ميدانند در تاريخ ميمانند، مانند آقاي احمدي.
پس از پخش قطعهاي از آلبوم مرتضي احمدي كه حاضران با كف زدن آن را همراهي ميكردند، صابر ابر از جمشيد مشايخي دعوت كرد تا روي صحنه بيايد.
اين بازيگر قديمي با يادآوري پيشپردهخوانيهاي مرتضي احمدي با همان شيوهي پيشپرداختخواني اين بيت را به او تقديم كرد:
«به خدا كشتهتم من //// به خون آغشتهتم من»
او سپس ادامه داد: امشب شب خنده و عشق است. هنرمندان عاشق مردم هستند و دوست دارند ملت هميشه شاد باشند.
مشايخي با بيان خاطراتي از همكاريش با مرتضي احمدي در فيلم « فرياد» چند جمله از كوروش كبير را به مناسبت تولد احمدي بيان كرد: «اي اميران آينده بدانيد كه شهسوران و شهرياران ميميرند اما شادماني مردمان هرگز.»
اين هنرمند سپس بيتي از اشعار حافظ را به مرتضي احمدي تقديم كرد:
« من كه ملول گشتمي از نفس فرشتگان /// قال و مقال عالمي ميكشم از براي تو»
با دعوت او مرتضي احمدي و بهزاد فراهاني با هم روي صحنه آمدند.
او در عين حال از بابك چمنآرا كه او را براي ضبط اين قطعات تشويق و قانع كرده است و همواره كنار او بوده است تقدير و سپاسگذاري كرد.
مرتضي احمدي با يادآوري خاطراتش در دوران كودكي و در زماني كه به روحوضي علاقمند شده بود گفت: در جنوبيترين نقطهي تهران به دنيا آمدم عاشق آنجا هستم، اما اين تهران ديگر آن طهران نيست و ما برايش آه ميكشيم. دلم ميخواست، ضربيخواني محبوب شود. در اوايل دهه 20 اولين ضربي را در تئاتر خواندم. هميشه به دوستانم ميگفتم آنچه را كه تجربه ميكنند، روي كاغذ بنويسند. نسل گذشته را نفرين ميكنيم كه چيزي براي ما نگذاشتند، اما ما هم همان كار را ميكنيم، دوستانم اين تجربهها را ننوشتند، اما من پيگيري كردم و نوشتم.
احمدي يادآور شد: اوايل دهه 40 كمي آواز را هم چاشني ضربيخواني كردم كه خيلي مورد توجه قرار گرفت. در جستجوي هنرمندان تختحوضي حتي تا شهرستانها هم رفتم. آنها را ديدم كه در نهايت فقر زندگي ميكردند اما مردم را شاد ميكردند و ميخنداندند و اين هنر بزرگشان بود. هميشه تلاش ميكنم شادي به دل مردم بيايد. از اينكه كاري ميكنم كه حتي براي لحظهاي غم از چهرهي مردم برود، گويي به عشق خود رسيدهام.
فراهاني ادامه داد: مرتضيخان چهل نوع ترشي خودش انداخته كه روي رف آشپزخانهاش است. آبگوشتهاي آقامرتضي بوي خوش تهران قديم را دارد. اين مرد با همهي هنرش مرد بسيار خجالتكشي است. شرم شرقي مردانهي مرتضي برآمده از منش انساني اوست و اينچنين است كه اسطورهي سينما و تئاتر ماست.
همچنين در اين مراسم بابك چمنآرا مسوول موسسه موسيقي «بتهوون» دربارهي گردآوري قطعات ضربيخواني گفت: بهار گذشته با صحبتهايي كه با آقاي احمدي داشتيم، تصميم گرفتيم ضربيخوانيها را ضبط و آرشيو كنيم وقتي تعداد قطعات بالا رفت فكر كرديم خوب است براي مجوز هم اقدام كنيم. گرچه بسياري از اين ضربيها در ذهن و ياد مردم وجود دارد، اما چون اصل قطعات وجود ندارد برخي جابهجاييها صورت گرفته و قطعات از اصالت افتاده است در حالي كه بايد فرهنگ تهران را حفظ كرد.
وي اضافه كرد: نهايتا 12 قطعه از ارشاد مجوز گرفت. افتخار ميكنم ناشر اين مجموعه هستم كه از امروز در تهران و از فردا در شهرستانها پخش ميشود. اميدوارم با حمايتهاي لازم و به ويژه مطبوعات بتوانيم مجموعههاي بعدي را هم منتشر كنيم.
او از حاضران درخواست كرد سيديها را كپي نكنند و از هيچوبسايتي هم دانلود نكنند. ضمن اينكه علاقمندان در خارج از كشور ميتوانند از طريق آرتنيوز اين مجموعه را تهيه كنند.
در اين مراسم مرتضي احمدي كيك تولد86 سالگياش را بريد و همچنين لوح تقدير و تابلويي از گنجينهي رودكي به اين هنرمند اهداء شد و از سوي موسسه «بتهوون» هم صفحهي زريني به او هديه شد.
در حاشيه:
*اين مراسم با 45 دقيقه تاخير آغاز شد.
*هنرمنداني همچون هوشنگ گلمكاني، شهرام زرگر، سحر ذكريا و ... در كنار مردماني كه براي اين مراسم آمده بودند در جشن تولد مرتضي احمدي شركت داشتند.
*مراسم مجري نداشت و حسين عليزاده اين را يكي از محاسن اين برنامه دانست.
*در اين مراسم بهرنگ بقايي نوه مرتضي احمدي همراه با هنرمند ديگري قطعه موسيقي اجرا كردند.
*يكي از حاضران كه در رديف اول نشسته بود پيش از اينكه مرتضي احمدي صحبتش را شروع كند، يك جلد قرآن مجيد به اين هنرمند تقديم كرد.
تصاويري از پيشپرده خواني و عكسهايي از دوره نوجواني و جواني مرتضي احمدي به نمايش درآمد كه پخش اين تصاوير به دليل اشكال فني نيمه كاره رها شد و گرچه در پايان برنامه يك بار ديگر اين تصاوير را پخش كردند اما باز هم به دليل همان اشكال فني اين تصاوير امكان پخش پيدا نكرد و بابك چمنآرا پايان مراسم را اعلام كرد.
مرضيه برومند در آغاز مراسم به دليل اشكال فني در پخش تصاوير عذرخواهي كرد و از مسوولان خواست تا اين مساله ديگر تكرار نشود، اما در طول برگزاري مراسم اين مشكل همچنان وجود داشت.
- مرضيه برومند:مرتضي احمدي تاج سر همهي ماست
اين كارگردان ادامه داد: مرتضي احمدي به سادگي و خوشمزگي دمپختك و نان سنگك است كه همهي ما خيلي دوست داريم و ما را ياد بچگيهايمان مياندازد. ياد مادربزرگهايمان و ما را ميبرد به روزگاران دور، كه مردم با صداقتتري داشتيم كه «ستونزادهها» زندگي ميكردند. او ستونزادهي آرايشگاه زيباست.
مرضيه برومند با بيان اينكه، مرتضي احمدي تبلور فرهنگ ماست اضافه كرد:او متواضع، ساده و مودب است. هرگز جز ادب، متانت و تواضع از او چيزي نميبينيم. اميدوارم ساليان سال زنده باشند و قدرش را بيش از اين بدانيم.
برومند در پايان سخنانش گفت: آقاي احمدي يك هنر ندارد، جامعهنر است، در اين سن و سال مينويسد و ضبط ميكند. پيگير فولكلور ماست. حيف است از اين همه هنر او خوب استفاده نكنيم. اميدوارم كارهايشان خوب منتشر شود تا بيشتر بهرهمند شويم.
بعد از سخنان برومند قطعاتي از فيلمي كه براي بزرگداشت مرتضي احمدي در جشن «گلآقا» ساخته شده بود، پخش شد.
در اين فيلم مرتضي احمدي ميگويد:متولد 10 آبان 1303 در جنوبيترين نقطهي تهران هستم. از همان زمان دوست داشتم مردم را بخندانم، محال است كسي غم نداشته باشد. اما خنده بر هر درد بيدرمان دواست.
اين بازيگر قديمي ادامه ميدهد:تنها ضربيخوان اين مملكتم، ضربيهايم مردم را شاد ميكند. با آدمهاي عنق كه سگرمههايشان درهم است، كاري ندارم. آنچه علي حاتمي از جنوب تهران ياد گرفته بود به خوبي در اختيار ما گذاشت. او با اينكه از من جوانتر بود به خوبي با فرهنگ جنوب تهران آشنايي داشت.
در بخش ديگري از اين فيلم مرتضي احمدي خاطراتي از كارهايش در مجموعهي «پينوكيو»، «آرايشگاه زيبا»، «كلاهقرمزي و پسرخاله» و «مدرسهي موشها» تعريف ميكند.
اين هنرمند در بخشي از اين فيلم كه در خانهاش ضبط شده بود، در حالي كه به سماور قديمي دست ميكشيد ميگويد: شايد اين سماور براي من تبرك باشد، چون دست مادرم هزاران بار بر آن خورده است.
مرتضي احمدي در اين فيلم از علاقهاش به فوتبال هم سخن گفته است:فوتبال و كشتي تنها تفريح من در زندگيهستند.
اين هنرمند از كتابهايش هم سخن گفته، كتابهايي مانند كتاب «من و زندگي» كه تاريخچه تئاترهاي تهران است و كتابهاي ديگري مانند «كهنههاي هميشه نو» و «برگي از زندگي بروبچههاي تهرون» و ...
- حسين عليزاده:مرتضي احمدي يادآور هويت اصيل ايراني است
وي ادامه داد: وجود مرتضي احمدي و كارهايي كه او انجام داده است، اين اجازه را ميدهد كه وقتي نام او را ميگويم انگار از هفت هنر سخن ميگوييم. وقتي براي اين برنامه دعوت شدم اصلا تعجب نكردم، زيرا وقتي نام او آمد، فهميدم جشن تولد يكي از استادان من است، او مرا به ياد علياكبر خان شهنازي مياندازد.
اين آهنگساز با اشاره به اينكه مرتضي احمدي همواره يادآور خاطرات شاد ملت ايران است،گفت: وقتي نام او را ميبريم هيچكس تاسف نميخورد، آه نميكشد و حتما همه دلشان شاد ميشود.
عليزاده سپس به كوششهاي مرتضي احمدي براي گردآوري فرهنگ تهران اشاره كرد و افزود: شهر تهران كه شهري مهاجرنشين است، بايد با چراغ قوه دنبال فرهنگ آن بگرديم. اما وقتي زنگ در خانهي مرتضي احمدي را ميزنيم. چيزهاي بسياري از فرهنگ تهران پيدا ميكنيم،يادمان ميآيد كه مردم ما بسيار شاد بودهاند و با موسيقي رابطهاي تنگاتنگ داشتهاند.
او تاكيد كرد: آنچه با اين ملت سر سازگاري ندارد، اين است كه از آنها موسيقي، تئاتر، فيلم و كتابهاي مورد علاقهشان را بگيريم و به آنها بگوييم شما فقط كارهايي را كه ما تجويز ميكنيم، ببينيد.
حسين عليزاده در ادامه مرتضي احمدي را يادآور هويت اصيل ايراني دانست و گفت: نام او اصيل است، با خودش زندگي ميآورد. نسلهاي مختلف وقتي نام او را ميشنوند فورا به ياد هويت اصيل خود ميافتند. برايم باعث افتخار بود در تولد هنرمندي سخن بگويم كه مرا ياد اسطورههاي وطنم و به ويژه شادي مياندازد. براي چند ساعت از غم فاصله گرفتم، چون او هميشه يادآور شادي است.
- صابر ابر:خوسحالم كه اينجا هستم
اين بازيگر سپس سيدي اين آثار را به حاضران نشان داد و ادامه داد: خيلي خوشحالم كه اين كار را من انجام ميدهم، خوشحالم كه اينجا هستم چون من يك دهه شصتي هستم.
ابر سپس از متولدين دهه 60 خواست كه براي مرتضي احمدي كف بزنند.
وي ادامه داد:خوش به حال كساني كه ميدانند در تاريخ ميمانند، مانند آقاي احمدي.
پس از پخش قطعهاي از آلبوم مرتضي احمدي كه حاضران با كف زدن آن را همراهي ميكردند، صابر ابر از جمشيد مشايخي دعوت كرد تا روي صحنه بيايد.
- جمشيد مشايخي:افتخار ميكنم شب تولد مرتضيخان اينجا هستم
اين بازيگر قديمي با يادآوري پيشپردهخوانيهاي مرتضي احمدي با همان شيوهي پيشپرداختخواني اين بيت را به او تقديم كرد:
«به خدا كشتهتم من //// به خون آغشتهتم من»
او سپس ادامه داد: امشب شب خنده و عشق است. هنرمندان عاشق مردم هستند و دوست دارند ملت هميشه شاد باشند.
مشايخي با بيان خاطراتي از همكاريش با مرتضي احمدي در فيلم « فرياد» چند جمله از كوروش كبير را به مناسبت تولد احمدي بيان كرد: «اي اميران آينده بدانيد كه شهسوران و شهرياران ميميرند اما شادماني مردمان هرگز.»
اين هنرمند سپس بيتي از اشعار حافظ را به مرتضي احمدي تقديم كرد:
« من كه ملول گشتمي از نفس فرشتگان /// قال و مقال عالمي ميكشم از براي تو»
با دعوت او مرتضي احمدي و بهزاد فراهاني با هم روي صحنه آمدند.
- مرتضي احمدي:اين تهران ديگر آن طهران نيست
او در عين حال از بابك چمنآرا كه او را براي ضبط اين قطعات تشويق و قانع كرده است و همواره كنار او بوده است تقدير و سپاسگذاري كرد.
مرتضي احمدي با يادآوري خاطراتش در دوران كودكي و در زماني كه به روحوضي علاقمند شده بود گفت: در جنوبيترين نقطهي تهران به دنيا آمدم عاشق آنجا هستم، اما اين تهران ديگر آن طهران نيست و ما برايش آه ميكشيم. دلم ميخواست، ضربيخواني محبوب شود. در اوايل دهه 20 اولين ضربي را در تئاتر خواندم. هميشه به دوستانم ميگفتم آنچه را كه تجربه ميكنند، روي كاغذ بنويسند. نسل گذشته را نفرين ميكنيم كه چيزي براي ما نگذاشتند، اما ما هم همان كار را ميكنيم، دوستانم اين تجربهها را ننوشتند، اما من پيگيري كردم و نوشتم.
احمدي يادآور شد: اوايل دهه 40 كمي آواز را هم چاشني ضربيخواني كردم كه خيلي مورد توجه قرار گرفت. در جستجوي هنرمندان تختحوضي حتي تا شهرستانها هم رفتم. آنها را ديدم كه در نهايت فقر زندگي ميكردند اما مردم را شاد ميكردند و ميخنداندند و اين هنر بزرگشان بود. هميشه تلاش ميكنم شادي به دل مردم بيايد. از اينكه كاري ميكنم كه حتي براي لحظهاي غم از چهرهي مردم برود، گويي به عشق خود رسيدهام.
- بهزاد فراهاني:وقتي حرمت يك هنرمند را ميدانيد جاي سپاسگزاري است
فراهاني ادامه داد: مرتضيخان چهل نوع ترشي خودش انداخته كه روي رف آشپزخانهاش است. آبگوشتهاي آقامرتضي بوي خوش تهران قديم را دارد. اين مرد با همهي هنرش مرد بسيار خجالتكشي است. شرم شرقي مردانهي مرتضي برآمده از منش انساني اوست و اينچنين است كه اسطورهي سينما و تئاتر ماست.
همچنين در اين مراسم بابك چمنآرا مسوول موسسه موسيقي «بتهوون» دربارهي گردآوري قطعات ضربيخواني گفت: بهار گذشته با صحبتهايي كه با آقاي احمدي داشتيم، تصميم گرفتيم ضربيخوانيها را ضبط و آرشيو كنيم وقتي تعداد قطعات بالا رفت فكر كرديم خوب است براي مجوز هم اقدام كنيم. گرچه بسياري از اين ضربيها در ذهن و ياد مردم وجود دارد، اما چون اصل قطعات وجود ندارد برخي جابهجاييها صورت گرفته و قطعات از اصالت افتاده است در حالي كه بايد فرهنگ تهران را حفظ كرد.
وي اضافه كرد: نهايتا 12 قطعه از ارشاد مجوز گرفت. افتخار ميكنم ناشر اين مجموعه هستم كه از امروز در تهران و از فردا در شهرستانها پخش ميشود. اميدوارم با حمايتهاي لازم و به ويژه مطبوعات بتوانيم مجموعههاي بعدي را هم منتشر كنيم.
او از حاضران درخواست كرد سيديها را كپي نكنند و از هيچوبسايتي هم دانلود نكنند. ضمن اينكه علاقمندان در خارج از كشور ميتوانند از طريق آرتنيوز اين مجموعه را تهيه كنند.
در اين مراسم مرتضي احمدي كيك تولد86 سالگياش را بريد و همچنين لوح تقدير و تابلويي از گنجينهي رودكي به اين هنرمند اهداء شد و از سوي موسسه «بتهوون» هم صفحهي زريني به او هديه شد.
در حاشيه:
*اين مراسم با 45 دقيقه تاخير آغاز شد.
*هنرمنداني همچون هوشنگ گلمكاني، شهرام زرگر، سحر ذكريا و ... در كنار مردماني كه براي اين مراسم آمده بودند در جشن تولد مرتضي احمدي شركت داشتند.
*مراسم مجري نداشت و حسين عليزاده اين را يكي از محاسن اين برنامه دانست.
*در اين مراسم بهرنگ بقايي نوه مرتضي احمدي همراه با هنرمند ديگري قطعه موسيقي اجرا كردند.
*يكي از حاضران كه در رديف اول نشسته بود پيش از اينكه مرتضي احمدي صحبتش را شروع كند، يك جلد قرآن مجيد به اين هنرمند تقديم كرد.
تصاويري از پيشپرده خواني و عكسهايي از دوره نوجواني و جواني مرتضي احمدي به نمايش درآمد كه پخش اين تصاوير به دليل اشكال فني نيمه كاره رها شد و گرچه در پايان برنامه يك بار ديگر اين تصاوير را پخش كردند اما باز هم به دليل همان اشكال فني اين تصاوير امكان پخش پيدا نكرد و بابك چمنآرا پايان مراسم را اعلام كرد.
مرضيه برومند در آغاز مراسم به دليل اشكال فني در پخش تصاوير عذرخواهي كرد و از مسوولان خواست تا اين مساله ديگر تكرار نشود، اما در طول برگزاري مراسم اين مشكل همچنان وجود داشت.
منبع:
تاریخ انتشار : دوشنبه 10 آبان 1389 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید